۱۳۹۲/۰۴/۰۸
–
۱۵۹۱ بازدید
تقرّب منحصر در تقرّب مکانی و جسمانی نیست.مثلاً سلمان فارسی به پیامبر نزدیکتر از ابوذر بود، امّا نه از نظر مکانی و جسمانی بلکه از نظر سنخیّت روحی. نارنجی به زرد نزدیکتر از قرمز است؛ و قرمز نزدیکتر از بنفش؛ امّا این نزدیکی از نظر مکانی و جسمانی نیست بلکه در شدّت و رقّت رنگ می باشد. خدا یعنی کمال مطلق و رها از هر قید و بندی تقرّب به خدا نیز یعنی رها گشتن هر چه بیشتر از قیود و تقرّب به مطلق بودن؛ یعنی مظهر اسماء خدا شدن؛ یعنی بنده (بند به خدا) شدن؛ یعنی نماینده ی خدا شدن ؛و نماینده یعنی آنکه خدا را می نمایاند مثل تصویر ما در آیینه که نماینده ی ماست.
تقرّب منحصر در تقرّب مکانی و جسمانی نیست.مثلاً سلمان فارسی به پیامبر نزدیکتر از ابوذر بود، امّا نه از نظر مکانی و جسمانی بلکه از نظر سنخیّت روحی. نارنجی به زرد نزدیکتر از قرمز است؛ و قرمز نزدیکتر از بنفش؛ امّا این نزدیکی از نظر مکانی و جسمانی نیست بلکه در شدّت و رقّت رنگ می باشد. خدا یعنی کمال مطلق و رها از هر قید و بندی تقرّب به خدا نیز یعنی رها گشتن هر چه بیشتر از قیود و تقرّب به مطلق بودن؛ یعنی مظهر اسماء خدا شدن؛ یعنی بنده (بند به خدا) شدن؛ یعنی نماینده ی خدا شدن ؛و نماینده یعنی آنکه خدا را می نمایاند مثل تصویر ما در آیینه که نماینده ی ماست.