در این زمینه نظرات مختلفی ارایه شده است که به برخی اشاره میکنیم:
1. فراگیری ظلم و ستم به معنای غالبیت: طبق این دیدگاه، در آستانه ظهور، ظلم و ستم در جهان غالب شده و چهره جهان، چهره ظلم و ستم خواهد بود که در کنار غالبیت ظلم و ستم، صلاح و رستگاری نیز در میان مردم مطرح میباشد. نکته قابل ذکر اینکه در روایات به فراگیری ظلم و ستم خبر داده شده نه فراگیری ظالم و ستمگر. با این نگاه، اگر در جهان یک ظالم بود و از او ظلمهای متعدد و متنوع سر زند و بقیه مردم، مظلوم و ستمدیده باشند، باز مصداق «ملئت ظلماً و جوراً» تحقق پیدا خواهد کرد.
2. فراگیری ظلم و ستم به معنای کامل و تمام است:
این عده قائلند که فراگیری ظلم و ستم در جهان به طور کامل و تمام صورت میپذیرد و جهان به صورت یک پارچه پر از ظلم و ستم خواهد شد و از صلاح و رستگاری هیچ خبری نیست.
البته دیدگاه صحیح همان دیدگاه اول است.
اینک به نمونههایی از روایات که اشاره به ظلم و جور قبل از ظلم دارند اشاره مینماییم.
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «لاتقوم الساعة حتی یملک رجل من اهل بیتی، یواطئ اسمه اسمی، یملأ الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلما و جوراً»(اربلی، کشف الفقه فی معرفة الائمه، دارالکتاب الاسلامی، ج3، ص261)
2. امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: « … الحادی عشر من ولدی، هو المهدی الذی یملأ الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت جوراً و ظلماً»(کلینی، الکافی، ج1، ص338).
3. امام حسین(ع) میفرمایند: «لولم یبق من الدنیا الایوم واحد لطول الله عزوجل ذلک الیوم حتی یخرج رجل من ولدی فیملأها عدلا و قسطاً کما ملئت جوراً و ظلماً؛ اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانی گرداند تا مردی از فرزندان من قیام کند و زمین را از عدل و داد پر کند پس از آن که از ستم و بیداد پر شده باشد».(صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص318).
از مجموع روایات رسیده نوعی همسانی میان واژگان عدل و داد و ظلم و جور دیده میشود. یعنی همان طوری که در جامعه بعد از ظهور، عدل و داد فراگیر و همه جانبه میشود، در جامعه قبل از ظهور نیز ظلم و جور فراگیر و همه جانبه خواهد شد، نه اینکه همه ظالم باشند.
در نگاه ابتدایی و بدون تعمق چنین برداشت میشود که فراگیری ظلم و ستم پیش زمینه و از شرایط تحقق ظهور عدل و داد توسط امام مهدی(ع) است و تا شرط تحقق پیدا نکند، محال است که مشروط تحقق پیدا کند. پس به خاطر تحقق مشروط که همان جامعه مهدوی و عدالت مهدوی است باید به دنبال تحقق پیش زمینههای آن که همان فراگیر شدن ظلم و جور است، رفت.
اما با نگاه ژرفتر و دقیق تر معلوم خواهد شد که اصل این نظریه و تفکر غلط است و حاکی از سوء برداشت و یا عدم اطلاع کافی از فرهنگ و تعالیم روح بخش اسلام است. اثبات این مدعا بدین گونه است:
1. فراگیری ظلم و ستم شرط ظهور نیست:
باید گفت که شرط برای مشروط نقش فاعل و موجد خواهد داشت؛ یعنی تحقق مشروط مرهون تحقق شرط میباشد (تا شرط رخ ندهد، مشروط اتفاق نمیافتد). با توجه به این نکته اگر فراگیری ظلم و ستم را شرط ظهور حضرت مهدی(ع) بدانیم پس حتماً باید جهان پر از ظلم و جور شود تا ظهور رخ دهد و در غیر این صورت، محال است ظهور، صورت پذیرد.
ولی با مراجعه به احادیث و روایات مهدویت این مطلب به خوبی روشن میشود که در هیچ یک از آنها فراگیری ظلم و ستم به عنوان شرطی از شرایط ظهور دانسته نشده است. بلکه فراگیری ظلم و ستم در واقع به نوعی، نهایت آمادگی و احساس نیاز شدید مردم به منجی را به همراه دارد.
2. فراگیری ظلم و ستم از علائم حتمی ظهور نیست:
علائم و نشانه برای یک پدیده همانند آینه و ابزاری است که به وسیله آن میتوان در تحقق آن پدیده تأثیر گذار نیست.
علائم و نشانههای ظهور نیز، به حتمی و غیر حتمی تقسیم شدهاند و فراگیری ظلم و ستم قبل از ظهور حضرت مهدی(ع)، از علائم حتمی ظهور نمیباشد.
از طرف دیگر، طبق روایات، یاران امام زمان(ع) قبل از ظهور حضرت در آن جامعه رشد کرده، تربیت یافته و در زمان ظهور حضرت در رکاب حضرت به جانفشانی میپردازند، پس بی شک جامعهای که توان پرورش و تربیت یاران آن چنانی را داشته باشد باید در آن جامعه زمینهها و بستر مناسب نیز وجود داشته باشد و این تربیت و پرورش نیز قهری نبوده بلکه در سایه تلاش و زحمت و استفاده از بستر مناسب است که به این لیاقت میرسند.
بر این اساس اگر در جامعه عصر ظهور، ظلم و ستم همه جای عالم را فرا گرفته و بستر و زمینههای مناسب رشد و تربیت از بین خواهد رفت و دیگر پرورش یاران حضرت(ع) ممکن نخواهد بود.
نتیجه آنکه: فراگیری ظلم و ستم به معنای ظالم بودن همه نیست، بلکه عدهای به وسیله ظلم و زور میخواهند بر توده مردم مسلط شوند و در این میان برخی انسانها نیز در جاده صلاح گام برمیدارند و سعی میکنند خود و مردم را برای تحقق ظهور آماده کنند.
1. فراگیری ظلم و ستم به معنای غالبیت: طبق این دیدگاه، در آستانه ظهور، ظلم و ستم در جهان غالب شده و چهره جهان، چهره ظلم و ستم خواهد بود که در کنار غالبیت ظلم و ستم، صلاح و رستگاری نیز در میان مردم مطرح میباشد. نکته قابل ذکر اینکه در روایات به فراگیری ظلم و ستم خبر داده شده نه فراگیری ظالم و ستمگر. با این نگاه، اگر در جهان یک ظالم بود و از او ظلمهای متعدد و متنوع سر زند و بقیه مردم، مظلوم و ستمدیده باشند، باز مصداق «ملئت ظلماً و جوراً» تحقق پیدا خواهد کرد.
2. فراگیری ظلم و ستم به معنای کامل و تمام است:
این عده قائلند که فراگیری ظلم و ستم در جهان به طور کامل و تمام صورت میپذیرد و جهان به صورت یک پارچه پر از ظلم و ستم خواهد شد و از صلاح و رستگاری هیچ خبری نیست.
البته دیدگاه صحیح همان دیدگاه اول است.
اینک به نمونههایی از روایات که اشاره به ظلم و جور قبل از ظلم دارند اشاره مینماییم.
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «لاتقوم الساعة حتی یملک رجل من اهل بیتی، یواطئ اسمه اسمی، یملأ الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلما و جوراً»(اربلی، کشف الفقه فی معرفة الائمه، دارالکتاب الاسلامی، ج3، ص261)
2. امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: « … الحادی عشر من ولدی، هو المهدی الذی یملأ الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت جوراً و ظلماً»(کلینی، الکافی، ج1، ص338).
3. امام حسین(ع) میفرمایند: «لولم یبق من الدنیا الایوم واحد لطول الله عزوجل ذلک الیوم حتی یخرج رجل من ولدی فیملأها عدلا و قسطاً کما ملئت جوراً و ظلماً؛ اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانی گرداند تا مردی از فرزندان من قیام کند و زمین را از عدل و داد پر کند پس از آن که از ستم و بیداد پر شده باشد».(صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص318).
از مجموع روایات رسیده نوعی همسانی میان واژگان عدل و داد و ظلم و جور دیده میشود. یعنی همان طوری که در جامعه بعد از ظهور، عدل و داد فراگیر و همه جانبه میشود، در جامعه قبل از ظهور نیز ظلم و جور فراگیر و همه جانبه خواهد شد، نه اینکه همه ظالم باشند.
در نگاه ابتدایی و بدون تعمق چنین برداشت میشود که فراگیری ظلم و ستم پیش زمینه و از شرایط تحقق ظهور عدل و داد توسط امام مهدی(ع) است و تا شرط تحقق پیدا نکند، محال است که مشروط تحقق پیدا کند. پس به خاطر تحقق مشروط که همان جامعه مهدوی و عدالت مهدوی است باید به دنبال تحقق پیش زمینههای آن که همان فراگیر شدن ظلم و جور است، رفت.
اما با نگاه ژرفتر و دقیق تر معلوم خواهد شد که اصل این نظریه و تفکر غلط است و حاکی از سوء برداشت و یا عدم اطلاع کافی از فرهنگ و تعالیم روح بخش اسلام است. اثبات این مدعا بدین گونه است:
1. فراگیری ظلم و ستم شرط ظهور نیست:
باید گفت که شرط برای مشروط نقش فاعل و موجد خواهد داشت؛ یعنی تحقق مشروط مرهون تحقق شرط میباشد (تا شرط رخ ندهد، مشروط اتفاق نمیافتد). با توجه به این نکته اگر فراگیری ظلم و ستم را شرط ظهور حضرت مهدی(ع) بدانیم پس حتماً باید جهان پر از ظلم و جور شود تا ظهور رخ دهد و در غیر این صورت، محال است ظهور، صورت پذیرد.
ولی با مراجعه به احادیث و روایات مهدویت این مطلب به خوبی روشن میشود که در هیچ یک از آنها فراگیری ظلم و ستم به عنوان شرطی از شرایط ظهور دانسته نشده است. بلکه فراگیری ظلم و ستم در واقع به نوعی، نهایت آمادگی و احساس نیاز شدید مردم به منجی را به همراه دارد.
2. فراگیری ظلم و ستم از علائم حتمی ظهور نیست:
علائم و نشانه برای یک پدیده همانند آینه و ابزاری است که به وسیله آن میتوان در تحقق آن پدیده تأثیر گذار نیست.
علائم و نشانههای ظهور نیز، به حتمی و غیر حتمی تقسیم شدهاند و فراگیری ظلم و ستم قبل از ظهور حضرت مهدی(ع)، از علائم حتمی ظهور نمیباشد.
از طرف دیگر، طبق روایات، یاران امام زمان(ع) قبل از ظهور حضرت در آن جامعه رشد کرده، تربیت یافته و در زمان ظهور حضرت در رکاب حضرت به جانفشانی میپردازند، پس بی شک جامعهای که توان پرورش و تربیت یاران آن چنانی را داشته باشد باید در آن جامعه زمینهها و بستر مناسب نیز وجود داشته باشد و این تربیت و پرورش نیز قهری نبوده بلکه در سایه تلاش و زحمت و استفاده از بستر مناسب است که به این لیاقت میرسند.
بر این اساس اگر در جامعه عصر ظهور، ظلم و ستم همه جای عالم را فرا گرفته و بستر و زمینههای مناسب رشد و تربیت از بین خواهد رفت و دیگر پرورش یاران حضرت(ع) ممکن نخواهد بود.
نتیجه آنکه: فراگیری ظلم و ستم به معنای ظالم بودن همه نیست، بلکه عدهای به وسیله ظلم و زور میخواهند بر توده مردم مسلط شوند و در این میان برخی انسانها نیز در جاده صلاح گام برمیدارند و سعی میکنند خود و مردم را برای تحقق ظهور آماده کنند.