خانه » همه » مذهبی » معجزه بعثت

معجزه بعثت


معجزه بعثت

۱۳۹۳/۰۳/۰۵


۵۹ بازدید

واقعه مهم بعثت پیامبر بزرگ اسلام را هیچکس بهتر از حضرت علی علیه السلام نمی‌تواند تفسیر کند و فلسفه آن را بیان نماید. امیرالمؤمنین در اولین خطبه نهج البلاغه، بعد از تشریح خلقت انسان و ارسال رسل از ناحیه خدای متعالی به بعثت پیامبر اسلام می‌پردازد و میفرماید:

واقعه مهم بعثت پیامبر بزرگ اسلام را هیچکس بهتر از حضرت علی علیه السلام نمی‌تواند تفسیر کند و فلسفه آن را بیان نماید. امیرالمؤمنین در اولین خطبه نهج البلاغه، بعد از تشریح خلقت انسان و ارسال رسل از ناحیه خدای متعالی به بعثت پیامبر اسلام می‌پردازد و میفرماید:

خدای سبحان، حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله و سلم را مبعوث به رسالت فرمود تا به عهد خود با مردم وفا نموده و نبوت را به کمال برساند. او پیامبری است که پیمان پیامبرش از همه پیامبران گرفته شده بود، علائم نبوتش شناخته شده بود و تولد او بر همه مبارک بود. او هنگامی به رسالت مبعوث شد که مردم در روی زمین دچار پراکندگی بودند و خواسته‌ها و گرایش‌های گوناگون داشتند. عده‌ای خدا را به مخلوقات او تشبیه می‌کردند و گروهی ویژگی‌های خدا را منکر بودند و به غیر خدا نسبت می‌دادند. در چنین زمانی، خدای متعال با مبعوث نمودن پیامبر اسلام به نبوت، مردم را از گمراهی و جهل نجات داد.”

از بیان امیرالمؤمنین علیه السلام کاملاً مشخص است که فلسفه بعثت پیامبر اسلام، نجات دادن مردم از پراکندگی و هدایت آنها به مسیر خداشناسی و توحید بود. توصیف شرایط نابسامان، زمان بعثت که تفرقه، انکار خدا، بت پرستی و جهل بود، بدین معنی است که پیامبر اسلام مبعوث شد تا مردم را از پراکندگی نجات دهد، آنها را با خدا آشنا کند، از بت‌پرستی دور نماید و از دیو جهل برهاند. این،‌ ویژگی هر چند به همه پیامبران تعلق دارد ولی از آنجا که پیامبر اسلام با دین خود، ادیان گذشته را کامل کرد بطور طبیعی دارای برجستگی بیشتری در این زمینه بود. ماندگاری و گسترش دین اسلام و توفیق بزرگی که پیامبر اسلام برای عمق بخشیدن به توحید پیدا کرد نیز این واقعیت را به نمایش می‌گذارد.

نکته قابل تأمل اینست که جهان در مسیر تحول خود علیرغم پیشرفت‌های زیادی که در زمینه‌های علم و صنعت کرده، بعد از خروج از قرون وسطی و دست یابی به تمدن مادی جدید، بار دیگر گرفتار جمود و جهل و خرافه در بخش معنوی شد و از مسیر هدایت الهی فاصله گرفت. در اروپا و غرب “اومانیسم” جای خداپرستی را گرفت و با دست اندازی قدرت‌های غربی به کشورهای شرقی، ملت‌های شرق نیز مقهور فرهنگ غرب شدند. تمدن غربی، ظاهری زیبا و جذاب داشت ولی باطن آن هیچ تفاوتی با فرهنگ دوران جاهلیت نداشت. اصالت انسان یا اومانیسم، بهانه‌ای بود برای آنکه زراندوزان غربی بتوانند با دستورالعملی که خود صادر می‌کنند، هر چند در تضاد با فرمان خدا باشد، انسان‌ها را استثمار کنند و زنان را نیز علاوه بر بهره کشی از آنها در کارخانجات، مورد سوءاستفاده‌های جنسی نیز قرار دهند.

بیهوده نبود که بعضی از نویسندگان جهان اسلام و عرب، عنوان “جاهلیت مدرن” را برای فرهنگ غرب در قرن اخیر برگزیدند و تمدن جدید غرب را نوعی بازگشت به دوران جاهلیت دانستند. این، یک ارزیابی واقعی بود که در عمل نمونه‌های زیادی داشت و سلطه استعماری کشورهای غربی بر سایر ملت‌ها و حتی فشارها و زورگوئی‌های آنها به بومیان قاره آمریکا نیز بخشی از همین جاهلیت مدرن است. این فرهنگ مادی، برای انسان غربی و ملت‌های تحت استعمار آنها هویت انسانی باقی نگذاشت، میان آنها و خدا و دین خدا فاصله انداخت و مظاهر فریبنده تمدن مادی را در باور آنها به جای خدا نشاند.

انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی را اگر در محدوده تغییر یک رژیم شاهی به یک نظام حکومتی دینی و مردمی که در ایران رخ داد تصور کنیم، به این انقلاب جفا کرده ایم. کاری که امام خمینی با رهبری انقلاب اسلامی و به پیروزی رساندن آن انجام داد بسیار فراتر از تغییر رژیم حکومتی یک کشور بود. این انقلاب توانست همچون سد محکمی در برابر حرکت پرشتاب و خطرناک “جاهلیت مدرن” بایستد و مانع نابودی کامل فرهنگ و باورهای ملت‌ها شود و راه را بر سیل بنیان کن دور شدن از خدا و تسلیم جهان بینی مادی شدن ببندد. درست در شرایطی که غرب بر طبل اومانیسم می‌کوبید و برای خدا حسابی باز نمی‌کرد و در طرف مقابل نیز اردوگاه ماتریالیسم به سرکردگی اتحاد جماهیر شوروی در پرتو تعالیم مارکس و لنین، دین را افیون توده‌ها معرفی می‌کرد و دین‌داران را تحقیر می‌کرد که شما به چیزی اعتقاد دارید که مردم را به تسلیم شدن در برابر قدرت‌ها تشویق می‌کند و اصولاً در قاموس خود الفبای مبارزه را ندارد، یک روحانی مسلمان از ایران، که بیش از هزار کیلومتر مرز مشترک با پایگاه حکومتی ماتریالیسم دیالکتیک داشت، به نام دین قیام کرد و یک ملت ده‌ها میلیونی را با سخنرانی‌ها و اعلامیه‌های خود به حرکت در آورد و با شعار “الله اکبر” توانست بنیان یک رژیم 2500 ساله را به همراه حامیان ابرقدرتش که عمدتاً از اردوگاه غرب بودند بر کند و بر شعار دروغین “دین، افیون توده‌هاست” خط بطلان بکشد.

این، معجزه بعثت در عصر جدید بود، معجزه‌ای که قدرت‌های جهانی مجهز به سلاح‌های اتمی و حکومت تا دندان مسلح محلی نتوانستند در برابر آن مقاومت کنند و مجبور شدند این قدرت جدید، که قدرت دین است، را باور نمایند. این معجزه معنوی، در منطقه و جهان، طوفانی به راه انداخت و راه را برای آزاد شدن ملت‌ها از زنجیر اسارت‌های فکری هموار کرد و مسیر تاریخ را که با سرعت به سوی فرو رفتن در ظلمت مطلق می‌رفت، تغییر داد. این، کار خدا بود که به دست امام خمینی و فداکاری ملت ایران انجام شد و سرود “الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور” را در سرتاسر جهان نواخت و البته حساسیت شدید دشمنان خدا را بر انگیخت و آنان را به تکاپو واداشت، تکاپوئی که اکنون برای مقابله با فلسفه بعثت در جریان است و بخش‌هائی از جهان را درگیر خود کرده است. این تکاپو برخلاف ظاهری که دارد، به نفع دشمنان بعثت تمام نخواهد شد بلکه قطعاً زمان را آبستن حادثه‌ای کرده است که سرنوشت جهان را به نفع دین‌داران رقم خواهد زد. این حادثه مهم در راه است.

سرمقاله، جمهوری اسلامی، 05/03/1393

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد