خانه » همه » مذهبی » معنای حیا

معنای حیا


معنای حیا

۱۳۹۲/۰۹/۰۶


۲۴۷ بازدید

حیا یعنی چه؟


صفت حیا:
حیا یکى از مهم ترین صفات نفسانى است که تأثیر فراوانى بر حوزه هاى مختلف زندگى اخلاقى ما دارد. نقش بارز این تأثیر، بازدارندگى است.
«حیا» در لغت به مفهوم شرمسارى و خجالت است که در مقابل آن «وقاحت» و بى شرمى قرار دارد. [1] در فرهنگ عالمان اخلاق، حیا نوعى انفعال و انقباض نفسانى است که موجب خوددارى از انجام امور ناپسند در انسان مى گردد و منشأ آن ترس از سرزنش دیگران است. [2]
مطالعه درباره مفهوم «حیا» در آیات و روایات نشان مى دهد که منشأ پیدایش این حالت، درک حضور در محضر ناظرى آگاه، محترم و گرانمایه است. این مفهوم را در خلال آنچه در کتاب و سنت در باب حیا آمده است، به وضوح مى توان مشاهده کرد. این مفهوم، قدر مشترک میان همه انواع حیا است.
بنابراین حیا داراى سه رکن اصلى است: فاعل، ناظر و فعل- فاعل در حیا شخصى است برخوردارِ از کرامت و بزرگوارى نفسانى. ناظر در حیا شخصى است که مقام و منزلت او در چشم فاعل عظیم و شایسته احترام باشد، و فعلى که رکن سوم براى تحقق حیا است، فعل ناپسند و زشت است.
  در نتیجه در تفاوت میان «حیا» با «خوف» و «تقوا» مى توان گفت که محور بازدارندگى در حیا، ادراک حضور ناظر محترم و بلند مرتبه و حفظ حرمت و حریم او است حال آنکه محور بازدارندگى در خوف و تقوا، درک قدرت خداوند و ترس از مجازات او است.
شایان ذکر است که اگرچه چهره بارز و جوهره حیا، بازدارندگى از ارتکاب اعمال زشت است، قهراً این بازدارندگى، انجام اعمال نیک را در پى خواهد داشت. همچنین یادآور مى شود که حیا در حوزه هاى مختلفى مطرح است که بحث از آنها در جاى خود صورت مى گیرد. [3] و در این جا تنها مباحث عام و کلى مربوط به حیا مطرح مى شود.
الف) ارزش حیا: رسول خدا صلّى الله علیه و آله حیا را زینت آدمى شمرده و فرموده است: «بى شرمى با هیچ چیز همراه نشد مگر این که آن را زشت گردانید. و حیا با هیچ چیز همراه نگشت، مگر این که آن را آراست.» [4] امام على علیه السّلام فرمود: «هر که پوشش شرم گزیند کس عیب او نبیند» [5] و در بیانى دیگر مى فرماید: «حیا پیشه کن که حیا نشانه نجابت است»[6] امام صادق علیه السّلام جایگاه حیا را در رأس مکارم اخلاقى دانسته مى فرماید: مکارم اخلاق یکى بسته به دیگرى است، خداوند آنها را به هر که خود خواهد، دهد. ممکن است در مرد باشد و در فرزندش نباشد، در بنده باشد و در مولاى اونباشد، (آنها عبارتند از:) راستگویى، صداقت با مردم، بخشیدن به مسکین، جبران کردن خوبى ها، امانتدارى، صله رحم، دوستى و مهربانى باهمسایه و یار، میهمان نوازى و در رأس همه حیا. [7]  
امام على علیه السّلام در باب نقش کلیدى حیا فرمود: «حیا وسیله رسیدن به هر زیبایى و نیکى است.» [8] اهمیت حیا در حدّى است که امام صادق علیه السّلام فرمود: «ایمان ندارد کسى که حیا ندارد.» [9] از سیره رسول اکرم صلّى الله علیه و آله گزارش شده است که هر گاه با مردم صحبت مى کرد، عرقِ شرم بر پیشانى داشت و هیچ گاه به آنان خیره نمى شد.[10]
گاهى شرمسارى ماهیتى منفى مى یابد و آن در صورتى است که منشأ آن حماقت، جهالت و ضعف نفس باشد. این نوع شرم و حیا در اخلاق اسلامى به شدت مورد نکوهش قرار گرفته و فضیلت اخلاقى به شمار نیامده است، بلکه مانع رشد و تعالى انسان و موجب عقب ماندگى او در زمینه هاى مختلف مى گردد. در روایات از این نوع شرم، به حیاى حماقت و جهل و حیاى ضعف یاد شده است.[11]
ب) اسباب و موانع حیا: برخی از امورى که در روایات به عنوان اسباب حیا مطرح شده است، به قرار زیر است:
اسباب حیا:
1. عقل: رسول خدا صلّى الله علیه و آله در پاسخ راهب مسیحى (شمعون بن لاوى بن یهودا) که از او در باره ماهیت و آثار عقل پرسیده بود، فرمود: عقل موجب پیدایش حلم است و از حلم، علم و از علم، رشد و از رشد، عفاف و از عفاف، خویشتن دارى، و از خویشتن دارى، حیا، و از حیا، وقار، و از وقار، مداومت بر عمل خیر و تنفّر از شرّ، و از تنفّر از شر، اطاعت نصیحت گوى، حاصل مى گردد.[12]
2. ایمان: امام صادق علیه السّلام مى فرماید: «ایمان ندارد کسى که حیا ندارد.»[13]
موانع حیا:
همچنین در روایات، امورى به عنوان موانع حیا و یا به عبارت دیگر علل بى حیایى یا کمى حیا معرفى شده اند که مهم ترین آنها به شرح زیر است:
یک. از میان برداشتن پرده ها و حریم ها: از امام کاظم علیه السّلام به یاران خود توصیه مى فرمود: پرده شرم و آزرم میان خود و برادرت برمدار، و مقدارى از آن باقى گذار زیرا برداشتن آن، برداشتن حیا است.[14]
دو. دست نیاز به سوى مردم دراز کردن: امام صادق علیه السّلام فرمود: «دست نیاز به سوى مردم دراز کردن، عزت را سلب مى کند و حیا را مى برد.» [15]
سه. زیاد سخن گفتن: امام على علیه السّلام فرمود:
هر که پرگفت، راه خطا بسیار پوید، وآنکه بسیار خطا کرد شرم او اندک شود، و آنکه شرم او اندک شود، پارسایى او کم گردد، و آنکه پارسایى اش اندک گردد، دلش بمیرد.[16]
چهار. شراب خوارى: به امام رضا علیه السّلام منسوب است که در شرح علت تحریم خمر فرمود: «خداوند تعالى شراب را حرام فرمود زیرا شرابْ تباهى مى آورد، عقل ها را در شناخت حقایق باطل مى کند و شرم و حیا را از چهره فرد مى زداید.» [17]
د) آثار حیا: در روایات، آثار فراوانى اعم از دنیوى و اخروى، فردى و اجتماعى و نفسانى و رفتارى براى حیا بیان شده است که برخى از آنها به شرح زیر است.
1. محبت خداوند: پیامبر اکرم صلّى الله علیه و آله فرمود: «خداوند، انسان با شرم و حیا و پاکدامن را دوست دارد و از بى شرمى گداى سِمِج نفرت دارد.» [18]
2. عفت و پاکدامنى: امام على علیه السّلام مى فرماید: «ثمره حیا، عفت و پاکدامنى است.»[19]
3. پاک شدن گناهان: امام سجاد علیه السّلام در این باره فرمود:
چهار چیز است که هر کس را باشد اسلامش کامل و گناهش پاک گردد و پروردگار خود را ملاقات مى کند، در حالى که خداوند عزّوجلّ از او خشنود است: هر کس به آنچه به نفع مردم بر خویشتن قرار داده براى خدا انجام دهد و زبانش با مردم راست باشد و از هر چه نزد خدا و نزد مردم زشت است، شرم کند و با خانواده خود خوشرفتار باشد.[20]
4. رسول خدا صلّى الله علیه و آله در شرح پاره اى از آثار شرم و حیا فرمود:
اما آنچه از حیا نشأت مى گیرد: نرمش، مهربانى، در نظر داشتن خدا در آشکار و نهان، سلامت، دورى کردن از بدى، خوشرویى، گذشت و بخشندگى، پیروزى و خوشنامى در میان مردم است. اینها فوایدى است که خردمند از حیا مى برد [21]
در متون اخلاقى اسلام پیامدهاى بسیارى براى «وقاحت» و بى شرمى بیان شده است که به دلیل اختصار تنها به بیان یک روایت در این باب اکتفا مى شود: امام صادق علیه السّلام به شاگرد خود «مفضّل» مى فرماید: اى مفضّل، اگر حیا نبود انسان هیچ گاه میهمان نمى پذیرفت، به وعده وفا نمى کرد، نیازها (ى مردم) را برآورده نمى ساخت، از نیکى ها برحذر بود و بدى ها را مرتکب مى شد. بسیارى از امور لازم و واجب نیز براى حیا انجام مى شود. بسیارى از مردم، اگر حیا نمى کردند و شرمگین نمى شدند، حقوق والدین را رعایت نمى نمودند، هیچ صله رحمى نمى کردند، هیچ امانتى را به درستى بازپس نمى دادند و از فحشا برحذر نبودند.[22]
د) موارد حیا:
  گفته شد که حیا، شرم از انجام اعمال زشت در محضر ناظر محترم است. بنابراین اوّلاً، در متون اخلاق اسلامى خداوند و ناظران و نمایندگان او، حقیقت الهى و انسانى فرد و دیگران، به عنوان ناظرانى که باید از آنها شرم و حیا ورزید مطرح شده اند.[23] ثانیاً، قلمرو حیا امور زشت و ناپسند است و شرمسارى در انجام نیکى ها هیچ گاه پسندیده نیست. ولى این حدّ و مرز در بسیارى از موارد از سوى مردم رعایت نمى گردد. منشأ این امر آگاهى جهالت و گاهى بى مبالاتى است. در بسیارى از روایات حیاورزى در برخى موارد ممنوع شده است. به نظر مى رسد که با وجود ضابطه پیش گفته در مفهوم حیا، این تأکید به دلیل آن است که انسان نسبت به این موارد نوعى شبهه علمى دارد و تا حدودى توجیهاتى، جهت تأیید حیاورزى در آن موارد براى خود دست و پا مى کند، در حالى که تصورات او باطل است. برخى از موارد و مواقعى که جاى حیا ورزیدن نیست، بدین قرارند:
1. حیا ورزیدن از گفتار، کردار و درخواست حق پیامبر صلّى الله علیه و آله فرمود: «هیچ عملى را از روى ریا و خودنمایى انجام مده و از سر حیا و شرم آن را رها نکن.»[24]
2. حیا ورزیدن از تحصیل علم امام على علیه السّلام فرمود: «کسى شرم نکند از آموختنِ آنچه نمى داند.» [25]
3. حیا ورزیدن از تحصیل درآمد حلال امام صادق علیه السّلام فرمود: «کسى که از طلب مال حلال حیا نکند، هزینه هایش سبک شود و خداوند خانواده اش را از نعمت خویش بهره مند گرداند.»[26]
4. حیا ورزیدن از خدمت به مهمان امام على علیه السّلام فرمود: «سه چیز است که نباید از آن شرم کرد: از جمله خدمت کردن به مهمان.»[27]
5. حیاورزیدن از احترام گذاشتن به دیگران امام على علیه السّلام فرمود: «سه چیز است که نباید از آنها شرم کرد: از جمله برخاستن از جاى خود براى پدر و معلم.»
6.شرم از اعتراف به ندانستن امام على علیه السّلام فرمود: «اگر از کسى سؤالى کردند و نمى داند، شرم نکند از این که بگوید: نمى دانم.»[29]
7. شرم از درخواست از خداوند امام صادق علیه السّلام فرمود: «هیچ چیز در نزد خداوند محبوب تر از آن نیست که از او چیزى درخواست شود، پس هیچ یک از شما نباید شرم کند از این که از رحمت خداوند درخواست کند اگرچه (خواسته او) یک بند کفش باشد.»[30]
8. شرم از بخشش اندک امام على علیه السّلام فرمود: «از بخشش اندک شرم مدار که محروم کردن از آن کمتر است.»[31]
9. شرم از خدمت به خانواده امام صادق علیه السّلام مردى از اهل مدینه را دید که چیزى براى خانواده اش خریده و با خود مى برد، آن مرد چون امام را دید خجالت کشید. امام علیه السّلام فرمود: «این را خودت خریده و براى خانواده ات مى برى؟ به خدا سوگند، اگر اهل مدینه نبودند (که سرزنش و خرده گیرى کنند) من هم دوست داشتم، براى خانواده ام چیزى بخرم و خودم ببرم.»[32]
[1]. ر. ک: ابن منظور: لسان العرب، ج 8، ص 51 مفردات الفاظ القرآن، ص 270، و ابن اثیر: نهایه، ج 1، ص. 391   [2]. ر. ک: ابن مسکویه: تهذیب الاخلاق، ص 41 طوسى: اخلاق ناصرى، ص. 77
[3]. از جمله حیاى زنان در «اخلاق جنسى» حیا در خانواده در «اخلاق خانواده» و حیا از دیگران در «اخلاق معاشرت»، مورد بررسى قرار مى گیرد.
[4]. شیخ مفید، امالى، ص. 167
[5]. نهج البلاغه، حکمت 223 صدوق: فقیه، ح 4، ص 391، ح 5834 کلینى: کافى، ج 8، ص. 23
[6]. آمدى: غررالحکم، ح. 6082
[7]. کلینى: کافى، ج 2، ص 55، ح 1 طوسى: امالى، ص. 308
[8]. حرّانى: تحف العقول، ص. 84
[9]. کلینى: کافى، ج 2، ص. 106
[10]. همان، ج 5، ص 565، ج. 41
[11]. ر. ک: صدوق: خصال، ج 1، ص 55، ح 76 کلینى: کافى، ج 2، ص 106، ح. 6
[12]. حرّانى: تحف العقول، ص. 19 همچنین ر. ک: همان، ص 27 صدوق: خصال، ج 2، ص 404 و 427 کلینى، کافى، ج 1، ص 10، ح 2، و ج 2، ص. 230
[13]. کلینى: کافى، ج 2، ص 106، ح. 5
[14]. همان، ج 2، ص 672، ح. 5
[15]. همان، ج 2، ص 148، ح. 4
[16]. نهج البلاغه، حکمت. 349
[17]. فقه الرّضا علیه السلام، ص. 282
[18]. طوسى، امالى، ص 39، ح 43، ر. ک: کلینى: کافى، ج 2، ص 112، ح 8 صدوق: فقیه، ج 3، ص 506، ح. 4774
[19]. آمدى: غررالحکم، ج. 4612
[20]. صدوق: خصال، ج 1، ص. 222 ح. 50 ر. ک: مفید: امالى، ص 166، ح. 1
[21]. حرّانى: تحف العقول، ص. 20
[22]. مجلسى: بحارالانوار، ج 3، ص. 81
[23]. ر. ک: صدوق: عیون الاخبار الرضا، ج 2، ص 45، ح 162 تفسیر قمى، ج 1، ص 304 کراجکى: کنزالفوائد، ج 2، ص 182، طوسى: امالى، ص. 210
[24]. حرّانى: تحف العقول، ص 47 صدوق: امالى، ص 399، ح 12 کلینى: کافى، ج 2، ص 111، ح 2، و ج 5، ص 568، ح. 53
[25]. نهج البلاغه، حکمت 82 حرّانى: تحف العقول، ص. 313
[26]. حرّانى: تحف العقول، ص 59، و صدوق: فقیه، ج 4، ص 410، ح. 5890
[27]. آمدى: غررالحکم، ح. 4666
[28]. همان.
[29].
[30]. کلینى، کافى، ج 4، ص 20، ح. 4
[31]. نهج البلاغه، حکمت. 67
[32]. کلینى: کافى، ج 2، ص 123، ح. 10

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد