خانه » همه » مذهبی » قرآن و كتب اديان الهي

طلسمات

قرآن و كتب اديان الهي

در طول تاريخ حيات انساني، عنايت الهي هميشه بر هدايت انسان تعلق يافته است. اين عنايت، آن چنان كريمانه بوده كه خداوند در ابلاغ آن بيش از 124000 سفير الهي را به كار گرفته است. البته اين هدايت، عمدتاً شفاهي بوده اما به فراخور حال گاه با هدايتي كتبي نيز همراه بوده است.

امروزه اين پيام‌هاي مكتوب الهي را كتب مقدس اديان مي‌نامند. از شواهد برمي‌آيد كه اين گونه كتب در گذشته تاريخ چندان معدود نبوده‌اند. (بقره، 285). اما هم اكنون از اكثر آنها اثري بر جاي نمانده است.
(چنانكه در مجموعه 39 كتابي عهد قديم حدود 25 كتاب عبري به پيامبران الهي يهودي كه پس از موسي عليه‌السلام ظهور نموده‌اند نسبت داده‌شده است. پيامبراني‌مانند ايوب، يونس، اشعيا، ارميا، يوشع، دانيال، حجي، ذكري و…)

قرآن كتاب مقدس اسلام به عنوان كامل‌ترين و آخرين‌ترين پيام الهي توجه وافري به كتب برجسته اديان الهي پيش از خود نموده است؛ كتبي همچون صحف ابراهيم، تورات موسي، زبور داود و انجيل عيسي كه هريك در تاريخ، تاثيرات برجسته‌اي بر هدايت الهي انسان داشته‌اند.

اين ويژگي براي درك هويت قرآن و پيشينه تعاليم آن، امري بسيار مهم و تعيين‌كننده است. قرآن صريحاً تاكيد دارد كه آنچه او مي‌گويد ادامه تعاليم هدايت‌بخش كتب آسماني پيشين مي‌باشد (انعام، 92) اما در يك سطح بالاتر و برتر (يونس، 37). قرآن به اصل كتب مقدس احترام مي‌گذارد و تعاليم راستين آنها را نور و هدايتي از جانب خداوند معرفي مي‌نمايد (مائده، 44و46) اما در ضمن اشاره دارد كه كتب كنوني آكنده از تحريف‌هاي متعددي است كه توسط معاندين يا عالمان منحرف و فاسد بر پيكره آنها وارد شده و تعاليم آنها را مسموم ساخته است.(بقره، 79)

عنايت قرآن به كتب مقدس اديان الهي پيشين براي ما مسلمانان امر مهمي است چون گذشته از بيان وجه ارتباط و اشتراك مسلمانان با پيروان اديان ابراهيمي، تبيين‌كننده جايگاه و رابطه ارزشي تعاليم اسلام نسبت به اديان آسماني پيشين نيز مي‌باشد. البته اين كتب در ديدگاه قرآن از لحاظ اهميت در يك مرتبه نيستند، بلكه قرآن به تورات و انجيل اهميت بيش‌تري داده و در آيات متعددي به آنها اشاره نموده و داستان‌هاي متعددي نيز از رويدادهاي تاريخ يهوديان ومسيحيان، ذكر كرده است كه همگي گوياي اهميت دادن قرآن به آنها مي‌باشد. اين امر از آن باب است كه اساساً دين اسلام، اديان آسماني پيشين مخصوصاً مسيحيت و يهوديت را قسمتي از روند رشد خود در طول تاريخ مي‌خواند (يونس، 37) و ظهور اسلام را امري معقول و كاملاً منتظره مي‌داند (صف، 3 تا 6).

لذا مومن واقعي در ديدگاه قرآن آن است كه نه تنها به قرآن و رسالت پيامبر اكرم صلي‌الله ‌عليه ‌و آله ايمان بياورد بلكه به تمام پيامبران الهي عليهم‌‌السلام و كتاب‌هاي آسماني آنها ايمان داشته باشد (بقره، 285) چون قرآن همه پيامبران از آدم تا خاتم صلي‌الله‌ عليه ‌و آله را مسلمان دانسته و هيچ فرقي بين تعاليم آنها قائل نيست (بقره، 136) مگر در مراتب اكمال.

