الف ) محبّ اهل بیت چه کسانی هستند ؟
« مردی بر امام صادق علیه السّلام وارد شد، آن حضرت از وی پرسید: از چه کسانی هستی؟
وی گفت: از دوست داران و پیروان شما، امام علیه السّلام به او فرمود: خداوند تا دوستی بنده ای را نپذیرد وی را دوست نخواهد داشت، و دوستیش را نپذیرد تا بهشت را بر او واجب گرداند، سپس فرمود: تو از کدام [دسته از] دوستان ما می باشی؟
آن مرد سکوت کرد، در این بین یک تن از اصحاب بنام سدیر به امام عرض کرد: ای زاده پیامبر مگر دوستان شما چند دسته و گروهند؟!
فرمود: سه دسته و گروهند:
1ـ گروهی از ایشان ما را آشکارا دوست دارند ولی در باطن میلی به ما ندارند،
2ـ و گروهی در باطن ما را دوست دارند و در ظاهر به ما میلی ندارند،
3ـ و گروهی در ظاهر و باطن به ما عشق می ورزند، و اینان عالی ترین گروه مردمند، از آبی شیرین و گوارا نوشیده اند و تأویل قرآن را دانسته، و سخن جداکننده حقّ از باطل را دریافته اند، و سبب سبب ها را می دانند، و اینانند عالی ترین گروه مردم، فقر و نیازمندی و انواع بلا سریع تر از تاختن اسب بر سرشان روان است، بدیشان سختی و رنج و آسیب رسیده و چنان پریشان و گرفتار شده اند که دسته ای از ایشان زخمی و گروهی کشته شدند، و در شهرهای دور افتاده پراکنده شدند، به برکت ایشان است که خداوند بیمار را شفا می بخشد، و فقیر را توانگر می کند، و به حرمت آنان است که شما یاری می شوید، و باران بر سرتان می بارد، و روزی داده می شوید، آنانند که هر چند تعدادشان کم و اندک است ولی در پیشگاه خداوند دارای قدر و منزلتی عظیم و بزرگ می باشند.
و گروه اول که پائین ترین گروه مردمند، آشکارا ما را دوست می دارند، و رفتارشان بمانند پادشاهان است، اینان زبانشان با ما (یعنی: در حدّ شعار) و شمشیرهایشان بر علیه ما است، و گروه دوم که طبقه میانی مردمند، آشکارا دوستمان می دارند و در باطن میلی به ما ندارند، و به جانم سوگند که اگر در باطن دوستمان می داشتند نه آشکارا، روزه داران روز و عابدان شب بودند، و اثر رهبانیت (پرهیز و گوشه گیری) را در چهره اشان می یافتی، آنان اهل تسلیم و اطاعتند.
آن مرد گفت: در این صورت من از دوستان آشکار و نهان شمایم! … . [ تحف العقول عن آل الرسول ص، ص: 325] ب ) راه هاى کسب دوستى و محبت اهل بیت علیهم السلام
1. شناخت خدا
امام علیه السّلام در ادامه حدیث بالا فرمود: براستی دوستان آشکار و نهان ما نیز نشانه هایی دارند که گویای شخصیت آنان است.
آن مرد گفت: آن نشانه ها کدامند؟
فرمود: خصلت هایی که نخستین آن ها این است که ایشان مسأله توحید (یکتاپرستی) را به طور صحیح شناخته و علمش را تکمیل کرده اند، و پس از آن به ایمان به خدا و صفاتش پرداخته اند، سپس از حدود و حقائق و شروط و تأویل های ایمان باخبر شده و بدان پی برده اند…. . »
2 . معرفت اهل بیت(علیهم السلام)
در سایه معرفت امام به کمالات و ویژگى هاى منحصر به او بیشتر واقف مى گردیم و این وقوف خود فطرتا شیفتگى و محبت نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) را در پى دارد. امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «الامام علم بین الله عزوجل و بین خلقه، فمن عرفه کان مومنا و من انکره کان کافرا» ؛ همان، ج 1، ص 170، ح 839. «امام آن شاخص [و دلیل و راهنماى ]آشکار است که بین خداى عزوجل و خلقش قرار گرفته، پس هر کس او را شناخت مؤمن مى گردد و هر کس او را انکار کرد [و نشناخت ]کافر مى گردد». مؤمن بودن، فرع بر شناخت امام است. از طرفى ایمان، عین حب و بغض است. امام محمد باقر(علیه السلام) مى فرماید: «الایمان حب و بغض» ؛ همان، ج 2،ص 214، ح 3095. «ایمان حب و بغض است». حب به تمامى خوبى ها و کمالات و… و بغض از همه بدى ها، کژى ها و… پس در پرتو شناخت و معرفت ایمان حاصل مى شود و ایمان هم جز حب و بغض نیست. نتیجه این مى شود که یکى از راه هاى عملى مهم کسب حب اهل بیت(ع)، معرفت آن بزرگواران است.
3. اطاعت از اهل بیت((علیهم السلام)
اگر کسى شناخت لازم و کافى به اهل بیت(علیهم السلام) پیدا کرد، اطاعت از آنان را بر خود لازم مى داند؛ ولى گاهى شناخت در آن حد بالا نیست در این صورت چه بسا نسبت به اوامر آنان عصیان شود. عصیان هم به هر اندازه باشد، به همان اندازه کدورت و بغض مى آورد. کدورت و بغض هم، ضد صفا و حب است.
حضرت على مى فرماید: «انا مع رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم)و معى عترتى على الحوض، فمن ارادنا فلیأخذ بقولنا ولیعمل بعلمنا…» [ همان، ح 3212.] «من با رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) در حالى که عترت من هم با من هستند بر حوض [کوثر ]اشراف داریم. پس هر کس ما را مى خواهد هم باید گفتار ما را بگیرد و هم عمل ما را عمل کند…». بنابراین این حب باید در عمل متجلى شود.
پس هر اندازه نسبت به اوامر آنان عصیان شود، به همان اندازه بغض و کدورت نسبت به آنان در دل ایجاد مى شود و برعکس هر اندازه نسبت به اوامر آنان اطاعت شود، به همان اندازه حب و صفا به آنان دل را فرا مى گیرد. امام رضا (علیه السلام) مى فرماید: «اللهم انى اسئلک… العمل الذى یبلغنى حبک…» ؛ همان، ح 3093. «الها! از تو آن عملى را مسألت مى کنم که حب خودت را به من برساند». بنابراین یکى از راه هاى عملى وصول به «حب» اصل عمل و طاعت عملى است.
4. توسل با حال
در سایه شناخت امام مى فهمیم همه چیزمان به او وابسته است. واسطه فیض و کمال و همه چیزمان امام مى باشد براى آشنایى بیشتر ترجمه زیارت جامعه کبیره را مطالعه کنید. اگر توسل بعد از شناخت و با حال همراه باشد، ترنم عاجزانه و عاشقانه اى است که حب را در دل بیش از پیش مى پروراند.
5. تولى و تبرى
دو اصلى که با حب اهل بیت(علیهم السلام) تأثیر متقابل دارند یعنى، حب اهل بیت (علیهم السلام)، تولى و دوستى با دوستان خدا و آنان و تبرى و بى زارى از دشمنان خدا و آنان را مى آورد و تولى و تبرى هم محبت اهل بیت (علیهم السلام) را در پى دارد. براى
*** آگاهى بیشتر ر.ک: الف. یثربى، یحیى، فلسفه امامت. ب. مکارم شیرازى، ناصر، رهبران بزرگ.
د ) آثار و برکات ابراز محبت به اهل بیت علیهم السلام
1- اثر محبت اهل بیت علیهم السلام در عالم برزخ
ابو بصیر که از شاگردان معروف امام صادق و امام باقر (علیهما السلام) است نقل مى کند:« وقتى بنده مؤمن، وارد قبر و برزخ مى شود، شش چهره نورانى نیز با او وارد مى شوند. در بین این این شش صورت یکى از همه نورانى تر، پربهارتر و زیباتر است. یکى از آنها طرف راست او در قبر قرار مى گیرد، دیگرى طرف چپ، سومى روبرو، چهارمى پشت سر، پنجمى نزدیک پاهاى او. سپس آنکه از همه نورانى تر است بالاى سر او مى ایستد. این شش صورت در برابر هرگونه حادثه و مشکلى که بخواهد به او آسیب برساند از وى حمایت مى کنند. اگر از طرف راست این مؤمن بخواهد به وى آسیب برسد آنکه طرف راست اوست حفظش مى کند، نیز از طرف چپ، روبرو، پشت سر، زیر پا، بالاى سر. آنگاه معارفه اى در همان برزخ بین این صورتهاى نورانى برقرار مى شود و یکدیگر را معرفى مى کنند. آنکه از همه نورانى تر است از دیگران مى پرسد که شما کیستید؟ خداى جزاى خیر به شما بدهد؟ آنکه طرف راست این بنده مؤمن قرار دارد مى گوید من نماز او هستم. حضرت فرمود آن صورت نورانى که طرف راست قرار مى گیرد باطن و حقیقت نماز است. و آن صورتى که طرف چپ اوست مى گوید من زکات او هستم. آن نورى که پایین پاى اوست مى گوید من نیکیهایى هستم که او به برادران مؤمن روا داشته است. خیرى که به دیگران رسانده به صورت نورانى مجسم شده و پایین پاى انسان قرار مى گیرد که از آن طرف به انسان گزندى وارد نشود. آن صورت نورانى که روبروى او ایستاده مى گوید من روزه او هستم. روزه هم به صورت نورانى در قبر، جلو او قرار مى گیرد و آن صورت نورانى که پشت سر اوست نمى گذارد از پشت سر به او آسیبى برسد و مى گوید من حج و عمره او هستم. آنگاه این پنج نفر که خود را معرفى کردند از صورتى که بالاى سر مؤمن ایستاده سؤال مى کنند، تو کیستى که از همه ما نورانى تر هستى؟ مى گوید من ولایت خاندان پیغمبرم: «أَنا الوِلایَة لِآل مُحمد صَلوات الله عَلیهم اجمعین»( بحار 6/ 234)
2- نجات از گمراهی در زندگی
ابو نعیم روایت مى کند که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم خطاب به انصار کرد و فرمود: «آیا راهنمایى کنم شما را به چیزى که اگر بدان چنگ بزنید، بعد از من هرگز گمراه نشوید؟ گفتند: آرى یا رسول الله فرمود: این، على است. دوستش بدارید به دوستى من و احترامش کنید به احترام من، که خداوند به وسیله جبرئیل فرمانم داد که این را براى شما بگویم.»( حلیلة الاولیاء، 1/ 63)
3-مودت و محبت شرط پذیرش بندگى و از لوازم ایمان
در زیارت جامعه است که: «به سبب ولایت شما طاعت واجب پذیرفته مى شود و «مودت واجب» براى شماست. «بموالاتکم تقبل الطاعة المفترضة و لکم المودة الواجبة». پیامبر خداصلى الله علیه وآله در حدیثى مفصل، خطاب به سلمان و ابوذر و مقداد فرموده است: مودت اهل بیت من بر هر مرد و زن با ایمان، واجب است. «ان مودة اهل بیتى مفروضة واجبة على کل مؤمن ومؤمنة». (بحارالانوار، ج 22، ص 315. )
4-محبت اهل بیت علیهم السلام عامل قرب الهی
بزرگترین اثر عشق به اهل بیت، یافتن طریق قرب الهى است. قرب و وصل الهى که غایت حرکت یک انسان عارف است، آسان به دست نمى آید و ورود در این مسیر نیازمند مشعل دارى است به نام امام معصوم که خود از ولایت تکوینى برخوردار است و مأموم مى تواند با هدایت وى درجاتى از این نوع ولایت را کسب کند. استاد فرزانه شهید مرتضى مطهرى درباره ولایت تکوینى معتقد است: «نظریه ولایت تکوینى از یک طرف مربوط است به استعدادهاى نهفته در این موجودى که به نام انسان در روى زمین پدید آمده است و کمالاتى که این موجود شگفت بالقوه دارد و قابل به فعلیت رسیدن است و از طرف دیگر، مربوط است به رابطه این موجود با خدا. مقصود از ولایت تکوینى این است که: انسان در اثر پیمودن صراط عبودیت، به مقام قرب الهى نائل مى گردد و اثر وصول به مقام قرب- البته در مراحل عالى آن- این است که: معنویت انسانى که خود حقیقت و واقعیتى است در وى متمرکز مى شود و با داشتن آن معنویت، قافله سالار معنویات، مسلط بر ضمائر و شاهد بر اعمال و حجت زمان مى شود زمین هیچگاه از ولیى که حامل چنین معنویتى باشد و به عبارت دیگر «انسان کامل» خالى نیست. ولاءها و ولایتها، 1377، ص 57.
5- محبت اهل بیت علیهم السلام راه وصول به محبت الهی
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در باره حسن و حسین فرمود: بار خدایا! من این دو تن را دوست دارم تو نیز آنها و دوستانشان را دوست بدار. و فرمود: هر که آن دو را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر که مرا دوست بدارد خدا را دوست داشته است، و هر که با آنان دشمنى کند با من دشمنى کرده و هر که با من دشمنى کند با خدا دشمنى نموده است. (الحکم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص: 144- ینابیع المودة/ 169)
6-ایمنی در روز قیامت
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هر که ما را دوست داشته باشد، خدا او را روز قیامت ایمن محشور مى کند.( الحکم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص: 146)
رسول خدا (ص) فرمود: شناخت خاندان محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) باعث بیزارى از آتش، و دوستى خاندان محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) وسیله عبور از صراط، و ولایت خاندان محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) سبب ایمنى از عذاب است.( الحکم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص: 146)
7-ثابت قدمی در صراط
امام صادق (ع) از پدرش نقل شده که پیامبر (ص) فرمود: ثابت قدم ترین شما بر صراط، کسى است که از همه بیشتر به خاندان من محبت داشته باشد.( الحکم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص: 146)
8 – ایمنی در هفت موطن وحشتناک
از جابر از امام باقر (علیه السلام) از على بن الحسین (علیهما السلام) نقل شده که پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: محبّت من و خاندانم در هفت مورد که بسیار وحشتناک است سود مى دهد: هنگام مرگ، در قبر، هنگام زنده شدن، کنار نامه عمل، زمان حساب، نزد میزان و نزد صراط.( الحکم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص: 147)
9- همنشینی با پیامبر در بهشت
از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: مردى نزد پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و گفت: اى رسول خدا! من تو را دوست دارم. پیامبر (ص) فرمود: تو با کسى خواهى بود که او را دوست دارى.( الحکم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص: 147)در روایت دیگری از امیرالمؤمنین امام على )ع( آمده: مردى از انصار به حضور رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شرفیاب شد و گفت: من توان تحمل فراق و هجران شما را ندارم در منزل یا محل کار هرگاه به یاد شما مى افتم دست از کار مى کشم و به دیدارتان مى شتابم این از آن روست که شما را دوست دارم اکنون به این فکر افتاده ام که روز قیامت که شما وارد بهشت شده و به اعلى علیین عروج کردید، من چه کنم؟ در این هنگام این آیة شریفه نازل شد: «و من یطع الله و الرسول فأولئک مع الذین أنعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن أولئک رفیقا» (نساء/ 69) پیروان خدا و پیامبر، با انبیا و صدیقان و شاهدان و صالحان محشور مى شوند و آنها رفقاى خوبى هستند زیرا خسته دلان قافله را پشت سر نمى گذارند، بلکه تا مرز امکان آنها را همراه خود مى برند. سپس پیامبر گرامى )ص( آن مرد را به حضور طلبید و این آیه را بر وى تلاوت کرد و به او بشارت داد.( بحار ج 8 ص 188)
« مردی بر امام صادق علیه السّلام وارد شد، آن حضرت از وی پرسید: از چه کسانی هستی؟
وی گفت: از دوست داران و پیروان شما، امام علیه السّلام به او فرمود: خداوند تا دوستی بنده ای را نپذیرد وی را دوست نخواهد داشت، و دوستیش را نپذیرد تا بهشت را بر او واجب گرداند، سپس فرمود: تو از کدام [دسته از] دوستان ما می باشی؟
آن مرد سکوت کرد، در این بین یک تن از اصحاب بنام سدیر به امام عرض کرد: ای زاده پیامبر مگر دوستان شما چند دسته و گروهند؟!
فرمود: سه دسته و گروهند:
1ـ گروهی از ایشان ما را آشکارا دوست دارند ولی در باطن میلی به ما ندارند،
2ـ و گروهی در باطن ما را دوست دارند و در ظاهر به ما میلی ندارند،
3ـ و گروهی در ظاهر و باطن به ما عشق می ورزند، و اینان عالی ترین گروه مردمند، از آبی شیرین و گوارا نوشیده اند و تأویل قرآن را دانسته، و سخن جداکننده حقّ از باطل را دریافته اند، و سبب سبب ها را می دانند، و اینانند عالی ترین گروه مردم، فقر و نیازمندی و انواع بلا سریع تر از تاختن اسب بر سرشان روان است، بدیشان سختی و رنج و آسیب رسیده و چنان پریشان و گرفتار شده اند که دسته ای از ایشان زخمی و گروهی کشته شدند، و در شهرهای دور افتاده پراکنده شدند، به برکت ایشان است که خداوند بیمار را شفا می بخشد، و فقیر را توانگر می کند، و به حرمت آنان است که شما یاری می شوید، و باران بر سرتان می بارد، و روزی داده می شوید، آنانند که هر چند تعدادشان کم و اندک است ولی در پیشگاه خداوند دارای قدر و منزلتی عظیم و بزرگ می باشند.
و گروه اول که پائین ترین گروه مردمند، آشکارا ما را دوست می دارند، و رفتارشان بمانند پادشاهان است، اینان زبانشان با ما (یعنی: در حدّ شعار) و شمشیرهایشان بر علیه ما است، و گروه دوم که طبقه میانی مردمند، آشکارا دوستمان می دارند و در باطن میلی به ما ندارند، و به جانم سوگند که اگر در باطن دوستمان می داشتند نه آشکارا، روزه داران روز و عابدان شب بودند، و اثر رهبانیت (پرهیز و گوشه گیری) را در چهره اشان می یافتی، آنان اهل تسلیم و اطاعتند.
آن مرد گفت: در این صورت من از دوستان آشکار و نهان شمایم! … . [ تحف العقول عن آل الرسول ص، ص: 325] ب ) راه هاى کسب دوستى و محبت اهل بیت علیهم السلام
1. شناخت خدا
امام علیه السّلام در ادامه حدیث بالا فرمود: براستی دوستان آشکار و نهان ما نیز نشانه هایی دارند که گویای شخصیت آنان است.
آن مرد گفت: آن نشانه ها کدامند؟
فرمود: خصلت هایی که نخستین آن ها این است که ایشان مسأله توحید (یکتاپرستی) را به طور صحیح شناخته و علمش را تکمیل کرده اند، و پس از آن به ایمان به خدا و صفاتش پرداخته اند، سپس از حدود و حقائق و شروط و تأویل های ایمان باخبر شده و بدان پی برده اند…. . »
2 . معرفت اهل بیت(علیهم السلام)
در سایه معرفت امام به کمالات و ویژگى هاى منحصر به او بیشتر واقف مى گردیم و این وقوف خود فطرتا شیفتگى و محبت نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) را در پى دارد. امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «الامام علم بین الله عزوجل و بین خلقه، فمن عرفه کان مومنا و من انکره کان کافرا» ؛ همان، ج 1، ص 170، ح 839. «امام آن شاخص [و دلیل و راهنماى ]آشکار است که بین خداى عزوجل و خلقش قرار گرفته، پس هر کس او را شناخت مؤمن مى گردد و هر کس او را انکار کرد [و نشناخت ]کافر مى گردد». مؤمن بودن، فرع بر شناخت امام است. از طرفى ایمان، عین حب و بغض است. امام محمد باقر(علیه السلام) مى فرماید: «الایمان حب و بغض» ؛ همان، ج 2،ص 214، ح 3095. «ایمان حب و بغض است». حب به تمامى خوبى ها و کمالات و… و بغض از همه بدى ها، کژى ها و… پس در پرتو شناخت و معرفت ایمان حاصل مى شود و ایمان هم جز حب و بغض نیست. نتیجه این مى شود که یکى از راه هاى عملى مهم کسب حب اهل بیت(ع)، معرفت آن بزرگواران است.
3. اطاعت از اهل بیت((علیهم السلام)
اگر کسى شناخت لازم و کافى به اهل بیت(علیهم السلام) پیدا کرد، اطاعت از آنان را بر خود لازم مى داند؛ ولى گاهى شناخت در آن حد بالا نیست در این صورت چه بسا نسبت به اوامر آنان عصیان شود. عصیان هم به هر اندازه باشد، به همان اندازه کدورت و بغض مى آورد. کدورت و بغض هم، ضد صفا و حب است.
حضرت على مى فرماید: «انا مع رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم)و معى عترتى على الحوض، فمن ارادنا فلیأخذ بقولنا ولیعمل بعلمنا…» [ همان، ح 3212.] «من با رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) در حالى که عترت من هم با من هستند بر حوض [کوثر ]اشراف داریم. پس هر کس ما را مى خواهد هم باید گفتار ما را بگیرد و هم عمل ما را عمل کند…». بنابراین این حب باید در عمل متجلى شود.
پس هر اندازه نسبت به اوامر آنان عصیان شود، به همان اندازه بغض و کدورت نسبت به آنان در دل ایجاد مى شود و برعکس هر اندازه نسبت به اوامر آنان اطاعت شود، به همان اندازه حب و صفا به آنان دل را فرا مى گیرد. امام رضا (علیه السلام) مى فرماید: «اللهم انى اسئلک… العمل الذى یبلغنى حبک…» ؛ همان، ح 3093. «الها! از تو آن عملى را مسألت مى کنم که حب خودت را به من برساند». بنابراین یکى از راه هاى عملى وصول به «حب» اصل عمل و طاعت عملى است.
4. توسل با حال
در سایه شناخت امام مى فهمیم همه چیزمان به او وابسته است. واسطه فیض و کمال و همه چیزمان امام مى باشد براى آشنایى بیشتر ترجمه زیارت جامعه کبیره را مطالعه کنید. اگر توسل بعد از شناخت و با حال همراه باشد، ترنم عاجزانه و عاشقانه اى است که حب را در دل بیش از پیش مى پروراند.
5. تولى و تبرى
دو اصلى که با حب اهل بیت(علیهم السلام) تأثیر متقابل دارند یعنى، حب اهل بیت (علیهم السلام)، تولى و دوستى با دوستان خدا و آنان و تبرى و بى زارى از دشمنان خدا و آنان را مى آورد و تولى و تبرى هم محبت اهل بیت (علیهم السلام) را در پى دارد. براى
*** آگاهى بیشتر ر.ک: الف. یثربى، یحیى، فلسفه امامت. ب. مکارم شیرازى، ناصر، رهبران بزرگ.
د ) آثار و برکات ابراز محبت به اهل بیت علیهم السلام
1- اثر محبت اهل بیت علیهم السلام در عالم برزخ
ابو بصیر که از شاگردان معروف امام صادق و امام باقر (علیهما السلام) است نقل مى کند:« وقتى بنده مؤمن، وارد قبر و برزخ مى شود، شش چهره نورانى نیز با او وارد مى شوند. در بین این این شش صورت یکى از همه نورانى تر، پربهارتر و زیباتر است. یکى از آنها طرف راست او در قبر قرار مى گیرد، دیگرى طرف چپ، سومى روبرو، چهارمى پشت سر، پنجمى نزدیک پاهاى او. سپس آنکه از همه نورانى تر است بالاى سر او مى ایستد. این شش صورت در برابر هرگونه حادثه و مشکلى که بخواهد به او آسیب برساند از وى حمایت مى کنند. اگر از طرف راست این مؤمن بخواهد به وى آسیب برسد آنکه طرف راست اوست حفظش مى کند، نیز از طرف چپ، روبرو، پشت سر، زیر پا، بالاى سر. آنگاه معارفه اى در همان برزخ بین این صورتهاى نورانى برقرار مى شود و یکدیگر را معرفى مى کنند. آنکه از همه نورانى تر است از دیگران مى پرسد که شما کیستید؟ خداى جزاى خیر به شما بدهد؟ آنکه طرف راست این بنده مؤمن قرار دارد مى گوید من نماز او هستم. حضرت فرمود آن صورت نورانى که طرف راست قرار مى گیرد باطن و حقیقت نماز است. و آن صورتى که طرف چپ اوست مى گوید من زکات او هستم. آن نورى که پایین پاى اوست مى گوید من نیکیهایى هستم که او به برادران مؤمن روا داشته است. خیرى که به دیگران رسانده به صورت نورانى مجسم شده و پایین پاى انسان قرار مى گیرد که از آن طرف به انسان گزندى وارد نشود. آن صورت نورانى که روبروى او ایستاده مى گوید من روزه او هستم. روزه هم به صورت نورانى در قبر، جلو او قرار مى گیرد و آن صورت نورانى که پشت سر اوست نمى گذارد از پشت سر به او آسیبى برسد و مى گوید من حج و عمره او هستم. آنگاه این پنج نفر که خود را معرفى کردند از صورتى که بالاى سر مؤمن ایستاده سؤال مى کنند، تو کیستى که از همه ما نورانى تر هستى؟ مى گوید من ولایت خاندان پیغمبرم: «أَنا الوِلایَة لِآل مُحمد صَلوات الله عَلیهم اجمعین»( بحار 6/ 234)
2- نجات از گمراهی در زندگی
ابو نعیم روایت مى کند که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم خطاب به انصار کرد و فرمود: «آیا راهنمایى کنم شما را به چیزى که اگر بدان چنگ بزنید، بعد از من هرگز گمراه نشوید؟ گفتند: آرى یا رسول الله فرمود: این، على است. دوستش بدارید به دوستى من و احترامش کنید به احترام من، که خداوند به وسیله جبرئیل فرمانم داد که این را براى شما بگویم.»( حلیلة الاولیاء، 1/ 63)
3-مودت و محبت شرط پذیرش بندگى و از لوازم ایمان
در زیارت جامعه است که: «به سبب ولایت شما طاعت واجب پذیرفته مى شود و «مودت واجب» براى شماست. «بموالاتکم تقبل الطاعة المفترضة و لکم المودة الواجبة». پیامبر خداصلى الله علیه وآله در حدیثى مفصل، خطاب به سلمان و ابوذر و مقداد فرموده است: مودت اهل بیت من بر هر مرد و زن با ایمان، واجب است. «ان مودة اهل بیتى مفروضة واجبة على کل مؤمن ومؤمنة». (بحارالانوار، ج 22، ص 315. )
4-محبت اهل بیت علیهم السلام عامل قرب الهی
بزرگترین اثر عشق به اهل بیت، یافتن طریق قرب الهى است. قرب و وصل الهى که غایت حرکت یک انسان عارف است، آسان به دست نمى آید و ورود در این مسیر نیازمند مشعل دارى است به نام امام معصوم که خود از ولایت تکوینى برخوردار است و مأموم مى تواند با هدایت وى درجاتى از این نوع ولایت را کسب کند. استاد فرزانه شهید مرتضى مطهرى درباره ولایت تکوینى معتقد است: «نظریه ولایت تکوینى از یک طرف مربوط است به استعدادهاى نهفته در این موجودى که به نام انسان در روى زمین پدید آمده است و کمالاتى که این موجود شگفت بالقوه دارد و قابل به فعلیت رسیدن است و از طرف دیگر، مربوط است به رابطه این موجود با خدا. مقصود از ولایت تکوینى این است که: انسان در اثر پیمودن صراط عبودیت، به مقام قرب الهى نائل مى گردد و اثر وصول به مقام قرب- البته در مراحل عالى آن- این است که: معنویت انسانى که خود حقیقت و واقعیتى است در وى متمرکز مى شود و با داشتن آن معنویت، قافله سالار معنویات، مسلط بر ضمائر و شاهد بر اعمال و حجت زمان مى شود زمین هیچگاه از ولیى که حامل چنین معنویتى باشد و به عبارت دیگر «انسان کامل» خالى نیست. ولاءها و ولایتها، 1377، ص 57.
5- محبت اهل بیت علیهم السلام راه وصول به محبت الهی
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در باره حسن و حسین فرمود: بار خدایا! من این دو تن را دوست دارم تو نیز آنها و دوستانشان را دوست بدار. و فرمود: هر که آن دو را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر که مرا دوست بدارد خدا را دوست داشته است، و هر که با آنان دشمنى کند با من دشمنى کرده و هر که با من دشمنى کند با خدا دشمنى نموده است. (الحکم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص: 144- ینابیع المودة/ 169)
6-ایمنی در روز قیامت
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هر که ما را دوست داشته باشد، خدا او را روز قیامت ایمن محشور مى کند.( الحکم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص: 146)
رسول خدا (ص) فرمود: شناخت خاندان محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) باعث بیزارى از آتش، و دوستى خاندان محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) وسیله عبور از صراط، و ولایت خاندان محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) سبب ایمنى از عذاب است.( الحکم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص: 146)
7-ثابت قدمی در صراط
امام صادق (ع) از پدرش نقل شده که پیامبر (ص) فرمود: ثابت قدم ترین شما بر صراط، کسى است که از همه بیشتر به خاندان من محبت داشته باشد.( الحکم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص: 146)
8 – ایمنی در هفت موطن وحشتناک
از جابر از امام باقر (علیه السلام) از على بن الحسین (علیهما السلام) نقل شده که پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: محبّت من و خاندانم در هفت مورد که بسیار وحشتناک است سود مى دهد: هنگام مرگ، در قبر، هنگام زنده شدن، کنار نامه عمل، زمان حساب، نزد میزان و نزد صراط.( الحکم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص: 147)
9- همنشینی با پیامبر در بهشت
از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: مردى نزد پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و گفت: اى رسول خدا! من تو را دوست دارم. پیامبر (ص) فرمود: تو با کسى خواهى بود که او را دوست دارى.( الحکم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص: 147)در روایت دیگری از امیرالمؤمنین امام على )ع( آمده: مردى از انصار به حضور رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شرفیاب شد و گفت: من توان تحمل فراق و هجران شما را ندارم در منزل یا محل کار هرگاه به یاد شما مى افتم دست از کار مى کشم و به دیدارتان مى شتابم این از آن روست که شما را دوست دارم اکنون به این فکر افتاده ام که روز قیامت که شما وارد بهشت شده و به اعلى علیین عروج کردید، من چه کنم؟ در این هنگام این آیة شریفه نازل شد: «و من یطع الله و الرسول فأولئک مع الذین أنعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن أولئک رفیقا» (نساء/ 69) پیروان خدا و پیامبر، با انبیا و صدیقان و شاهدان و صالحان محشور مى شوند و آنها رفقاى خوبى هستند زیرا خسته دلان قافله را پشت سر نمى گذارند، بلکه تا مرز امکان آنها را همراه خود مى برند. سپس پیامبر گرامى )ص( آن مرد را به حضور طلبید و این آیه را بر وى تلاوت کرد و به او بشارت داد.( بحار ج 8 ص 188)