۱۳۹۲/۱۱/۱۸
–
۱۶۰۸ بازدید
فلسفه تأکید بر وحدت با اهل سنت چیست؟ در حالیکه احادیثی متعدد بر لعن خلفا وجود دارد؟ مرگ بر آمریکا علنی اما لعن غاصبان حق مولا علی ممنوع و غیر علنی؟! برخی معتقدند حکومت برای حفظ خود روی برخی اعتقادات مثل لعن خط کشیده!
وحدت بین شیعه و سنی یک تاکتیک و موضعگیری مقطعی و موقت نیست وحدت بین شیعه و سنی یک استراتژی و برنامه دراز مدت و ماندگار است. به همین خاطر از صدر اسلام تاکنون در نزد اسلام خواهان واقعی و آگاه امری مسلم و تردید ناپذیر بوده است. وحدت یکی از عوامل اصلی بازیابی اقتدار جهان اسلام است، در سایه وحدت و برادری اسلامی است، که عزت و عظمت جامعه اسلامی میتواند جلوه کند و مشکلات فراروی مسلمانان را حل کند، بدون شک رسیدن به وحدت اسلامی نیازمند عبور از موانع سخت داخلی و خارجی است که با ایجاد بسترهای فکری، فرهنگی، رسانهای و سیاسی در فضای کشورهای مسلمان میتوان به این مهم دست یافت. وحدت تنها به حوزه جهان اسلام مرتبط نمیشود بلکه بشر امروز بیش از هر چیزی نیازمند همگرایی و وحدت در مواجه با مسائل خود است و توصیههای قرآن و روایات بیانگر اهمیت وحدت در حیات بشر در همه دورانهاست:1- اولین مانع در ایجاد وحدت و همگرایی، هوی و هوس انسانهاست به این معنی که پیروی انسانها از خودخواهی و خواهشهای نفسانی موجب تفرقه و جدایی مجموعه انسانها از همدیگر است. لذا باید گفت اولین قدم در راه وحدت در واقع تزکیه نفس و خودداری از مطالباتی است که منشأ آن خودخواهی وخواسته خود را بر هر چیز مقدم داشتن است.2- دومین مانع در راه ایجاد وحدت باورهای غلط است، برخی باورها و تلقینهایی که انسانها دارند و خود را تافته جدابافته از دیگران میپندارند، موجب میشود تا زمینه برای گفتوگو و تعامل با دیگران در آنها از بین برود، بر این اساس هرگاه کسانی خود را اصل حق و حقیقت بدانند و دیگران را مظهر باطل بشناسند دیگر جایی برای همکاری و همگرایی باقی نمیماند چنانکه در قرآن کریم راجع به این باور خرافی از سوی یهود و نصارا اشاره شده است: «وقالت الیهود و النصاری نحن ابناء الله و احباوه» یعنی یهود و نصارا با دانستن خود به عنوان فرزندان خدا، خود را از دیگران برتر دانسته و حاضر به شنیدن هیچ حرف حقی نبودند.
3- سومین مانع ایجاد وحدت در جهان اسلام گرایشهای نژادپرستانه و ملیگرایی بیمنطق است، طی یکی دو قرن گذشته تأکید بر عامل برتری نژادی در جهان اسلام موجب شده است تا بر عمق بحران هویت در میان ملل مسلمان افزوده شود، گرچه سیاستهای تفرقه افکنانه کشورهای استعمارگر غربی را در این زمینه نباید فراموش کرد، اما جریانات ملی گرایانه در برخی کشورهای عربی و یا سایر اقوام مسلمان به عنوان یکی از موانع وحدت و همگرایی در جهان اسلام است.
4- چهارمین مانع در راه وحدت، تنگ نظری است. یکی از حوادث ناگوار در فضای فرهنگ و تمدن اسلامی جایگزینی تعصب و تقلید به جای عقلانیت و تفکر است که میتوان به نوعی از عوارض رکود فلسفه و علوم عقلی در جهان اسلام دانست و حضور مسلک اشاعره که وجهه عقل و فلسفه ستیزی داشتند در جهان اهل سنت و مشرب اخباریگری در تشیع موجب به بن بست رسیدن جریان تفکر در جهان اسلام شده و زمینه را برای ایجاد تنگ نظریها و تبعیت کورکورانه از اختلافات بدون منطق گذشته فراهم کرده است.
5- پنجمین مانع در راه وحدت در دنیای اسلام عامل سیاسی است، به این صورت که همواره استبداد داخلی و استعمار خارجی برای ادامه روند سلطه خود بر ملتهای مسلمان، دست به اجرای سیاستهای تفرقه افکنانه در کشورهای مسلمان زدهاند، در طول تاریخ گذشته و در حال حاضر نمونههای فراوانی از رویکردهای تفرقه افکنانه در جهان اسلام از سوی دولتهای مسلمان شاهد هستیم، از باب مثال وضعیت فعلی کشور سوریه نمونهای روشن از وجود سیاستهای تفرقه افکنانه دولتهای فاسد در جهان اسلام است، در حالی که اختلافات سیاسی در این کشور میتوانست از طریق مسالمت آمیز حل و فصل شود، اما دخالت کشورهای دیگر به وسیله ارسال سلاح و تروریست به این کشور ناامنی و برادرکشی را به دنبال داشته است.
همچنین کشور مسلمان لبنان نمونهای دیگر از دخالت قدرتهای بزرگ در این کشور است که گروهها و احزاب سیاسی بر اثر دخالتهای ابر قدرتها، همواره در فضای درگیری و کشمکش به سر میبرند.
راهکارهای تقویت وحدت و همگرایی در جهان اسلام
هر چند رفع موانع مذکور میتواند موجب وحدت و یکپارچگی در جهان اسلام شود، امّا به صورت مشخص مواردی نیز ذکر میشود.
1- اولین عامل ایجاد وحدت در جهان اسلام بازگشت به مشترکات است. مسلمانان دارای زمینهها و استعداد عظیم انسانی، فرهنگی و مادی هستند، هماهنگ شدن این توان بزرگ در راستای حلّ مسائل و مشکلات مسلمانان نیازمند توجه به زمینههای همگرایی از سوی نخبگان است.
کتاب قرآن، پیامبر و کعبه مشترک به عنوان بستر دینی و اعتقادی وحدت میتواند راهگشای بسیاری از مسائل باشد و همچنین منافع حیاتی مشترک در همه حوزه ها از جمله اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و تعریف و بازشناسی این منافع موجب میشود تا رویکردهای وحدت گرایانه در جهان اسلام تقویت شود.
2- دومین عامل برای ایجاد وحدت و همگرایی، فاصله گرفتن کشورهای مسلمان از کشورهای غربی و سلطهگر است. تبعیت و همراهی برخی دولتهای مسلمان با قدرتهای سلطهگر موجب شده است تا واگرایی در جهان اسلام ریشهای و عمیق شود، لذا تا زمانی که سران کشورهای اسلامی به این باور نرسند که بیگانگان و قدرتهای جهانخوار، تنها در راستای سلطه بر ملل مسلمان قدم بر میدارند، امیدی به جدا شدن سیاست آنان از دولتهای سلطهگر نیست.
3- سومین عامل وحدتزا، پرهیز از نقلهای تاریخی تفرقه افکن و نیز به انزوا کشانیدن جریانهای افراطی مخالف وحدت است، به طور طبیعی اختلافات امروزی در یک بستر تاریخی شکل گرفتهاند و شقاق و اختلافات امروزی ریشه در نقلهای تاریخی دارد و تا زمانی که این روایتهای ضعیف تاریخی وجود دارد، نمیتوان شاهد فضای برادری و همراهی در جهان اسلام بود.
بنابراین چشم پوشی و گذر از این گذشته اختلاف انگیز میتواند زمینه را برای حضور گروههای افراطی و تندرو کم کند. هر چند لازم به ذکر است که منظور از وحدت ایجاد یک آیین و مذهب نیست و یا اینکه مثلاً سنی شیعه شود و یا شیعه سنی شود، بلکه میتوان در عین حفظ باور و مذهب خود در راستای مشترکات حرکت کرد و جایگاه جهان اسلام را ارتقاء داد.
4- چهارمین عامل وحدت در جهان اسلام ایجاد یک گفتمان مشترک است که بستر آن را برگزاری جلسات مشترک میان نخبگان، سیاسی، فرهنگی، مذهبی و حتی اقتصادی دانست، به طور طبیعی هر قدر که مراوده و ارتباط میان انسانها بیشتر باشد، زمینه انس و الفت در میان آنان نیز افزایش پیدا میکند.
ایجاد مراکز علمی و پژوهشی مشترک، ایجاد رسانههای مشترک و یا برقراری اتحادیهها و کانونهای تعامل و همکاری میتواند جهت دهنده جوامع اسلامی به سوی همگرایی باشد.
*معرفی کتاب جهت مطالعه بیشتر
امامان شیعه و وحدت اسلامی، علی آقانوری، نشر دانشگاه ادیان و مذاهب،1388
وحدت اسلامی از دیدگاه قرآن و سنت، سیدمحمدباقر حکیم، نشر تبیان، 1378
پیام وحدت، محمد واعظزاده، نشر مجمع تقریب، 1383
سرگذشت تقریب یک فرهنگ یک امت، محمدتقی قمی، مترجم سیدهادی خسروشاهی، مجمع تقریب 1390 (خبرگزاری فارس)
شهید مطهری در باره مفهوم و حدود وحدت اسلامی می فرمایند: «مقصود از وحدت اسلامی چیست؟ آیا مقصود این است: از میان مذاهب اسلامی یکی انتخاب شود، و سایر مذاهب کنار گذاشته شود. یا مقصود این است که مشترکات همه مذاهب گرفته شود، و مفترقات همه آنها کنار گذاشته شود، و مذهب جدیدی بدین نحو اختراع شود، که عین هیچ یک از مذاهب موجود نباشد؟ یا اینکه وحدت اسلامی، به هیچوجه ربطی به وحدت مذاهب ندارد، و مقصود از اتحاد مسلمین، اتحاد پیروان مذاهب مختلف، در عین اختلافات مذهبی، در برابر بیگانگان است؟ مخالفین اتحاد مسلمین، برای اینکه از وحدت اسلامی، مفهومی غیر منطقی و غیر عملی بسازند، آن را به نام وحدت مذهبی توجیه می کنند تا در قدم اول، با شکست مواجه گردد. بدیهی است که منظور علمای روشنفکر اسلامی از وحدت اسلامی، حصر مذاهب به یک مذهب، و یا اخذ مشترکات مذاهب و طرف مفترقات آنها که نه معقول و منطقی است و نه مطلوب و عملی، نیست. منظور این دانشمندان، متشکل شدن مسلمین است در یک صف در برابر دشمنان مشترکشان این دانشمندان می گویند مسلمین مایه وفاقهای بسیاری دارند که می تواند مبنای یک اتحاد محکم گردد، مسلمین همه خدای یگانه را می پرستند و همه به نبوت رسول اکرم ایمان و اذعان دارند، کتاب همه قرآن و قبله همه کعبه است، با هم و مانند هم حج می کنند و مانند هم نماز می خوانند و مانند هم روزه می گیرند و مانند هم تشکیل خانواده می دهند و داد و ستد می نمایند و کودکان خود را تربیت می کنند و اموات خود را دفن می نمایند. و جز در اموری جزئی، در این کارها با هم تفاوتی ندارند. مسلمین همه از یک نوع جهان بینی برخوردارند و یک فرهنگ مشترک دارند و در یک تمدن عظیم و با شکوه و سابقه دار شرکت دارند وحدت در جهان بینی، در فرهنگ، در سابقه تمدن، در بینش و منش، در معتقدات مذهبی، در پرستشها و نیایشها، در آداب و سنن اجتماعی خوب می تواند از آنها ملت واحد بسازد و قدرتی عظیم و هایل به وجود آورد که قدرتهای عظیم جهان ناچار در برابر آنها خضوع نمایند، خصوصا اینکه در متن اسلام بر این اصل تأکید شده است. مسلمانان به نص صریح قرآن برادر یکدیگرند و حقوق و تکالیف خاصی آنها را به یکدیگر مربوط می کند. با این وضع چرا مسلمین از این همه امکانات وسیع که از برکت اسلام نصیبشان گشته استفاده نکنند؟ از نظر این گروه از علمای اسلامی، هیچ ضرورتی ایجاب نمی کند که مسلمین به خاطر اتحاد اسلامی، صلح و مصالحه و گذشتی در مورد اصول یا فروع مذهبی خود بنمایند. همچنانکه ایجاب نمی کند که مسلمین درباره اصول و فروع اختلافی فیمابین، بحث و استدلال نکنند و کتاب ننویسند. تنها چیزی که وحدت اسلامی، از این نظر، ایجاب می کند، این است که مسلمین برای اینکه احساسات کینه توزی در میانشان پیدا نشود، یا شعله ور نگردد متانت را حفظ کنند، یکدیگر را سب و شتم ننمایند، به یکدیگر تهمت نزنند و دروغ نبندند، منطق یکدیگر را مسخره نکنند، و بالاخره، عواطف یکدیگر را مجروح نسازند و از حدود منطق واستدلال خارج نشوند. و در حقیقت لااقل حدودی را که اسلام در دعوت غیر مسلمان به اسلام، لازم دانسته است، درباره خودشان رعایت کنند. «ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن.»(رسالت)
گزیده ای از بیانات امام خامنه ای در خصوص پرهیز از اهانت به مقدسات اهل سنت و شیعه
تفرقهافکنان یا مستقیماً یا غیر مستقیم عوامل بیگانهاند.(دیماه 92)
حاجیی که در مسجدالحرام یا مسجدالنبى، یا در بقیع، یا در زیارت شهداى احد و امثال اینها – در منا، در عرفات – رفتارش رفتار انسان مؤدب به آداب اسلامى است؛ رفتار انسانى است که مرباى به تربیت قرآنى است؛ اهل خشوع است، اهل تواضع است، اهل محبت است، اهل اهانت به این و آن نیست، اهل جمع است، نه اهل تفرقه. (بیانات در دیدار کارگزاران و دستاندرکاران حج ،4 آبان ۸۸ )