با اين بيان، مناسب است تا بر ديدگاه قرآن نسبت به كتب مقدس و بخصوص دو كتاب تورات و انجيل، نظري داشته باشيم.

تورات و انجيل در قرآن

در قرآن 18 بار نام تورات و 12 بار نام انجيل ذكر شده و اين غير از مواردي مي‌باشد كه تلويحاً به آنها اشاره گرديده است. (المعجم، به ترتيب ص158 و 688). قرآن اساساً اين كتب مقدس را آسماني ناميده و آنها را همچون قرآن، نازل شده از جانب خداوند مي‌خواند:

– همانا ما(خداوند) تورات را نازل كرديم كه در آن هدايت و نور است.(مائده،44)
– و بخشيديم انجيل را كه در آن هدايت و نور مي‌باشد.(مائده،46)

در آيه‌اي ديگر در خصوص يكساني شأنيت قرآن، تورات و انجيل مي‌فرمايد:

– الله (خدايي است كه) نيست خدايي مگر او كه زنده و پاينده است و نازل كرد كتاب (قرآن) را براستي، كه دليل راستي كتب (آسماني پيش از خود است كه هم اكنون) در دست شماست و تورات و انجيل را از پيش نازل كرد براي هدايت مردم(آل‌عمران،2و3)

از اين مهم‌تر آن كه قرآن تمام پيامبران پيشين عليهم‌‌السلام را مسلمان و موحد ناميد و تعاليم آنان را بدون توجه به فاصله تاريخي و مقتضيات زماني آنان در يك راستا و مشابه هم دانسته است:

– بگوييد كه ما مسلمين به خدا ايمان آورديم و به آنچه از كتب آسماني به ما نازل شده و آنچه به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و فرزندانشان و بر آنچه به موسي و عيسي عطا شده و به همه آنچه بر پيغمبران از جانب خداوند آورده‌اند ايمان داريم و ميان هيچ يك از پيغمبران فرق نگذاريم و ما تسليم او هستيم.(بقره،136)

بر اين اساس مي‌توان نتيجه گرفت كه قرآن ريشه و اساس كتب مقدس اديان الهي پيشين را نازل شده از سوي خداوند مي‌داند و اساس تورات و انجيل را حق و صحيح مي‌خواند، لذا به مسلمانان مي‌آموزد كه نسبت به آنها ايمان و احترام داشته باشند.

اما اين سوال به صورت جدي مطرح است كه آيا انجيل و تورات موجود، واقعاً ماهيتي الهي داشته و قابل پيروي هستند؟ امروزه اين اين سوال حتي بين يهوديان و مسيحيان نيز به طور جدي مطرح است (بوكاي، مقدمه). در پاسخ بايد گفت قرآن در آياتي صريحاً به تحريف و دگرگوني آنها اشاره نموده و قسمت‌هايي از آن را زاييده دست روحبانان و روحانيان ديني آنها مي‌خواند.

(البته بايد توجه داشت كه فاصله زماني قرآن با كتب مقدس پيشين نسبتاً زياد بوده است، چنانكه پيدايش اصل تورات در حدود 1700 سال و انجيل حدود 600 سال پيش از زمان نزول قرآن بوده است.)

– پس واي بر كساني كه به دست خود (مطلبي) مي‌نويسند و سپس مي‌گويند كه اين مطلب از سوي خداست. (بقره،79)

و در مواردي نيز اشاره دارد كه اصل كتب مقدس دور از دسترس مردم قرار دارد و آنان تنها توهم و تصوراتي از آن دارند كه نه تنها راهنماي آنان نيست بلكه عامل گمراهي‌شان نيز گرديده است.

– و از آنها(يهوديان) افرادي عوام(بي‌سواد) وجود دارند كه از كتاب (تورات) به جز تصورات و تمنيات خود چيزي نمي‌دانند.(بقره،78)

بايد توجه داشت كه اينگونه آيات تلويحاً بر اين امر تاكيد دارند كه هرچند اساس و ريشه اديان الهي پيشين همگي بر حق است و تعاليم اسلام در راستاي تعاليم آنها نازل و تدوين گرديده است، ليكن قرآن و به طور كلي دين اسلام، نسبت به آنها در مرتبه اكمال و اتمام قرار داشته و خود نسخه‌اي نهائي، كامل و جامع كتب آسماني پيشين است كه از تحريف و دستكاري انسان مبرا مي‌باشد:

– و امكان ندارد كه به دروغ افترا زنيد كه اين قرآن(عظيم) به غير از جانب خداوند است. بلكه تصديق‌كننده آنچه(كتب آسماني) در دست شماست و تفصيل‌دهنده تعاليم كتاب الهي مي‌باشد. هيچ شك نيست كه آن از جانب پروردگار جهانيان است.(يونس،37)

اين تفصيل شايد به اين معنا باشد كه قرآن بر خلاف اين دو كتاب كه در اصل جنبه قومي و انحصاري دارد داراي تعاليمي جهان شمول، ابدي و كامل است و بي‌هيچ شكي و ترديدي تمامي انسان‌ها را به سوي سعادت وكمال هدايت مي‌كند:

– نيست آن قرآن مگر ذكري براي همه مردم عالم.(تكوير،27)

از اين نگرش مي‌توان نتيجه گرفت كه قرآن با وجود تاييد صريح بر كتب مذكور، آنها را به نوعي نسخ شده دانسته و تعاليم آنها را مستقلاً و منفرداً قابل تأسي و پيروي نمي‌داند و تنها دين اسلام و آيين مسلماني را دين بر حق و قابل قبول مي‌داند.

– همانا دين واقعي نزد خداوند(فقط) اسلام است.(آل‌عمران،19)

با اين توضيحات مي‌توان نظر قرآن درباره تورات و انجيلي كه در زمان ظهور اسلام وجود داشته را بدين صورت خلاصه نمود:

1- مقداري از متون آنها اصلي است.(آل عمران،93)
2- قسمتي از مطالب اصيل ان از بين رفته است.(آل عمران،23)
3- مقداري از متون غيرالهي به آن اضافه شده است.(بقره،78و79)
4- در كليت آن تغيير و تبدلات رخ داده است.(مائده،13و14)

البته لازم به ذكر است كه در قرآن فقط از پنج سفر تورات و از انجيل نام برده شده است و از مابقي ملحقات ديني اين كتب (عهد عتيق و جديد) جز زبور ذكري به ميان نيامده است.1

(عهد قديم متشكل از 39 كتاب است كه در سه بخش تورات، كتوبيم و نبي‌آيم تدوين شده‌اند. عهد جديد نيز مجموعه‌اي متشكل از 27 قسمت است كه در چهار بخش اناجيل، اعمال رسولان، نامه رسولان و مكاشفات يوحنا تدوين گرديده‌اند.)

صحف ابراهيم و زبور داود در قرآن

در قرآن غير از تورات و انجيل به دو كتاب ديگر نيز به نام، اشاره شده است، يكي صحف ابراهيم و ديگري زبور داود. البته آيات محدودي كه در خصوص اين دو كتاب در قرآن وجود دارد، آنچنان گويا نيست كه بتوان به ماهيت آنها پي برد، با اين وجود نكاتي قابل ذكر است كه به آن اشاره مي‌گردد:

صحف ابراهيم

نام ابراهيم 69 بار در قرآن به احترام و بزرگي ياد شده و در اثناي آنها فرازهاي مختلفي از زندگي او براي عبرت مومنين بيان شده است. خداوند او را فردي يكتا‌پرست و دين او را حنيف خوانده است(آل عمران،67) و امر مي‌فرمايد كه دين ابراهيم را پيروي كن(نساء، 125). او پيامبري راستين و فردي صديق بود(مريم،41) و خداوند به او و خاندانش نعمت حكمت و سروري اعطا نمود(نساء،54). در تعاليم اسلامي ابراهيم از پيامبران اولي‌العزم و داراي شريعت مي‌باشد، و قرآن در چند مورد اشاره دارد كه ابراهيم عليه‌السلام داراي كتاب آسماني به نام «صحف» بوده است.

– سراي آخرت بسي بهتر و پاينده است، همانا اين حقيقت در صحف (رسولان) پيشين(يعني) صحف ابراهيم عليه‌السلام و موسي عليه‌السلام ذكر شده است.(اعلي19تا17)

(از آيه فوق استفاده مي‌شود كه كتاب ابراهيم مجموعه‌اي از دستنوشته‌ها و كتابچه‌ها بوده است. زيرا اگر در آيه، لفظ «صحيفه» به صيغه جمع يعني «صحف» بيان شده است، جهت اشاره‌اي به دو كتاب ابراهيم و موسي نيست، بلكه اين كلمه نام خاص براي نامه‌ها يا نوشته‌هاي ديني مربوط به ابراهيم مي‌باشد. چون در زبان عربي براي دو شيء، صيغه تثنيه مي‌آورند نه جمع.)

آن‌چنان‌كه از بيان قرآن مشهود است اين كتاب يا كتاب‌ها محتوايي آسماني و نازل شده از سوي خداوند داشته‌اند، و متون آن مجموعه‌اي از وحي الهي بوده است كه به ابراهيم نازل شده بود.(نساء،63)

– بگو ايمان آورديم به خدا و آنچه نازل شده به ما و آنچه نازل شد بر ابراهيم…(آل‌عمران،84)

اما از آنجا كه ابراهيم (بر طبق شواهد تاريخي) حدود 3800 سال قبل مي‌زيسته است، از كتاب او چيزي بجاي نمانده و حتي در كتب مقدس عبراني نيز نامي از كتاب و متن آن نرفته است.

اما از اشارات قرآني مشخص است كه محتواي صحف ابراهيم با كتاب موسي كاملاً هم‌سو و هم‌سنگ بوده است.(اعلي،19)

زبور داود

داود يكي از پيامبران معروف بني‌اسرائيل است(متولد 1033 ق.م) كه حدوداً 370 سال پس از رحلت موسي، پادشاهي بزرگي در اورشليم و سپس در تمام سرزمين‌هاي يهوديه و اسرائيل برپا نمود. نام او در قرآن 16 بار ذكر شده است. قرآن او را از افضل انبياي الهي دانسته (اسراء،55) و تاكيد نموده است كه خداوند به او كتابي به نام زبور اعطا كرده بود:

– و ما به داود زبور را اعطا كرديم. (نساء،163)

در دوران سموئيل نبي و پادشاهي شائول (طالوت)، اقوام (دوازه سبط) بني‌اسرائيل در سرزمين كنعان گسترده شدند و ده سبط در شمال و دو سبط يهودا و بنيامين نيز در جنوب اسكان يافتند. اين دو سرزمين در دوران حكومت داود و سليمان متحد و يكپارچه گرديد و مملكت اسرائيل را تشكيل دادند اما پس از آنان در دوران سلطنت رحبعام فرزند سليمان اين دو سرزمين منفك گرديده و دو حكومت مستقل به نام اسرائيل و يهودا تأسيس شد كه مركز حكومت شمالي (اسرائيل) سامره، و مركز حكومت جنوبي (يهودا) اورشليم بود. براي اطلاعات بيشتر مراجعه شود به قاموس كتاب مقدس، ذيل صفحه 53 ذيل لغت مملكت اسرائيل.

نام زبور تنها 3 بار در قرآن آمده است و مطلب بيش‌تري از ماهيت آن فاش نشده است. اما آن چنان كه از نامش پيداست احتمالاً زبور متن سرودگونه‌اي داشته كه داود آن را با آوازي زيبا مي‌خوانده است چنان كه هنگام تلاوت آن (ذكر خداوند) پرندگان و حتي كوه‌ها با او هم آواز مي‌شدند. (سبا،10)

بنابر آنچه از كلام قرآن مشهود است، زبور نيز ماهيتي آسماني داشته و كلام الهي در آن(يا لااقل در بخش‌هايي از آن) درج بوده است. چنانكه خداوند صريحاً مي‌فرمايد:

– و به تحقيق ما بعد از ذكر الهي، در زبور مكتوب نموديم كه همانا زمين ارث بندگان صالح خداوند است.(انبيا،105)

البته هم اكنون در مجموعه كتب مقدس عبراني، يعني در عهد قديم و در بخش كتوبيم كتابي به نام تهيليم يا زبور وجود دارد كه به داود نسبت داده مي‌شود، اما بنابر تحقيقات محققين اديان، تدوين آن پس از دوران اسارت بابلي صورت گرفته است و برخي از متون آن مسلماً مربوط به داود عليه‌السلام نمي‌باشد. 2، (براي مطالعه بيشتر مي‌توانيد به كتاب «پژوهشي توصيفي در كتب مقدس» نوشته داود كميجاني،‌منتشرشده از سوي سازمان چاپ نشر ارشاد، فصل دوم مراجعه نماييد.)

برخي تحقيقات مستشرقين در اين زمينه

توجه وافر قرآن به كتب اديان الهي پيشين، مخصوصاً تورات موسي و انجيل عيسي باعث شده تا بخشي از مطالعات مستشرقين به اين موضوع اختصاص يافته است. از ميان اين مطالعات مي‌توان به موارد ذيل اشاره نمود:

– پژوهش سيمون وايل درباره تورات در قرآن3
– مجموعه مقالات هيرشفلد درباره مطالعات يهودي- اسلامي كه در مجله الفصول اليهوديه در فاصله سال‌هاي 1910م تا 1911‌م منتشر شد.
– تحقيق فريليندر به نام «تركيب الفصل في الملل و النحل للشهرستاني» انجام داد و در يادنامه نولدكه به چاپ رسيد.
– پژوهش باومشتارك درباره مسيحيت و يهوديت در قرآن و اسلام(چاپ 1927م)
– پژوهش ديگر او با عنوان «مطالعه مذهب طبيعت واحده نصراني در قرآن» كه در سال 1953‌م منتشر شد.
– تحقيقات ديويد بانت. وي در ابتدا به مطالعه زبان آرامي قديم و زبان‌هاي كنعاني مي‌پرداخت و سپس به پژوهش در زبان عربي و فلسفه اسلامي در آكادمي علم يهودي آغاز كرد و تحقيقات فراواني را منتشر كرد كه از جمله آنها نقد كتاب«الحجه و الدليل في نصره الدين الذليل» اثر يهودا هاليفي و نيز چاپ «تنقيح الابحاث في الملل الثلاث» ابن‌كمونه با ترجمه آلماني بود.4

اين تحقيقات نسبتاً گسترده در خصوص يك موضوع، آن‌هم در عرصه دين‌شناسي صرف نظر از نتايج آن خود گواهي بر اهميت و تاثيرگذاري آن بر باورها و اعتقادات جهان شناسانه پيروان اديان دارد آن‌چنان كه محققين و پژوهشگران ديني را بر آن داشته تا هويت خود را در بين معارف و تعاليم دين بعدي جستجو نمايند و در پي درك ميزان ارتباط و سنخيت آنها تلاش كنند.

اما اين امر چندان در نظر قرآن‌شناسان و دين‌پژوهان اسلامي مورد نظر و توجه نبوده است، و تا حال تحقيقات متقني نسبت به آن صورت نداده‌اند. در حالي كه بسيار مناسب است تا اسلام‌شناسان به استناد و استعانت از معارف قرآني، هويت اديان ابراهيمي(يهودي و مسيحي) گذشته را بازيافته و معرفي نمايند تا در مقايسه‌اي درك شود آنچه كه هم اكنون از اين دين به جا مانده تا چه ميزان با تعاريف قرآن از آنها، مطابقت دارد. اين امر هم ما مسلمين را به حقيقت اديان و از جمله دين خود آگاه مي‌سازد و هم به پيروان اديان مذكور كمك مي‌نمايد تا جهت تنقيح باورهاي ديني خود ملاكي داشته باشند.

نویسنده: حجت الاسلام داود كميجاني

  • 1. (قاموس قرآن، ص297تا293)
  • 2. (هاكس، قاموس، ص796)
  • 3. (چاپ اشتوتگارت، 1835م)
  • 4. (نجيب عقيقي، المستشرقون ص 479،‌431 ،400)

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد