براي پاسخ به اين پرسش ابتدا بايد بدانيم به چه كسي مرتد مي گويند و چه چيزهايي باعث ارتداد مي شود؟ در كلام فقها، مرتد با عبارات مختلفي تعريف شده است اما از مجموع آن تعاريف اين نكته استفاده ميشود كه مرتد يعني كسي كه از دين اسلام خارج شده و يا برخي از ضروريات آن را انكار نمايد. مرتد بر دو قسم است، مرتد فطري و مرتد ملي،.
مرتد فطري: «آن كسي است كه در حال انعقاد نطفهاش يكي از والدين او مسلمان بوده و آن بچه پس از به دنيا آمدن و به حد بلوغ رسيدن اسلام را انتخاب كند سپس از اسلام برگردد. مرتد ملي كسي است كه در حال انعقاد نطفه، والدين او كافر بوده و بچه پس از به دنيا آمدن و به حد بلوغ رسيدن كفر را برگزيند، سپس اسلام را انتخاب نمايد و مجددا كفر را برگزيند و از اسلام خارج شود.»[1]خروج از اسلام و انكار ضروري دين موجب ارتداد ميشود.[2]خروج از اسلام، يعني انكار توحيد يا نبوت يا معاد و ضروري دين چيزهايي هستند كه يقينا از دين هستند به گونهاي كه انكار آنها مستلزم انكار نبوت ميشود.[3]در خصوص احكام مرتد، فتواي حضرت امام (ره) اينگونه است كه مرتد فطري اگر مرد باشد، همسرش بر وي حرام ميشود و اموال او نيز بين ورّاث تقسيم ميشود،[4] توبه او قبول نيست و بايد كشته شود. اگر زن باشد، توبه او قبول است، اگر توبه نكرد حبس ابد ميشود، در اوقات نماز تنبيه ميشود و بر معيشت او نيز تنگ گرفته ميشود. اما اگر مرتد ملي باشد احوط آن است كه او را تا سه روز توبه دهند، اگر توبه نكرد روز چهارم بايد كشته شود. [5]حال كه معناي مرتد، اقسام مرتد و احكام آن معلوم شد، بايد ببينيم، كمونيست ها چه كساني هستند يا داراي چه اقسامي هستند و حكم آنها چيست؟
ابتدا بايد جهت رفع ابهام شرح كوتاهي از«سوسياليسم»[6] دهيم. سوسياليسم به معني تقدم جامعه بر فرد و اولويت منافع و مصالح اجتماعي بر منافع فردي است. دغدغه اصلي سوسياليستها رفع نابرابري هاي اجتماعي و استثمار انسان بوسيله انسان و لزوم وضع قوانين و مقرراتي براي برقراري عدالت اجتماعي و مالكيت عمومي ابزار توليد است.[7] اما احزاب كمونيست عمدتا از جناح تندرو سوسياليستها بوده و از دل اين احزاب سر برميآورند. لذا سوسياليستهاي افراطي و پيروان ماركس بيشتر در احزاب كمونيستي جمع ميشوند. سوسياليستهاي معتدل با احترام به آزاديهاي فردي و اصول دمكراتيك و تحديد مالكيت به جاي لغو آن راه خود را از كمونيست، جدا كردهاند و سوسيال دمكراتها ضمن پذيرش اهداف سوسياليست، از روشهاي خشونت آميز و انقلابي آنان براي برپايي اهداف دوري ميگزينند و مالكيت خصوصي را با ضوابطي كه به ضرر جامعه نباشد، آزاد ميدانند.
بنابراين نميتوان گفت همه سوسياليستها مرتد هستند چرا كه سوسياليسم بيش از اينكه تفكري فلسفي و معرفت شناسانه باشد، راهكاري اجتماعي براي رفع نابرابري است و عناصري كه منجر به انكار ضروريات دين شود در آن مشاهده نميشود، لذا كسي كه فقط به جنبههاي سوسياليستي نظام ماركسيستي عقيده دارد، مرتد و كافر نيست از همين رو در ميان مسلمانان و مسيحيان در نيمه دوم قرن بيستم، سوسياليستهاي فراواني سربرآوردند.
گرچه اين گرايشات در بين مسلمانان منجر به برخي تفاسير غير معمول از اسلام شده است اما در اكثر موارد به خروج از اسلام و انكار ضروري دين منجر نشده است. پيدايش اين تفكر سوسياليستي در بين برخي از روشنفكران مسلمان ناشي از عدم موفقيت و كارايي دولتهاي كشورهاي اسلامي در برپايي و ايجاد نظام اجتماعي عادلانه مد نظر اسلام و بعضا ناشي از عدم آگاهي آنان از آموزههاي اسلامي و يا تفاسير راديكال آنان از اسلام است.
اما «كمونيسم» [8]مرحله پيشرفته يا مرحله نهايي سوسياليسم است. در مرحله سوسياليسم، كارگران پيروز و انقلابي، ديكتاتوري پرولتاريا[9] را شكل ميدهند و اقدام به توزيع عادلانه ثروت و نفي هرگونه مالكيت بويژه مالكيت ابزار توليد مينمايند اين حكومت بعد از برقراري نظم جديد به تدريج محو شده و جامعهاي بدون طبقه و دولت شكل ميگيرد(كون ثانويه)
ماركسيسم بعدها با تركيب آموزههايي مانند مائوئيسم، تروتسكيسم، استالينيسم، و حتي تيتوئيسم، خروشچفيسم و گورباچوفيسم، در هم آميخت لذا بيان گزارشي روشن و شفاف از تفكر ماركسيستي، امري دشوار است: اما در مجموع وجود دو مؤلفه اساسي در آموزههاي ماركسيسم، كفر و الحاد آنان را غير قابل انكار ميسازد. از آنجا كه اين دو مؤلفه زيربناي تفكر ماركسيسم را شكل ميدهد و حوزههاي هستي شناسي، معرفت شناسي و انسان شناسي ماركسيسم متأثّر از آن دو است، لذا وجود هر يك از اين دو مولفه در تفكر هر فردي خواه او را كمونيست بخوانيم يا ماركسيست و يا حتي سوسياليست، دلالت بر كفر وي خواهد كرد. اين دو مولفه عبارتند از :
1. ماترياليسم تاريخي [10]و 2 . ماترياليسم ديالكتيك
ماترياليسم تاريخي سير تحولات تاريخ را بصورت مادي بررسي ميكند و براي تمام تحولات جهان در طول تاريخ ريشهاي مادي و تلاش براي كسب سود در نظر ميگيرد اين تفكر از آنجا كه ريشه تمام اديان و مذاهب را اقتصادي و مادي ميپندارد، تفكري الحادي و كفر آميز است.
ماترياليسم ديالكتيك تلاشي براي اثبات اصالت ماده از طريق منطق ديالكتيك است. اين مكتب از آن جهت كه وجود هرگونه نيروي ماوارء طبيعت را نفي و انكار ميكند بدون شك مكتبي الحادي است و لذا هر كس با هر نام و عنواني تابع يكي از اين دو تفكر در آموزههاي ماركسيسم باشد، ملحد مرتد و كافر است و اگر مسلمان باشد، مرتد فطري است و احكام مربوط به آن بر او بار ميشود و اگر ابتدا كافر بوده پس از اسلام آوردن به عقيده ماركسيستي و كمونيستي روي آورده باشد، حكم مرتد ملي را داشته و احكام مربوط به مرتد ملي در حق او جاري ميباشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ورشكستگي ليبراليسم و سوسياليسم، يوسف القرضاوي، ترجمه محمدتقي رهبر، سازمان تبليغات اسلامي، بهار 1371.
2. «نقدي بر ماركسيسم» استاد شهيد مطهري، انتشارات صدرا.
پي نوشت ها:
[1] . امام خميني، تحرير الوسيله، ج 2، كتاب الارث، مسله 10، ص 366.
[2] . همان، الكلام في النجاسات، ص 118.
[3] . همان، ص 118.
[4] . همان، كتاب الارث، مسئله 10، ص 367.
[5] . همان، كتاب الحدود، القول في الارتداد، مساله 1، ص 494.
[6] . SOCIALISME
[7] . طلوعي، محمود، فرهنگ جامع سياسي، بيتا، ص 571.
[8] . KOMMUNISM
[9] . PROLETARIِA
[10] . براي مطالعه بيشتر ر.ك: انديشههاي سياسي در قرن بيستم، حاتم قادري و نيز رجوع كنيد به مجموعه آثار مرتضي مطهري بويژه كتاب نقدي بر ماركسيسم.