خانه » همه » مذهبی » قدرت بر محال

قدرت بر محال


قدرت بر محال

۱۳۹۲/۰۴/۲۱


۱۴۸ بازدید

برای پاسخ خوب است نخست از شما یک سؤال بدیهی بپرسیم؛ آیا می شود به یک پرفسور ریاضی گفت: اگر ریاضی دان قوی هستی طوری محاسبه کن که [۷ = ۲ * ۲] شود!! در این صورت آیا صحیح است به او نسبت عدم توانایی بدهیم؟! برای توضیح بیشتر توجه شما را به مطلب زیر جلب می کنیم. ابتدا لازم است تعریف قدرت مشخص شود. قدرت یعنى «توانایی فاعل مختار براى کارى که ممکن است از او سر بزند» پس قدرت مربوط به فاعل است و فاعل به حیثى است که فعلى را که ممکن است انجام شود مى تواند انجام بدهد و مى تواند انجام ندهد، اما متعلق قدرت چیست؟ آیا هر چیزى متعلق قدرت است؟

برای پاسخ خوب است نخست از شما یک سؤال بدیهی بپرسیم؛ آیا می شود به یک پرفسور ریاضی گفت: اگر ریاضی دان قوی هستی طوری محاسبه کن که [7 = 2 * 2] شود!! در این صورت آیا صحیح است به او نسبت عدم توانایی بدهیم؟! برای توضیح بیشتر توجه شما را به مطلب زیر جلب می کنیم. ابتدا لازم است تعریف قدرت مشخص شود. قدرت یعنى «توانایی فاعل مختار براى کارى که ممکن است از او سر بزند» پس قدرت مربوط به فاعل است و فاعل به حیثى است که فعلى را که ممکن است انجام شود مى تواند انجام بدهد و مى تواند انجام ندهد، اما متعلق قدرت چیست؟ آیا هر چیزى متعلق قدرت است؟ مسلما چنین نیست، متعلق قدرت، کارى است که امکان تحقق داشته باشد و چیزى که ذاتا محال یا مستلزم محال باشد، مورد تعلق قدرت واقع نمى شود؛ زیرا مقدور نیست.

پس این که مى گوییم خداوند بر هر کارى تواناست، منظور ما این نیست که بر چیزهایى که محال هستند نیز تواناست. زیرا آنها کار نیستند تا قدرت به آنها تعلق بگیرد. مثالى که ذکر کردید که خداوند سنگى را خلق کند که نتواند بلند کند، نیز محال ذاتى است؛ و اصلاً قدرت خدا بر آن تعلق نمى گیرد. با دقت در این گونه ها مثال ها معلوم می شود که اصل سؤال بی معنی است یعنی خود سؤال نافی خودش می باشد.

توضیح مطلب آن که وقتی گفته می شود «خدا سنگی را بیافریند که نتواند آن را حرکت دهد» معنایش آن است که خدا موجودی فراتر از قدرت خود بتواند خلق کند و حال آن مخلوق (همان موجود فراتر از قدرت خدا) نمی تواند از خالق و قدرتش فراتر باشد وگرنه مخلوق نمی تواند باشد زیرا اگر مخلوق است پس نمی تواند فراتر از خالق باشد و اگر فراتر است پس مخلوق نیست، به دیگر سخن اگر خدا بتواند سنگی را بیافریند حتما می تواند آن را حرکت هم بدهد زیرا حرکت دادن سنگ از خلقت سنگ که مهمتر نیست وقتی که خلقت چنین سنگی ممکن باشد حرکت دادن هم به آسانی امکان پذیر است.

مثال تخم مرغ هم چنین است، خدا می تواند جهان را در تخم مرغ جای دهد در صورتی که تخم مرغ را بزرگ کند اما اگر خواست خداوند بر وجود تخم مرغ به همین اندازه فعلی باشد، دیگر معنی دارد که جهان را (با همه بزرگیش) در آن جای داد زیرا یا جهان باید کوچک شود و یا تخم مرغ بزرگ شود تا فرود یکی در دیگری امکان پذیر گردد. خلاصه کلام آن که با اعتقاد به این که خداوند برتر از هر چیز است دیگر نمی توان چیزی را گفت که فراتر از خدا و صفات او باشد.

این بدان معنا نیست که قدرت خداوند محدود است. بلکه قدرت خداوند نامتناهى است؛ اما قدرت مقدور مى خواهد که اصطلاحا به آن متعلق و مورد قدرت مى گویند و محالات ذاتى از دایره مقدورات خارجند. بنابراین سؤال از این که «آیا خداوند تواناست به این که سنگىبسازد، خودش نتواند بلند کند» سؤال غلطى است. براى آگاهى بیشتر ر.ک: 1- آموزش عقاید، مصباح یزدى، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامى، ص 77 2- آموزش فلسفه، مصباح یزدى، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامى، ج 2، ص 380 3- الهیات شفا، شهید مطهرى، انتشارات حکمت، ج 2، ص 434 4- عقاید، استاد محسن قرائتی

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد