مقاله: درباره امام هادی علیه السلام
۱۳۹۳/۰۲/۱۳
–
۱۸۱ بازدید
بر کرانه ناپیدای عصمتویژگى هاى والای امام دهم حضرت علی النقی علیه السلام همانند صفات پدران و اجداد گرامى خویش، آنان را از همگان متمایز مى ساخت. حضرت تمامى عناصر شرف و کرامت را در خود جمع داشت و از همان خاندانى به شمار مى رفت که خدایشان را از هر گونه رجس و پلیدى پاک و منزّه ساخته بود لیکن ما در این بخش به پاره اى از صفات آن حضرت اشاره اى مى کنیم.
فضل و دانش آسمانی
بر کرانه ناپیدای عصمتویژگى هاى والای امام دهم حضرت علی النقی علیه السلام همانند صفات پدران و اجداد گرامى خویش، آنان را از همگان متمایز مى ساخت. حضرت تمامى عناصر شرف و کرامت را در خود جمع داشت و از همان خاندانى به شمار مى رفت که خدایشان را از هر گونه رجس و پلیدى پاک و منزّه ساخته بود لیکن ما در این بخش به پاره اى از صفات آن حضرت اشاره اى مى کنیم.
فضل و دانش آسمانی
امام هادى علیه السلام پس از وفات پدر و هنگام تصدى مقام امامت بیش از هفت سال نداشت، لیکن به وسیله علماى بزرگ زمان مورد پرسش قرار گرفت و دشوارترین مسایل فقهى، فلسفى و کلامى را آنچنان دقیق و روشن پاسخ گفت که پرسندگان را متحیّر ساخت و در نتیجه آنان به امامت حضرت اعتراف کردند.
گاهی در مجلس دانشمندان از ده ها مساله فقهی و علمی صحبت پیش می آید، همگان از پاسخ فرو می مانند ولی امام با قاطعیت پاسخ می دهد، گاهی در محیط عرب زبان با یک فرد ترک زبان با زبان اصیل خود، گفتگو می کند و دیگر وقت با ” علی بن مهزیار اهوازی ” به زبان فارسی صحبت می کند و دیگر وقت از مجهولات و رازهایی پرده بر می دارد که این گونه خوارق عادات در شرایط علمی آن روز، با ضوابط عادی و قواعد معمولی، قابل تفسیر و تاویل نیستند، جز آنکه دانشها و علوم آنان را آسمانی و الهی دانسته باشیم.
روزی متوکل عباسی به ابن سکیت گفت: در حضور من از ابن الرضا علیه السلام مساله مشکلی بپرس که جواب نتواند و خجل شود. ابن سکیت از آن حضرت پرسید: چرا خدا، موسی را با عصا، عیسی را با شفا دادن به کور و پیسی و زنده کردن مردگان، و محمد صلی الله علیه وآله را با قرآن و شمشیر، مبعوث فرمود؟
امام علیه السلام پاسخ دادند: در زمان موسی علیه السلام سحر و جادوگری، رواج کامل داشت، خدا آن حضرت را با عصا وید بیضاء مبعوث کرد و بدان وسیله بر جادوی آنان، غلبه کرد و پیامبران را مبعوث نمود و حجت را بر آنها اثبات نمود. در زمان عیسی علیه السلام طب، رواج داشت، خدا او را با معجزه ای فرستاد که میتوانست کور مادرزاد و آدم برص دار را شفا دهد و مردگان را زنده کند، به اذن خدا، بدین وسیله بر آنان، غالب آمد و مبهوتشان کرد.
در زمان رسول صلی الله علیه وآله شمشیر و شعر گویی غلبه داشت، حضرت برای آنها، قرآن نورافشان و شمشیر پیروزی آورد، شعرشان را منکوب و شمشیرشان را مبهوت کرد و بدین وسیله حجت را بر آنان تمام نمود.
امام علی النقی علیه السلام از تمام لذات زودگذر و مادى این جهان روى گردانده و به ضروریات آن اکتفا کرده بود، کمترین توجهى به جلوه هاى فریبنده نشان نمى داد و زندگى خود را وقف عبادت خداى متعال کرده بود، کار را در زهد و ورع تا بدانجا رسانده بود که خانه مسکونى حضرت در سامرّا و مدینه از اثاثیه معمولى نیز خالى بود
در این نمونه و نمونه هاى متعدد دیگر، دلیل آشکارى است بر علم خدادادى آنان و اینکه خداوند فضل و دانشى به آنان عطا فرموده است که به هیچ کس دیگر چنین عنایتى نکرده است .
بخشش و کرم
یکى دیگر از خصوصیات بارز امام دهم، بخشش و عطاى ایشان است که همانند اجداد خود در این میدان گوى سبقت را از همگان ربوده است . حضرت مثل پدران خود تنها براى جلب رضاى پروردگار مسکین، یتیم و اسیر را بر خانواده خود مقدم داشته و اطعام آنان را در درجه اول اهمیت قرار مى دادند تا جایى که غذایى براى خانواده شان باقى نمى ماند و در مورد لباس نیز بدین گونه عمل مى کردند. مورخان موارد بى شمارى از بخشش هاى کلان حضرت امام هادى علیه السلام نسبت به فقرا و درماندگان را نقل کرده اند که ما به ذکر یک نمونه اکتفا مى کنیم.
هیأتى از شیعیان بلندپایه مرکّب از ابوعمرو عثمان بن سعید، احمد بن اسحاق اشعرى و على بن جعفر حمدانى به دیدار امام هادى علیه السلام رفتند، احمد بن اسحاق از وامى که در گردن داشت به حضرت شکایت برد، ایشان به وکیل خود عمرو رو کرده فرمودند: به احمد سى هزار دینار و به على بن جعفر نیز همان مقدار بپرداز. سپس حضرت به خود عمرو – وکیل حضرت – نیز سى هزار دینار بخشیدند.
ابن شهر آشوب پس از نقل این عطا و بزرگمنشى علوى مى گوید: این عمل معجزگونه است و جز پادشاهان را نرسد که چنین بخشش کنند و ما هرگز این گونه عطایى نشنیده ایم.
حضرت براى این بزرگان زندگانى مرفهى فراهم آورده بود و غبار فقر را از خانه شان رفته بود. و طبیعى است که بهترین بخشش، آن است که اثرى نیکو و ماندگار از خود بجا گذارد.
پارسایى و زهد
امام علی النقی علیه السلام از تمام لذات زودگذر و مادى این جهان روى گردانده و به ضروریات آن اکتفا کرده بود، کمترین توجهى به جلوه هاى فریبنده نشان نمى داد و زندگى خود را وقف عبادت خداى متعال کرده بود، کار را در زهد و ورع تا بدانجا رسانده بود که خانه مسکونى حضرت در سامرّا و مدینه از اثاثیه معمولى نیز خالى بود و هنگامى که ماموران متوکل شبانگاه به منزل ایشان هجوم آوردند و به بازرسى آن مشغول شدند چیزى قابل توجه در آن نیافتند. بار دیگر که به خانه حضرت در سامرّا هجوم آوردند ایشان را در اتاقى در بسته مشاهده کردند در حالى که با لباسى پشمین بدون هیچ فرشى بر شن و سنگریزه نشسته بود.
سبط بن جوزى درباره زهد امام مى گوید: امام على هادى کمترین میل و گرایشى به دنیا نداشت و همیشه ملازم مسجد بود، هنگامى که خانه اش را بازرسى کردند، جز قرآن، کتب دعا و چند کتاب علمى در آن چیزى نیافتند. حضرت مانند اجداد طاهرین خود زندگى بى آلایشى را پیش گرفته بود و اهمیتى به مسائل مادى نمى داد بلکه وجهه نظرش اتصال دائمى به حق تعالى بود. ائمه این چنین زیستند و نعم مادى را کنار گذاشته کریمانه از مظاهر فریبنده حیات گذشتند و تنها به کارى پرداختند که آنان را به خداوند نزدیک کند.
از امام هادى علیه السلام دعاهایى روایت شده که ایشان در قنوت نمازشان مى خواندند. نگاهى به این دعاها، اوج انقطاع ایشان را از تعلقّات مادى و شدت اتصالشان را به مبداء هستى بخش به خوبى نشان مى دهد.
شعار انبیاء
امام عظیم الشأن حضرت هادى علیه السلام به دور از گرایش هاى مادى و هواهاى نفسانى و خودبزرگ بینى براى معیشت خود و خانواده اش بر زمین متعلق به خودشان کار مى کرد. على بن حمزه مى گوید: ابوالحسن ثالث را دیدم که بر زمینى کار مى کرد و قدم هایش از عرق خیس شده بود. گفتم : قربانت گردم کارگران کجا هستند؟
حضرت فرمود: اى على ! بهتر از من و پدرم کسانى بودند که با بیل در زمین خود کار مى کردند.
امام هادى علیه السلام پس از وفات پدر و هنگام تصدى مقام امامت بیش از هفت سال نداشت، لیکن به وسیله علماى بزرگ زمان مورد پرسش قرار گرفت و دشوارترین مسایل فقهى، فلسفى و کلامى را آنچنان دقیق و روشن پاسخ گفت که پرسندگان را متحیّر ساخت و در نتیجه آنان به امامت حضرت اعتراف کردند
– آنها چه کسانى بودند؟
– رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله، امیرالمۆمنین و تمامى پدرانم با دست خود کار مى کردند و این کار پیامبران، رسولان و اوصیاى صالح بوده است.
همیشه کار شعار انبیا بوده است و خداوند پیامبرى را مبعوث نساخت مگر اینکه کارگر بود.
راهنمایى گمراهان
امام هادى علیه السلام اهمیت زیادى به هدایت گمراهان و منحرفان از راه حق مى داد و در این راه کوشش خستگى ناپذیرى را آغاز کرده بود، از جمله کسانى که به وسیله حضرت به حقیقت دست یافت و هدایت شد ابوالحسن بصرى معروف به ملاّح را مى توان نام برد. وى واقفى بود و پس از امام موسى کاظم علیه السلام امامت هیچ یک از فرزندان حضرت را نپذیرفته بود. روزى حضرت هادى علیه السلام بصرى را دیده به او فرمود :
این خواب غفلت تا کى؟ آیا وقت آن نرسیده است که به خود آیى …؟
نفس قدسى حضرت آنچنان گرم و مۆثر بود که همین دو جمله او را دگرگون ساخته به راه صلاح باز آورد و به امامت حضرت معترف گشت .
آری، فضایل و مکارم اخلاقی آن بزرگوار آنقدر می باشد که کتابها و آثار تاریخی را پر ساخته است، تجزیه و تحلیل معلومات آن، در خور توانایی این مخلوقات خاکی نیست و ما فقط از راه آثار و نمونه هایی که به ما رسیده است با این اقیانوس ناپیداکرانه آشنایی پیدا می کنیم.
________________________________________
منابع:
زندگانى امام على الهادى علیه السلام، باقر شریف قرشى.
14 نور پاک، تاریخ زندگی پیشوایان معصوم علیهم السلام، عبد الرحیم عقیقى بخشایشى.
فضل و دانش آسمانی
امام هادى علیه السلام پس از وفات پدر و هنگام تصدى مقام امامت بیش از هفت سال نداشت، لیکن به وسیله علماى بزرگ زمان مورد پرسش قرار گرفت و دشوارترین مسایل فقهى، فلسفى و کلامى را آنچنان دقیق و روشن پاسخ گفت که پرسندگان را متحیّر ساخت و در نتیجه آنان به امامت حضرت اعتراف کردند.
گاهی در مجلس دانشمندان از ده ها مساله فقهی و علمی صحبت پیش می آید، همگان از پاسخ فرو می مانند ولی امام با قاطعیت پاسخ می دهد، گاهی در محیط عرب زبان با یک فرد ترک زبان با زبان اصیل خود، گفتگو می کند و دیگر وقت با ” علی بن مهزیار اهوازی ” به زبان فارسی صحبت می کند و دیگر وقت از مجهولات و رازهایی پرده بر می دارد که این گونه خوارق عادات در شرایط علمی آن روز، با ضوابط عادی و قواعد معمولی، قابل تفسیر و تاویل نیستند، جز آنکه دانشها و علوم آنان را آسمانی و الهی دانسته باشیم.
روزی متوکل عباسی به ابن سکیت گفت: در حضور من از ابن الرضا علیه السلام مساله مشکلی بپرس که جواب نتواند و خجل شود. ابن سکیت از آن حضرت پرسید: چرا خدا، موسی را با عصا، عیسی را با شفا دادن به کور و پیسی و زنده کردن مردگان، و محمد صلی الله علیه وآله را با قرآن و شمشیر، مبعوث فرمود؟
امام علیه السلام پاسخ دادند: در زمان موسی علیه السلام سحر و جادوگری، رواج کامل داشت، خدا آن حضرت را با عصا وید بیضاء مبعوث کرد و بدان وسیله بر جادوی آنان، غلبه کرد و پیامبران را مبعوث نمود و حجت را بر آنها اثبات نمود. در زمان عیسی علیه السلام طب، رواج داشت، خدا او را با معجزه ای فرستاد که میتوانست کور مادرزاد و آدم برص دار را شفا دهد و مردگان را زنده کند، به اذن خدا، بدین وسیله بر آنان، غالب آمد و مبهوتشان کرد.
در زمان رسول صلی الله علیه وآله شمشیر و شعر گویی غلبه داشت، حضرت برای آنها، قرآن نورافشان و شمشیر پیروزی آورد، شعرشان را منکوب و شمشیرشان را مبهوت کرد و بدین وسیله حجت را بر آنان تمام نمود.
امام علی النقی علیه السلام از تمام لذات زودگذر و مادى این جهان روى گردانده و به ضروریات آن اکتفا کرده بود، کمترین توجهى به جلوه هاى فریبنده نشان نمى داد و زندگى خود را وقف عبادت خداى متعال کرده بود، کار را در زهد و ورع تا بدانجا رسانده بود که خانه مسکونى حضرت در سامرّا و مدینه از اثاثیه معمولى نیز خالى بود
در این نمونه و نمونه هاى متعدد دیگر، دلیل آشکارى است بر علم خدادادى آنان و اینکه خداوند فضل و دانشى به آنان عطا فرموده است که به هیچ کس دیگر چنین عنایتى نکرده است .
بخشش و کرم
یکى دیگر از خصوصیات بارز امام دهم، بخشش و عطاى ایشان است که همانند اجداد خود در این میدان گوى سبقت را از همگان ربوده است . حضرت مثل پدران خود تنها براى جلب رضاى پروردگار مسکین، یتیم و اسیر را بر خانواده خود مقدم داشته و اطعام آنان را در درجه اول اهمیت قرار مى دادند تا جایى که غذایى براى خانواده شان باقى نمى ماند و در مورد لباس نیز بدین گونه عمل مى کردند. مورخان موارد بى شمارى از بخشش هاى کلان حضرت امام هادى علیه السلام نسبت به فقرا و درماندگان را نقل کرده اند که ما به ذکر یک نمونه اکتفا مى کنیم.
هیأتى از شیعیان بلندپایه مرکّب از ابوعمرو عثمان بن سعید، احمد بن اسحاق اشعرى و على بن جعفر حمدانى به دیدار امام هادى علیه السلام رفتند، احمد بن اسحاق از وامى که در گردن داشت به حضرت شکایت برد، ایشان به وکیل خود عمرو رو کرده فرمودند: به احمد سى هزار دینار و به على بن جعفر نیز همان مقدار بپرداز. سپس حضرت به خود عمرو – وکیل حضرت – نیز سى هزار دینار بخشیدند.
ابن شهر آشوب پس از نقل این عطا و بزرگمنشى علوى مى گوید: این عمل معجزگونه است و جز پادشاهان را نرسد که چنین بخشش کنند و ما هرگز این گونه عطایى نشنیده ایم.
حضرت براى این بزرگان زندگانى مرفهى فراهم آورده بود و غبار فقر را از خانه شان رفته بود. و طبیعى است که بهترین بخشش، آن است که اثرى نیکو و ماندگار از خود بجا گذارد.
پارسایى و زهد
امام علی النقی علیه السلام از تمام لذات زودگذر و مادى این جهان روى گردانده و به ضروریات آن اکتفا کرده بود، کمترین توجهى به جلوه هاى فریبنده نشان نمى داد و زندگى خود را وقف عبادت خداى متعال کرده بود، کار را در زهد و ورع تا بدانجا رسانده بود که خانه مسکونى حضرت در سامرّا و مدینه از اثاثیه معمولى نیز خالى بود و هنگامى که ماموران متوکل شبانگاه به منزل ایشان هجوم آوردند و به بازرسى آن مشغول شدند چیزى قابل توجه در آن نیافتند. بار دیگر که به خانه حضرت در سامرّا هجوم آوردند ایشان را در اتاقى در بسته مشاهده کردند در حالى که با لباسى پشمین بدون هیچ فرشى بر شن و سنگریزه نشسته بود.
سبط بن جوزى درباره زهد امام مى گوید: امام على هادى کمترین میل و گرایشى به دنیا نداشت و همیشه ملازم مسجد بود، هنگامى که خانه اش را بازرسى کردند، جز قرآن، کتب دعا و چند کتاب علمى در آن چیزى نیافتند. حضرت مانند اجداد طاهرین خود زندگى بى آلایشى را پیش گرفته بود و اهمیتى به مسائل مادى نمى داد بلکه وجهه نظرش اتصال دائمى به حق تعالى بود. ائمه این چنین زیستند و نعم مادى را کنار گذاشته کریمانه از مظاهر فریبنده حیات گذشتند و تنها به کارى پرداختند که آنان را به خداوند نزدیک کند.
از امام هادى علیه السلام دعاهایى روایت شده که ایشان در قنوت نمازشان مى خواندند. نگاهى به این دعاها، اوج انقطاع ایشان را از تعلقّات مادى و شدت اتصالشان را به مبداء هستى بخش به خوبى نشان مى دهد.
شعار انبیاء
امام عظیم الشأن حضرت هادى علیه السلام به دور از گرایش هاى مادى و هواهاى نفسانى و خودبزرگ بینى براى معیشت خود و خانواده اش بر زمین متعلق به خودشان کار مى کرد. على بن حمزه مى گوید: ابوالحسن ثالث را دیدم که بر زمینى کار مى کرد و قدم هایش از عرق خیس شده بود. گفتم : قربانت گردم کارگران کجا هستند؟
حضرت فرمود: اى على ! بهتر از من و پدرم کسانى بودند که با بیل در زمین خود کار مى کردند.
امام هادى علیه السلام پس از وفات پدر و هنگام تصدى مقام امامت بیش از هفت سال نداشت، لیکن به وسیله علماى بزرگ زمان مورد پرسش قرار گرفت و دشوارترین مسایل فقهى، فلسفى و کلامى را آنچنان دقیق و روشن پاسخ گفت که پرسندگان را متحیّر ساخت و در نتیجه آنان به امامت حضرت اعتراف کردند
– آنها چه کسانى بودند؟
– رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله، امیرالمۆمنین و تمامى پدرانم با دست خود کار مى کردند و این کار پیامبران، رسولان و اوصیاى صالح بوده است.
همیشه کار شعار انبیا بوده است و خداوند پیامبرى را مبعوث نساخت مگر اینکه کارگر بود.
راهنمایى گمراهان
امام هادى علیه السلام اهمیت زیادى به هدایت گمراهان و منحرفان از راه حق مى داد و در این راه کوشش خستگى ناپذیرى را آغاز کرده بود، از جمله کسانى که به وسیله حضرت به حقیقت دست یافت و هدایت شد ابوالحسن بصرى معروف به ملاّح را مى توان نام برد. وى واقفى بود و پس از امام موسى کاظم علیه السلام امامت هیچ یک از فرزندان حضرت را نپذیرفته بود. روزى حضرت هادى علیه السلام بصرى را دیده به او فرمود :
این خواب غفلت تا کى؟ آیا وقت آن نرسیده است که به خود آیى …؟
نفس قدسى حضرت آنچنان گرم و مۆثر بود که همین دو جمله او را دگرگون ساخته به راه صلاح باز آورد و به امامت حضرت معترف گشت .
آری، فضایل و مکارم اخلاقی آن بزرگوار آنقدر می باشد که کتابها و آثار تاریخی را پر ساخته است، تجزیه و تحلیل معلومات آن، در خور توانایی این مخلوقات خاکی نیست و ما فقط از راه آثار و نمونه هایی که به ما رسیده است با این اقیانوس ناپیداکرانه آشنایی پیدا می کنیم.
________________________________________
منابع:
زندگانى امام على الهادى علیه السلام، باقر شریف قرشى.
14 نور پاک، تاریخ زندگی پیشوایان معصوم علیهم السلام، عبد الرحیم عقیقى بخشایشى.