زواره ای اولین دادستان انقلاب تهران، معاون وزیر کشور (هاشمی رفسنجانی)، رئیس شورای امنیت کشور، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی (از ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۶) وِ عضو حقوقدان و قائم مقام دبیر شورای نگهبان قانون اساسی (از ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴)، رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور (از ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶) و نامزد انتخابات ریاستجمهوری در دورههای سوم، چهارم و هفتم بود.
***
متن پیاده شده سخنرانی برادر سیدرضا زوارهای عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی در نمازجمعه قم
مورخه 27/6/60
ضدانقلاب
بسماللهالرحمنالرحیم
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
تحریف نهضت:
شاید بیش از دو ماه است که ما در داخل مملکت شاهد شگرد و ترفند جدید استکبار جهانی یعنی توطئه علیه شخصیتهای انقلاب، هستیم.
گرچه شهادت این برادران عزیز و نیروهای سازندهی انقلاب، تداوم بخش انقلاب بوده و در انسجام ملت نقش اساسی داشته است اما از آن طرف ضایعه از دست دادن اینان را نمیتوانیم انکار کنیم. نکتهای که قابل یادآوری است اینکه این شگردها و توطئههای خائنانه نه اولین توطئه علیه جمهوری اسلامی است و نه آخرین آنها خواهد بود.
از یک سال قبل از انقلاب و حتی جلوتر از زمانی که مبارزات مسلمانان به رهبری امام امت شروع شد، استعمار و استکبار جهانی به شیوههای مختلفی برای خنثی ساختن مبارزات مردم به خصوص مبارزات اسلامی دست زد. منتها هر روز و هر زمانی متناسب با مقتضیات زمان.
همه به خاطر داریم وقتی که آن حرکت تودهای مردم تهران در روز عید فطر 1357 از تپههای «قیطریه» شروع شد، فردای آن روز روزنامههای وابسته و جیرهخوار آمریکایی و اسرائیلی به عوامل خودفروش جبهه ملی نسبت دادند. آن روز منافع استکبار جهانی در این بود که عوامل خودفروخته ای را بهعنوان پیشگامان نهضت، معرفی کند تا شاید لگام و عنان انقلاب را درنهایت به دست گیرد.
ترورها:
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این شیوهها تغییر کرد و توطئه ترور معلم شهید، فیلسوف و متفکر اسلامی استاد مطهری مطرح شد. چراکه آمریکا از دولت موقت زیاد زیان نمیبیند. بنابراین دولتمردان دولت موقت هرگز مورد سوءقصد و ترور واقع نخواهند شد و کاری با اینان نداشتند کما اینکه حالا هم با آنها کاری ندارند و با امثال ایشان نیز کاری ندارند.
وقتی نگاه میکنیم میبینیم در این 30 ماه، ترورها از پاکترین افراد شروع شد. ترور نیروهای خط امام و مسلمانان معتقد بود. ترور کسانی بود که در ایجاد حرکت و نهضت مردم نقش اساسی داشتند.
بنبست!
حال مسئله این است که آمریکا و عواملش در داخل به بنبست رسیدند والا در دنیا هیچ سازمان سیاسی دست به ترور مردم و فقیرترین افراد و دست به ترور پاکترین چهرهها نمیزند.
شما مردم در قم دیدید که اولین بمبگذاری سازمان منافقین در سالن راهآهن است، چه کسانی با راهآهن سروکار دارند و از طریق راهآهن رفتوآمد میکنند؟ آن افرادی که قدرت خرید ارزانترین ماشین یعنی ژیان را هم ندارند، یعنی محرومترین طبقه مردم. برای کشتار بیرحمانه فقیرترین طبقه مردم بمب میگذارند. پس این سازمان سیاسی نیست، این یک گروه دستنشانده و عامل آمریکاست. برای اینکه سازمان سیاسی تلاش میکند که پایگاهی درون مردم ایجاد بکند.
بنابراین اگر یک سازمان سیاسی به آن نقطهای برسد که باید افرادی را ترور کند، آن اشخاص باید از بین ستمگرترین عناصر حکومت انتخاب شوند، نه مردم محرومی که در سالن راهآهن منتظر آمدن قطار هستند.
اینها در مساجدی بمب گذاشتند که مساجد فقیرنشین ترین محلات مملکت است. اعمال آنها از دید آمریکا و اربابشان صحیح هم هست برای اینکه آن چیزی که بساط حکومت 2500 سال را درهم پیچید و آن چیزی که منافع عظیم آمریکا را در منطقه به خطر انداخت آن چیزی که بت آمریکا را خرد کرد همین تودههای پا برهنه مسلمان بوده که تحت رهبریهای رهبر عظیمالشأن خودشان حرکت کردند. هیچوقت سرمایهدارها و روشنفکران غربزده و شرق گرا پشت سر امام نبودند. اینها تودههای مؤمن و معتقد جامعه بودند.
خشم و نفرت آمریکا از این تودههای پابرهنه برای خود آمریکا قابل توجیه است و اینکه گفته می شود «گروهک آمریکایی منافقین» برای این است که این یک سازمان سیاسی نیست. در مملکت خودمان در رژیم سابق میبینیم که اگر گروههای سیاسی آن روز «فرسیو» را ترور می کنند، او رئیس دادرسی ارتش بود. کسی است که بر بیدادگاه های نظامی شاه خائن ریاست دارد و در به زنجیر کشیدن انسانهای آزاده و مسلمان این مملکت نقش اساسی دارد. وقتی فرسیو ترور شد شاید نود درصد مردم ایران از این عمل، راضی بودند.
در اینجا گروه سیاسی می تواند پایگاهی ایجاد کند و در درون تودهها ایجاد محبت بکند. اما شهادت برادر عزیزمان، شهید مظلوم آیتالله بهشتی موجب وحدت و انسجام یکپارچه ملت و خشم و نفرت ملت علیه آمریکا و علیه این گروهک می شود. پس این گروهک بهرهای از این جنایت در ایران نمیبرد. وقتی بهره ای نمیبرد چرا ادامه میدهد؟ برای اینکه او مأمور است و معذور. او مامور آمریکاست. او مجری تصمیماتی است که سازمان سیا میگیرد و باید اجرا بکند.
چه نفعی برای سازمان، این ترورها و انفجارها داشت؟ از نظر جهانی چه داشت؟ چون همانطورکه عرض کردم یک سازمان سیاسی برای ادامه حیات خود در داخل یک کشور نیاز به پایگاه تودهای و مردمی دارد. باید هرچه بیشتر تودههای مردم را به طرف خود جذب کند. درحالیکه اعمال اینها حتی بسیاری از جوانان فریب خورده و ناآگاه هوادار آنها را از اینها متنفر کرد. بسیاری از اینها در شهرهای مختلف به مسئولین مملکتی مراجعه میکنند و اظهار ندامت و پشیمانی از هواداری این سازمان جنایتکار میکنند.
پس عملکرد این سازمان دقیقاً نشان میدهد که این تشکیلات یک سازمان سیاسی نیست. یک لانه جاسوسی است. گروه جاسوسی آمریکا در ایران است. و با این اعمالی که مرتکب می شود گور خودش و اربابش را میکند.
اطلاعات:
آثار جهانی انقلاب:
مقداری باید بیندیشیم چه صدماتی به بزرگترین قدرت شیطانی جهان زدیم؟
اثرات انقلاب اسلامی ما نهتنها در عراق و در افغانستان بلکه در کل دنیا دارد ظاهر می شود. اسرائیل برای سادات خائن به وحشت افتاده و پیشبینی سقوط حکومت سادات را میکند. اینها آثار انقلاب اسلامی ایران است بنابراین باید منتظر هر نوع توطئه و ترفند جدید از طرف آمریکا و سایرین بود.
پس نباید با مسائل ساده برخورد کرد. ما نباید امروز که سه انفجار بزرگ در سه نقطه حساس بوجود آمده و بهترین عزیزان را از دست ما گرفت تازه فکر کنیم که خب حالا بیاییم کاری بکنیم که درون ارگانهای مهم مملکت افراد شناختهشده باشند این لازم است اما کافی نیست.
