۱۳۹۳/۰۳/۰۹
–
۸۱۸ بازدید
با توجه به این که مشرکان مکه نه خالقیت اللَّه را انکار می کردند و نه ربوبیت خداوند را، با این وصف، مشکل آنان چه بوده و برای بت ها چه نقشی قائل بودند؟
پاسخ این است که توحید داراى درجات و مراتبى است؛ همچنان که شرک نیز که مقابل توحید است، مراتب و درجاتى دارد و تا انسان همه مراتب
و مراحل توحید را طى نکند، موحد واقعى نیست. ما در این جا به مراتب شرک اشاره مى کنیم:
1. شرک ذاتى؛
بعضى از ملل به دو (ثنویت) یا سه (تثلیث) یا چند خدایى قدیم ازلى و مستقل از یکدیگر قائل بودند؛ یعنى اعتقاد به چند مبدئى. شرک در ذات، درست نقطه مقابل توحید ذاتى است.
2. شرک در خالقیت؛
برخى خداوند را ذات بى مثل و مانند مى دانستند؛ اما برخى مخلوقات او را با او در خالقیت، شریک مى دانستند؛ مثلاً مى گفتند: خداوند، خالق خیرات است و شرور، آفریده بعضى از مخلوقات هستند. توحید در خالقیت، نقطه مقابل این شرک است.
3. شرک صفاتى؛
شرک در صفات، به علت دقیق بودن مسئله، در میان عامه مردم، هرگز مطرح نبود. اشاعره (گروهى از متکلمین) دچار این نوع شرک شده اند.
اینان معتقدند که صفات خداوند، زائد بر ذات اوست و نه عین آن.
4. شرک در پرستش؛
برخى در مرحله پرستش، چوب، سنگ، ماه، ستاره، خورشید، درخت و… را مى پرستیدند. این نوع از شرک، فراوان بود و هنوز هم در گوشه و کنار جهان یافت مى شود. نقطه مقابل این شرک، توحید در عبادت است.
5. شرک در ربوبیت؛
که خود به دو قسم زیر تقسیم مى شود:
الف) شرک در ربوبیت تکوینى؛
یعنى در اداره و تدبیر جهان، موجودى دیگر را به طور مستقل، دخیل مى دانستند.
ب) شرک در ربوبیت تشریعى؛
یعنى در وضع قوانین و بایدها و نبایدهاى زندگى، به غیر خداوند، رجوع مى کردند و به قوانین غیرالهى تن مى دادند. بنابراین مقدمات، مشرکین اگر چه به توحید ذاتى، صفاتى و افعالى قائل بودند، اما داراى دو نوع شرک زیر بودند:
یک. شرک در عبادت؛ آنها به عبادت و پرستش بت ها مى پرداختند. خداوند در قرآن مى فرماید: «إِذْ قالَ ِلأَبیهِ وَ قَوْمِهِ ما تَعْبُدُونَ. قالُوا نَعْبُدُ أَصْنامًا فَنَظَلُّ لَها عاکِفینَ» شعراء (26)، آیه 71 و 72..
مشرکین در توجیه بت پرستى خود مى گفتند: «وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاّ لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللّهِ زُلْفى» زمر (39)، آیه 3.؛ «ما بت ها را پرستش مى کنیم؛ به خاطر این که ما را به خدا نزدیک کنند»؛ یعنى چیزهایى را مقرب الى اللَّه مى دانستند که خود خداوند آنها را قبول نداشت و از آنها نهى کرده بود و علاوه بر این،
به وسیله پرستش آن بت ها، مى خواستند به خداى واقعى نزدیک شوند؛ در حالى که پرستش، تنها سزاوار اوست و در توسل و شفاعت، نه پرستش است و نه توجه به کسى یا چیزى که خدا از آن نهى کرد؛ بلکه توجه به کسانى است که خداوند به اطاعت از آنان امر کرده است.
دو. شرک در ربوبیت تشریعى؛ اگر چه بر اساس آیه 31 سوره مبارکه یونس، مشرکین به توحید در ربوبیت تکوینى (تدبیر تکوینى) معترف بودند، اما
در مقام عمل، از بایدها و نبایدهاى خداوند، پیروى نمى کردند و به تعبیر قرآن کریم، از حکم جاهلیت پیروى مى کردند و تابع آداب و رسوم غلط جاهلى بودند؛ «أفَحُکْمَ الْجاهِلِیّه یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ حُکْمًا لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ»؛ مائده (5)، آیه 50.؛ «آیا خواستار حکم جاهلیت هستید؟ و براى مردمى که یقین دارند، داورى چه کسى از خدا بهتر است»؟
در سوره آل عمران، آیه 83 نیز مى فرماید: «أَ فَغَیْرَ دینِ اللّهِ یَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ»؛ «آیا غیر از دین خدا را مى خواهید؛ در حالى که زمین و آسمان تسلیم او هستند». بنابراین، مشرکان دو نوع شرک داشتند؛
1. شرک در عبادت و پرستش.
2. شرک در ربوبیت تشریعى. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 31/500036)