خانه » همه » مذهبی » لطفا اطلاعاتی مختصر پیرامون جزیره خضرا به من بدهید؟

لطفا اطلاعاتی مختصر پیرامون جزیره خضرا به من بدهید؟


لطفا اطلاعاتی مختصر پیرامون جزیره خضرا به من بدهید؟

۱۳۹۲/۰۹/۰۹


۸۰ بازدید

در دوره صفوی داستانی مورد توجه قرار گرفت که ریشه در یکی دو قرن پیش از آن داشت، هرچند هنوز این ریشه و عمق آن شناخته شده نیست. این داستان مربوط به جزیره خضراء می‌شد، جزیره‌ای در نزدیکی جبل الطارق که نامش در تواریخ اندلس و مغرب وجود داشته و دارد و اخبار آن و دولت‌هایی که در طول قرونِ تسلط مسلمانان بر اندلس بر آن فرمانروایی کرده بودند، در منابع تاریخی آمده است. [۱] از جزیره خضراء در منابع کهن به عنوان باب الاندلس یاد شده است، چنان که موقعیت جغرافیایی آن نیز همین مسأله را نشان می‌دهد.

در دوره صفوی داستانی مورد توجه قرار گرفت که ریشه در یکی دو قرن پیش از آن داشت، هرچند هنوز این ریشه و عمق آن شناخته شده نیست. این داستان مربوط به جزیره خضراء می‌شد، جزیره‌ای در نزدیکی جبل الطارق که نامش در تواریخ اندلس و مغرب وجود داشته و دارد و اخبار آن و دولت‌هایی که در طول قرونِ تسلط مسلمانان بر اندلس بر آن فرمانروایی کرده بودند، در منابع تاریخی آمده است. [1] از جزیره خضراء در منابع کهن به عنوان باب الاندلس یاد شده است، چنان که موقعیت جغرافیایی آن نیز همین مسأله را نشان می‌دهد. این همان شهر الخثیراس در جنوب اسپانیاست که جایی خوش آب و هواست و برخی بیماران برای گذراندن دوره نقاهت به آنجا می‌روند. منطقه یاد شده مانند دیگر شهرهای اندلس، قرن ها زیر سلطه مسلمانان بود، مسلمانانی که اغلب سنی بودند و گه گاه در میان آنان که بعضی علوی النسب هم بودند، تمایلات شیعی یا چیزی شبیه به آن وجود داشت. زمانی که استفاده از القاب شایع بود، و شاید هم به تقلید از عباسیان، حکام آل حمود هم القاب مشابهی برای خود انتخاب می‌کردند. از میان آنان کسانی هم بودند که ملقب به «مهدی» شدند چنان که محمد بن ادریس بن علی بن حمود (م 445) ملقب به مهدی شد و در عصر همو، عمو زاده وی در جزیره خضراء با نام محمد بن قاسم بن حمود نیز خود را را ملقب به مهدی کرد. [این لقب همانند القاب دیگری بود که زمانی عباسیان و برخی از سلسله های دیگر داشتند. طبعاً ربطی به مهدویت نداشت] بربرها در اطرافش جمع شدند، اما اندکی بعد متفرق شده و او نیز درگذشت. فرزندش قاسم، آخرین امیر حمودی بود که در جزیره خضراء به قدرت رسید. [2] کسی یا منبعی جز این موارد، سابقه‌ای از تشیع، آن هم تشیع امامی در آن نواحی نمی‌شناسد. به طور کلی تشیعی که در اندلس در قرون نخستین وجود دارد، نوعی تشیع ادبی است نه بیشتر.

اصل داستان جزیره خضراء مربوط به داستانى است که علامه مجلسى در بحارالانوار نقل کرده است. ابتدا خلاصه اى از این داستان طولانى نقل مى شود و ضمن نقد و بررسى آن، پاسخ سؤال ارائه مى گردد. علامه مجلسى مى گوید : «رساله اى یافتم مشهور به داستان جزیره خضراء… و چون آن را در کتاب هاى روایى ندیدم، عین آن را در فصل جداگانه اى آوردم… بر اساس این داستان، شخصى به نام زین الدین، على بن فاضل مازندرانى نقل مى کند :

سال ها در دمشق نزد شیخ عبد الرحیم خنفى و شیخ زین الدین على مغربى اندلسى، تحصیل مى کردم. روزى شیخ مغربى عزم سفر به مصر کرد. من وعده اى از شاگردان با او همراه شدیم ؛ تا اینکه به قاهره رسیدیم. استاد مدتى در الازهر به تدریس پرداخت. پس از مدتى، نامه اى از اندلس آمد که خبر از بیمارى پدر استاد مى داد. وى عزم اندلس کرد ؛ من و برخى از شاگردان با او همراه شدیم.

در یکى از قریه هاى اندلس، بیمار شدم ؛ به ناچار استاد مرا به خطیب آن قریه سپرد و خود به سفر ادامه داد. سه روز بیمار بودم. پس از آن روزى در اطراف ده قدم مى زدم که کاروانى از طرف کوه هاى ساحل دریاى غربى وارد شد و با خود پشم و روغن و کالاهاى دیگر داشت. پرسیدم : از کجا مى آیید؟ گفتند : از دهى از سرزمین بربرها که نزدیک جزایر رافضیان (شیعیان) است.

هنگامى که نام «رافضیان» را شنیدم، مشتاق زیارت آنان شدم. تا محل آنان، 25 روز راه بود (دو روز بى آب و آبادى و بقیه آباد) حرکت کردم و به سرزمین آبادى رسیدم. آنجا جزیره اى بود با دیوارهایى بلند و پرچم هاى مستحکم که بر ساحل دریا قرار داشت. مردم آن جزیره، شیعه بودند و اذان و نمازشان به شکل شیعیان بود. در آنجا از من پذیرایى کردند، پرسیدم : غذاى شما از کجا تأمین مى شود؟ گفتند : از جزیره خضراء در دریاى سفید که جزایر فرزندان امام زمان(عج) است که سالى دو مرتبه براى ما غذا مى آورند.

مدتى منتظر شدم تا کاروان کشتى ها از جزیره خضراء رسید. فرمانده آن، پیرمردى بود که مرا مى شناخت (اسم من و پدرم را نیز مى دانست). او مرا با خود به جزیره خضراء برد ؛ شانزده روز گذشت، آب سفیدى در اطراف کشتى دیدم و علت آن را پرسیدم ؛ شیخ گفت : این دریاى سفید و آن جزیره خضراء است. این آب هاى سفید، اطراف جزیره را فرا گرفته است و هرگاه کشتى دشمنان ما وارد آن شود، غرق مى گردد. وارد جزیره شدیم ؛ شهر داراى قلعه ها و برج هاى زیاد و هفت حصار بود… بحار الانوار، ج 52، ص 159 ؛ اثبات الهداة، ج 7، ص 371..

درباره این داستان، نظرات مختلفى ارائه شده است :

1. گروهى اندک براین عقیده اند که داستان واقعى است.

2. برخى از کسانى که اصل داستان را پذیرفته اند، آن را با «مثلث برمودا» تطبیق داده اند ر.ک : ناجى نجّار، جزیره خضرا و تحقیقى پیرامون مثلث برمودا ؛ سید جعفر رفیعى، جزیره خضراء..

3. پژوهشگران بزرگى چون آقا بزرگ تهرانى، علامه شوشترى، علامه جعفر مرتضى عاملى، شیخ جعفر کاشف الغطا و… بر این عقیده اند که داستان جزیره خضرا واقعیت ندارد و بر حکایت نقل شده، اشکالات متعدّد سندى، تاریخى و متنى وارد کرده و آن را از درجه اعتبار ساقط کرده اند سید جعفر موسوى نسب، مقاله جزیره خضرا، نینوا و انتظار، تأمّلى نو، ص 26..

یک. بررسى سندى و منابع داستان

1-1. منابع و مدارک

این داستان ابتدا در مجالس المؤمنین قاضى نور اللَّه شوشترى(1019ه .ق) نقل شده و آن گاه در کتاب بحار الانوار آمده است. صاحب بحار الانوار مى گوید : «این داستان را در کتاب هاى معتبرى ندیدم» ؛ یعنى، آن را از یک کتاب خطى ناشناخته نقل کرده است. پس نمى توان منبع معتبرى براى آن در نظر گرفت ؛ در این صورت از درجه اطمینان و اعتبار ساقط است.

1-2. راوى داستان

شخصیت اصلى داستان، بیش از یک نفر نیست (على بن فاضل مازندرانى) ؛ ولى کتاب هاى رجالى و معاصران او، نامى از وى به میان نیاورده و او را تأیید نکرده اند. پس نمى توان به صحت روایت او اطمینان داشت.

دو. بررسى متن داستان

2-1. وجود تناقضات و تضادها

در متن داستان، تضادهایى به چشم مى خورد. در بخشى سید شمس الدین به راوى داستان مى گوید : من نایب خاص امام هستم ؛ ولى خودم آن حضرت را تاکنون ندیده ام ؛ (در حالى که در عصر غیبت کبرى، امام نایب خاص ندارد)! پدرم نیز آن جناب را ندیده ؛ ولى سخنش را شنیده است. اما جدم هم خودش را دیده، هم حدیثش را شنیده است.

با این حال خود او در جاى دیگر مى گوید : من هر صبح جمعه براى زیارت امام به آن کوه مى روم و خوب است تو هم بروى. شیخ محمد هم راوى داستان گفته است : فقط سید شمس الدین و کسانى مانند وى مى توانند خدمت امام زمان مشرف شوند (تناقض).

2-2. بیان نادرست احکام و عقاید

در این داستان دو نکته انحرافى و نادرست وجود دارد که هر دو مردود است:

الف. تحریف قرآن ؛ که به اعتقاد شیعه و سنى قرآن مصون از تحریف است و این ادعا به هیچ عنوان پذیرفتنى نیست.

ب. اباحه (نپرداختن) خمس ؛ که به اتفاق فقیهان مردود است.

2-3. بیان محل زندگى امام زمان

این مطلب، خلاف بسیارى از روایاتى است که محل سکونت آن حضرت را مخفى و در شهرهاى مختلف و (حتى در میان کوه ها) مى داند. همین منافى با حکمت و سرّ غیبت است ؛ چون «پنهان زیستى» امام براى دفع خطرات احتمالى و مصون ماندن از دشمنان است و در صورت افشاى محل زندگى، احتمال خطر باقى است.

2-4. وجود سیصد فرمانده و یار خاص

اگر داستان را بپذیریم، باید بگوییم که این سیصد نفر (که منتظر ملحق شدن سیزده نفر دیگر هستند)، عمر طولانى دارند و مانند امام زندگى مى کنند ؛ در حالى که این مسئله هیچ مستندى ندارد و بلکه بر اساس روایات، آنان به طور ناگهانى از بسترهاى خود غایب مى شوند و به امام مى پیوندند براى مطالعه بیشتر ر.ک : سید جعفر مرتضى عاملى، جزیره خضراء در ترازوى نقد، ص 201 – 229 ؛ ابراهیم امینى، دادگستر جهان، ص 205 و 206..

سه. جزیره خضراء و مدعیان مهدویت

برآیند مباحث گذشته، این است که داستان جزیره خضراء، اعتبار سندى و روایى ندارد و نمى تواند اثبات کند که آنجا محل سکونت امام زمان(عج) و فرزندان آن حضرت است یا اینکه او داراى همسر و فرزند است و… حال بنا بر فرض اینکه على بن فاضل مازندرانى، شخصى راستگو بوده و چنین جزیره اى را دیده است ؛ «باید دید که آیا جزیره خضراء امرى واقعى است یا نه و افرادى که او دیده است، چه کسانى اند؟ در پاسخ به طور خلاصه مى توان گزینه هاى زیر را بیان کرد :

3-1. دریاى سفید و جزیره خضراء

دریاى سفید، همان دریاى مدیترانه است که در زبان عرب آن را «البحر الابیض المتوسّط» مى نامند. دلیل نام گذارى آن نیز، سفید بودن آب دریا، به دلیل نوع رسوبات آن است. جزیره خضراء نیز قسمتى از انتهاى جنوب غربى اسپانیاى فعلى (اندلس قدیم) است که به همین نام در گذشته اشتهار داشته است و در حال حاضر نیز با نام «Algeiras» شناخته مى شود.

در سال 91 ه .ق موسى بن نصیر (فرماندار افریقا از طرف ولید بن عبد الملک) و طارق و یکى از فرماندهان سپاهش آنجا را فتح کردند. از این تاریخ تا قرن نهم و دهم، جزیره خضراء در دست مسلمانان بود و حاکمانى از طرف خلفاى اموى، عباسى و امویان اندلس و فاطمیان مصر، بر آنجا منصوب مى شدند. پس از آن نیز بین مسلمانان و مسیحان دست به دست مى شد. به هر حال جزیره خضراء مکان مشهورى در اندلس (اسپانیاى فعلى) بوده است.

به نظر مى رسد، على بن فاضل، در سواحل جنوبى مدیترانه سیر کرده و از سرزمین بربرها گذشته و به جزیره خضراء نیز رفته است.

3-2. حکومت موحّدین

سرزمین مصر و شمال آفریقا، چندین قرن تحت استیلاى حکومت فاطمى (از فرق شیعه) قرار داشت. همچنین دولت موحّدین – که با عقاید انحرافى مرابطین و… به ستیز برخاست – از نظر پایه هاى فکرى، شباهت زیادى به شیعه داشت.

موحّدین از سال 517 ه . ق به نبرد با مرابطین پرداختند و در سال 541 ه . ق اندلس را فتح کردند. بنیان گذار این حرکت، شخصى به نام محمد بن عبد اللَّه تومرت بود که در «سوس» قیام کرد و خود را از فرزندان «حسن مثنى» مى دانست. افکار و عقاید وى عبارت بود از : مبارزه با منکرات و فساد حاکمان، تکیه بر نام «مهدى آل محمد» و تبلیغ وسیع از اهل مهدویت و حتى ادعاى مهدویت (اینکه او مهدى موعود است) و… .

آنان بر قسمت غربى اندلس تسلّط یافته و جزیره خضراء، اشبلیله و قرطبه را فتح کردند. پس مهم ترین ادعاى آنان (ترویج موضوع مهدویت و ادعاى آن از سوى محمد بن تومرت)، مى توانست در شکل گیرى داستان جزیره خضراء نقش داشته باشد. این عقیده در میان پیروان او باقى ماند، به گونه اى که برخى از آنان مرگ تومرت را منکر شدند و باور داشتند که او بار دیگر ظهور خواهد کرد.

از طرفى مسلمانان در آن زمان داراى نیروى دریایى قدرتمند و کشتى هاى فراوانى بودند و بر کلیه سواحل دریاى مدیترانه تسلّط داشتند و دولت موحدین نیز در آن زمان، در اوج عظمت بوده و پایگاه دریایى بزرگ و نیرومندى تأسیس کرده بودند.

نتیجه گیرى

از مجموع آنچه در این بخش گفته شد بر مى آید که :

1. تفکر مهدویت و تکیه بر ظهور مصلح فاطمى (از نسل فاطمه زهرا«س» از جمله موضوعاتى بوده که در آن سامان تبلیغ مى شده است و عده اى در آن سامان مدعى مهدویت بوده اند. دولت فاطمى نیز «تفکر مهدویت» را نشر مى داده است.

2. امکان دارد على بن فاضل، خود به سرزمین اندلس و جزیره خضراء مسافرت کرده باشد و در زمان سفر او، در جزیره خضراء، حکومتى شیعى و از اعقاب موحّدان و یا خاندان هاى دیگر شیعى حاکم بوده اند ؛ ولى على بن فاضل، مهدى موعود مورد ادعاى آنان را با معتقدات شیعه اثنا عشرى، اشتباه گرفته و هنگام نقل نیز، عقاید خود را با آن مخلوط کرده است.

3. احتمال دارد على بن فاضل، خود به سرزمین اندلس و… سفر نکرده است ؛ بلکه از دیگرانى که در آن سرزمین (و جزیره خضراء) تردّد داشته اند، اخبارى را از حکومت مهدى (ابن تومرت) و فرزندان و جانشینان او و یا دیگر حکومت هاى شیعى، شنیده و آرمان هاى خود را با آنچه که شنیده است، تطبیق داده و یا داستانى از سفر خود به جزیره خضراء مطرح کرده و افراد هم که آن را شنیده اند (به علت کم اطلاعى از حوادث تاریخى آن زمان)، آن را بدون هیچ نقدى، نقل کرده اند.

حاصل آنکه ماجراى جزیره خضراء، مخلوطى از واقعیات آن زمان است که رنگ شیعه اثنا عشرى به آن زده شده و در کتاب هاى شیعه راه پیدا کرده است ر.ک : مجتبى کلباسى، بررسى تاریخى داستان جزیره خضراء، فصلنامه انتظار، ش 2، ص 110-126..

ارتباط بین جزیره خضراء و مثلث برمودا نیز منتفى است و به هیچ عنوان، نمى توان آن دو را بر هم تطبیق داد و آنجا را محل زندگى امام زمان(عج) دانست. علاوه بر اینکه مثلث برمودا، همواره محل زندگى، مسابقه، تفریح و… بوده است و مشکلات یاد شده براى کشتى ها و هواپیماها در بعضى از کتاب ها، همیشگى نبوده و گاهى اتفاق مى افتاده است براى مطالعه درباره «مثلث برمودا» و عدم ارتباط آن با جزیره خضراء ر.ک : مجتبى کلباسى، بررسى افسانه جزیره خضرا، فصلنامه انتظار، ش 3، ص 131 و ش 4، ص 159 ؛ سیدجعفر مرتضى آملى، جزیره خضرا در ترازوى نقد، ص 229-240..

در پایان گفتنى است در موضوع امام زمان(عج) که از عقاید حتمى و جهانى همه مسلمانان است، سزاوار نیست که با اتکا به خبرهاى غیر موثّق و حدسیّات، سخن گفت.

ر.ک : مهدویت ( پیش از ظهور) ، رحیم کارگر، نشر معارف

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد