طلسمات

خانه » همه » مذهبی » معرفت و هدایت

معرفت و هدایت


معرفت و هدایت

۱۳۹۸/۰۶/۲۵


۶۲۰ بازدید

چرا با مطالعه نظم جهان تغییری در من ایجاد نمی شود.خیلی سعی می کنم شگفت زده بشم ولی اصلا تغییری در من صورت نمی گیرید

با مطالعه کتب، آثار و علوم میتوان آگاهی نسبی پیدا نمود . اما به قول شیخ بهایی:
علم رسمی سربه سر قیل است و قال
نه از آن کیفیتی حاصل نه حال
علم و آگاهی به دست آمده از مطالعه کجا، معرفت امام علی علیه السلام به خدا کجا، که می فرمود: من خدایی را که مشاهده نکنم نمی پرستم . لازمه تبدیل علم و آگاهی های مطالعه ای به معرفت و شناخت واقعی و در نتیجه رسیدن به مقام یقین و محمود، زهد و تقوی و مراقبه و محاسبه است و بدون زهد و توی، توقع حصول شناخت، توقعی بی جاست.

الف :
معرفت
هر روز وظیفه داریم از خدای متعال طلب معرفت نماییم . یکی از دعاهای معرفت به نام غیبت در اواخر مفاتیح است که توصیه شده سطور اول آن در زمان غیبت امام عصر روحی فداه خوانده شود.
تقوا و زهد دو عنصرمهم و قابل توجه در اسلام اند که مکمل و متمم یکدیگر اند و محاسبه و مراقبه بیانگر وجود آن دو در نفس انسان است، یعنی انسان بر اثر زهد و تقوی به مراقبه و محاسبه می پردازد .
استاد مطهری در این باره می فرمایند:
اگر کسی، بویی از معنویت برده باشد، می داند که تا انسان از قید هواپرستی آزاد نگردد، و تا طفلِ جان از پستان طبیعت گرفته نشود، و تا مسایل مادی از صورت هدف خارج نشود و به صورت وسیله در نیاید، سرزمین دل، برای رشد و نمو احساسات پاک و اندیشه های تابناک و عواطف ملکوتی، آماده نمی گردد. این است که می گویند:
«زهد، شرطِ اصلیِ معرفتِ افاضی است و پیوندهای محکم و ناگسستنی با آن دارد»(1)
حقْ پرستی ـ به معنای واقعی کلمه ـ یعنی شور و محبت و خدمت حقْ را داشتن، و با یاد او مأنوس بودن و از پرستش او لذّت بردن، و در حال توجّه و حضور و ذکر دایم بودن. [حق پرستی،] با خودپرستی و لذّت گرایی و در اِسارت زَرْق و برق مادیات بودن، به هیچ وجه سازگار نیست. نه تنها خداپرستی، مستلزم نوعی زهد است، هر عشق و پرستشی، خواه در مورد وطن یا مسلک و مرام، مستلزم نوعی زهد و بی اعتنایی نسبت به شئون مادی است. پس خانه دل را از تعلّقات مادی، خالی و فارغ نگه داشتن و بت های سیم و زر را از کعبه دل فرود آوردن و شکستن، شرط حصول کمالات معنوی و رشد شخصیت واقعی انسانی است.(1)
اری حصول معرفت افاضی، بدون زهد و تقوی میسور نیست . البته انزوای از اجتماع جایی در مفهوم زهد و تقوی ندارد، بلکه زهد و تقوای واقعی عین حضور در اجتماع و مسئولیت پذیری اجتماعیست.
استاد شهید، از امام علی علیه السلام به عنوان اوّلین زاهد جهان، نام می برد که «در عین حال، حساس ترین قلب ها را نسبت به مسئولیت های اجتماعی در سینه داشت، و از طرف دیگر می گفت: علی را با نعمت و لذّت ناپایدار چه کار؟».(2)
در ادامه، استاد مطهری می گوید:
علی علیه السلام چون زاهد بی اعتنا و بی طمع بود و از طرف دیگر، قلب اش از عشق الهی مالامال بود و جهان را از کوچک ترین ذرّه گرفته تا بزرگ ترین ستاره، یک واحد مأموریت و مسئولیت می دید. این چنین نسبت به حقوق و حدود اجتماعی حساس بود. او، اگر فردی لذّت گرا و منفعت پرست می بود، محال بود این چنین، شخصیتِ مسئول و متعهدی پیدا کند.(3)
ـ بنابراین ـ از دو راه، یکی را باید انتخاب کرد: یا خورد و خواب و خشم و شهوت، نه رازی و نه نیازی، نه توجهی و نه نمِ اشکی و نه اُنسی و نه روشنایی ای و گامی از حدّ حیوانیت، فراتر نرفتن، و یا قدمی در وادی انسانیت و استفاده از مواهب خاص الهی ـ که مخصوص دل های پاک و روح های تابناک است ـ برداشتن.(4)
موفق و مؤید باشید، باز هم با سخن بگویید.
پی نوشت
1. سیری در نهج البلاغه، صص 239 ـ 241 .
2. همان، ص 241.
3. همان، ص241_242.
4. همان، ص246.
ب :
هدایت الهی
إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ (56) وَ قالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدى مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا أَ وَ لَمْ نُمَکِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً یُجْبى إِلَیْهِ ثَمَراتُ کُلِّ شَیْ ءٍ رِزْقاً مِنْ لَدُنَّا وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ (57)
ترجمه:
56- تو نمى توانى کسى را که دوست دارى هدایت کنى، ولى خداوند هر کس را بخواهد هدایت مى کند، و او از هدایت یافتگان آگاهتر است.
گروهى مشرکان لجوج از اهل مکه که هر چند رسول خدا صلی الله علیه و آله اصرار براى هدایت آنها داشت، نور ایمان در قلبشان نفوذ کرد و به عکس گروهى از اهل کتاب و افراد دوردست، هدایت الهى را پذیرفتند و عاشقانه در راه اسلام پافشارى و ایثار کردند حتى از مخالفت بستگان و خویشاوندان نزدیک و جاهلان خودخواه وحشتى به دل راه ندادند.
لذا اینکه او مى داند چه افراد و چه قلبهایى براى حق مى تپند، او مى داند در چه سرهایى، سوداى عشق خدا است، آرى او این افراد شایسته را خوب مى شناسد و به آنها توفیق مى دهد و لطفش را رفیق راه آنها مى سازد تا به سوى ایمان رهنمون شوند.
افرادی که در دل با حق دشمنند، و با تمام قدرتشان به پیکار با فرستادگان خدا برخاسته اند، و از نظر زندگى آن قدر آلوده و ننگینند که لایق نور ایمان نیستند، خداوند هرگز چراغ توفیق را فرا راه آنها قرار نمى دهد. منظور از هدایت در اینجا ایصال به مطلوب و رسانیدن به سر منزل مقصود است این تنها کار خدا است که بذر ایمان را در دلها بپاشد و کار او هم بى حساب نیست او به دلهاى آماده نظر مى افکند و این نور آسمانى را بر آنها مى پاشد.
به هر حال این آیه یک نوع دلدارى براى پیامبر صلی الله علیه و آله است که به این واقعیت توجه کند هرگز از عدم ایمان گروه اول نگرانى به خود راه ندهد و این نور الهى به سراغ دلهاى آماده مى رود و در آنجا ورود مى کند و خیمه مى زند.
نظیر این مضمون در آیات قرآن فراوان است:
در آیه 272 بقره مى خوانیم: لَیْسَ عَلَیْکَ هُداهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ: هدایت آنها بر تو نیست خدا هر که را بخواهد هدایت مى کند.
و در آیه 37 نحل مى خوانیم: إِنْ تَحْرِصْ عَلى هُداهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ یُضِلُّ:
اگر اصرار بر هدایت این گروه داشته باشى مؤثر نیست، چرا که خدا کسى را که گمراه کرده است هدایت نمى کند.
و در آیه 43 یونس آمده است: أَ فَأَنْتَ تَهْدِی الْعُمْیَ وَ لَوْ کانُوا لا یُبْصِرُونَ:
تو مى خواهى نابینایان را هدایت کنى هر چند چیزى را نمى بینند و حقیقتى را درک نمى کنند! و بالآخره در آیه 4 سوره ابراهیم به عنوان یک قانون کلى مى فرماید:
فَیُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ : خدا هر کس را بخواهد گمراه مى کند و هر کس را خدا بخواهد هدایت مى کند و او عزیز حکیم است.
آخرین جمله آیه اخیر به خوبى نشان مى دهد که مشیت الهى در باره این دو گروه بیحساب نیست بلکه بر طبق حکمت و برنامه لیاقتها و تلاشها و کوششهاى افراد است، تنها بر این اساس است که خدا توفیق هدایت را نصیب گروهى مى کند و یا از گروهى سلب مى نماید.
تفسیر نمونه، ج 16، ص: 118
هدایت بشری و از جمله پیامبر صلی الله علیه و آله هدایت به معنای ارائه طریق است نه هدایت تکوینی و هدایتی که در این آیه از پیامبر صلی الله علیه و آله نفی شده هدایت به معنای ارائه طریق نیست چون ارائه طریق و نشان دادن راه هدایت کار اصلى پیامبر صلی الله علیه و آله است و بدون استثناء راه را به همه نشان مى دهد، بلکه منظور از هدایت در اینجا ایصال به مطلوب و رسانیدن به سر منزل مقصود است این تنها کار خدا است که بذر ایمان را در دلها بپاشد و کار او هم بى حساب نیست او به دلهاى آماده نظر مى افکند و این نور آسمانى را بر آنها مى پاشد.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد