خانه » همه » مذهبی » مبانی عشق-عشق در اسلام

مبانی عشق-عشق در اسلام

گفتنى است که عشق بر اساس «کمال جویى» و «جمال خواهى» شکل مى گیرد. درک زیبایى هاى هستى موجب عشق به خدا مى شود. از این رو عشقى که دین براى انسان ترسیم مى کند، متأثر از دیدگاه خاصى به انسان، عالم هستى و خداوند متعال و نسبتِ این سه با یکدیگر است. عشقى که رسول خاتم«صلى الله علیه وآله» از سوى خداوند براى آدمى به ارمغان آورده، بر مبانى انسان شناسى، هستى شناسى و خداشناسى مبتنى است. از این رو نگاهى اجمالى به این مبانى، براى تفسیر و تفهیم درست عشق، ضرورى مى نماید:

یک. هستى شناسى

از دیدگاه قرآن، همه عالم هستى آیات و نشانه هاى خداوند است. همه آنچه را که در زمین و آسمان و در نظر کلى ترجمان هستى است، نشانه مى داند.جاثیه(45)، آیه 3؛ یوسف(12)، آیه 105 و … .عالم هستى ظهوراتى از اسما و صفات جلوه حضرت حق است.ر.ک: محمد شجاعى، بازگشت به هستى، صص 91 – 99؛ خواب و نشان هاى آن، صص 14-24.
من به هر که مى گذرم ذکر دوست مى شنوم من به هر چه مى نگرم روى دوست مى بینم
از دیدگاه قرآن، جهان هستى، داراى عوالمى است. هر یک از این عوالم – عالم مادى، عالم مثال؛ عالم تجرد و عالم اسما – داراى احکام، سنن و قوانین ویژه خود مى باشد.ر.ک: حجر(15)، آیه 21؛ مؤمنون(23)، آیه 99 – 100؛ غافر(40)، آیه 11؛ بقره(2)، آیه 154 و 232؛ توبه (9)، آیه 29 و … در باب عوالم وجود ر.ک: محمد شجاعى، معاد یا بازگشت به سوى خدا، ج 1، صص 212 – 226.
عوالم هستى و موجودات آن، از خداوند متعال نشأت گرفته و دوباره به سوى او باز خواهند گشت. ازمنظر قرآن، کل جهان هستى و موجودات آن مسخّر انسان است تا آدمى را براى رسیدن به مقصود نهایى خویش مدد رسانند. به هر روى، عالم هستى ظهور زیبایى خدا است.ابراهیم(14)، آیه 32 و 33 و … .
در بیان ناید جمال حال اوهر دو عالم چیست؟ عکس خال او

دو. خداشناسى

از نظر قرآن کریم، خداوند گشایش بخش، دانا، توانا، زنده، پاینده، حق، صاحب شکوه و ارجمندى، بى نیاز، یکتا، یگانه، پادشاه راستین جهان هستى، پاک از هر عیب و نگهبان و مراقب بر همه چیزاست.بقره(2)، آیه 115؛ طه(20)، آیه 111؛ لقمان(31)، آیه 30؛ الرحمن(55)، آیه 27؛ اخلاص(112)، آیه 1 و 2؛ نحل(16)، آیه 51؛ حشر(59)، آیه 23؛ حدید(57)، آیه 3؛ بقره(2)، آیه 284.
بهترین وصف از آن خداوند است نحل(16)، آیه 60. و به هر جا روى کنیم، خدا آنجا است.بقره(2)، آیه 115. او در عین عظمت، از رگ گردن به انسان نزدیک تر است و وسوسه هاى نفس او را مى داند.ق(50)، آیه 16. او خدایى است آمرزنده.غافر(40)، آیه 3. در عین حال که قوى و قهار است؛انفال(8)، آیه 8 و رعد(13)، آیه 13. امّا توبه پذیر،غافر(40)، آیه 3. بخشنده،آل عمران(3)، آیه 8.
دوستدار،بروج(85)، آیه 14. داراى رحمت و فضل بزرگ است.انعام(6)، آیه 133 و آل عمران(3)، آیه 74.
خداوند از نظر قرآن، آفریننده آسمان ها و زمین و خالق همه چیز است.حشر(59)، آیه 24؛ انعام(6)، آیه 14 و 102. هر که بهره اى از کمال دارد، از خدا وام گرفته است.فاطر(35)، آیه 15. الهام کننده دوستى و محبت در میان مؤمنان است.انفال(8)، آیه 63؛ آل عمران(3)، آیه 103. او کسى است که مهر و محبت خود را به دل دوستداران خویش مى افکند و عشق را میان انسان ها حاکم مى سازد.طه(20)، آیه 39 و ر.ک: جلال الدین السیوطى، تفسیر الدرّ المنثور، ج 5، ص 567.
هر چه اندیشى پذیراى فناست آن که در اندیشه ناید آن خداست
مثنوى معنوى، دفتر 2، بیت 3107.

سه. انسان شناسى

از دیدگاه قرآن، انسان موجودى است برگزیده خداوند، خلیفه و جانشین او در روى زمین،بقره(2)، آیه 30؛ انعام(6)، آیه 165. ترکیبى از جسم و روح،سجده(32)، آیه 7 – 9. داراى فطرتى خدا آشنا، آزاد، مستقل، امانت دار خدا و مسؤول خویشتن و جهان،احزاب(33)، آیه 72؛ دهر()، آیه 2 – 3. مسلّط بر طبیعت و زمین و آسمان بقره(2)، آیه 29؛ جاثیه(45)، آیه 13. و ملهم به خیر و شر.شمس(91)، آیه 7 – 9. وجودش از ضعف و ناتوانى آغاز مى شود و به قوت و کمال سیر مى کند،انشقاق(84)، آیه 6. اما جز در بارگاه الهى و جز با یاد او آرام نمى گیرد.رعد (13)، آیه 28. از شرافت و کرامت ذاتى برخوردار است و خداوند او را بر بسیارى از مخلوقات خویش برترى داده است اسراء(17)، آیه 70. او انسان را آفرید تا تنها او را پرستش کند و فرمان او را بپذیرد.ذاریات(51)، آیه 56. از این رو، انسان جز در راه پرستش خداى خویش و جز با یاد او، خود را نمى یابد و اگر خداى خویش را فراموش کند، خود را فراموش مى کند و نمى داند که کیست، براى چیست، چه باید کند و کجا باید برود؟!حشر(59)، آیه 19 و نیز ر.ک: مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 2، ص 268 – 272.
از دیدگاه قرآن، حقیقت انسان «روح خدا» و نزدیک ترین مخلوقات به مبدأ متعال، همان است که در آیه «نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِى»؛ ص(38)، آیه 72. به آن اشاره شده است. این روح قبل از هبوط و تنزل در این بدن مادى، در عالم امر بوده است؛اسراء(17)، آیه 85. عالمى که خداوند وجودش را امرى حتمى تلقى فرموده و آن را به طهارت و قدس، وصف کرده است.اعراف(7)، آیه 54؛ یس(36)، آیه 82، در باب عالم امر؛ ر.ک: علامه طباطبایى، انسان از آغاز تا انجام، ص 11 – 18.
روح خدا منشأ روح آدمى و ظهور و جلوه تام و کامل حق و صفات او است. این روح از قدس و طهارت برخوردار و بر تمام عوالم هستى برترى دارد.شورى(42)، آیه 52؛ نحل(16)، آیه 2؛ بقره(2)، آیه 87؛ مائده(5)، آیه 110؛ نیز در باب خصوصیات وجودى و منزلت و مقام روح خدا ر.ک: محمد شجاعى، انسان و خلافت الهى، صص 40 – 81. این روح یا مقام آغازین انسانى، از مرتبه اصلى و از چهره اولیه خویش، در مقام نزول و هبوط از آن عالم به این عالم مادى، دور گشته است و در سیر نزولى خود چهره اصلى آن محدودتر شده، کمالات و خصوصیات وجودى اصیل آن زیر حجاب ها رفته است. روح خدا یا حقیقت انسان، در این سفر، از منازل و مراتب مختلف گذر مى کند و به منزل آخر رسیده و در بدن تسویه شده انسانى جلوه گر مى شود. آن گاه در مرتبه روح دمیده شده، در بدن انسانى ظاهر مى گردد.تین(95)، آیه 4 و نیز در این باب. ر.ک: شجاعى محمد، مقالات، ج 1، ص 31 – 39.
«اهبطوا» افکند جان را بدن تا به گل پنهان بود در عدن
مثنوى معنوى، دفتر6، بیت 2936.
از آنجا که روح بر اثر هبوط به عالم مادى، پوشیده در حجاب هایى است، به بعد مادى خویش بیشتر از بعد معنوى اش توجه مى کند. از این رو، به خود، خدا و دیگران ستم روا مى داردابراهیم(14)، آیه 34. یک سو نگر مى شود.حج(22)، آیه 66، فصلت(41)، آیه 51. نفع مادى خود را بر منافع دیگران ترجیح مى دهد و به نیازمندان کمک نمى کند.اسراء(17)، آیه 100. شتابگر،اسراء(17)، آیه 11. خود بزرگ بین، فخر فروش،هود(11)، آیه 10. مجادله گرکهف(18)، آیه 56. و حریص است.معارج(70)، آیه 19. در برخورد با بدى جزع مى کند و اگر به نعمت رسد، بخل مى ورزد.معارج(70)، 20 – 21.
خداوند متعال بینش ها و گرایش هایى را در آدمى نهاده است که: اکتسابى نیست و در عموم افراد وجود دارد؛ هر چند ممکن است داراى شدت و ضعف باشد. از این بینش ها و گرایش ها به «امور فطرى» یاد مى شود.ر.ک: محمد تقى، مصباح یزدى، معارف قرآن، ج 1 – 3، ص 26؛ چهل حدیث، ص 154 – 155.
کمال جویى و جمال خواهى از جمله گرایش هاى فطرى اند که خداوند آنها را در روح آدمى قرار داده است در باب اقسام امور فطرى، ر.ک: على، شیروانى سرشت انسان، صص 69 – 86. امّا از منظر آیات قرآن، این روح هبوط کرده و محجوب گشته، مى تواند با کنار زدن حجاب ها و موانع و با استمداد از وحى و عقل – که راه مسیر و چگونگى سیر را به او نشان مى دهد – بینش ها و گرایش هاى فطرى خویش را شکوفا سازد و به موطن اصلى خود (لقاى حضرت حق است) بازگشته و به همان طهارت و قدس بلکه بالاتر از آن بار یابد.انشقاق(84)، آیه 6 – 12؛ رعد(13)، آیه 2؛ سجده(32)، آیه 10 و … نیز ر.ک: مقالات، ج 1، صص 40 – 60 – 63 – 98.
تاج «کرّمناست» بر فرق سرت طوق «اعطیناک» آویز برت
جوهر است انسان و چرخ او را عرض جمله فرع و پایه اند و او غرض
مثنوى معنوى، دفتر 5، ابیات 3574 – 3575.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد