خانه » همه » مذهبی » معجزات علمی قرآن

معجزات علمی قرآن


معجزات علمی قرآن

۱۳۹۵/۰۴/۳۰


۳۲۰۵ بازدید

به نام الله، با سلام ،
یه شبهه است که در مورد قران آمده با توجه به اینکه یکی از اعجاز های قران **معجزات علمى** ان است: یعنى پرده برداشتن از روى مسایلى که انسان تا آن زمان به آن دست نیافته بود.! و سوال من در مورد اعجاز علمی اش هست لطفا پاسخ کلی ندهید و از یه راه دیگه معجزه بودن قران را اثبات نکنید در موارد دیگه متن زیاد خواندم مثل اعجاز فصاحت و بلاغت صرفا به شبهه جواب دهید اعجاز علمی قران را که ادعای ما مسلمانان هست اثبات کنید و اگر امکان داره هر بخش را جدا گونه پاسخ دهید،
موضوع شبهه به این قرار است ،(ریشه یونانی ادعای معجزات قرآنی!)
که به صورت یک کلیپ بود که امکان ارسال کلیپ برای شما نیست من اون شبهاتی که در کلیپ برده شده را برای شما می نویسم و برایتان می فرستم که شامل ۱۰ بخش است:
ابتدا در این کلیپ می گوید مسلمانان مطالب علمی قران (مثل مراحل شکل گیری جنین) را معجزه می دانند و معتقد اند کسی*قبل* از نزول قران از ان با خبر نداشته که دانشمندانی مٍثل ارسطو _گالن_بقراط صد ها سال پیش مطلع بودند،
بخش ۱: سوره انسان(ایه ۲) {ما انسان را از مایعی آمیخته و مختلطی (از مواد و عناصر) افریدیم و او را از حالتی به حالتی و شکلی به شکی در آوردیم. پس او را شنوا و بینا قرار داریم. در کلیپ به این ایه اشاره کرده و می گوید این معجزه قران نیست چون ۱۰۰ سال پیش از قران بقراط این مطلب را گفته،
در کلیپ به سوره الطارق ایه های (۵-۶-۷) اشاره کرده و می گوید ۱۰۰ سال پیش از قران بقراط گفته بود که مایعی منی برگرفته از تمام مایعات بدن است که وارد کلیه می شود و از آلت تناسلی خارج می شوند ولی می دانیم که منی از بیضه ها بیرون می اید.همان طور که می بینید این ایات هماهنگ با نظریه بقراط است، جالب اینجاست که قران راجع به آب منی صحبت نکرده و هیچ اشاره ای به وجود تخمک و اسپرم در این آب یا مراحل مخلوط شدن اسپرم و تخمک نکرده ،شاید نویسنده از ان خبر نداشته!
در کلیپ به سوره المومنون ایه (۱۴) اشاره کرده و می گوید این ایه همخوان با مراحل ۴ گانه رشد جنین است که گالن ۵۰۰ سال پیش از کحمد به آن اشاره کرده، گالن گقته که:استخوان ها قبل از ماهیچه به وجود می ایند.
بخش ۲: در کلیپ به سوره الحدید ایه های (۲۵) اشاره کرده و می گوید این ایه معجزه نیست، مردم از زمان های باستان می دانستند که شهاب سنگ ها با خودشان آهن به زمین می اورند _مصری ها و بابلی های باستان به اهن می گفتند فلز اسمانی حتی مردم فلات تبت و استرالیا هم می دانستند که شهاب سنگ با خودشان آهن به زمین می اورند، اصلا تمام این عناصر زمین از اسمان امدهاند ولی قران به ان ها اشاره نکرده ، این نشان می دهد که نویسنده قران از این حقایق بی خبر بوده،
بخش ۳: در کلیپ به سوره نوح ایه (۱۶)و به سوره فرقان ایه (۶۱) اشاره کرده و می گوید مسلمانان می گویند که واژه نور و المنیر به معنی نور بازتاب شده است ولی اینگونه نیست واژه نور به معنی نور بازتاب شده نیست چون خود الله هم نور است واژه المنیر هم به معنی نور دهنده است.
مثلا سوره احزاب هم واژه المنیر را همین طور ترجمه کرده ، به سوره احزاب ایه (۴۶) ** این در حالیست که ۱۰۰۰ سال پیش از محمد ارسطو گفته بود: ماه نور خورشید را منعکس می کند.
بخش ۴: در کلیپ به سوره الفرقان ایه (۵۳) اشاره کرده و می گوید این ایه هم مثل سایر آیات معانی مختلفی دارد ولی اگر در نظر بگیریم که قران به این حقیقت اشاره کرده چیز تازه ای نیست چون کشف شده بود.ارسطو گفته: آب شور سنگین و اب شیرین (اب معمولی) سبک است، بنابراین آب شور همیشه زیر اب شیرین قرار می گیرد.
بخش۵: مسلمانان می گویند که قران راجع به انفجار بزرگ گفته: در کلیپ به سوره الانبیا ایه (۳۰) و می گوید اگر این ایه انفجار بزرگ را توصیف می کند، به بدترین شکل توصیف کرده ماده از ابتدا وجود نداشته که بخواهد پاره پاره شود، آسمان هم اصلا از زمین جدا نشده، سیاره زمین ۹ میلیارد سال پس از انفجار بزرگ به وجود امده و فقط بخش کوچکی از جهان هستی را اشغال کرده_ البته این ایه با تمدن های قبل و بعد از همزمان با محمد همخوانی دارد.
طبق حماسهی گیلگمش، سومریان معتقد بودند که اسمان از زمین جدا شده ، مصریان باستان هم معتقد بودند آسمان از زمین جدا شده ؛ خدای اسمان=nut، خدای زمین=geb
بخش ۶: در کلیپ به ادامه سوره الانبیا ایه (۳۰) {… و هر چیز زنده ای را از اب افریدیم ، پس ایا ایمان نمی اورید } اشاره کرده و می گوید این ایه هم با نوشته های ارسطو هماهنگ است که گفته بود، تالس بر این باور بود که آب بخشی از همه چیز است. آناکسیماندروس هم گفته که :زندگی از دریا شروع شده.
بخش ۷: در کلیپ به سوره الانبیا ایه (۳۳) { اوست که هم شب و روز و خورشید و ماه را آفریده ، همه در مداری شناورند هستند} اشاره کرده و می گوید این ایه دقیقا به نظریه باستانی زمان محمد(ص) اشاره می کند که می گفتند: خورشید و ماه و سیارات همگی به دور زمین می چرخند.
بخش ۸: در کلیپ به سوره الزاریات ایه (۴۷) {و اسمان را به قدرت خویش بنا کردیم و ان را گسترش دادیم} اشاره کرده و می گوید اولا که این ایه در مورد گسترش هستی صحبت نمی کند (طبق بتور مسلمانان) و به اسمان اشاره می کند چوم گفته : خداوند آسمان را بنا کرد و بعد شروع به گسترش آن کرد، در حالی که عالم هستی از میلیاردها سال قبل از افرینش اسمان در حال گسترش بوده. مسلمانان می گویند که قران گفته قبل از انفجار بزرگ گازها وجود داشتند.
بخش ۹: در کلیپ به سوره الزاریات ایه (۴۷) اشاره کرده و می گوید اولا که گاز دود یکسان نیستند، گاز یکی از حالات ماده است، دود مخلوطی از گاز و مایع و جامد است.
دوما هر کس به ایه های قبل و بهد از این ایه نگاه کند متوجه می شود که اصلا هیچ ربطی به انفجار بزرگ ندارند چون گفته: خداوند کوه ها را افرید، سپس به اسمان رفت در حالی که دود الود بود.
بخش ۱۰: در کلیپ به سوره البقره ایه (۲۹) اشاره کرده و می گوید اولا که جو زمین ۵ لایه هست نه ۷ لایه دوما قران راجع به جو زمین صحبت نمی کند بلکه راجع به فضا صحبت می کند چون گفته : در کلیپ به سوره های الصافات(ایه۶) ، نوح(ایه ۱۵و۱۶) اشاره کرده و در ادامه کلیپ می گوید: در واقع قران به باورهای نجومی قبل از کوپرینک اشاره می کند که زمین را مرکز عالم می دانستند و باور داشتند که هفت سیاره دیگر(زحل _مشتری_بهرام_خورشید_ناهید_عطارد_ماه) در هفت لایه مختلف در اسمان به دور زمین می چرخند که همان هفت اسمان بودند.
در واقع با این ادعا ها اعجاز علمی را حضرت محمد (ص) از جایی یا گرفته که اگه اینطور بوده فصاحت و بلاغتش هم میشه گفت یه شاعر خوب بوده ، باز هم می گم لطفا به شبهه و بخش ها جواب بدهید در این صورت خود به خود اعجاز فصاحت و بلاغت حل میشه من سوالم اعجاز علمی (یعنى پرده برداشتن از روى مسایلى که انسان تا آن زمان به آن دست نیافته بود) بالاست، خیلی ممنون.

بسم الله الرحمن الرحیمبا سلام حضور دوست بزرگوار و فرهیخته، و با سپاس از اینکه این سامانه را به عنوان پشتیبان علمی و معنوی خود برگزیده اید، و با آرزوی ایامی سرشار از یاد آرامش بخش پروردگار مهربان
این پاسخها دقیقا بر اساس مطالب ارسالی شما داده شده است. بررسی دقیق موضوعات مطرح شده در کلیپ نیازمند فرصت و امکان دیگری است.
بخش 1)در قرن دوم میلادی گالن (جالینوس)به شرح جفت و لایه های جنینی پرداخت. او معتقد بود اعضای اصلی بدن جنین از نطفه مرد به وجود می آید. سالها پس از او، سقراط ادعا کرد، جنین حاصل ترکیب منی با خون قاعدگی زن میباشد. اولین یافته‌های جنین‌شناسی بقراط که درباره جنین مرغ می‌باشد در سال‌های ۴۶۰ – ۳۷۷ پیش از میلاد بوده است تازه در قرن پانزدهم، آگاهی از این که جنین انسان به گونه ی مرحله ای ، رشد می کند ، برای اولین بار مورد بحث و نقاشی قرار گرفت. پس از این که در قرن هفدهم ، میکروسکوپ به وسیله (لوُن هوک) کشف شده ، مراحل رشد جنینی جوجه به مورد تشریح (میکروسکوپی) درآمد. در قرن ‌نوزدهم ‌میلادی‌، با اختراع‌ میکروسکوپ‌ و پس‌ از اکتشاف‌ چگونگی ‌عملکرد اسپرم ‌و تخمک دانش جنین‌شناسی ‌وارد مرحله‌ جدیدی ‌شد. مرحله ای بودن نمو جنین انسانی برای اولین بار در قرن بیستم به وسیله (استرتر) در سال 1941 گزارش شد ، و در 1972 (اوراهیلی) به گونه ای دقیق تر آن را بیان نمود.
دوست عزیز! دقت کنید
آنچه بقراط و گالن و دیگران بدان دست یافته بودند، ناقص یا اشتباه بوده است. گالن (جالینوس)، جنین را حاصل ترکیب نطفه مرد و زن میداند و معتقد به نقش نطفه مرد در شکل گیری اعضای اصلی بدن جنین میباشد این نظر مورد تایید قران کریم و علم پزشکی نیست. ضمن اینکه مراحل رشد جنین بیش از چهار مرحله مورد ادعا بوده و تا قبل از قرن هفدهم اطلاعی از آن در دست نبود. نظر سقراط مبنی بر اختلاط منی با خون قاعدگی نیز، از نظر علم پزشکی مردود است. اما بیان قرآن کریم بدون کوچکترین نقص میباشد و مراحل تشکیل جنین به صورت دقیق و صحیح بیان گردیده است. همانگونه که در آیه دوم سوره مبارکه بقره میخوانیم. « ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ ؛این کتاب با عظمتى است که شک در آن راه ندارد، و مایه هدایت پرهیزکاران است.»
بخش ۲-برای پی بردن به مفهوم «آهن» در آیه شریفه سوره حدید لازم است به تفسیر آیه شریفه از تفسیر نمونه توجه فرمایید: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ ؛ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حق و قوانین عادلانه) نازل کردیم، تا مردم قیام به عدالت کنند، و آهن را نازل کردیم که در آن قوت شدیدى است، و منافعى براى مردم، تا خداوند بداند چه کسى او و رسولانش را یارى مى کنند بى آنکه او را ببینند، خداوند قوى و شکست ناپذیر است.»
از آنجا که سبقت به سوى رحمت و مغفرت و بهشت پروردگار که در آیات قبل به آن اشاره شده بود نیاز به رهبرى رهبران الهى دارد در آیه مورد بحث که از پرمحتواترین آیات قرآن است به این معنى اشاره کرده و هدف ارسال انبیاء و برنامه آنها را دقیقا بیان مى کند و مى فرماید: ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستادیم (لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ ). و با آنها کتاب آسمانى و میزان فرستادیم (وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ ). تا مردم به عدل و داد قیام کنند (لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ). بینات (دلائل روشن) معنى گسترده اى دارد که شامل معجزات و دلائل عقلى مى شود که انبیا و رسولان الهى با آن مجهز بودند. منظور از کتاب همان کتب آسمانى است، و از آنجا که روح و حقیقت همه یک چیز است تعبیر به کتاب به صورت مفرد مى کند، هر چند با گذشت زمان و تکامل انسانها، محتواى آن کاملتر مى شود. و اما میزان به معنى وسیله وزن کردن و سنجش است که مصداق حسى آن ترازوهایى است که وزن اجناس را با آن مى سنجند، ولى مسلما در اینجا منظور مصداق معنوى آن است، یعنى چیزى که تمام اعمال انسانها را مى توان با آن سنجید، و آن احکام و قوانین الهى، و یا آئین او به طور کلى است، که معیار سنجش نیکیها و بدیها، و ارزشها و ضد ارزشها است.
به این ترتیب پیامبران با سه وسیله مجهز بودند: دلائل روشن، کتب آسمانى، و معیار سنجش حق از باطل و خوب از بد، و مانعى ندارد که فى المثل قرآن مجید هم بینه (معجزه) باشد، و هم کتاب آسمانى، و هم بیان کننده احکام و قوانین، یعنى سه بعد در یک محتوى.
و به هر حال هدف از اعزام این مردان بزرگ با این تجهیزات کامل همان اجراى قسط و عدل است.
آرى تجهیزات سه گانه انبیاء الهى براى اجراى عدالت وقتى مى تواند به هدف نهایى برسد که از ضمانت اجرایى آهن و باس شدید آن برخوردار باشد. گرچه بعضى تصور کرده اند که تعبیر انزلنا نشان مى دهد که آهن از کرات دیگر به زمین آمده است ولى حق این است که تعبیر به انزال در اینگونه موارد اشاره به مواهبى است که از مقام بالایى به مقامات پائینتر داده مى شود، و از آنجا که خزائن همه چیز نزد خدا است و او است که آهن را براى منافع گوناگونش آفریده تعبیر به انزال شده است لذا در حدیثى از امیر مؤمنان على (علیه السلام) آمده است که در تفسیر این جمله فرمود: انزاله ذلک خلقه ایاه: منظور از نازل کردن آهن، خلقت آن است
بخش ۳- برای «نور» تعریف های مختلفی آورده اند بعضی از این تعاریف فقط بر نور حسی دلالت دارد مانند اینکه گفته اند: نور، پرتوهایی است که پراکنده می شود و به دیدن کمک می کند. (راغب اصفهانی، ص 827)و بعضی دیگر می گویند نور همان چیزی است که اشیاء را آشکار می کند و حقیقت اشیاء را به چشم نشان می دهد(ابن منظور، 14/321)با توجه به مصادیقی که در متون دینی برای نور ذکر شده است نمی توان با این تعاریف همه آنها را تفسیر کرد تعاریف فوق نور را محدود به نور حسی می کنند. بنابراین باید در جستجوی تعریفی باشیم که تمام مصادیق را شامل شود.تعریف مشهور دیگری که برای نور آورده اند این است که نور چیزی است که به ذات خود ظاهر باشد و غیر را هم ظاهر سازد. (همان، 14/321)این تعریف گر چه نور حسی را شامل می شود ولی به آن محدود نمی شود و هر چه ظاهر با لذات و مظهر للغیر باشد را در برمی گیرد.و بنابر این می تواند تمام مصادیق نور را تعریف کند.
در سوره مبارکه نوح به نور ماه اشاره شده است که بر اساس تعریف نور میتوان گفت: ماه روشنی بخش آسمان است. درباره ذات اقدس اله که نور آسمانها و زمین است باید گفت: چون وجود و هستی هر چیزی باعث ظهور آن چیز برای دیگران است پس مصداق تام نور همان وجود است و از سوی دیگر چون موجودات امکانی وجودشان به ایجاد خدای تعالی است پس خدای تعالی کامل ترین مصداق نور است یعنی اوست که ظاهر بالذات و مظهر ما سوای خود است و هر موجودی به وسیله او ظهور می یابد و موجود می شود.پس خدای سبحان نوری است که به وسیله او آسمانها و زمین ظهور یافته اند سخن خداوند در آیه نور بر این مطلب دلالت دارد.(طباطبایی، 15/172)
به طور خلاصه میتوان گفت:
اولا : کلمه «نور» مفهوم عام دارد چه نور ذاتی باشد یا بازتاب شده باشد.لذا تعبیر به « سراج » (چراغ ) درباره «خورشید» و «نور» در مورد «ماه » به خاطر آن است که نور خورشید از درون خودش ‍ مى جوشد مانند چراغ ، اما نور ماه از درون خودش نیست و شبیه بازتابى است که از آئینه منعکس مى شود. (تفسیرنمونه)
ثانیا : آناکساگوراس ( 500 قبل از میلاد ) در زمرهٔ نخستین کسانی است که فهمید ماه از خود نوری ندارد و تنها نور خورشید را بازتاب می‌دهد. اما او این نظریه را نتوانست اثبات کند . (نظریات دیگری هم دارند که از نظر علمی مردود است.)
گالیله نخستین کسی بود که جزئیات سطح ماه را با تلسکوپ مشاهده و ثبت کرد. دریافت که نور ماه حاصل انعکاس نور خورشید است و این نور از خودش نیست
ثالثا: «نور» برای خداوند ، مفهوم «هستی بخشی» دارد چنان که با روشنایی همه چیز پیدا می شود علاوه بر این که «نور» حجم فیزیکی در فضا اشغال نمی کند و می تواند محدود به مکانی نباشد، بنابراین مفهوم «نور» می تواند از طریق تشبیه معقول به محسوس ما را در شناخت خدا کمک کند بدون این که «فوتون»ها و ذرات معلق نور را به خداوند نسبت دهیم.
قرآن کریم و پیامبر اسلام (صل الله علیه و اله) منبع نورند اما از جهتی میتوان گفت از خدا نور گرفته اند و در هر دو صورت روشنی بخش عالم اند.
بخش ۴-دوست عزیز! لزومی ندارد ما تصور کنیم هر جا قران کریم از موضوع علوم طبیعی سخن به میان می آورد حتما در صدد بیان مطلبی است که تا آن زمان کشف نشده باشد. در آیه شریفه53سوره مبارکه فرقان بعد از دعوت مومنان به جهاد کبیر با دشمن، از دو دریای شیرین و شور سخن میگوید تا با یک مثال از طبیعت، قدرت خود را در پا بر جا نگهداشتن حق علی رغم تلاش باطل برای نابودی آن اثبات نماید. همین کلیپ- که سوال شما درباره مطالب آن است- تلاش دشمن برای نابود کردن قران کریم و اقدامی باطل است. جهاد علمی شما برای مقابله با نیرنگ کفار و دشمنان قران، جهاد کبیر است. همان خدایی که نمیگذارد آب شیرین و شور مخلوط و در یکدیگر محو شوند، نخواهد گذاشت حقیقت نورانی قران کریم با سخنان بیهوده و توخالی دشمنان محو و نابود گردد.
برای درک بهتر مفهوم و مراد آیه شریفه، تفسیر آیات 52 و 53 سوره مبارکه فرقان را از تفسیر نور می¬آوریم:
فَلا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً کَبِیراً ؛پس، از کافران پیروى نکن و به وسیله ى قرآن (یا ترک پیروى از آنان) با آنان به جهادى بزرگ بپرداز.(فرقان/52)
برخورد ما با کفّار چند مرحله دارد:
اوّل: عدم اطاعت از آنان. «فَلا تُطِعِ»
دوّم: مبارزه و جهاد. «وَ جاهِدْهُمْ»
جهاد و مبارزه نیز چند قسم است: جهاد با شمشیر که جهاد اصغر است، جهاد علمى با منطق قرآن و پاسخ دادن به شبهات دشمنان که جهاد کبیر است.
پیام ها:
1- سازش با کفّار ممنوع است. «فَلا تُطِعِ» (هرگونه تقاضاى انحرافى کفّاررا با قاطعیّت رد کنید)
2- زمانى مى توانید در برابر کفّار، مستقل و مقاوم و با صلابت باشید که متمرکز باشید. در آیات قبل فرمود:«لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا فِی کُلِّ قَرْیَةٍ نَذِیراً- فَلا تُطِعِ» یعنى اکنون که رهبرى در وجود یک پیامبر متمرکز است، شما نیرومندید، پس سازش نکنید.
3- پیروى نکردن از کفّار کافى نیست، جهاد لازم است، آن هم جهادى بزرگ و همه جانبه. فَلا تُطِعِ … وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً کَبِیراً
4- مبارزه ى منفى، یکى از شیوه هاى مبارزه است. (با ترک اطاعت از کفّار، با آنان جهاد کن) فَلا تُطِعِ … وَ جاهِدْهُمْ
5- قرآن بهترین ابزار جهاد علمى و فرهنگى و نیرومندترین وسیله ى بحث و محاجّه با دشمنان اسلام است. «جاهِدْهُمْ بِهِ»
6- دشمنان شما براى تهاجم فرهنگى و فکرى تلاش ها دارند، شما هم بیکار نباشید. «جاهِدْهُمْ» طرفینى است.
7- جهاد علمى و منطقى علیه کفر و شرک، بزرگ ترین جهاد است. «جِهاداً کَبِیراً»
«وَ هُوَ الَّذِی مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ جَعَلَ بَیْنَهُما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجُوراً ؛ و او خدایى است که دو دریا را به هم پیوست، این یکى شیرین و گوارا و آن دیگرى شور و تلخ و میان این دو حایلى قرار داد که همیشه از هم جدا باشند. «فرقان/53»
پیام ها:
1- خدایى که اجازه نمى دهد آب گوارا و آب شورى که در کنار یکدیگرند با هم مخلوط شوند، چگونه اجازه مى دهد حقّ و باطل و کفر وایمان، آمیخته شوند؟ فَلا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً کَبِیراً … مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ …
2- با اراده ى خداوند حتّى اگر مایعات در کنار هم باشند با یکدیگر مخلوط نمى شوند. «جَعَلَ بَیْنَهُما بَرْزَخاً»
بخش5-در سوره انبیاء به پیوستگی جهان و سپس باز شدن آن اشاره شده است و میفرماید: «أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ أَ فَلا یُؤْمِنُونَ ؛ آیا کافران نمى بینند که آسمان ها و زمین بهم بسته بودند، پس ما، آن دو را از یکدیگر باز کردیم و هر چیز زنده را از آب پدید آوردیم. آیا (با این همه) باز ایمان نمى آورند؟
در اینکه مراد از بسته بودن «رَتْقاً» و سپس باز شدن آسمان ها و زمین «فَفَتَقْناهُما» چیست، اقوالى ذکر شده است:
الف: زمین و آسمان در آغاز خلقت، یک چیز بودند و آن، توده ى عظیمى از گازها بود، سپس بر اثر انفجارات درونى و حرکت ها، تدریجاً از هم جدا شدند.
ب: موادّ اصلى آسمان و زمین در ابتدا یکى بوده است، ولى با گذشت زمان، شکل جدیدى پیدا کرده اند.
ج: مراد از بسته بودن آسمان، نباریدن ومنظور از بسته بودن زمین، گیاه نداشتن است، خداوند آنها را گشود، از آسمان باران نازل کرد واز زمین گیاهان را رویاند.
اینکه برخی معتقدند در ابتدا ماده ای نبوده تا پاره پاره شود ادعای عجیبی است! این انفجار بزرگ در خلاء اتفاق افتاده است؟! چنین چیزی چگونه ممکن است!دانشمندان در باب ابتدای هستی از انفجار بزرگ در «گوی آتشین اولیه» سخن میگویند که با نظریه مواد مذابی که از آن به «ماء» تعبیر شده هماهنگی دارد. منظور از جدا شدن آسمان از زمین همان شکل گیری زمین است. و در آیه شریفه ادعا نشده که در همان لحظه اول اتفاق افتاد و تنها به جدا شدن زمین از توده گازی اشاره شده نه مدت زمان این جدا شدن و شگل گیری.
قران کریم درباره مراحل خلقت جهان مباحث جالب و شیرینی دارد که بیان مبسوط آیات در این باره از اعجاز علمی آن حکایت دارد. برای مطالعه بیشتر همچنین در خطبه اول نهج البلاغه به این موضوع پرداخته شده است.
بخش 6) اولا:آناکسیماندروس مخالف این نظریه است. ، در تاریخ فلسفه غرب. نوشته رجینالد هالینگ دیل. ترجمهٔ عبدالحسین آذرنگ. (تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۸۷). صفحه ۹۳ و ۹۴. آمده است:
آناکسیماندروس شاگرد تالس بود. او این اندیشهٔ تالس را پذیرفته بود که یگانگی باید شالودهٔ چندگانگی طبیعت باشد؛ اما در این فرض تالس که آب، عنصر نخستین(آرخه) و ریشه و بن طبیعت است؛ ایراداتی می‌دید.
به نظر آناکسیماندروس، چندگانگی که به صورت ضدهای همترازی چون خشکی و تَری، سردی و گرمی و… نمایان است؛ نمی‌تواند در یکی از ضدها خلاصه شود. زیرا اگر یکی از ضدها اصل قرار بگیرد، لاجرم باید بر سایرین چیره بشود و تعادل طبیعت را به هم می‌ریزد.
او در واقع عقیده داشت تالس بیش از حد بر عنصر تَری تاکید کرده؛ حال آن که به نظر آناکسیماندروس معقول تر این بود که انگاشته شود تَری و خشکی از مادٌه‌ای پدید آمده‌اند که مشترک میان هر دو است. او این مادٌه را آپیرون نامید. آپیرون در اندیشهٔ آناکسیماندروس، مادٌهٔ بی کران و نامتعیٌنی است که همه عناصر دیگر از آن پدید آمده‌اند.
ثانیا: همانگونه که قبلا در بخش 4 عرض شد. چه بسا بیان برخی مطالب علمی زمینه ای برای هدایتگری باشد نه لزوما برای اثبات اعجاز قران.
ثالثا: این مطالب از جهت گوینده آن که فردی بیسواد بود و از جهت محیط و شرایط عربستان آن روز که از نظر علمی در سطح بسیار پایین قرار داشت و این سخنان برایشان ناآشنا بود، همچنان اعجاز علمی به شمار می آید.
بخش 7: مفسران در تفسیر این جمله بیانات گوناگون دارند، اما آنچه با تحقیقات مسلم دانشمندان فلکى سازگار است، این است که منظور از حرکت خورشید در آیه فوق یا حرکت دورانى به دور خویش است، و یا حرکتى است که همراه منظومه شمسى دارد.
ذکر این نکته نیز لازم است که کلمه کل ممکن است اشاره به ماه و خورشید و همچنین ستارگان باشد که از کلمه لیل (شب) استفاده مى شود.
بعضى از مفسران بزرگ نیز احتمال داده اند که اشاره به شب و روز و ماه و خورشید (هر چهار) باشد، زیرا شب که همان سایه مخروطى زمین است نیز براى خود مدارى دارد، اگر کسى در بیرون کره زمین از دور به آن نگاه کند این سایه تاریک مخروطى را در گرد زمین دائما در حرکت مى بیند و همچنین نور آفتاب که به زمین مى تابد و روز را تشکیل مى دهد همانند استوانه اى است که در گرد این کره دائما نقل مکان مى کند، بنا بر این شب و روز نیز هر کدام براى خود مسیر و مکانى دارند .
این احتمال را نیز داده اند که منظور از حرکت خورشید حرکت آن در احساس ما باشد زیرا به نظر بینندگان زمینى خورشید و ماه هر دو در گردشند.( تفسیر نمونه ج 13 ص 399 )
بخش 8: منظور از آسمانها همان عالم هستی است. سخنان دشمنان دین، بازی با الفاظ برای گمراه کردن اذهان است و گرنه روشن است که آسمانها همان عالم هستی است که از لحظه آفرینش در حال گسترش میباشد.
بخش 9: این مباحث در سوره فصلت ذکر شده است. آنجا که فرمود:« وَ جَعَلَ فِیها رَواسِیَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَکَ فِیها وَ قَدَّرَ فِیها أَقْواتَها فِی أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلِینَ * ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعِینَ ؛او در زمین کوه هایى قرار داد، و برکاتى در آن آفرید، و مواد غذایى مختلف آن را مقدر فرمود، اینها همه در چهار روز بود، درست به اندازه نیاز تقاضا کنندگان! * سپس اراده آفرینش آسمان فرمود در حالى که به صورت دود بود، به آن و به زمین دستور داد به وجود آئید و شکل گیرید، خواه از روى اطاعت و خواه اکراه! آنها گفتند: ما از روى طاعت مى آئیم!» (فصلت/11-10)
– تعبیر به ثم (سپس) معمولا براى تاخیر در زمان مى آید، ولى گاه به معنى تاخیر در بیان مى باشد.
اگر به معنى اول باشد مفهومش این است که آفرینش آسمانها بعد از خلقت زمین و آفرینش کوه ها و معادن و مواد غذایى صورت گرفته است، ولى اگر به معنى دوم باشد هیچ مانعى ندارد که آفرینش آسمانها قبلا صورت گرفته، و زمین بعد از آن، ولى به هنگام بیان کردن نخست از زمین و ارزاق و منابع آن که مورد توجه و نیاز انسانهاست شروع کرده، سپس به شرح آفرینش آسمان پرداخته است.
معنى دوم گذشته از اینکه با اکتشافات علمى هماهنگ تر است با آیات دیگر قرآن نیز موافقت دارد چرا که در سوره نازعات چنین مى فرماید أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها رَفَعَ سَمْکَها فَسَوَّاها وَ أَغْطَشَ لَیْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها وَ الْجِبالَ أَرْساها مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ : آیا زنده شدن شما بعد از مرگ مهمتر است، یا آفرینش آسمان؟ خداوند آن را بیان کرد و برافراشت و منظم ساخت، شب آن را تاریک، و روز آن را آشکار ساخت، و زمین را بعد از آن گسترد، آبهاى درونى آن و گیاهان و چراگاههاى آن را خارج نمود، و کوه ها را بعد از آن پا بر جا ساخت، تا وسیله زندگى براى شما و چهارپایانتان فراهم گردد (نازعات 27- 33).
این آیات به خوبى روشن مى سازد که گسترش زمین و جوشیدن چشمه ها و پیدایش درختان و مواد غذایى، همه بعد از آفرینش آسمانها صورت گرفته است، در حالى که اگر ثم را به تاخیر زمانى تفسیر کنیم باید بگوئیم همه اینها قبل از آفرینش آسمان صورت گرفته، و از آنجا که کلمه بعد ذلک به روشنى همه اینها را بعد از آن مى شمرد، تفسیر ثم به تاخیر بیانى روشن به نظر مى رسد.
-جمله هى دخان: آسمانها در آغاز به صورت دود بود نشان مى دهد که آغاز آفرینش آسمانها از توده گازهاى گسترده و عظیمى بوده است، و این با آخرین تحقیقات علمى در مورد آغاز آفرینش کاملا هماهنگ است. هم اکنون نیز بسیارى از ستارگان آسمان به صورت توده فشرده اى از گازها و دخان هستند. (تفسیر نمونه، ذیل آیات شریفه 11و10فصلت)
بخش 10- در تفسیر آیه 29 سوره مبارکه بقره از تفسیر نمونه میخوانیم:
کلمه سماء در لغت به معنى طرف بالا است، و این مفهوم جامعى است که مصداقهاى مختلفى دارد، لذا مى بینیم در قرآن در موارد گوناگونى به کار رفته است:
1- گاهى به جهت بالا در قسمت مجاور زمین اطلاق شده، چنان که مى فرماید:
أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ آیا ندیدى خداوند چگونه مثل زده است گفتار پاک را به درخت پاکیزه اى که ریشه اش ثابت و شاخه اش در آسمان است (ابراهیم- 24).
2- گاه به منطقه اى دورتر از سطح زمین (محل ابرها) اطلاق شده، چنان که مى خوانیم: وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَکاً: ما از آسمان آب پر برکتى نازل کردیم (سوره ق آیه 9).
3- گاه به قشر متراکم هواى اطراف زمین گفته شده: وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً: ما آسمان را سقف محکم و محفوظى قرار دادیم (انبیاء- 32)
زیرا مى دانیم جو زمین که همچون سقفى بر بالاى سر ما قرار دارد، داراى آن چنان استحکامى است که کره زمین را در برابر سقوط سنگهاى آسمانى حفظ مى کند، این سنگها که شبانه روز، مرتبا در حوزه جاذبه زمین قرار گرفته و به سوى آن جذب مى شوند، اگر این قشر هواى متراکم نبود ما مرتبا در معرض سقوط این سنگهاى خطرناک بودیم، اما وجود این قشر، سبب مى شود که سنگها پس از برخورد با جو زمین مشتعل و سپس خاکستر شود.
4- و گاهى به معنى کرات بالا آمده است ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ : به آسمانها پرداخت در حالى که دود و بخار بودند (و از گاز نخستین، کرات را آفرید) (فصلت- 11).
اکنون به اصل سخن باز گردیم، در اینکه مقصود از آسمانهاى هفتگانه چیست؟ مفسران و دانشمندان اسلامى بیانات گوناگونى دارند و تفسیرهاى مختلفى کرده اند:
1- بعضى آسمانهاى هفتگانه را، همان سیارات سبع مى دانند (عطارد زهره، مریخ، مشترى، زحل، و ماه و خورشید) که به عقیده دانشمندان فلکى قدیم جزء سیارات بودند
2- بعضى دیگر معتقدند که منظور طبقات متراکم هواى اطراف زمین است و قشرهاى مختلفى که روى هم قرار گرفته است.
3- بعضى دیگر مى گویند: عدد هفت در اینجا به معنى عدد تعدادى (عددمخصوص) نیست، بلکه عدد تکثیرى است که به معنى تعداد زیاد و فراوان مى باشد، و این در کلام عرب و حتى قرآن نظائر قابل ملاحظه اى دارد مثلا در آیه 27 سوره لقمان مى خوانیم: وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللَّهِ : اگر درختان زمین قلم گردند، و دریا مرکب، و هفت دریا بر آن افزوده شود، کلمات خدا را نمى توان با آن نوشت.
به خوبى روشن است که منظور از لفظ سبعه در این آیه عدد مخصوص هفت نیست بلکه اگر هزاران هزار دریا نیز مرکب گردد، نمى توان علم بى پایان خداوند را با آن نگاشت.
بنا بر این سماوات سبع اشاره به آسمانهاى متعدد و کرات فراوان عالم بالا است بى آنکه عدد خاصى از آن منظور باشد.
4- آنچه صحیحتر به نظر مى رسد، این است که مقصود از سماوات سبع همان معنى واقعى آسمانهاى هفتگانه است، تکرار این عبارت در آیات مختلف قرآن، نشان مى دهد که عدد سبع در اینجا به معنى تکثیر نیست، بلکه اشاره به همان عدد مخصوص است. منتها از آیات قرآن چنین استفاده مى شود که تمام کرات و ثوابت و سیاراتى را که ما مى بینیم همه جزء آسمان اول است، و شش عالم دیگر وجود دارد که از دسترس دید ما و ابزارهاى علمى امروز ما بیرون است و مجموعا هفت عالم را به عنوان هفت آسمان تشکیل مى دهند.
شاهد این سخن اینکه: قرآن مى گوید: وَ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ :
ما آسمان پائین را با چراغهاى ستارگان زینت دادیم (فصلت- 12).
در جاى دیگر مى خوانیم: إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزِینَةٍ الْکَواکِبِ : ما آسمان پائین را با کواکب و ستارگان زینت بخشیدیم (صافات- 6).
از این آیات بخوبى استفاده مى شود که همه آنچه را ما مى بینیم و جهان ستارگان را تشکیل مى دهد همه جزء آسمان اول است، و در ما وراى آن شش آسمان دیگر وجود دارد که ما در حال حاضر اطلاع دقیقى از جزئیات آن نداریم.
و اما اینکه گفتیم شش آسمان دیگر براى ما مجهول است و ممکن است علوم از روى آن در آینده پرده بردارد، به این دلیل است که علوم ناقص بشر بهر نسبت که پیش مى رود از عجائب آفرینش تازه هایى را بدست مى آورد، مثلا علم هیئت هم اکنون بجایى رسیده است که بعد از آن، تلسکوپها قدرت دید را از دست مى دهند، آنچه رصدخانه هاى بزرگ کشف کرده اند، فاصله اى به اندازه هزار میلیون (یک میلیارد) سال نورى مى باشد، و خود معترفند که تازه این آغاز جهان است نه پایان آن، پس چه مانع دارد که در آینده با پیشرفت علم هیئت آسمانها و کهکشانها و عوالم دیگرى کشف گردد.
دوست عزیز!
در روایات به ما سفارش شده وقتی فتنه ها چون شب تار به شما حمله آوردند به قران پناه برید. اگر در مواجهه با هر شبهه ای به آیات الهی و تفسیر آن توجه کنید ، پوچی ادعای مخالفان ثابت میگردد و هیچ گونه نگرانی باقی نمیماند.
دل قوی دار که صبح فرج نزدیک است.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد