طلسمات

خانه » همه » مذهبی » قران از جانب خدا

قران از جانب خدا


قران از جانب خدا

۱۳۹۳/۰۹/۱۶


۳۲۵ بازدید

پرسش شما در حقیقت به «حجّیت صدور» قرآن باز مى گردد؛ یعنى، قرآن سند الهى و حجت خدا بر انسان بوده و هم اکنون آنچه به نام قرآن در دسترس همگان است، همان قرآنى مى باشد که از سوى خداوند نازل گشته و هیچ عنصر غیرخدایى- چه به عمد و چه به خطا- در آن راه نیافته است.

براى اثبات این مدّعا چهار مطلب به عنوان ادله حجیت صدور قرآن مطرح است:

۱. قرآن کتاب خداست،

۲. قرآن مصون از تحریف است،

۳. وحى مصون از خطا مى باشد،

۴. رسول اکرم صلى الله علیه و آله معصوم است.

پرسش شما در حقیقت به «حجّیت صدور» قرآن باز مى گردد؛ یعنى، قرآن سند الهى و حجت خدا بر انسان بوده و هم اکنون آنچه به نام قرآن در دسترس همگان است، همان قرآنى مى باشد که از سوى خداوند نازل گشته و هیچ عنصر غیرخدایى- چه به عمد و چه به خطا- در آن راه نیافته است.

براى اثبات این مدّعا چهار مطلب به عنوان ادله حجیت صدور قرآن مطرح است:

1. قرآن کتاب خداست،

2. قرآن مصون از تحریف است،

3. وحى مصون از خطا مى باشد،

4. رسول اکرم صلى الله علیه و آله معصوم است.

بدون شک شما اذعان خواهید کرد که طرح تمامى مطالب عمیق و گسترده، در این نوشتار محدود ممکن نیست؛ اما در عین حال سعى مى کنیم مطالب اساسى در این باب را فراروى ذهن پرسشگر شما قرار دهیم.

یک. قرآن، کتاب خدا

این مدعا در سطوح مختلف قابل طرح بوده و معانى عمیق متعددى دارد:

1. مفاد و محتواى قرآن از سوى خداوند است.

2. علاوه بر آن، تک تک الفاظ نیز از سوى خداوند است.

3. ترکیبات این الفاظ در قالب آیات نیز از سوى خداوند است.

4. مجموع این آیات به صورت سوره ها هم از ناحیه خداوند است (جمع قرآن).

براى اثبات این چهار آموزه از دلایل نقلى (اعم از روایات معصومان و خود آیات قرآن) صرف نظر کرده، تنها به دلیل عقلى (وجوه اعجاز قرآن) بسنده مى کنیم.

وجوه مختلفى براى اعجاز قرآن گفته شده که مى توان آنها را به سه بخش طبقه بندى کرد:

الف. اعجاز لفظى قرآن،

ب. اعجاز محتوایى قرآن،

ج. اعجاز قرآن از جهت آورنده آن. «1» الف. اعجاز لفظى قرآن در دو ساحت مطرح است: «اعجاز بلاغى قرآن» که مقصود نظم، اسلوب بیانى و بلاغت و فصاحت و … است؛ و «اعجاز عددى» که اخیراً مطرح شده و از طریق کامپیوتر انجام مى پذیرد و مى کوشد تا با بیان ارتباطات عددى خاص، میان الفاظ و حروف قرآن، نشان دهد که این روابط عددى نمى تواند در سخن بشرى تحقق یابد. این دو نوع اعجاز لفظى قرآن، ثابت مى کند که الفاظ و ترکیبات آن الهى است. علاوه بر آنکه روشن مى سازد که آن مقدار از آیاتى که با یکدیگر مرتبط بوده و در یک سیاق اند، از ناحیه خداوند مى باشد. اما این نوع اعجاز از اثبات نوع قرار گرفتن سوره ها و پیدایش آنها ناتوان است.

ب. اعجاز محتوایى قرآن به حقایق مختلفى مى پردازد؛ همچون عدم وجود اختلاف در قرآن؛ اخبار بعضى از آیات از غیب و مطالبى که در آینده رخ داده یا مى دهد؛ طرح برخى از علوم و معارف که لااقل در آن زمان هیچ بشرى نمى توانسته به آنها دسترسى پیدا کند؛ عجز از ابطال معارف و علومى که در قرآن آمده است و … این نوع اعجاز حقانیت قرآن و آسمانى بودن آن را اثبات مى کند؛ ولى از اثبات حقانیت قرآنى با چنین نظم و ترتیب آیات و سوره ها، ناتوان است.

ج. اعجاز قرآن از جهت آورنده آن بر این مطلب تکیه دارد که رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله فردى امّى بوده و نمى توانسته از پیش خود چنین کتابى را بیاورد. این نوع اعجاز اثبات مى کند که مفاد قرآن از ناحیه خداوند است؛ اما اینکه این الفاظ هم از سوى او است، ثابت نمى شود. پس وجوه اعجاز قرآن تنها آموزه اول را اثبات مى کند؛ اما آیا راه دیگرى براى اثبات چهار آموزه دیگر هست؟ با تکیه بر تاریخ و اسناد و مدارک مطمئن و یقین آور، چهار آموزه بعدى را مى توان اثبات کرد. بسیارى از علماى شیعه- به ویژه متأخران و محققان معاصر- با دلایل موجّه، معقول و اطمینان آور معتقدند: قرآن در زمان پیامبر صلى الله علیه و آله و با نظارت ایشان و در پرتو هدایت الهى، به همین کیفیتى که در دسترس ما هست، جمع آورى شده و در واقع، پیدایش سوره ها و ترتیب آنها و آیات در پرتو وحى الهى و از سوى خداوند بوده است. «1» دو. مصونیت از تحریف

این مطلب نیز در دو سطح مطرح است:

الف. در قرآن تحریف به زیادت رخ نداده است،

ب. در قرآن تحریف به نقصان نیز صورت نگرفته است.

براى اثبات این دو مدعا نیز دلایل گوناگونى با رهیافت هاى متفاوت ارائه گردیده که به دلیل مجال اندک از آن صرف نظر کرده، تنها به بیان دلیل عقلى بسنده مى کنیم. براى تبیین این دلیل، ذکر چهار مقدمه ضرورى است:

1. دین مرسل، مجموعه امورى است که از سوى خداوند براى هدایت بشر از طریق پیامبران فرستاده شده است.

2. هر دین مرسلى قبل از آخرین آن، بخشى از «دین نفس الامرى» را- که براى هدایت بشر متناسب با روزگار نزول آن دین لازم بود- به ارمغان آورده است. «دین نفس الامرى»؛ یعنى آنچه در علم الهى و مشیت ربانى براى هدایت انسان به سوى رستگارى وجود دارد.

3. حکمت تعداد ادیان مرسل، علاوه بر آوردن عناصر جدید از دین نفس الامرى، متناسب با روزگار خود، تصحیح آن بخش از شریعت قبلى مى باشد که گرفتار تحریف گشته است.

4. سلسله ادیان الهى، آن گاه پایان مى پذیرد و در یک دین به منزله «دین خاتم» ظهور مى کند که اولًا، کامل باشد؛ یعنى، جامع و حاوى همه معارفى باشد که بشر تا روز قیامت، براى سعادت واقعى خود بدان محتاج بوده، یا خواهد بود؛ به طورى که هیچ عنصر هدایتى باقى نمانده، جز آنکه در آن دین بیان شده باشد. ثانیاً در طول تاریخ مصون از تحریف باشد. به هر روى، اگر هر یک از این دو عنصر منتفى گردد، عقل خواهد گفت این دین هنوز آخرین دین نیست.

نتیجه این چهار اصل موضوعى، این آموزه است که: «دین خاتم مصون از تحریف است». اما چه شرطى لازمه مصونیت دین از تحریف است؟ بدون شک باید منبع اصلى شناخت دین و سند بى بدیل آیین آورنده آن- که به منزله

مجموعه هدایت الهى تلقى مى گردد (کتاب) آن- مصون از تحریف باشد. با توجه به این تحلیل، مى گوییم: از آنجا که قرآن، کتاب اسلام است و دین اسلام، دین خاتم است، نتیجه گرفته مى شود که قرآن، کتاب دین خاتم است و چون کتاب دین خاتم، مصون از تحریف است، نتیجه مى گیریم که قرآن، مصون از تحریف به هر بیان سطحى و شکلى است. «1» سه. مصونیت از خطا

این مطلب نیز با دلایل متفاوتى اثبات شده است که نمى توان به همه آنها پرداخت؛ اما از همه مهم تر این دلیل است که اگر کسى به حقیقت وحى توجه کند و مفاد آن را خوب دریافته، تصورى صحیح از آن داشته باشد؛ به مصونیت آن از خطا اعتراف و این آموزه را تصدیق خواهد کرد. حقیقت «وحى» نوعى علم شهودى و حضورى است که در آن خودِ حقایق هستى، در محضر شاهد و کاشف حاضر است؛ برخلاف علم حصولى که فقط صورتى از علوم در ذهن ما وجود دارد و در واقع این صورت ذهنى است که پلى براى ارتباط ما با جهان خارج است. از این رو چون واسطه در نزد ذهن ما حاضر است، امکان دارد به دلیل تفسیر اشتباه ما در تطبیق آن با صورت خارج، به خطا بیفتد.

اما در علم حضورى چون نفس معلوم و مشهود در نزد عالم، کاشف و شاهد حاضر است و واسطه اى در کار نیست، امکان خطا معنا ندارد و چون حقیقت وحى، کشف و شهود عالم غیب است، در آن خطا معنا ندارد. «2»

چهار. معصوم بودن پیامبر

این مدعا نیز در بیانى کوتاه بدین شکل اثبات مى گردد که با توجه به صفات خداوند متعال؛ یعنى، علم، قدرت، حکمت و تنزّه او از زشتى ها و با عنایت به حکمت نبوت و فرستادن رسولان و کتاب هاى آسمانى- که هدایت و راهنمایى مردم مى باشد- عقل مى گوید: پیامبر خدا باید از هرگونه گناه و اشتباه عمدى و هرگونه خطا، سهو، نسیان و غفلت در دریافت و رساندن وحى الهى، معصوم باشد؛ زیرا اگر چنین نباشد و پیامبر در هر یک از ساحت هاى فوق معصوم نباشد، اعتماد مردم بر پیام رسانى و الهى بودن همه تکالیف و پیام ها از میان مى رود و این اغراء به گمراهى مردم و لغو و عبث گویى، از ساحت قدس ربوبى منزه است. «1» حال با اثبات اینکه قرآن، از هرگونه تحریف مصون است و از آنجا که در حقیقت وحى، امکان خطا متصور نیست و با عنایت به این مسئله که شخص رسول اکرم صلى الله علیه و آله معصوم است؛ روشن مى گردد که قرآن حاضر از سوى خداوند بر رسول اکرم صلى الله علیه و آله نازل گشته و این کتاب کلام خداوند است.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد