خانه » همه » مذهبی » مقابله‌به‌مثل دیپلماسی عمومی در برابر آمریکا؟

مقابله‌به‌مثل دیپلماسی عمومی در برابر آمریکا؟


مقابله‌به‌مثل دیپلماسی عمومی در برابر آمریکا؟

۱۳۹۴/۰۹/۰۲


۱۴۱ بازدید

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مقابله‌به‌مثل دیپلماسی عمومی در برابر آمریکا؟فارغ از سیاست‌های تدافعی در قبال دیپلماسی عمومی آمریکا، تلاش برای ایجاد تریبون‌های مناسب در جهت ارسال پیام‌های متقابل به درون جامعه‌ی آمریکا ضرورت دارد/مهوری اسلامی ایران می‌تواند با برنامه‌ای مدون و حساب‌شده فشارهای اجتماعی متراکم آمریکا را از طریق دیپلماسی عمومی و رسانه‌ای فعال نموده و جهت بهره‌برداری‌های سیاسی و در راستای ابزار مقابله‌به‌مثل از آن‌ها استفاده کند.

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - مقابله‌به‌مثل دیپلماسی عمومی در برابر آمریکا؟فارغ از سیاست‌های تدافعی در قبال دیپلماسی عمومی آمریکا، تلاش برای ایجاد تریبون‌های مناسب در جهت ارسال پیام‌های متقابل به درون جامعه‌ی آمریکا ضرورت دارد/مهوری اسلامی ایران می‌تواند با برنامه‌ای مدون و حساب‌شده فشارهای اجتماعی متراکم آمریکا را از طریق دیپلماسی عمومی و رسانه‌ای فعال نموده و جهت بهره‌برداری‌های سیاسی و در راستای ابزار مقابله‌به‌مثل از آن‌ها استفاده کند.

با توجه به تلاش‌های آمریکا و دشمنی علنی آمریکا علیه کیان نظام اسلامی و منافع ملی، جمهوری اسلامی ایران نباید در این زمینه سکوت اختیار کند، بلکه باید با بهره‌گیری از ابزارهای مناسب به جنگ رسانه‌ای آمریکا رود. «باید توجه داشت که فارغ از سیاست‌های تدافعی در قبال دیپلماسی عمومی آمریکا، تلاش برای ایجاد تریبون‌های مناسب در جهت ارسال پیام‌های متقابل به درون جامعه‌ی آمریکا ضرورت دارد.

1. دیپلماسی عمومی:

دیپلماسی عمومی از ابزارهای نوین ارتباطی است که به‌طور مستقیم «عموم» (Public) را مورد خطاب قرار می‌دهد. در یک عبارت می‌توان دیپلماسی عمومی را در مقابل دیپلماسی سنتی قرار داد. در دیپلماسی سنتی، مراودات و مبادلات اقتصادی و سیاسی محدود به دولت‌ها و حکومت‌ها به‌عنوان یگانه بازیگر روابط بین‌الملل بودند که آشکار یا پنهان در جهت تأمین منافع خود از طریق همکاری یا رقابت با یکدیگر مراوده و مذاکره می‌کردند. دیپلماسی سنتی در گذشته به‌صورت دو یا چندجانبه برگزار می‌شد که پنهان بودن مذاکرات و فریبکاری وجه غالب این دیپلماسی محسوب می‌شد. با ورود به عصر جدید و رشد آگاهی‌های سیاسی، ملت‌ها به دنبال شفاف‌سازی سیاست خارجی و پاسخگویی دولت‌ها به آن‌ها بودند.

ورود بازیگران فراملی، احزاب، گروه‌های ذی‌نفوذ، رشد فناوری‌های رسانه‌ای و وابستگی متقابل کشورها از مجرای شرکت‌های چندملیتی و فراملی سیمای دیپلماسی سنتی را خدشه‌دار ساخت و لزوم ارتباط و مبادله افکار و رفتار با ملت‌ها، گروه‌های فروملی، فراملی، معارض و انقلابی احساس می‌شد تا کشورها ضمن واردکردن این گروه‌ها به بطن دیپلماسی از ظرفیت آنان در جهت پیشبرد و تأمین منافع خود استفاده کنند.

عده‌ای دیپلماسی عمومی را به ادموند گولیون، رئیس مدرسه حقوق و دیپلماسی فلچر در دانشگاه تافت در سال 1965 نسبت می‌دهند و در بی‌طرفانه‌ترین تعریف، دیپلماسی عمومی را این‌چنین تعریف می‌کنند: «فرآیندی دولتی از برقراری ارتباط با مردمان خارج در راستای ایجاد فهمی از ایده‌ها و آرمان‌ها، نهادها و فرهنگ و نیز اهداف سیاسی و خط‌مشی‌های ملت‌های خود». به هر عنوان دیپلماسی عمومی در نقش یکی از ابزارهای «قدرت نرم» به کار می‌رود که درست در نقطه مقابل «قدرت سخت و نظامی» به‌طور نرم و خزنده به دنبال تغییر افکار به نفع دولت به‌کاربرنده‌ی آن است.

در این رابطه دیپلماسی عمومی به‌عنوان یک فرآیند حکومتی برای برقراری رابطه با مردم کشورهای خارجی تعریف‌شده که یک کشور به‌منظور اثرگذاری بر افکار عمومی برای ایجاد تصویر مثبت از عقاید و ایده‌ها، نهادها و فرهنگ، اهداف و سیاست‌های ملی خود انجام می‌دهد. [1]

2. دیپلماسی رسانه‌ای:

در قسمت قبل توضیح دادیم دیپلماسی عمومی در قالب قدرت نرم به دنبال نفوذ بر فرهنگ و اندیشه‌های عامه‌ی مردم است. بلاشک یکی از ابزارهای تحقق این امر رسانه‌ها هستند که به مدد رشد فناوری‌های دیجیتال و رسانه‌ای دامنه‌ی نفوذ و شعاع آن به اقصی نقاط عالم کشیده شده است. «دیپلماسی رسانه‌ای» به‌صورت عام به معنای به‌کارگیری رسانه‌ها برای تکمیل و ارتقای سیاست خارجی است. «راما پراساد» محقق آمریکایی آن را به‌عنوان نقشی که رسانه‌ها در فعالیت‌های دیپلماتیک میان کشورها بازی می‌کند، تعریف کرده است.

دیپلماسی رسانه‌ای در سیاست خارجی هر کشور به دو صورت تحقق می‌یابد: 1- به شکل مدیریت سازمان‌های دیپلماتیک رسمی کشور 2- به‌صورت خودجوش و در راستای سیاست‌های کلان کشورها. در شیوه‌ی اول، دولت‌ها یا خود به اقدام به تأسیس رسانه‌ها در جهت اهداف خود می‌کنند یا رسانه‌ها را در جهت اقدامات خود موظف و برنامه‌ریزی می‌کنند. در نوع دوم با سانسور خبرها، محدود کردن خبرنگاران و غیره در حوزه‌های خارجی به منویات خود دست می‌یابند. [2]

کارشناسان، دیپلمات‌ها و زمامداران سیاسی از طریق دیپلماسی رسانه‌ای سعی دارند نفوذ خود را به اقصی نقاط عالم گسترش دهند و در این رهیافت، رسانه‌ها نقش ابزار تبلیغات سیاسی دولت را بازی می‌کنند. آن‌ها با دفاع از سیاست خارجی و با ارزش‌گذاری و ارزش سازی، القا پیام و برجسته‌سازی، نسبت به مشروعیت بخشی به سیاست‌های حکومتی و رساندن پیام‌های دست‌اندرکاران دیپلماسی کشورها به افکار عمومی جهانی، نقش توجیه‌گر دولت را در عرصه‌ی سیاست خارجی ایفا می‌نمایند. [3]

3. دیپلماسی رسانه‌ای آمریکا:

ظرفیت‌های بی‌بدیل رسانه‌ای و نفوذ آسان و کم‌هزینه‌ی سیاسی-اجتماعی بر قلب و روح ملت‌های جهان وسوسه‌گر بسیاری از کشورهای جهان بوده که با تأسیس شبکه‌های رادیویی، تلویزیونی، خبرگزاری‌های مجازی و… از این فرصت استفاده نموده و با ترفندهای تبلیغاتی اقدام به یارگیری رسانه‌ای نمایند. در این میان آمریکا به‌عنوان یگانه هژمون بین‌الملل و با مجهز بودن به ابزارها و تکنیک‌های ارتباطی پیشرفته دنیا و شبکه‌های وسیع مردم‌پسند همچون هالیوود و خبرگزاری‌های مشهوری مانند سی.ان.ان، فاکس نیوز و… از این امر غفلت ننموده و حتی به عبارتی یکه‌تاز استفاده از این دیپلماسی نوین است. در زیر قسمت‌هایی از دیپلماسی عمومی و رسانه‌ای آمریکا توضیح داده‌شده است.

3-1. سازمان اطلاع‌رسانی ایالات‌متحده (USIA):

سازمان اطلاع‌رسانی ایالات‌متحده آمریکا (USIA) سازمانی مستقل در امور خارجه در درون شاخه‌ی اجرایی دولت آمریکا است که به تبیین و پشتیبانی سیاست خارجی آمریکا و اعتلای منافع ملی آن کشور از طریق طیف وسیعی از برنامه‌های اطلاع‌رسانی در خارج از کشور مشغول به کار است. تا پایان سال 1997 این سازمان در 141 کشور جهان حضور یافته بود و شعاع عمل وسیعی دارد. این سازمان در سال 1953 به دستور «دوایت آیزنهاور» رئیس‌جمهور جمهوری‌خواه آمریکا تأسیس شد و در زمان دوره‌ی دوم «بیل کلینتون» در سال 1999 در درون وزارت خارجه‌ی آمریکا ادغام شد و مأموریت اصلی (USIA) «شناخت و درک بیشتر اطلاع‌رسانی و تأثیرگذاری بر سیاست‌های کشورهای خارجی در جهت اعتلای منافع ملی ایالات‌متحده آمریکا و گسترش و بسط گفتگو میان آمریکاییان و سازمان‌های غیردولتی و همتایان آن‌ها در خارج» تعریف‌شده است.

این سازمان از طریق ارسال بیانیه‌های مقامات رسمی آمریکا، اعزام سخنگویان و کارشناسان آمریکایی به اقصی نقاط دنیا، برنامه‌های کنفرانس از راه دور، مراکز مطبوعاتی خارجی، مراکز کتاب و منابع اطلاعاتی و مبادلات آموزشی و فرهنگی سعی در بسط نفوذ فرهنگی و سیاسی در پنج قارّه‌ی دنیا می‌نماید. [4]

3-2. ابزارهای رسانه‌ای ایالات‌متحده:

– صدای آمریکا (VOA)

صدای آمریکا قدیمی‌ترین رادیو و تلویزیون دولتی ایالات‌متحده‌ی آمریکا است که برای شنوندگان خارج از آمریکا پخش می‌شود و پیشینه‌ی آن به سال 1942 برمی‌گردد. امروزه این رسانه دارای بخش رادیویی و تلویزیونی به 25 زبان دنیا و بخش منحصراً رادیویی به 46 زبان است. بخش فارسی رادیو صدای آمریکا از 1358 و پخش تلویزیونی برنامه‌های فارسی از سال 1375 شروع به فعالیت نمود. [5]

– رادیو و تلویزیون مارتی (Marti):

آمریکا این رادیو را در سال 1985 و تلویزیون مارتی را در سال 1990 علیه دولت کوبا راه‌اندازی نمود.

-هیئت‌رئیسه‌ی سخن‌پراکنی (BBG):

در برخی کشورها به «بنگاه سخن‌پراکنی آمریکا» شهرت دارد و متعلق به دولت ایالات‌متحده آمریکا است. (علیرغم اینکه در داخل آمریکا ادعا می‌شود در دست بخش خصوصی است) هدف از ایجاد این سازمان پیشبرد و گسترش دموکراسی و آزادی در جهان به‌ویژه منطقه‌ی غرب آسیا اعلام‌شده است. برخی از شبکه‌های آن عبارت‌اند از: الحرّه، رادیو سوا، رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی، رادیو آسیای آزاد. [6]

4. دیپلماسی عمومی مقابله‌ای ایران:

با حدوث انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 و اتخاذ اهداف و اصول انقلابی که مغایر با فرهنگ لیبرال غرب و منش امپریالیستی آمریکا در منطقه و جهان بود؛ آمریکا همواره از آن دوران خصوصاً از زمان اشغال سفارت خود در تهران در 13 آبان 1358 از هیچ اقدامی برای ضربه زدن به کیان نظام و انقلاب مضایقه نکرده و در این راستا با تمسک به واکنش‌های گونه‌گون از مواجه نظامی (صحرای طبس، انهدام ناوچه‌های سهلان و سبلان، آسیب به دکل‌ها و چاه‌های نفتی دریایی ایران در طول جنگ تحمیلی، حمله و سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران) تا فعالیت‌های نرم و فرهنگی مانند تأسیس و پخش برنامه‌های ماهواره‌ای ضد نظام و ضد فرهنگ ایرانی-اسلامی سعی در انحراف مسیر مستقیم این انقلاب داشته است.

با توجه به تلاش‌های آمریکا و دشمنی علنی آمریکا علیه کیان نظام اسلامی و منافع ملی؛ جمهوری اسلامی ایران نباید در این زمینه سکوت اختیار کرده و با بهره‌گیری از ابزارهای مناسب به جنگ رسانه‌ای آمریکا رود. «باید توجه داشت که فارغ از سیاست‌های تدافعی در قبال دیپلماسی عمومی آمریکا؛ تلاش برای ایجاد تریبون‌های مناسب در جهت ارسال پیام‌های متقابل به درون جامعه آمریکا ضرورت دارد.

برای این منظور باید ضمن شناخت دقیق جامعه آمریکا هنجارها و ارزش‌های مقبول آنان، ادبیات مناسب برای القاء شایسته‌تر پیام موردنظر طراحی گردد و با تأسیس یا کشف تریبون‌های مفید که مخاطبان بیشتری را پوشش دهد، جریان یک‌سویه اطلاعات را به مسیر دوسویه تبدیل کرد، زیرا به نظر می‌رسد پیام‌های دریافتی از بیرون به‌ویژه در نزد اقلیت‌های آمریکایی جاذبه مخصوص خود را دارا است». [7] از این لحاظ با شناخت شکاف‌های اجتماعی و سیاسی آمریکا می‌توان در مقابل تک رسانه‌ای آمریکا علیه ایران، پاتک مطابق آن را طراحی و اجرا نمود.

4-1. تبعیضات نژادی:

تبعیض نژادی در ایالات‌متحده آمریکا که با نظام برده‌داری در سده 17 میلادی آغاز گشته است همچنان ادامه دارد. فعالان حقوق بشر همواره از شرایط نابسامان سیاه‌پوستان و تبعیضاتی که علیه آنان می‌شود ابراز نگرانی کرده‌اند. تحقیقات نشان می‌دهد که از مجموع دو میلیون و 300 هزار زندانی آمریکا قریب به یک‌میلیون نفر سیاه‌پوست هستند درحالی‌که شمار سفیدپوستانی که مواد مخدر مصرف می‌کنند نزدیک به 5 برابر بیشتر از سیاه‌پوستان هستند. ازلحاظ پول و دارایی، میانگین یک خانواده سفیدپوست آمریکایی (113 هزار دلار)، 20 برابر درآمد یک خانواده سیاه‌پوست است و حدود 18% از سیاه‌پوستان زیر 25 سال آمریکایی از بیمه درمانی محروم‌اند. [8]

سیاه‌پوستان آمریکایی همواره مورد ظن و برخورد پلیس آمریکا بوده‌اند. تیراندازی پلیس به مایکل براون نوجوان 18 ساله سیاه‌پوست آمریکایی در فرگوسن در 9 اوت 2014 و خفگی اریک گارنر 43 ساله سیاه‌پوست آمریکایی در 17 ژانویه 2014 در نیویورک و تبرئه شدن پلیس‌های ضارب آن نمونه‌هایی از تبعیضات نژادی پلیس آمریکا علیه سیاه‌پوستان است.

4-2. فاصله طبقاتی و درآمدی:

در مقطع زمانی بین پایان جنگ جهانی دوم و اواخر دهه 70 میلادی در ایالات‌متحده آمریکا رشد درآمد طبقه ضعیف در جامعه‌ی آمریکا بیشتر از طبقه مرفه آمریکا بود، اما از اواخر دهه 70 رفته‌رفته این روند برعکس شد. به‌عنوان نمونه در سال 1976 پردرآمدترین خانوارهای آمریکایی (یک درصد دارای بیشترین درآمد) 9/8% از درآمدها را در اختیار داشتند اما این مقدار در سال 2007 به 5/23% رسید. همچنین بین سال‌های 1979 تا 2008، درآمد پردرآمدترین خانواده‌های آمریکا (5 درصد بالای درآمدی) 73% افزایش یافت، این در حالی است که در این مقطع زمانی، درآمد کم‌درآمدترین خانواده‌های آمریکا (یک‌پنجم پایین درآمدی) ¼% کاهش یافت. در 1980، متوسط درآمد 5 درصد بالای درآمدی، 9/10 برابر متوسط 20 درصدی پایین درآمدی بود. این میزان در 2008 به 6/20% رسید. [9]

4-3. موزاییک قومیتی و خطر جدایی ایالات:

ایالات‌متحده از قومیت‌ها و نژادهای مختلفی تشکیل یافته است. در این کشور 6 نژاد به‌طور رسمی شناخته‌شده است: سفیدپوستان، سرخ‌پوستان آمریکایی و بومیان آلاسکا، آسیایی‌تبارها، سیاه‌پوستان یا آمریکاییان آفریقایی‌تبار، بومیان هاوایی و جزیره‌نشینان اقیانوس آرام و مردمی که دو نژادی یا چند نژادی هستند. همچنین اداره‌ی آمار ایالات‌متحده، دسته‌بندی‌های از قبیل: «اسپانیائی‌ها یا آمریکایی لاتین» و «غیر اسپانیایی‌ها یا غیر آمریکایی لاتین» انجام داده است، بر اساس آن، اسپانیایی‌ها و آمریکایی‌های لاتین با قومیت‌های متعدد نژادی بزرگ‌ترین گروه‌های قومی در آمریکا محسوب می‌شوند. [10]

وجود قومیت‌های متعدد در آمریکا باعث شده که وحدت ملی در برخی موارد خدشه‌دار شود و خطر جدایی ایالات همواره آمریکا را تهدید نماید. به‌عنوان‌مثال ایالت کالیفرنیا حدود سی میلیون نفر جمعیت دارد و به تعبیری باشخصیت‌ترین و ثروتمندترین ایالت مردم آمریکا است. کالیفرنیایی‌ها معتقدند که ما چرا باید عقب‌ماندگی ایالت نبراسکا که اهالی آن تماماً کشت و زرع می‌کنند را به دوش بکشیم. [11] نتایج نظرسنجی 2008 زاگی اینترنشنال نشان داد که 22% آمریکاییان معتقد بودند که هر ایالت یا منطقه‌ای حق دارد به‌طور صلح‌آمیز جدا و تبدیل به یک جمهوری مستقل شود. طی سال 2012 طومارهایی به وب‌سایت کاخ سفید ارسال شد و در آن خواسته شد که به هر یک از 50 ایالات اجازه جدایی داده شود.

استقلال ایالت‌های تگزاس، کارولینای جنوبی، جورجیا، لوئیزیانا، میسوری، تنسی، کارولینای شمالی، آلاباما، اوکلاهاما و اوهایو بیش از 25 هزار امضا داشت و به‌این‌ترتیب دولت موظف شد به درخواست آن‌ها جواب دهد. طومار استقلال تگزاس با 118 هزار امضا بیشترین تعداد امضا را در میان ایالات داشت. [12]

نتیجه‌گیری:

شکاف‌های اجتماعی متراکم و متقاطع آمریکا بیش از این مقداری است که در متن مقاله به آن اشاره شد. جمهوری اسلامی ایران می‌تواند با برنامه‌ای مدون و حساب‌شده فشارهای اجتماعی متراکم آمریکا را از طریق دیپلماسی عمومی و رسانه‌ای فعال نموده و جهت بهره‌برداری‌های سیاسی و در راستای ابزار مقابله‌به‌مثل از آن‌ها استفاده کند.

منابع

1- سید محمدحسین حسینی، جایگاه دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (مطالعه موردی: منطقه خاورمیانه)، فصلنامه سیاست خارجی، شماره 3، دوره 27، پاییز 1392، صص 682-681

2- سید رضی عمادی، دیپلماسی رسانه‌ای و امنیت ملی، مجموعه کتب طرح نهضت روشنگری، معاونت تربیت و آموزش سازمان بسیج مستضعفین، صص 14 و 15

3- مجید بزرگمهری و فاطمه نعمتی، تأثیر دیپلماسی رسانه‌ای بر سیاست خارجی: تبیین راهکارها، فصلنامه تخصصی علوم سیاسی، شماره هفدهم، زمستان 1390، ص 143

4- جواد منصوری، آمریکا و خاورمیانه، چاپ دوم، تهران: مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه، صص 61-57

5- صدای آمریکا، ویکی‌پدیا، قابل‌دسترسی در:

www.fa.m.wikipedia.org/wiki

6-هیئت‌رئیسه‌ی سخن‌پراکنی، ویکی‌پدیا، قابل‌دسترسی در:

www.fa.m.wikipedia.org/wiki

7- جواد منصوری، پیشین، صص 73-72

8- نگاهی به تبعیض نژادی علیه سیاهان آمریکا، 31 فروردین 1392، پایگاه اطلاع‌رسانی جبهه جهانی مستضعفین، کد مطلب 884، قابل‌دسترسی در:

www.mwfpress.com/vdcd205j6ytoj.a2y.html

9- روند افزایشی فاصله طبقاتی در آمریکا، 11 فروردین 1389، سایت الف، کد مطلب 67041، قابل‌دسترسی در:

www.alef.ir/vdchzvn-.23nqkdftt2.html?67041

10- نزاد و قومیت در ایالات‌متحده آمریکا، 1 بهمن 1390، موسسه‌ی مطالعات آمریکا، قابل‌دسترسی در:

www.asipress.ir/vdcj.yevfuqeaysfzu.txt

11- علیرضا شفیعی، شکاف اجتماعی و انحطاط در جامعه آمریکا، خلاصه‌نویسی حسین رحمتی، 6 بهمن 1393، سایت هزاران گنج، قابل‌دسترسی در:

www.rahmati1341.mihanblog.com/post/2139

12- تجزیه‌طلبی در ایالات‌متحده آمریکا، ویکی‌پدیا، قابل‌دسترسی در:

www.fa.m.wikipedia.org/wiki

محمد سلامی استاد؛ کارشناس مسائل غرب آسیا /برهان/۱۳۹۴/۹/۱

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد