۱۳۹۴/۱۰/۰۲
–
۱۳۲ بازدید
دکتر سها با استناد به بعضی آیات و روایات معتقد است قرآن توجهی به علوم ندارد! آیا چنین حرفی صحیح است؟
تقسیم بندى علوم براساس روش:
در این تقسیم، علوم، به چهار گروه تقسیم مى شود که به این شرح است:
الف: علوم تجربى[3]: که شامل دو قسم مى شود:
اول: علوم طبیعى[4] مانند: فیزیک، شیمى، زیست شناسى و…
دوم: علوم انسانى[5] مانند: جامعه شناسى، اقتصاد و…
روش این علوم، براساس مشاهده و تجربه حسى است.
ب: علوم عقلى: که آن نیز شامل دو قسم مى شود:
اول: علوم منطق و ریاضیات که تا قبل از برتراند راسل، گمان مى شد ریاضیات اصل منطق است ولى او اثبات کرد که منطق، اصل ریاضیات است.
دوم: علم راجع به واقع، یعنى فلسفه که شامل فلسفه هاى مضاف (مانند فلسفه اخلاق، فلسفه تاریخ و…) و فلسفه هاى غیرمضاف (مانند متافیزیک یا امور عامه) مى شود.
ج: علوم نقلى: مانند علم تاریخ، لغت و… که در آنها از نقل استفاده مى گردد (البته منظور در اینجا علوم تعبدى شرعى نیست).
د: علوم شهودى: که با علم حضورى، به دست مى آید مانند: علوم پیامبران (ع) و عرفا. شاید این طبقه بندى، کاملترین تقسیم علوم باشد، که تاکنون ارائه شده است.
منابع و روش هاى علمى که در قرآن به آنها اشاره شده است:
قرآن کریم به روش هاى علمى یعنى چهار قسم علوم فوق و منابع مختلف علم اشاره کرده است؛ یعنى: گاهى به شیوه عقلى توجه کرده و انسان ها را به خردورزى و تفکر فرامى خواند و تشویق مى کند.[6]و گاهى توجه انسان را به طبیعت جلب مى کند و او را به کیهان شناسى و طبیعت شناسى و انسان شناسى و… تشویق مى کند.[7]و گاهى توجه انسان را به عمق تاریخ جلب مى کند و داستان هاى عبرت آموز پیامبران و ملت هاى پیشین را بیان مى کند، و یا وقایع تاریخى صدر اسلام (همچون جنگ ها و…) را گزارش و ثبت مى کند.[8]و گاهى از وحى و الهامات الهى به انسان ها سخن مى گوید[9] و علم الهى را که از نزد خدا به برخى انسان ها مى رسد (= علم لدنى) گوشزد مى کند.[10]آرى هر چند هدف قرآن بیان جزئیات تمام علوم بشرى نیست اما مى توان در قرآن اشاراتى به علوم مختلف یافت. به عبارت دیگر قرآن به روش تعقلى، تجربى، نقلى و شهودى توجه کرده است و نمونه هایى از آنها را یادآورى نموده است و همین توجه قرآن به روش ها و منابع علوم، به معناى لزوم به کارگیرى این منابع است.
کاربردهاى علم در قرآن:
واژه «علم» در قرآن کریم به چند معنا به کار رفته است:
الف: علم به معناى خاص یعنى «الهیات»:
قرآن کریم هدف آفرینش جهان را آگاهى انسان از «علم و قدرت الهى» معرفى مى کند.[11] یعنى آگاهى از صفات خدا را به عنوان علم اعلى و هدف خلقت برشمرده است.
و نیز در برخى آیات قرآن از علم «لدنى» یعنى دانشى که خدا به انسان آموزش مى دهد سخن گفته شده است.[12]البته این معناى از علم، از مصادیق مهم دانش، بلکه با فضیلت ترین علم است، چرا که ارزش هر علم به معلوماتى است که انسان مى آموزد،[13] و هنگامى که معلومات یک علم، آگاهى از صفات خداى متعال باشد، آن علم ارزش بیشترى دارد، چرا که بهترین و با ارزش ترین معلومات جهان را مى آموزد.
ب: علم به معناى عام:
قرآن کریم مى فرماید: هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ ؛[14] «آیا کسانى که مى دانند و کسانى که نمى دانند برابرند.»
به نظر مى رسد مقصود از «علم» در این آیه مطلق علم و دانش است که شامل همه اقسام علم مفید مى شود.[15]و در آیه دیگر مى فرماید: یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ [16]«خدا کسانى از شما را که ایمان آورده اند و کسانى را که به آنان دانش داده شده، به رتبه هایى بالا مى برد.»
در این آیه نیز «ایمان و علم» به عنوان دو معیار جداگانه براى برترى افراد شمرده شده است. از این جداسازى روشن مى شود که خود «علم» موجب فضیلت افراد است، و این علم مقید به الهیات نشده است پس مطلق است و شامل همه دانشمندان مى شود.[17]و در آیه دیگر مى فرماید:
« إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ »[18]«از میان بندگان خدا، فقط دانشوران از او هراس دارند.»
در این آیه نیز از دانشورانى یاد شده که نشانه هاى خدا را مى شناسند و عظمت و مقام او را در مى یابند از این رو از نافرمانى او هراسناکند،[19] اما جالب این است که بخش قبلى آیه فوق و آیه قبل از آن سخن از نشانه هاى خدا در صحنه طبیعت همچون نزول باران، رویش میوه هاى رنگارنگ، جاده هاى کوهستانى رنگارنگ و انسان ها و جنبندگان و دام ها با رنگ هاى مختلف است، سپس از این دانشمندان یاد مى شود. این مطلب نشان مى دهد که مقصود از علم ـ دانشوران در این آیه ـ علوم طبیعى نیز هست، یعنى دانشمندانى که از طبیعت شناسى به خداشناسى مى رسند.[20]دوم: اطلاع قرآن و پیامبر (ص) از علوم تجربی
از آیات قرآن که توسط پیامبر اسلام (ص) به بشریت ابلاغ شد استفاده میشود که نه تنها ایشان از علوم مختلف اطلاع داشته است بلکه برخی مطالب شگفتانگیز بیان کرده و نیز برخی مطالب علمی را قبل از کشف آن بیان کرده که خبر غیبی علمی یعنی معجزه علمی به شمار میآید و نیز برخی مطالب علمی را خبر داده که هنوز کشف نشده و نظریهپردازی علمی به شمار میآید.
در این رابطه کتابها و مقالات زیادی نوشتهاند و مثالهای متعددی زده شده است که در اینجا به اقسام آیات علمی قرآن و نمونههای آنها اشاره میکنیم:
اقسام آیات علمی قرآن
آیات علمی قرآن در حوزههای مختلف علوم بشری حدود نیمی از قرآن را شامل میشود این آیات را میتوان به چهار دسته عمده تقسیم کرد:
اول: اشارات علمی اندیشهساز قرآن
آیاتى که اشاره به آسمان، زمین، انسان، حیوانات و طبیعت مى کند و انسان را به تفکر در آنها دعوت مى کند و گاهى آنها را نشانه خدا و معاد مى شمرد. ولى مطلب شگفت آمیز یا اعجازآمیزى از ظاهر آیات قابل استفاده نیست، اینگونه آیات توجه انسان را به نمودهاى آفرینش زیباى الهى جلب مى کند و زمینه ساز رشد علمى بشر را، به ویژه در علوم تجربى، فراهم مى سازد.
مثال: أَفَلاَ یَنظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کیْفَ خُلِقَتْ ؛ «و آیا به شتر نظر نمى کنند که چگونه آفریده شده است؟!»
و نیز در آیات 5 ـ 6 ـ 7 ـ 10 ـ 11 ـ 13 ـ 14 / سوره نحل به منافع حیوانات، نزول باران، رویش گیاهان رنگارنگ، دریاها و کشتى رانى در آنها و فواید غذایى و زیور آلاتى که از آنها به دست مى آید، به عنوان نشانه هایى براى اندیشمندان اشاره مى کند که به آفرینشگر جهان پى مى برند و سپاسگزارى مى کنند.
دوم: اشارات علمی شگفتآمیز قرآن
برخی آیات قرآن به مطالب علمی و قوانین جهان اشاره میکند که شگفتی هر خوانندهای را بر میانگیزد. اما از آنجا که این مطالب به صورت دیدگاههای غیرمشهور در مراکز علمی، توسط برخی دانشمندان مطرح شده بود، اعجاز علمی قرآن به شمار نمیآید. بلکه نوعی مخالفت با دیدگاهها و نظریههای مشهور در علوم آن عصر بشمار میآید که شگفتآور است و دلالت بر عظمت علمی قرآن دارد.
از آن جمله، اشارات قرآن به حرکت زمین و پیدایش حیات از آب، و ممنوعیت آمیزش با زنان در حالت عادت ماهیانه، ممنوعیت شرابخواری و …
سوم: اعجازهای علمی قرآن
یعنی رازگوییهای علمی قرآن که در آیات به صورت واضح آمده است و در زمان نزول آیه کسی از آن اطلاع نداشته، بلکه مدتها بعد از نزول آیه مطلب علمی آن توسط دانشمندان کشف شده است.
مثل اشاره عملی قرآن به نیروی جاذبه، حرکتهای خورشید، لقاح ابرها و زوجیت عام موجودات و مراحل خلقت انسان که قرنها بعد از نزول قرآن بشر به این مطالب علمی دست یافت. از این رو برخی مفسران قرآن این مطالب را اعجازهای علمی قرآن دانستهاند.
البته ادعاهای دیگری نیز در مورد اعجازهای علمی قرآن شده است که مورد نقد قرار گرفته است.
چهارم: نظریهپردازیهای علمی قرآنی
برخی از آیات علمی قرآن مطالبی را بیان میکند که علم هنوز بدانها دسترسی پیدا نکرده و هر چند از نظر علوم تجربی به اثبات نرسیده است اما دلیلی نیز برای نفی آن مطلب قرآنی نداریم و از آنجا که وحی نوعی دانش قطعی و از سرچشمهی الهی است در صحیح بودن آن شکی نیست هر چند برای اثبات آنها فعلاً شواهد تجربی در دست نداریم و ممکن است مثل برخی موارد دیگر از پیشگوییهای علمی قرآن (مثل نیروی جاذبه طبق آیه 2 / رعد و 10/ لقمان و …) در آینده اثبات شود. این موارد را میتوان به عنوان نظریههای علمی قرآنی مطرح نمود، و همچون دیگر تئوریهای علمی به دنبال شواهد تجربی آنها بود.
مثال نظریهپردازی علمی قرآن در مورد آیه 29/ شوری (وجود موجودات زنده در آسمانها) گذشت.
پی نوشت ها:
[1]. ر.ک: مجله قرآن و علم، شماره 5، مقاله: منبعشناسی قرآن و علوم (که حدود 500 کتاب و مقاله را در این رابطه معرفی میکند) و نیز: پژوهشی در اعجاز علمی قرآن و منطق تفسیر قرآن (5) و علوم قرآن (2) از نگارنده.
[2]. مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، دکتر موریس بوکای، ترجمه حسن حبیبی و نیز ترجمه ذبیح الله دبیر.
[3] . مبانی فلسفه، نوشتة دکتر علی اکبر سیاسی، ص 212 ـ 253.
[4] . همان ها.
[5] . همان ها.
[6] . در مورد تعقل نک: بقره / 73 و 242، یوسف / 2، انبیاء / 10، مومنون / 80، زخرف / 3 و در مورد تفکر ر.ک: بقره / 219، روم/ 8، آل عمران / 191، نحل / 44، حشر / 21 و…
[7] . ر.ک: آیات سوره رعد / 2 به بعد، حج / 5، مومنون / 12 – 21، نحل / 3 – 17 و…
[8] . ر.ک: سوره انبیاء، یونس، یوسف و کهف و…
[9] . شورى / 51، مومنون / 27، طه / 38.
[10] . وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْم (کهف / 65)
[11] . طلاق / 12.
[12]. وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْم (کهف / 65)
[13]. همانطور که از امام على حکایت شده: «قیمة کل امرء ما یعلمه» ارزش هر کس به چیزى است که مى داند، (محجة البیضاء، فیض کاشانى، ج 1، ص 26.)
[14]. زمر / 9.
[15]. صاحب تفسیر نمونه آیه را از جهت نابرابرى، مطلق مى داند. (ج 19، ص 393) و علامه طباطبایى نیز علم در آیه را مطلق مى داند لیکن با توجه به مورد آیه آن را منطبق بر علم به خدا مى کند (ج 17، ص 257) و ذیل آیه نیز احادیثى از امام باقرg حکایت شده که مقصود از دانایان در این آیه اهل بیت هستند (صافى، ج 4، ص 316) ولى مفسران اینگونه احادیث را حمل بر بیان مصداق کامل کرده اند وگرنه آیه شامل همه دانایان مى شود (ر.ک: المیزان و اطیب البیان ذیل آیه).
[16]. مجادله / 11.
[17] . علامه طباطبائى بر آن است که آیه مومنان را به دو قسم عالم و غیرعالم تقسیم مى کند پس آیه مى فرماید علماى با ایمان دو درجه برترى دارند و مومنان یک درجه (المیزان، ج 11، ص 216) ولى آیت اللَّه مکارم شیرازى مى نویسند: گرچه آیه در مورد خاصى نازل شده ولى با این حال مفهوم عامى دارد و نشان مى دهد آنچه مقام آدمى را نزد خدا بالا مى برد، دو چیز است: 1. ایمان؛ 2. علم. (نمونه، ج 23، ص 438)
[18] . فاطر / 28.
[19] . مقصود از خشیت «ترس از مسئولیت توام با درک عظمت مقام پروردگار است». (نمونه، ج 18، ص 245)
[20] . آیتاللَّه مکارم شیرازى پس از بیان ارتباط این بخش آیه 28 / فاطر با بخش هاى قبلى و آیات قبل، و لزوم مسئولیت پذیرى دانشمندان مى نویسند: «عالمان در منطق قرآن کسانى نیستند که مغزشان صندوقچه آراء و افکار این و آن، و انباشته از قوانین و فرمول هاى علما جهان و زبانشان گویاى این مسائل و محل زندگى شان مدارس و دانشگاه ها و کتابخانه هاست. بلکه علما آن گروه از صاحب نظران و دانشمندانند که نور علم و دانش تمام وجودشان را به نور خدا و ایمان و تقوا روشن ساخته، و نسبت به وظائفشان سخت احساس مسئولیت مى کنند و از همه پاى بندترند. (نمونه، ج 18، ص 245)، البته علامه طباطبائى (ره) بر آن است که مقصود از علما در اینجا عالمان بالله هستند. (المیزان، ج 17، ص 43)