برای اینکه آن توطئه و شگردها شگردی را که ما به آن پی بردیم این چیزی نخواهد بود که کفر جهانی ادامه بدهد، او شیوه توطئهها را عوض خواهد کرد.
سازمان اطلاعاتی- امنیتی:
ما خدایناکرده نباید 6 ماه از جریانات عقب باشیم بلکه بالعکس باید 6 ماه از توطئهها جلو بود. باید پیشبینی کرد که بعد از شیوه بمبگذاری، عوامل خودفروش داخلی و ستون پنجم بیگانه چه شگردهایی را بکار خواهند برد؟ آمریکا در ایران دست به چه توطئههای جدیدی خواهد زد؟ اینها آن چیزی است که به آن کمتر توجه شد. اگر هم توجه میشد آن وزارت اطلاعات مورد درخواست عموم حالا تشکیل میشد. آن سازمان اطلاعاتی که بتواند عوامل بیگانه را، ضد انقلاب را، خائن و جانی را شناسایی بکند. باید هر چه سریعتر چنین تشکیلاتی به وجود بیاید.
این تشکیلات برای دوام انقلاب، برای ادامه حیات حکومت اسلامی است. (تکبیر مردم) برای تداوم حکومتی است که 1400 سال برایش مبارزه شده تا امروز به آن رسیدهایم. بنابراین ساده نباید با قضایا برخورد کرد.
***
جاسوسی برای حفظ اسلام و برای حفظ نفوس مسلمین واجب است. (امام امت)
***
شیوهها
– عامل نفوذی:
ما و مسئولین مملکتی چه وظایفی در برابر اقدامات منافقان و اعمال جنایتکارانه داریم؟
ما باید از مسائل گذشته عبرت بگیریم و تجربه بیاموزیم. مثل عربی است که میگوید «مؤمن دو بار از یک سوراخ گزیده نمیشود». ولی ما مثل اینکه بیش از یک بار از یک سوراخ گزیده شدیم. رویدادهای گذشته باید برای آینده درس عبرت باشد و مسئولین از این رویدادها و وقایع درس بگیرند و در جهت پیشگیری باید اقداماتی انجام بشود.
اگر نگاهی اجمالی بکنیم میبینیم که انفجار درون حزب جمهوری اسلامی و شهادت بیش از 72 تن از پاکترین و مؤمنترین افراد این مملکت، عامل نفوذی داشت.
در انفجار نخست وزیری و سوزاندن برادران شهیدمان رجائی و باهنر باز عامل نفوذی داشت. در بمبگذاری دادستانی انقلاب نیز باز عامل نفوذی منافقین بود.
چرا پس از انفجار حزب جمهوری اسلامی برادران ما به خود نیامدند؟ اینها ناشی از چه عواملی است؟ آیا جز خوشبینی و سادهاندیشی به چیز دیگری میتوان تعبیر کرد؟ آنچه چند روز پیش صحبت بود این بود که کسی که عامل بمبگذاری دادستانی انقلاب بود شاید یک ماه قبل از انفجار مورد شناسایی واقع شده که این عامل نفوذی منافقین هست. ولی آن روحیه رأفت و رحمت و گذشت و ارفاق و اغماض موجب میشود که یک عنصر خطرناک همچنان باقی بماند و دست به این جنایت بزرگ (شهادت دادستان کل انقلاب) بزند.
اینها باید درس عبرت برای مسئولین مملکت باشد. اداره مملکت با پیچیدگیهایی که در دنیای امروز وجود دارد، با انواع توطئههایی که وجود دارد، با موقعیتی که کشور ما در منطقه دارد، با ضرباتی که انقلاب اسلامی بر پیکر کفر جهانی زده است، با سادگی نمیتوان با آن برخورد کرد. نمیشود گفت که این آدم را صرف تست توثیقی که شده یا معرفی ای که شده آنقدر محرم اسرار قرار دهند که در جلسات مهم نخستوزیر هم بتواند به عنوان منشی(*) و نمی دانم فلان، بتواند شرکت کند. این فرد دقیقاً تمام اعمالش باید زیر نظر باشد.
(*پاورقی: ثم انظر فی حال کتابک فول علی امورک….
ترجمه: سپس در حال نویسندگانت (منشی ها) بنگر و بهترین آنان را به کارهایت بگمار و نامه هایت که در آن ها تدبیرها و رازها را بیان می کنی به کسی اختصاص بده که در او همه خوهای پسندیده از نویسندگان دیگر جامعه باشد- از نامه علی ع به مالک اشتر)
– تقویت فرصت طلب:
اینها تنها بمبگذاری شیوه شان نیست. یکی از شیوههایشان رسوخ و نفوذ دادن عناصر فرصتطلب به درون دستگاههای دولتی و احراز مقامات حساس هست این هم یکی از شیوههایی عملشان خواهد بود. چون عناصر فرصتطلب خطرشان کمتر از ضد انقلاب نیست. کسی که پست و مقام را دوست دارد و برای رسیدن به آن امروز حکومت اسلامی است و مقتضی حکومت این است که خود را به روحانیت نزدیک کند. مقتضی جمهوری اسلامی این است که فرصتطلب ظاهرسازی کند.
این افراد مقام پرست بر هر لباس و مقام و موقعیتی که باشند فرق نمیکند. اینها خطرناکترین عناصر برای اسلام و استقلال کشورند. چون استعمار در داخل مملکت ما هنوز خیلی ریشه دارد و در تمام کشورهای دنیای سوم همینگونه است. منتها ستون پنجم بیگانه در ایران غالباً مثل مارهای سرمازده ای میمانند که در یک گوشه کز کردند و منتظر آفتاب هستند.
فکر نکنیم اینهایی که تا دیروز حمله میکردند و فحش میدادند اینها حالا متحول شدند، توبه کردند و تغییر پیدا کردند، خیر آنانی که در مجلس هستند همان ها هستند. آنهایی که در بیرون از مجلس بودند همانها هستند که بودند. منتها حال ماندند و سکوت را پیش گرفتند تا خیانتهای گذشته شان فراموش شود.
فرصتطلبی که مقام را دوست دارد این حاضر است برای حفظ مقامش هر کاری بکند. حالا مقتضیات زمان هرچه باشد، او مطابق با آن عمل می کند. امروز مقتضیات زمان این است که به “سِلک” یک آدم مسلمان در بیاید و خودش، را نزدیک به روحانیت کند. فردا اگر خدای ناکرده وضع مملکت را متزلزل دید بلافاصله با بیگانه پیوند میبندد، به اینهایی که در داخل کشور یا سایر کشورهای مشابه به خیانت نسبت به مملکت آلوده شدند نگاه کنیم. مگر اینها از مادر خائن متولد شدند؟ مگر اینها از مادر جاسوس آمریکا و اسرائیل متولد شدند؟ نه. اینها وقتی آمدند در یک سطحی و دیدند احراز وزارت در حکومت ننگین پهلوی معدوم ملازمه دارد با جاسوسی، رفتند جاسوس اسرائیل و آمریکا شدند. در سایر کشورها همین مسئله است.
بنابراین این یکی از شیوهها این است که آنها عوامل فرصتطلب را حمایت میکنند. فرصتطلبی میآید و مقامی را اشغال میکند و از آن طرف هم عوامل سیا در ایران او را تقویت میکنند.
– نفوذ در اطرافیان:
یکی از شگردها و شیوههای استعمار در ایران نفوذ و رسوخ در اطرافیان مقامات به خصوص مقامات روحانی است. ذکر این نکته در این شهر (قم) و در پایگاه امام جعفر صادق (ع) به برادران روحانی لازم است که استعمار و کفر حاکم جهانی تنها شیوه نفوذش در داخل کشور های دنیای سوم، نفوذ و رسوخ در افراد است، ایجاد ستون پنجم است. و الا دوران تسخیر نظامی کشورها به پایان رسید، دیگر امکان ندارد آمریکا بتواند بیاید، در ایران که هیچ، کویت و دبی و یک کشور کوچک را هم نمیتواند با زور نظامی تسخیر کند و یک فرمانده نظامی در آنجا بگذارد، نه.
باید از طریق درون عمل کند و باید یک سری عوامل بدردخور داشته باشد. الان ملت ما با عنایتی که خدا و خداوند نسبت به این انقلاب دارد و با بینش عمیق رهبری در طول این 30 ماه همه شاهدیم که بخش عمدهای از عوامل آمریکا در ایران شناسایی و مفتضح و رسوا شدند. نیروهایی که آمریکا به آنان امید بسته بود که اگر تحولی در ایران پیش آمد از اینها استفاده کند. این نیروها مفتضح شدند و آخرینشان هم آن بنی صدر جاسوس بود که خیلی امید به او داشت. حالا آن نیروها مورد شناسایی قرار گرفتند و بیاعتبار شدند. این نیروها را جامعه شناخته، پس دیگر این نیروها به درد خور نیستند. بنی صدر، نهضت آزادی و یا جبهه ملی مرتد دیگر اینها نیروهایی نیستند که آمریکا بتواند از آنها استفاده کند. بختیار و پالیزبان و اویسی و امثال اینها دیگر نیروهایی نیستند که آمریکا و آنان امیدی داشته باشد از آنان تنها برای تخریب استفاده می کند.
چندی قبل امام امت فرمودند: «اگر قرار باشد انحرافی در انقلاب پیش بیاید بهصورت حکومت اسلامی خواهد بود.» پس بختیار نمیتواند بیاید اینجا حکومت اسلامی ایجاد کند، پالیزبان نمیتواند بیاید. اویسی نمیتواند بیاید. بنیصدر و رجوی و امثالهم هم نمیتوانند. پس آنچه را که مسئولین باید به آن توجه کنند این است که امروز سازمان سیا در ایران سعی می کند روی افراد ناشناخته و اطرافیان مسئولین و مقامات نفوذ بکند و اثر بگذارد. افکار و خواستههای آمریکا و کفر جهانی را از طریق افراد محل وثوقی که دور شخصیتها هستند القا بکند. اگر سازمان یا وزارت اطلاعات تشکیل شود، این حق را خواهد داشت که مرتباً و مداوماً اعمال و رفتار اطرافیان عزیزان و مسئولین ما را مرتب زیر نظر داشته باشند و ببینند اینها با چه کسانی در تماسند؟ اینها چه ارتباطاتی دارند؟
الان شیوه این خواهد بود که سعی میکنند در اطراف مقامات نفوذ کنند. سعی میکنند پاکترین چهرهها را با تهمت و شایعه لکهدار کنند. آنهایی که هیچگونه رخوت و رسوخ و نفوذ نمیتوان کرد و سازشناپذیرند اینها را کنارشان میزنند. ولی افراد بیلیاقت را سعی می کنند جلو بیندازند و از افراد فرصتطلب حمایت کنند. این آن چیزهایی است که ما باید به آن توجه کنیم.
***
در برخی از اسنادی که از عمّال آمریکا (در لانه جاسوسی) به دست آمده دو مطلب هست:
یکی اینکه درباره خود من بود که او یک آدم نفوذناپذیر است.
یکی درباره حزب جمهوری اسلامی بود که ما هر قدر کوشیدیم از هر راهی در این حزب نفوذ کنیم میسّر نشد.
(شهید مظلوم آیتالله دکتر بهشتی)
***
مدیریّت
1-کیفر و پاداش:
آن چیزی که مسئولین کشور باید به آن دقت کنند این است که اصول مدیریت را بیشتر رعایت کنند.
یکی از اصول مدیریت که متأسفانه در این 30 ماه دوران انقلاب زیاد مورد توجه نبود، اصل کیفر و پاداش می باشد. این اصل کمتر مورد توجه واقع شد.
علی علیهالسلام در نامه معروفش به مالک اشتر میفرماید:
«مبادا درست کردار و گناهکار، افراد صالح و ناصالح از نظر تو مالک یکسان باشند. برای اینکه اگر چنین باشد موجب دلسردی افرادی صالح و درستکار و موجب تجری عناصر ناصالح و فاسد می شود.» (پاورقی: ولایکونّن المحسن و المسی عندک بمنزله سواء… – نامه 53/ صبحی الصالح)
این یکی از اصول مدیریت است.
در مصاحبهای که با صبح آزادگان داشتم، در مورد شهربانی وقتی سوال کردند این مسئله را گفتم (تنها شهربانی نیست در تمام سازمانهای اداری) یک اصل مهم مدیریت اینست که خداوند هم در قرآن کریم بارها و بارها از این اصل کیفر و پاداش مردم را میترساند و هم برای ارشاد و هدایت، بشارت می دهد. (پاورقی: یونس/10/26-27 و نحل /16/28-32 و ق /50/24-35. بسیاری از آیات دیگر.)
این اصل مهم، اصل بازخواست که باید دقیقاً اجرا شود باید هر کس که خوب کار میکند تشویق شود و هر کسی مسامحه میکند تنبیه شود. اگر این اصل رعایت شود خیلی از مسائل و مشکلات حل خواهد شد.
من در آن مصاحبه گفتم: وقتی استاندار و معاونش را در رشت ترور میکنند و شهیدشان میکنند، هیچکس به رییس شهربانی نمیگوید که آقا! وظیفه شما حفظ جان و مال و ناموس و آبروی مردم است کار دیگری شما ندارید. مشکل نفت و روغن و برنج را به شما مراجعه نمیکنند، آموزش و پرورش به شما ربطی ندارد، راهسازی و مدرسهسازی را به شما مراجعه نمیکنند، شما وظیفهتان حفظ جان و مال و ناموس و شرف و حیثیت مردم است. خوب آقای رئیس شهربانی! شما اولین مقام مملکت در استان (برادر شهید علی انصاری) را حفاظت نکردید! سؤال از این آدم شد؟ شاید هم او دلیل قانعکنندهای داشته باشد اما یک سوال نشد که شما در راه انجام وظیفه تان چه کردید؟
خوب این طبیعی است که آن افسر دلسوز و معتقدی که تلاش و فعالیت میکند وقتی این بیتوجهی را دید خدای ناکرده او هم دلسرد و مأیوس میشود. میبیند دوغ و دوشاب یکسان است. کیفر و پاداش اصل مهمی در اداره کشور و حتی اداره کوچکترین واحد اجتماعی یعنی خانواده است.
2- نظارت:
دومین اصل مدیریت، اعمال نظارت بر کار کارگزاران حکومت است. این هم در طول 30 ماهه انقلاب انجام نشد که ببینند دستگاههای اداری در فلان شهر مثلاً قم چه میکنند؟ در درون ادارات چه میگذرد؟ آیا جمهوری اسلامی عیون و چشمهایی برای اعمال نظارت دارد؟ نه. فقط 36 میلیون مردم خود چشم هستند ولی یک سازمان منسجم و منظم که از درون دستگاههای اداری، اخبار را برای برنامهریزی و تصمیمگیری به دولت برساند وجود ندارد. اگر اعمال نظارت نبود آنوقت خودسریها پیدا می شود. آنوقت میبینیم رعایت این اصل در مورد همه سازمانها اعم از انقلابی و سازمانهای باقیمانده از رژیم قبل است و فرقی نمیکند. وقتی این اصل رعایت نشد در هر شهری مثلاً نهاد انقلابی یک شیوه عملکرد را دارد. درحالیکه در مملکت نمیشود که نهادهای وابسته به دولت خودسر عمل کنند. نمیشود بر اساس رأی شخصی و تشخیص خود عمل کنند. نهادها و سازمانها بایستی براساس برنامه و سیاستی که در دولت مرکزی تعیین میکند اقدام کنند.
***
براساس حق نظارت قوه قضاییه نسبت به حسن جریان امور و اجراء صحیح قوانین در دستگاههای اداری سازمانی به نام سازمان بازرسی کل کشور زیر نظر شورای عالی قضائی تشکیل میگردد حدود اختیارات و وظایف این سازمان را قانون معین میکند. (اصل 174 قانون اساسی)
***
مسئولیت مدیریت:
ما پیرو امام علی بن ابیطالب (ع) هستیم که وقتی برای او بیرون آوردن خلخالی از پای یک زن یهودی را خبر می آوردند ،فریاد میکشد اگر انسان بمیرد جا دارد.
چرا؟! برای اینکه او مسئول مملکت است.
فردا در پیشگاه ذات باریتعالی باید جواب بدهد که شما مسئول مملکتی بودی و در قلمرو زیر فرمان تو از زیر پای یک زن یهودی اهل ذمّه خلخال بیرون آوردند. علی(ع) فریاد میکند که اگر انسان بمیرد جا دارد. چرا؟ برای آنکه به مسئولیت عظیم شرعی و الهی خود واقف هست و میداند که مسئولیت، صرف کسب مقام نیست. مسئولیت مدیریتی کشور، سنگین و بزرگ است. تمام مسائلی که در گوشه و زوایای مملکت میگذرد مسئولیت آن متوجه مسئولین خواهد بود.
پس باید به هوش آییم و آگاه شویم. سعی کنیم از گذشتهها عبرت بگیریم و پیشبینی برای آینده داشته باشیم. باید این حس در ما به وجود بیاید که از گذشتهها برای آینده استفاده کنیم، نه اینکه در دوران پس از انقلاب انواع توطئهها شده است و ما بعد از توطئه باخبر شدیم و در جهت پیشگیری آن برآمدیم.
باید از این شیوهها، از این شگردها و از این توطئههای گوناگون که در دوران 30 ماه اداره کشور پس از انقلاب روی داده استفاده کنیم و برنامه ای برای پیشگیری از نیرنگها و فریبهای آینده طرح کنیم و آن، تشکیلات اطلاعاتی است که میتواند برای برنامهریزی و در جهت جلوگیری از توطئهها کمک بزرگی باشد و تنها این از عهده آن برخواهد آمد.
ما در حالی که 36 میلیون منبع اطلاعاتی داریم هیچ جای دنیا، در هیچ زمانی از تاریخ و هیچ حکومتی اینقدر نیرو نداشت. با این نیروی گسترده اگر نتوانیم توطئهها را خنثی کنیم و آنها در انجام نیّات پلیدشان برای نوکری شرق و غرب موفق شوند در پیشگاه خدا مسئولیم.
***
ضمانت تداوم
تداوم انقلاب:
گرچه هرچه توطئه کردند نتیجه اش عکس شد. گرچه نخستوزیری را منفجر کنند و رئیس جمهور عزیز و نخستوزیر محبوب را میسوزانند و در آتش، کباب میکنند ولی فردای آن روز آن پیشروی عظیم در جبهههای جنگ حاصل می شود. درحالیکه در هر کجای دنیا چنین واقعهای اتفاق افتاده بود حداقل دولت، ساقط میشد.
هر چه از این نوع جنایت مرتکب شوند، ضمانت تداوم انقلاب اسلامی بیشتر می شود. خون این عزیزان، نهال انقلاب را تنومند و پربارتر میکند. بههرحال مسئولیت مقامات کشوری را در پیشگیری این قضایا نباید فراموش کرد.
سرگردانی آمریکا:
امروز بحمدالله آثار انقلاب اسلامی، قاهره، سودان، مغرب و تونس را هم فرا گرفت و آمریکا را دارد مشغول به سایر کشورها و نهضتها میکند که کمتر بتواند در ایران توطئه کند.
این گروهکهای وابسته و مزدور، این عوامل فساد و این بد سرشت های خودفروخته هم پایان عمرشان نزدیک است و به زودی انشاءالله مضمحل و نابود خواهند شد. ولی با ریشهای که استعمار جهانی در دنیای سوم دارد باید منتظر توطئههای جدید بود.
خاتمه:
النهایه با برنامهریزی صحیح و با استفاده از اطلاعات گسترده مردم و تشکیلاتی که باید به وجود بیاید، این توطئهها و شیوههای جدیدتر آن را هم خنثی خواهیم کرد.
والسلامعلیکم و رحمت الله و برکاته