خانه » همه » مذهبی » قتل قبطی

قتل قبطی


قتل قبطی

۱۳۹۸/۰۷/۰۵


۱۲۹۷ بازدید

ایا شخصی که با حضرت موسی علیه السلام درگیر شد و کشته شد حضرت دیه اش را بهش داد؟ قتل عمدی نبود؟

آن مرد قبطی مهدور الدم بود و قتل او عمدی نبود ، اگر عمدی هم بود قصاص و دیه نداشت .در سایت اسلام کوئست در باره قتل قبطی توسط حضرت موسی چنین آورده است : پاسخ اجمالیهمه انبیاء الهی (با اختلاف درجات) معصوم و در اوج کمال و قرب الهی هستند، و وظایفی بالاتر از وظایف دیگران دارند، بلکه هر گونه توجه به غیر معبود را گناهی عظیم می دانند.از سوی اندیشمندان و علمای اسلامی برای تبیین عصمت حضرت موسی (ع) در جریان حضرت موسی(ع) و کشتن مرد قبطی (فرعونی) ، بیانات متعددی صورت گرفته است.
مهم ترین وجه بیان شده در باره ی این حادثه ، آن است که گناهی از ایشان سر نزده است، و تنها ترک اولی بوده است. در مورد مرد قبطی (فرعونی) گفته شده است که کشتن او به دلایلی که در جای خود آمده، حرام نبوده است گرچه بهتر بود حضرت موسی(ع) این کار را زود انجام ندهد.
تعبیرات قرآن هم منافاتی با عصمت حضرت موسی ندارد؛ چنانکه امام رضا (ع) در جواب مأمون پیرامون این سخن حضرت موسی که گفت: «این از عمل شیطان بود، که او دشمن و گمراه کننده آشکارى است» و یا گفته او که «پروردگارا! من به خویشتن ستم کردم مرا ببخش!»، فرمودند: منظور از «هذا من عمل شیطان» کار آن مرد قبطی است نه عمل موسی  و منظور از «ظلمت نفسی» این بود که نباید در شهر وارد می شد و منظور از «فاغفرلی» مخفی شدن از دید فرعونیان است.
پاسخ تفصیلی
برای پاسخ به این سؤال چند نکته را باید تذکر بدهیم:
الف) توضیح مختصری درباره عصمت:
عصمت؛ در لغت به معنی محفوظ و مصون بودن و تمسک به چیزی است [1] و در اصطلاح متکلمین عبارت است از: لطفی که با وجود آن، شخص انگیزه ای بر ترک طاعت و ارتکاب معصیت ندارد در حالی که متمکن و قادر بر انجام می باشد [2] .
ب) برخی از دلایل لزوم عصمت انبیا(س):
1. انبیاء الهی اگر معصوم نباشند نقض غرض می شود، زیرا مقصود از بعثت انبیاء این است که مردم را از مصلحت و مفسده واقعی خودشان آگاه نمایند و مقدماتی را آماده کنند تا تربیت و تزکیه آنها به سوی کمال و سعادت دنیا و آخرت ممکن شود، و این مقصود بدون عصمت حاصل نمی شود، چون وقتی معصیتی انجام می دهد یا واجب است ما از او پیروی کنیم یا نه، اگر پیروی نکنیم فایده بعثت منتفی می شود و از طرفی دیگر پیروی در معصیت هم جایز نیست.
2. معصیت نبی چه قبل از بعثت چه بعد از آن، موجب تنفر و عدم تبعیت مردم می شود.
با توجه به این دلایل و دلایل متعدد دیگری که در باب عصمت انبیاء الهی ذکر شده وجوب عصمت انبیا قطعی است.
ج) عصمت حضرت موسی(ع) چگونه با ظاهر بعضی آیات قرآن مثل کشتن مرد قبطی سازگار است؟
قرآن می فرماید: و به هنگامى که اهل شهر در غفلت بودند (موسی) وارد شهر شد ناگهان دو مرد را دید که به جنگ و نزاع مشغولند یکى از پیروان او بود (و از بنى اسرائیل)، و دیگرى از دشمنانش، آن که از پیروان او بود در برابر دشمنش از وى تقاضاى کمک نمود موسى مشت محکمى بر سینه او زد و کار او را ساخت (و بر زمین افتاد و مرد) موسى گفت: «این از عمل شیطان بود، که او دشمن و گمراه کننده آشکارى است» (سپس) عرض کرد: «پروردگارا! من به خویشتن ستم کردم مرا ببخش!» خداوند او را بخشید، که او غفور و رحیم است! [3]حال سؤال این جاست که سخن حضرت موسی که گفت: «این از عمل شیطان بود، که او دشمن و گمراه کننده آشکارى است» و یا گفته او که «پروردگارا! من به خویشتن ستم کردم مرا ببخش!» چگونه با عصمت او سازگاراست؟
در این مورد باید بگوییم: یکی از درباریان فرعون (قبطی) فردی از پیروان موسی را مجبور به جمع آوری هیزم می کند و بدین سبب با هم درگیر می شوند و در این هنگام موسی برای کمک مشتی به سینه ی قبطی (فرعونی) می زند که در اثر آن قبطی کشته می شود [4] . آنچه مفسرین به بیان آن پرداخته اند این است که این عمل موسی ترک اولی بوده است او با این عمل خود را به زحمت انداخته است و به خاطر این عمل (قتل)، فرعونیان از او نمی گذرند و ترک اولی به معنی کاری است که ذاتاً حرام نیست بلکه موجب می شود که کار بهتری ترک شود بی آنکه عمل خلافی انجام شده باشد. [5]در کتاب عیون اخبار الرضا آمده که مأمون همین را از امام هشتم سؤال کرد، حضرت فرمودند: منظور از جمله «این از عمل شیطان بود » نزاع و جدال آن دو مرد بود؛ و منظور از جمله «پروردگارا! من به خویشتن ستم کردم» این است که من خود را در آنجایی که نباید بگذارم گذاشتم من نباید وارد این شهر می شدم و منظور از «مرا ببخش» این است که مرا از دشمنان مستور بدار و پنهان کن زیرا یکی از معانی غفران پنهان کردن و پوشاندن است [6] .
سید مرتضی علم الهدی در کتاب تنزیه الانبیاء این آیه را به دو وجه بیان فرمودند:
1. مراد از ظلم ترک مستحب است که تأخیر قتل آن مرد قبطی بوده و موسی به جهت مبالغه در کمک به شیعه خودش در قتل آن مرد قبطی تعجیل کرد و ترک اولی کرد و از ثواب مترتب شده بر آن کار مستحبی محروم شد لذا فرمود بر خودم ظلم کردم.
2. منظور از این که گفت: «این عمل شیطان بود»، نزاع آن قبطی است و حضرت موسی قصد کشتن قبطی را نداشته بلکه می خواست شیعه و پیرو خود را کمک کند. [7]شیخ طوسی در تفسیر تبیان می فرماید: قتل آن مرد قبطی قبیح نبود و خدا موسی را امر به کشتن او کرده بود ولی بهتر بود به جهت مصالحی موسی این قتل را به تأخیر اندازد، و چون مقدم شد این ترک اولی بود و لذا موسی استغفار کرد [8] .
صاحب مجمع البیان هم به این سؤال این گونه جواب می دهد که: قتل به خاطر خلاصی مؤمن از دست آن ظالم بود و فی نفسه مقصود نبوده پس حسن و غیر قبیح است [9] .
در تفسیر فتح القدیر آمده که این طلب مغفرت از ترک اولی می باشد و منظور از “ظلمت نفسی” این است که ظلم به خودم کردم به خاطر کشتن این فرعونی چون اگر فرعون بفهمد مرا خواهد کشت و منظور از “فاغفرلی” این است که خدایا این را مخفی کن که فرعون نفهمد.
و اگر قرآن در سوره ی شعرا آیه ی 14 از قول حضرت موسی می فرماید: «لهم علی ذنب» (برای آنها برعهده من گناهی است)؛ به حسب عقیده و گمان فرعونیان بوده است نه این که موسی (ع) واقعا گناهکار باشد [10] .
در نتیجه می توان گفت: گناه و معصیت دارای مراحلی می باشد گاهی انسان از قوانین شرع و دستورات اخلاقی تخلف می ورزد که این با عصمت منافات دارد ولی گاهی این گونه نیست و صرفاً ترک اولی است و این گرچه در نزد مقربان و محبان معصیت است اما مخالفتی با عصمت ندارد و از باب حسنات الابرار سیئات المقربین است و بس.
برای اطلاع بیشتر مراجعه نمایید به:
1- نمایه عصمت انبیا در قرآن، شماره 1069.
2- نمایه عصمت انبیا از دیدگاه قرآن، شماره 998.
[1] مفردات راغب و کتاب العین ماده عصم.
[2] محاضرات فی الاهیات، ص 405.
[3] وَ دَخَلَ الْمَدینَةَ عَلى حینِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِها فَوَجَدَ فیها رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شیعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغاثَهُ الَّذی مِنْ شیعَتِهِ عَلَى الَّذی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسى فَقَضى عَلَیْهِ قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبینٌ (15)  قالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسی فَاغْفِرْ لی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ (16)؛ سوره قصص، ایه 15 و 16.
[4] تفسیر نمونه، ج 16، ص 42؛ تفسیرالبیان، ج 7 – 8؛ تفسیر تبیان شیخ طوسی، ج 2، ص 391؛ تفسیر اثنی عشری، ج 10، ص 94.
[5] تفسیر نور الثقلین، ج4، ص 119؛ تفسیر اثنی عشری، ج 10، ص 94.
[6] عیون اختیار الرضا (ع)، ص 155، باب 15؛ نور الثقلین، ج 4، ص 119؛ المیزان، ج 16، ص 18.
[7] به نقل از مجمع البیان.
[8] تفسر تبیان، ج 2، ص 291، چاپ رحلی.
[9] مجمع البیان، ج 7، ص 382.
[10] تفسیر فتح القدیر، ج 4، ص 164

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد