منابع برای مطالعه و تحقیق در نهج البلاغه
۱۳۹۲/۰۹/۱۲
–
۵۳۲ بازدید
ببخشید بنده دانشجوی ارشد نهج البلاغه هستم، و با افراد زیادی برخوردداشتم که خواستند اونها را راهنمایی کنم که بیشتر با نهج البلاغه آشنا بشوند وبیشتر هدفشان پیدا کردن آرامش ودور شدن از مشاغل روزمرگیشان است. ولی من هنوز این توان را درخودم نمیبینم که آنها را درست راهنمایی نمایم .خواهشمندم ضمن معرفی کتابهای در این زمینه بنده را بیشتر راهنمایی کنید که چطور دانشی را که به طور تئوری آموختم در مرحله عمل و آموزش به دیگران استفاده نمایم.
ضمن آرزوی موفقیت در تمام مراحل و مسائل زندگی به خصوص در رشته تحصیلی و دغدغه ای که دارید لطفا در پاسخ به چهار مطلب زیر توجه فرمائید.
مطلب اول.
فعالیتهای گوناگونی در رابطه با معرفی نهج البلاغه انجام گرفته و می گیرد، اما کافی نیست بلکه باید در قالب های مختلف در جامعه عرضه شود. به طور مثال؛ برگزاری مسابقات سراسری، متون درسی، استفاده حداکثر سخنرانان، تابلو کردن کلمات قصار و… امید است که این کتاب شریف و رهنمودهای آن، راهنمای همگان در همه امور زندگی باشد.
مطلب دوم.
برای مطالعه و تحقیق در «نهج البلاغه » می توان به منابع زیر مراجعه کرد: 1- ترجمه و تفسیر نهج البلاغه محمد تقی جعفری (ره )؛ 2- سیری در نهج البلاغه شهید مطهری؛ 3- جستجویی در نهج البلاغه عابدی؛ 4- ابعاد گسترده اسلام جواد مصطفوی؛ 5- پیرامون نهج البلاغه شهرستانی؛ 6- یادنامه کنگره نهج البلاغه گروهی از نویسندگان؛ 7- ابزار و اطلاعات مقدماتی تحقیق در نهج البلاغه، محمد دشتی؛ 8- نهج البلاغه چیست ؟ شهرستانی؛ 9- آشنایی با نهج البلاغه، مهدی جعفری؛ 10- یادنامه علامه شریف، رضی گروهی از نویسندگان؛ 11- کاوشی در نهج البلاغه، گروهی از نویسندگان؛ 12- کلیدهای شناسایی نهج البلاغه، محمد دشتی؛ 13- پژوهشی در اسناد و مدارک نهج البلاغه، مهدی جعفری؛ 14- الهیات در نهج البلاغه، لطف الله صافی؛ 15- یادنامه دومین کنگره نهج البلاغه، گروهی از نویسندگان .
مطلب سوم.
برای استفاده عملی از نهج البلاغه و به طور کلی هر نوع پند و اندرز و راهنمایی و ارشاد باید شرایطی در بیرون انسان و شرایطی در درون او فراهم گردد تا زمینه استفاده عملی در زندگی ممکن گردد. باید پند و اندرز و راهنمایی در قالبی جذاب و گیرا و تأثیرگذار و از طرف فردی وارسته وعامل و پیوسته و مرتبط با حق باشد و از طرفی زمینه های نظری و فکری و آمادگی روحی و درونی در شنونده یا خواننده یا بیننده وجود داشته باشد تا سخن حق و حکیمانه بر دل آماده نشیند و همچون بذری که آماده رویش است و در زمینی مستعد و آماده کشت شده به بار نشیند و بالنده شود و ثمر دهد. گاه نارسایی پند و راهنمایی و زمانی عامل نبودن راهنما به پند و راهنمایی خویش و گاهی آماده نبودن زمین دل و قلب موعظه شونده باعث می شود تا موعظه و پند و ارشاد اثر مطلوب خود را نداشته باشد و بی اثر یا کم اثر باشد. پس در آغاز باید حق را شناخت و از نظر نظری و تئوری با ملاک ها و معیارهای حق آشنا شد و سپس زمین نامساعد و نامناسب دل و درون را با توجه، توبه و استغفار و دوری گزیدن عملی از گناهان و آلودگی ها و انجام وظایف الهی و رعایت تقوا و گام برداشتن در جاده بندگی و عبودیت آماده ساخت و آن گاه ناگزیر سخن حق به ویژه از حلقوم تبلور حق و حقیقت یعنی امیر مؤمنان(ع) بر چنین دل آماده ای می نشیند و تا اعماق دل نفوذ می کند و پرتو و رشحه ای از صفات و کمالات الهی آن امام همام در وجود انسان جلوه گر می شود. در روایت می خوانیم: «ما اکثر العبر و اقل الاعتبار؛ عبرت ها چه فراوان و عبرت گرفتن چقدر کم است»، (میزان الحکمه، ج 6، ص 37، ح 11470). یعنی انسان از نظر وجود پند و موعظه و ارشاد و امور عبرت آموز معمولا کمبودی ندارد ولی موانع درونی و حجاب ها و پرده های غفلت و گناهان و علاقه بیش از حد معمول و معقول به دنیا و با همه وجود غرق در دنیا شدن یکسره به دنیا پرداختن و حب جاه و ثروت، نمی گذارند این پندها در دل انسان اثر بگذارند. گاه می شود یک نصیحت و موعظه نسبت به فردی آثار عجیب و عمیقی به جا می گذارد و زندگی او را کاملا دگرگون می سازد ولی در فرد دیگری که در کنار او بوده و این موعظه را شنیده، کوچکترین اثری ندارد و این دلیل بر این امر است که از طرف نصیحت کننده مشکل و مانعی در کار نبوده بلکه مشکل به وجود موانعی در درون این فرد بر می گردد.
خطبه 184 نهج البلاغه (فیض الاسلام) که به خطبه متقین معروف است با پیشنهاد و اصرار و پافشاری یکی از یاران امیر مؤمنان(ع) که مردی زاهد و پارسا به نام «همام» بود، ایراد گردید و در پایان خطبه به حدی کلمات دل نشین و آتشین و فصیح و بلیغ حضرت(ع) در دل آماده همام اثر گذاشت که طاقت نیاورد و فریادی کشید و از دنیا رفت. حضرت علی(ع) فرمود: «هکذا تصنع المواعظ البالغه باهلها؛ پند و موعظه رسا و مؤثر این چنین در دل اهلش اثر می گذارد».
مطلب چهارم.
مباحث نهج البلاغه که هر کدام شایسته بحث و مقایسه است، به قرار ذیل است: – الهیات و ماوراء الطبیعه. – سلوک و عبادت. – حکومت و عدالت. – اهل البیت و خلافت. – موعظه و حکمت. – دنیا و دنیاپرستی. – حماسه و شجاعت. – ملاحم و مغیبات. – دعا و مناجات. – شکایت و انتقاد از مردم زمان. – اصول اجتماعی. – اسلام و قرآن. – اخلاق و تهذیب نفس. – شخصیتها. – و یک سلسله مباحث دیگر.
(ر. ک: مجموعه آثار شهید مطهری، ج14؛ سیری در نهج البلاغه، ص375).