خط قرمز از نظر نظام اسلامى و از نظر ما، عبارت است از اهانت به مقدسات یکدیگر. آن کسانى که نادانسته، از روى غفلت، گاهى از روى تعصبهاى کور و بیجا، چه سنى و چه شیعه، به مقدسات یکدیگر توهین میکنند، نمیفهمند چه میکنند. بهترین وسیله براى دشمن همینها هستند؛ بهترین ابزار در دست دشمن همینها هستند؛ این خط قرمز است .(بیانات در دیدار مردم سقز،29 اردیبهشت۸۸)
هم عالم شیعه، هم عالم سنى، باید این را بفهمند؛ این را درک کنند. بدیهى است دو تا مذهب در برخى از اصول، در برخى از فروع با هم اختلاف دارند؛ البته در بسیارى هم با هم اتحاد دارند. اما اختلاف به معناى دشمنى نیست. (بیانات در دیدار روحانیون و طلاب تشیع و تسنن کردستان ، 23 اردیبهشت ۸۸)
خیلى از این مردم بیچاره ى بى خبرِ سلفى و وهّابى که بوسیله ى دلارهاى نفتى تغذیه میشوند تا بروند در اینجا و آنجا عملهاى تروریستى انجام بدهند – در عراق یکجور، در افغانستان یکجور، در پاکستان یکجور، در نقاط دیگر یکجور – نمیدانند که مزدور دشمنند. آن مرد شیعى هم که میرود به مقدسات اهل سنت اهانت میکند و دشنام میدهد، او هم مزدور دشمن است، ولو نداند که چه میکند. (بیانات در جمع مردم استان کردستان در میدان آزادى سنندج ، 22 اردیبهشت ۸۸)
باید برویم به سمت وحدت. امروز دنیاى اسلام محتاج وحدت است. عوامل تفرقه هم وجود دارد؛ باید بر آن عوامل فائق آمد؛ باید بر آن عوامل پیروز شد. (بیانات در سالروز ولادت حضرت پیامبر اعظم (ص) ،25 اسفند ۸۷ )
اینکه در دنیاى تشیع علیه برادران اهل سنت، در دنیاى تسنن علیه برادران شیعه کتاب بنویسند، تهمت بزنند، بدگویى کنند، این نه هیچ شیعهاى را سنى خواهد کرد، نه هیچ سنىاى را شیعه خواهد کرد. آن کسانى که مایلند همهى مردم دنیاى اسلام به محبت اهلبیت و ولایت اهلبیت بگروند، بدانند با دعوا راه انداختن و با اهانت کردن و با دشمنى کردن هیچ کس را نمیتوان شیعه کرد و به ولایت اهلبیت متوجه کرد. دعوا ایجاد کردن جز بَغضاء و جدائى و دشمنى هیچ اثر دیگرى ندارد و این بغضاء و دشمنى و جدائى همان چیزى است که امروز آمریکا میخواهد، صهیونیستها میخواهند و دارند براى آن تلاش میکنند.(دیدار هزاران نفر از قشرهاى مختلف مردم به مناسبت عید سعید غدیر خم ، 27 آذر ۸۷)
بدگویی و عیبجویی و فحاشی و شمشیر بر روی هم کشیدن، کمک کردن به دشمنان اسلام است که هم دشمن شیعه و هم دشمن سنی هستند. ما این را به عنوان پرچم وحدت اسلامی در انقلاب اسلامی بلند کردیم. ملت ایران این را میخواهد، این را میگوید. (بیانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حرم مطهر رضوى ، 1 فروردین ۸۷ )
شما از این طرف مراقب باشید؛ بدانید تحریک عواطف مذهبى برادران اهل سنت کار بسیار خطا و گناه است؛ این را به عنوان یک اصل بپذیرید. یک نقاط اختلافى وجود دارد. تکیه ى بر روى این نقاط، شعله ور کردن آتش تعصبات در این نقاط اختلاف، این درست همان چیزى است که امروز سازمانهاى جاسوسى امریکا و اسرائیل دنبالش هستند؛ این همان چیزى است که آنها میخواهند. (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار با کارگزاران فرهنگى و اجرائى حج ،23 آبان ۸۶)(تقریب)
اما پاسخ بخش دوم درباره لعن، دشمن مشترک مسلمین ، شیعه وسنی شیطان بزرگ امریکاست که بایستی باحفظ وحدت دست دردست یکدیگر با حفظ هوشیاری درمقابل خدعه ها،حیله ها، فتنه ها وتوطئه های استکبارخونخوارایستاده وانشاالله بتوانیم باوحدت ریشه ظلم وستم رابخشکانیم.قابل ذکر میباشد که، خداوند اجازه توهین به هیچ کس را نداده ولی اجازه لعن داده و خودش در قرآن جندین گروه را لعنت نموده است.
لعن به معنای لعنت و نفرین کردن است. لعن در قرآن بیشتر از طرف خدا به کافران و منکران و ظالمان و دروغ گویان است. در اخرت به معنای عذاب و در دنیا به معنای بُریدگی از رحمت و توفیق است.
لعنت از طرف انسان به شخصی دیگر به معنای نفرین است. همان گونه که در آیات می بینیم، لعن از طرف خدا و لعن کنندگان بر انسان های کافر و دروغ گویان و ظالمان وارد شده است؛( احزاب آیة 64 و هود آیة 18.) بنابراین تجویز لعن در آیات قرآن وارد شده، نه این که صرفاً در ادعیه شیعه وارد شده باشد. لعن نوعی اعلام انزجار و بیزاری جستن از کسانی است که از سوی خداوند و رسولش مورد لعن قرار گرفته اند، زیرا ایشان با اعمال بد خویش به درجه ای از پستی رسیده اند که مستحق لعن و نفرین شده اند، بنابراین لعن در اسلام منافاتی با روح تعالیم اسلامی ندارد، زیرا مجاز نیستیم هر فردی را لعن کنیم مگر این که یقین به کفر یا جواز لعن او داشته باشیم. هیچ مؤمن و مسلمانی را نمی توان لعنت کرد.
بطورنمونه، لعن بنیامیه در قرآن و احادیث شیعه و سنی آمده است. مراد از بنیامیه کسانی هستند که با پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) به مخالفت پرداختهاند و اغلب بنیامیه اینگونه بودند. ولی تعدادی از آنها مثل خالد بن سعید بن العاص و محمد بن ابیحذیفه از بنیامیه محسوب نمیشوند بلکه از پیروان امام علی و محبیّن آن حضرت بودند.
از مفسران و دانشمندان اهل سنت؛ فخر رازی، آلوسی، سمعانی و قنوجی و بخاری در تفسیر این آیه نقل کردهاند که پیامبر اکرم در خواب دید، بنیامیه مانند بوزینگان از منبر او بالا میروند و از این مطلب خیلی ناراحت شد و فرمود: «بنیامیه شجره ملعونه هستند».(1)
از جمله مفسران شیعه که گفتهاند: منظور از شجره ملعونه در قرآن بنیامیه میباشند عبارتند از: شیخ طوسی، طبرسی، صاحب منهج الصادقین، شبّر و علامه طباطبایی و…
1ـ فخر رازی التفسیر، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 7، ص 360، 361، و آلوسی بغدادی، تفسیر روح المعانی، دار احیاء التراث العربی بیروت، ط 4، 1405 هـ، ج 15، ص 107، سمعانی، تفسیر القرآن الکریم، تحقیق ابیتمیم و ابیبلال، دارالوطن ریاض، 1418 هـ، ج 3، ص 254، قنوجی بخاری، فتح البیان، مکتبه العصریه، بیروت، ط دوم، 1415 هـ، ج 7، ص 415.
3- سومین مانع ایجاد وحدت در جهان اسلام گرایشهای نژادپرستانه و ملیگرایی بیمنطق است، طی یکی دو قرن گذشته تأکید بر عامل برتری نژادی در جهان اسلام موجب شده است تا بر عمق بحران هویت در میان ملل مسلمان افزوده شود، گرچه سیاستهای تفرقه افکنانه کشورهای استعمارگر غربی را در این زمینه نباید فراموش کرد، اما جریانات ملی گرایانه در برخی کشورهای عربی و یا سایر اقوام مسلمان به عنوان یکی از موانع وحدت و همگرایی در جهان اسلام است.
4- چهارمین مانع در راه وحدت، تنگ نظری است. یکی از حوادث ناگوار در فضای فرهنگ و تمدن اسلامی جایگزینی تعصب و تقلید به جای عقلانیت و تفکر است که میتوان به نوعی از عوارض رکود فلسفه و علوم عقلی در جهان اسلام دانست و حضور مسلک اشاعره که وجهه عقل و فلسفه ستیزی داشتند در جهان اهل سنت و مشرب اخباریگری در تشیع موجب به بن بست رسیدن جریان تفکر در جهان اسلام شده و زمینه را برای ایجاد تنگ نظریها و تبعیت کورکورانه از اختلافات بدون منطق گذشته فراهم کرده است.
5- پنجمین مانع در راه وحدت در دنیای اسلام عامل سیاسی است، به این صورت که همواره استبداد داخلی و استعمار خارجی برای ادامه روند سلطه خود بر ملتهای مسلمان، دست به اجرای سیاستهای تفرقه افکنانه در کشورهای مسلمان زدهاند، در طول تاریخ گذشته و در حال حاضر نمونههای فراوانی از رویکردهای تفرقه افکنانه در جهان اسلام از سوی دولتهای مسلمان شاهد هستیم، از باب مثال وضعیت فعلی کشور سوریه نمونهای روشن از وجود سیاستهای تفرقه افکنانه دولتهای فاسد در جهان اسلام است، در حالی که اختلافات سیاسی در این کشور میتوانست از طریق مسالمت آمیز حل و فصل شود، اما دخالت کشورهای دیگر به وسیله ارسال سلاح و تروریست به این کشور ناامنی و برادرکشی را به دنبال داشته است.
همچنین کشور مسلمان لبنان نمونهای دیگر از دخالت قدرتهای بزرگ در این کشور است که گروهها و احزاب سیاسی بر اثر دخالتهای ابر قدرتها، همواره در فضای درگیری و کشمکش به سر میبرند.
راهکارهای تقویت وحدت و همگرایی در جهان اسلام
هر چند رفع موانع مذکور میتواند موجب وحدت و یکپارچگی در جهان اسلام شود، امّا به صورت مشخص مواردی نیز ذکر میشود.
1- اولین عامل ایجاد وحدت در جهان اسلام بازگشت به مشترکات است. مسلمانان دارای زمینهها و استعداد عظیم انسانی، فرهنگی و مادی هستند، هماهنگ شدن این توان بزرگ در راستای حلّ مسائل و مشکلات مسلمانان نیازمند توجه به زمینههای همگرایی از سوی نخبگان است.
کتاب قرآن، پیامبر و کعبه مشترک به عنوان بستر دینی و اعتقادی وحدت میتواند راهگشای بسیاری از مسائل باشد و همچنین منافع حیاتی مشترک در همه حوزه ها از جمله اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و تعریف و بازشناسی این منافع موجب میشود تا رویکردهای وحدت گرایانه در جهان اسلام تقویت شود.
2- دومین عامل برای ایجاد وحدت و همگرایی، فاصله گرفتن کشورهای مسلمان از کشورهای غربی و سلطهگر است. تبعیت و همراهی برخی دولتهای مسلمان با قدرتهای سلطهگر موجب شده است تا واگرایی در جهان اسلام ریشهای و عمیق شود، لذا تا زمانی که سران کشورهای اسلامی به این باور نرسند که بیگانگان و قدرتهای جهانخوار، تنها در راستای سلطه بر ملل مسلمان قدم بر میدارند، امیدی به جدا شدن سیاست آنان از دولتهای سلطهگر نیست.
3- سومین عامل وحدتزا، پرهیز از نقلهای تاریخی تفرقه افکن و نیز به انزوا کشانیدن جریانهای افراطی مخالف وحدت است، به طور طبیعی اختلافات امروزی در یک بستر تاریخی شکل گرفتهاند و شقاق و اختلافات امروزی ریشه در نقلهای تاریخی دارد و تا زمانی که این روایتهای ضعیف تاریخی وجود دارد، نمیتوان شاهد فضای برادری و همراهی در جهان اسلام بود.
بنابراین چشم پوشی و گذر از این گذشته اختلاف انگیز میتواند زمینه را برای حضور گروههای افراطی و تندرو کم کند. هر چند لازم به ذکر است که منظور از وحدت ایجاد یک آیین و مذهب نیست و یا اینکه مثلاً سنی شیعه شود و یا شیعه سنی شود، بلکه میتوان در عین حفظ باور و مذهب خود در راستای مشترکات حرکت کرد و جایگاه جهان اسلام را ارتقاء داد.
4- چهارمین عامل وحدت در جهان اسلام ایجاد یک گفتمان مشترک است که بستر آن را برگزاری جلسات مشترک میان نخبگان، سیاسی، فرهنگی، مذهبی و حتی اقتصادی دانست، به طور طبیعی هر قدر که مراوده و ارتباط میان انسانها بیشتر باشد، زمینه انس و الفت در میان آنان نیز افزایش پیدا میکند.
ایجاد مراکز علمی و پژوهشی مشترک، ایجاد رسانههای مشترک و یا برقراری اتحادیهها و کانونهای تعامل و همکاری میتواند جهت دهنده جوامع اسلامی به سوی همگرایی باشد.
*معرفی کتاب جهت مطالعه بیشتر
امامان شیعه و وحدت اسلامی، علی آقانوری، نشر دانشگاه ادیان و مذاهب،1388
وحدت اسلامی از دیدگاه قرآن و سنت، سیدمحمدباقر حکیم، نشر تبیان، 1378
پیام وحدت، محمد واعظزاده، نشر مجمع تقریب، 1383
سرگذشت تقریب یک فرهنگ یک امت، محمدتقی قمی، مترجم سیدهادی خسروشاهی، مجمع تقریب 1390 (خبرگزاری فارس)
شهید مطهری در باره مفهوم و حدود وحدت اسلامی می فرمایند: «مقصود از وحدت اسلامی چیست؟ آیا مقصود این است: از میان مذاهب اسلامی یکی انتخاب شود، و سایر مذاهب کنار گذاشته شود. یا مقصود این است که مشترکات همه مذاهب گرفته شود، و مفترقات همه آنها کنار گذاشته شود، و مذهب جدیدی بدین نحو اختراع شود، که عین هیچ یک از مذاهب موجود نباشد؟ یا اینکه وحدت اسلامی، به هیچوجه ربطی به وحدت مذاهب ندارد، و مقصود از اتحاد مسلمین، اتحاد پیروان مذاهب مختلف، در عین اختلافات مذهبی، در برابر بیگانگان است؟ مخالفین اتحاد مسلمین، برای اینکه از وحدت اسلامی، مفهومی غیر منطقی و غیر عملی بسازند، آن را به نام وحدت مذهبی توجیه می کنند تا در قدم اول، با شکست مواجه گردد. بدیهی است که منظور علمای روشنفکر اسلامی از وحدت اسلامی، حصر مذاهب به یک مذهب، و یا اخذ مشترکات مذاهب و طرف مفترقات آنها که نه معقول و منطقی است و نه مطلوب و عملی، نیست. منظور این دانشمندان، متشکل شدن مسلمین است در یک صف در برابر دشمنان مشترکشان این دانشمندان می گویند مسلمین مایه وفاقهای بسیاری دارند که می تواند مبنای یک اتحاد محکم گردد، مسلمین همه خدای یگانه را می پرستند و همه به نبوت رسول اکرم ایمان و اذعان دارند، کتاب همه قرآن و قبله همه کعبه است، با هم و مانند هم حج می کنند و مانند هم نماز می خوانند و مانند هم روزه می گیرند و مانند هم تشکیل خانواده می دهند و داد و ستد می نمایند و کودکان خود را تربیت می کنند و اموات خود را دفن می نمایند. و جز در اموری جزئی، در این کارها با هم تفاوتی ندارند. مسلمین همه از یک نوع جهان بینی برخوردارند و یک فرهنگ مشترک دارند و در یک تمدن عظیم و با شکوه و سابقه دار شرکت دارند وحدت در جهان بینی، در فرهنگ، در سابقه تمدن، در بینش و منش، در معتقدات مذهبی، در پرستشها و نیایشها، در آداب و سنن اجتماعی خوب می تواند از آنها ملت واحد بسازد و قدرتی عظیم و هایل به وجود آورد که قدرتهای عظیم جهان ناچار در برابر آنها خضوع نمایند، خصوصا اینکه در متن اسلام بر این اصل تأکید شده است. مسلمانان به نص صریح قرآن برادر یکدیگرند و حقوق و تکالیف خاصی آنها را به یکدیگر مربوط می کند. با این وضع چرا مسلمین از این همه امکانات وسیع که از برکت اسلام نصیبشان گشته استفاده نکنند؟ از نظر این گروه از علمای اسلامی، هیچ ضرورتی ایجاب نمی کند که مسلمین به خاطر اتحاد اسلامی، صلح و مصالحه و گذشتی در مورد اصول یا فروع مذهبی خود بنمایند. همچنانکه ایجاب نمی کند که مسلمین درباره اصول و فروع اختلافی فیمابین، بحث و استدلال نکنند و کتاب ننویسند. تنها چیزی که وحدت اسلامی، از این نظر، ایجاب می کند، این است که مسلمین برای اینکه احساسات کینه توزی در میانشان پیدا نشود، یا شعله ور نگردد متانت را حفظ کنند، یکدیگر را سب و شتم ننمایند، به یکدیگر تهمت نزنند و دروغ نبندند، منطق یکدیگر را مسخره نکنند، و بالاخره، عواطف یکدیگر را مجروح نسازند و از حدود منطق واستدلال خارج نشوند. و در حقیقت لااقل حدودی را که اسلام در دعوت غیر مسلمان به اسلام، لازم دانسته است، درباره خودشان رعایت کنند. «ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن.»(رسالت)
گزیده ای از بیانات امام خامنه ای در خصوص پرهیز از اهانت به مقدسات اهل سنت و شیعه
تفرقهافکنان یا مستقیماً یا غیر مستقیم عوامل بیگانهاند.(دیماه 92)
حاجیی که در مسجدالحرام یا مسجدالنبى، یا در بقیع، یا در زیارت شهداى احد و امثال اینها – در منا، در عرفات – رفتارش رفتار انسان مؤدب به آداب اسلامى است؛ رفتار انسانى است که مرباى به تربیت قرآنى است؛ اهل خشوع است، اهل تواضع است، اهل محبت است، اهل اهانت به این و آن نیست، اهل جمع است، نه اهل تفرقه. (بیانات در دیدار کارگزاران و دستاندرکاران حج ،4 آبان ۸۸ )
خط قرمز از نظر نظام اسلامى و از نظر ما، عبارت است از اهانت به مقدسات یکدیگر. آن کسانى که نادانسته، از روى غفلت، گاهى از روى تعصبهاى کور و بیجا، چه سنى و چه شیعه، به مقدسات یکدیگر توهین میکنند، نمیفهمند چه میکنند. بهترین وسیله براى دشمن همینها هستند؛ بهترین ابزار در دست دشمن همینها هستند؛ این خط قرمز است .(بیانات در دیدار مردم سقز،29 اردیبهشت۸۸)
هم عالم شیعه، هم عالم سنى، باید این را بفهمند؛ این را درک کنند. بدیهى است دو تا مذهب در برخى از اصول، در برخى از فروع با هم اختلاف دارند؛ البته در بسیارى هم با هم اتحاد دارند. اما اختلاف به معناى دشمنى نیست. (بیانات در دیدار روحانیون و طلاب تشیع و تسنن کردستان ، 23 اردیبهشت ۸۸)
خیلى از این مردم بیچاره ى بى خبرِ سلفى و وهّابى که بوسیله ى دلارهاى نفتى تغذیه میشوند تا بروند در اینجا و آنجا عملهاى تروریستى انجام بدهند – در عراق یکجور، در افغانستان یکجور، در پاکستان یکجور، در نقاط دیگر یکجور – نمیدانند که مزدور دشمنند. آن مرد شیعى هم که میرود به مقدسات اهل سنت اهانت میکند و دشنام میدهد، او هم مزدور دشمن است، ولو نداند که چه میکند. (بیانات در جمع مردم استان کردستان در میدان آزادى سنندج ، 22 اردیبهشت ۸۸)
باید برویم به سمت وحدت. امروز دنیاى اسلام محتاج وحدت است. عوامل تفرقه هم وجود دارد؛ باید بر آن عوامل فائق آمد؛ باید بر آن عوامل پیروز شد. (بیانات در سالروز ولادت حضرت پیامبر اعظم (ص) ،25 اسفند ۸۷ )
اینکه در دنیاى تشیع علیه برادران اهل سنت، در دنیاى تسنن علیه برادران شیعه کتاب بنویسند، تهمت بزنند، بدگویى کنند، این نه هیچ شیعهاى را سنى خواهد کرد، نه هیچ سنىاى را شیعه خواهد کرد. آن کسانى که مایلند همهى مردم دنیاى اسلام به محبت اهلبیت و ولایت اهلبیت بگروند، بدانند با دعوا راه انداختن و با اهانت کردن و با دشمنى کردن هیچ کس را نمیتوان شیعه کرد و به ولایت اهلبیت متوجه کرد. دعوا ایجاد کردن جز بَغضاء و جدائى و دشمنى هیچ اثر دیگرى ندارد و این بغضاء و دشمنى و جدائى همان چیزى است که امروز آمریکا میخواهد، صهیونیستها میخواهند و دارند براى آن تلاش میکنند.(دیدار هزاران نفر از قشرهاى مختلف مردم به مناسبت عید سعید غدیر خم ، 27 آذر ۸۷)
بدگویی و عیبجویی و فحاشی و شمشیر بر روی هم کشیدن، کمک کردن به دشمنان اسلام است که هم دشمن شیعه و هم دشمن سنی هستند. ما این را به عنوان پرچم وحدت اسلامی در انقلاب اسلامی بلند کردیم. ملت ایران این را میخواهد، این را میگوید. (بیانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حرم مطهر رضوى ، 1 فروردین ۸۷ )
شما از این طرف مراقب باشید؛ بدانید تحریک عواطف مذهبى برادران اهل سنت کار بسیار خطا و گناه است؛ این را به عنوان یک اصل بپذیرید. یک نقاط اختلافى وجود دارد. تکیه ى بر روى این نقاط، شعله ور کردن آتش تعصبات در این نقاط اختلاف، این درست همان چیزى است که امروز سازمانهاى جاسوسى امریکا و اسرائیل دنبالش هستند؛ این همان چیزى است که آنها میخواهند. (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار با کارگزاران فرهنگى و اجرائى حج ،23 آبان ۸۶)(تقریب)
اما پاسخ بخش دوم درباره لعن، دشمن مشترک مسلمین ، شیعه وسنی شیطان بزرگ امریکاست که بایستی باحفظ وحدت دست دردست یکدیگر با حفظ هوشیاری درمقابل خدعه ها،حیله ها، فتنه ها وتوطئه های استکبارخونخوارایستاده وانشاالله بتوانیم باوحدت ریشه ظلم وستم رابخشکانیم.قابل ذکر میباشد که، خداوند اجازه توهین به هیچ کس را نداده ولی اجازه لعن داده و خودش در قرآن جندین گروه را لعنت نموده است.
لعن به معنای لعنت و نفرین کردن است. لعن در قرآن بیشتر از طرف خدا به کافران و منکران و ظالمان و دروغ گویان است. در اخرت به معنای عذاب و در دنیا به معنای بُریدگی از رحمت و توفیق است.
لعنت از طرف انسان به شخصی دیگر به معنای نفرین است. همان گونه که در آیات می بینیم، لعن از طرف خدا و لعن کنندگان بر انسان های کافر و دروغ گویان و ظالمان وارد شده است؛( احزاب آیة 64 و هود آیة 18.) بنابراین تجویز لعن در آیات قرآن وارد شده، نه این که صرفاً در ادعیه شیعه وارد شده باشد. لعن نوعی اعلام انزجار و بیزاری جستن از کسانی است که از سوی خداوند و رسولش مورد لعن قرار گرفته اند، زیرا ایشان با اعمال بد خویش به درجه ای از پستی رسیده اند که مستحق لعن و نفرین شده اند، بنابراین لعن در اسلام منافاتی با روح تعالیم اسلامی ندارد، زیرا مجاز نیستیم هر فردی را لعن کنیم مگر این که یقین به کفر یا جواز لعن او داشته باشیم. هیچ مؤمن و مسلمانی را نمی توان لعنت کرد.
بطورنمونه، لعن بنیامیه در قرآن و احادیث شیعه و سنی آمده است. مراد از بنیامیه کسانی هستند که با پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) به مخالفت پرداختهاند و اغلب بنیامیه اینگونه بودند. ولی تعدادی از آنها مثل خالد بن سعید بن العاص و محمد بن ابیحذیفه از بنیامیه محسوب نمیشوند بلکه از پیروان امام علی و محبیّن آن حضرت بودند.
از مفسران و دانشمندان اهل سنت؛ فخر رازی، آلوسی، سمعانی و قنوجی و بخاری در تفسیر این آیه نقل کردهاند که پیامبر اکرم در خواب دید، بنیامیه مانند بوزینگان از منبر او بالا میروند و از این مطلب خیلی ناراحت شد و فرمود: «بنیامیه شجره ملعونه هستند».(1)
از جمله مفسران شیعه که گفتهاند: منظور از شجره ملعونه در قرآن بنیامیه میباشند عبارتند از: شیخ طوسی، طبرسی، صاحب منهج الصادقین، شبّر و علامه طباطبایی و…
1ـ فخر رازی التفسیر، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 7، ص 360، 361، و آلوسی بغدادی، تفسیر روح المعانی، دار احیاء التراث العربی بیروت، ط 4، 1405 هـ، ج 15، ص 107، سمعانی، تفسیر القرآن الکریم، تحقیق ابیتمیم و ابیبلال، دارالوطن ریاض، 1418 هـ، ج 3، ص 254، قنوجی بخاری، فتح البیان، مکتبه العصریه، بیروت، ط دوم، 1415 هـ، ج 7، ص 415.