ملاک کفر واسلام-فرق مسلمان با کافر-اقسام کفر
۱۳۹۲/۰۷/۲۸
–
۳۴۹۴ بازدید
معیار کفر و اسلام چیست؟اگر کسی شراب بنوشد و نماز نخواند کافر است؟ اگرنیست چرا به او میگویند مسلمان حال انکه مسلمانان در مقابل خدا خدا تسلیم است و شراب خور تسلیم نشده است؟
از نظر اعتقادی اقرار قلبی به وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر اکرم(ص) – که مضمون شهادتین است – کافی است و آدمی را از زمره کافران خارج ساخته و پاک می گرداند. ترک نماز و دیگر ضروریات دین در صورتی که صرفا بی اعتنایی عملی باشد موجب کفر نیست. ولی اگر بازگشت به انکار خدا و رسول نماید کفر محسوب می شود. اما اینکه گفته اند: «بین اسلام و کفر مرزی جز ترک نماز نیست» به این معناست که ترک نمازیا شراب خواری ؛ کفر عملی است و چنان نا سپاسی بزرگی در پیشگاه خداوند است که با کفر اعتقادی شباهت و نزدیکی بسیاری دارد؛ تا آن جا که گویی در حد و مرز آن قرار گرفته است ولی احکام کفر بر آن بار نمی شود. مسأله مراتب داشتن مسلمانی به این معناست که میزان پایبندی افراد به احکام و مقررات دینی و تسلیم و انقیاد در برابر آنها بسیار متفاوت است. اما روایت: «من سمع رجلا ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم » به معنای آن است که چنین وضعیتی مسلمانی مطلوب و مورد رضای حق تعالی نیست؛ زیرا شخص در عمل راه کفر و کافران را می پیماید و آنچه پیرامون نماز گفته شد در این جا نیز صادق است.
در پاسخ به این پرسش به مطالب ذیل توجه نمایید :
1-کفر در لغت به معنای پوشاندن است و به همین دلیل به کشاورز که تخم را در زمین پنهان می کند کافر می گویند . کفران نعمت به معنای پوشاندن و کتمان آن و ترک شکر آن است .
2- کفر دارای انواع و مراتب و درجات متعددی است . در روایتی از حضرت صادق –ع- کفر در کتاب خدا به پنج قسمت تقسیم شده است که عبارتند از :
1و 2- کفر حجود و آن دو قسم است : انکار ربوبیت و انکار حق پس از علم و آگاهی
3-کفر نعمت
4- ترک چیزی که به آن امر شده است
5- کفر برائت به معنای بیزاری جستن از مشرکان
البته بزرگترین کفر انکار وحدانیت خدا یا دین یا نبوت است و به تعبیر دیگر بدترین کافر کسی است که اصول یا ضروری دین را انکار نماید .که باعث میشود ،فرد از اسلام ،خارج شود.
3- گاهی کافر کسی است که از روی عمد و عناد حق و حقیقت را می پوشاند و آن را انکار می کند و گاهی به فردی گفته می شود که ندانسته و از روی جهل منکر حق است و در قرآن به هر دو فرد کافر گفته شده است .
4- در قرآن کریم به کسی که عملی و حکمی الهی را ترک کند و وظیفه خود را در مورد آن انجام نمی دهد کافر گفته شده است . مثلا در مورد ترک کننده حج در آیه 97 آل عمران چنین آمده است : و من کفر فان الله غنی عن العالمین .
5- انجام گناه و حتی گناهان کبیره انسان را کافر نمی کند ولی در عین حال گناه نوعی کفر به معنای لغوی آن یعنی پوشاندن حق و کفران نعمت است .
6-کافر بودن ابلیس به معنای انکار ربوبیت و مبدا و خالق عالم نیست بلکه کفر شیطان از نوع پوشاندن حقیقت و کبر و غرور و نافرمانی امر و دستور خداوند است و بدترین بلاى جان انسان نیز همین کبر و غرور است که پرده هاى تاریک جهل بر چشم بیناى او مى افکند، و او را از درک حقایق محروم مى سازد، او را به تمرد و سرکشى وامى دارد، و از صف مؤمنان که صف بندگان مطیع خداست بیرون مى افکند، و در صف کافران که صف یاغیان و طاغیان است قرار مى دهد، آن گونه که ابلیس را قرار داد. کبر و غرور ممکن است خودش مستقیما کفر محسوب نشود، ولی به طور قطع یکی از عوامل و زمینه های کفر را در انسان به وجود می آورد.
در پاسخ به این پرسش به مطالب ذیل توجه نمایید :
1-کفر در لغت به معنای پوشاندن است و به همین دلیل به کشاورز که تخم را در زمین پنهان می کند کافر می گویند . کفران نعمت به معنای پوشاندن و کتمان آن و ترک شکر آن است .
2- کفر دارای انواع و مراتب و درجات متعددی است . در روایتی از حضرت صادق –ع- کفر در کتاب خدا به پنج قسمت تقسیم شده است که عبارتند از :
1و 2- کفر حجود و آن دو قسم است : انکار ربوبیت و انکار حق پس از علم و آگاهی
3-کفر نعمت
4- ترک چیزی که به آن امر شده است
5- کفر برائت به معنای بیزاری جستن از مشرکان
البته بزرگترین کفر انکار وحدانیت خدا یا دین یا نبوت است و به تعبیر دیگر بدترین کافر کسی است که اصول یا ضروری دین را انکار نماید .که باعث میشود ،فرد از اسلام ،خارج شود.
3- گاهی کافر کسی است که از روی عمد و عناد حق و حقیقت را می پوشاند و آن را انکار می کند و گاهی به فردی گفته می شود که ندانسته و از روی جهل منکر حق است و در قرآن به هر دو فرد کافر گفته شده است .
4- در قرآن کریم به کسی که عملی و حکمی الهی را ترک کند و وظیفه خود را در مورد آن انجام نمی دهد کافر گفته شده است . مثلا در مورد ترک کننده حج در آیه 97 آل عمران چنین آمده است : و من کفر فان الله غنی عن العالمین .
5- انجام گناه و حتی گناهان کبیره انسان را کافر نمی کند ولی در عین حال گناه نوعی کفر به معنای لغوی آن یعنی پوشاندن حق و کفران نعمت است .
6-کافر بودن ابلیس به معنای انکار ربوبیت و مبدا و خالق عالم نیست بلکه کفر شیطان از نوع پوشاندن حقیقت و کبر و غرور و نافرمانی امر و دستور خداوند است و بدترین بلاى جان انسان نیز همین کبر و غرور است که پرده هاى تاریک جهل بر چشم بیناى او مى افکند، و او را از درک حقایق محروم مى سازد، او را به تمرد و سرکشى وامى دارد، و از صف مؤمنان که صف بندگان مطیع خداست بیرون مى افکند، و در صف کافران که صف یاغیان و طاغیان است قرار مى دهد، آن گونه که ابلیس را قرار داد. کبر و غرور ممکن است خودش مستقیما کفر محسوب نشود، ولی به طور قطع یکی از عوامل و زمینه های کفر را در انسان به وجود می آورد.