۱۳۹۲/۱۲/۰۳
–
۲۹۷ بازدید
مهدویت و گستره تعلیم و تربیت
همانگونه که اصل نبوت با آموزههای وحیانی و قرآنی خود در حیات انسانها پرتوافشانی دارد، اصل مهدویت ـ که تابعی از اصل امامت و ولایت است ـ چنین قلمروی گسترده ای خواهد داشت.
اسلام، تعلیم و تربیت
شکی نیست که برترین آموزه دین و قرآنی عبارت است از تعلیم و تربیت الهی و توحیدی. در حقیقت دیگر آموزههای اسلام ناب محمدی را میباید برآمده از بستر تعلیم و تربیت دینی یا بالیده در آن به حساب آورد، چون ایمان به خدا و پیامبر اسلام بدون تزکیه و تقواپیشگی همه جانبه مومنانه امکانپذیر نیست.
همانگونه که اصل نبوت با آموزههای وحیانی و قرآنی خود در حیات انسانها پرتوافشانی دارد، اصل مهدویت ـ که تابعی از اصل امامت و ولایت است ـ چنین قلمروی گسترده ای خواهد داشت.
اسلام، تعلیم و تربیت
شکی نیست که برترین آموزه دین و قرآنی عبارت است از تعلیم و تربیت الهی و توحیدی. در حقیقت دیگر آموزههای اسلام ناب محمدی را میباید برآمده از بستر تعلیم و تربیت دینی یا بالیده در آن به حساب آورد، چون ایمان به خدا و پیامبر اسلام بدون تزکیه و تقواپیشگی همه جانبه مومنانه امکانپذیر نیست.
چگونه میتوان از عدالت و احسان و انصاف در میان مردم سخن گفت، بیآنکه اجراکنندگان آن همه را ملزم به تزکیه نفس در جهت خشنودی خداوند نمود؟
چگونه میتوان از علم و تحقیق و فرهنگ و تمدن سالم و بارورکننده استعدادهای مردم سخن گفت، بیآنکه آن همه را همراه با خودسازی و تعهد الهی ساخت؟ از این رو تردید نباید داشت که تعلیم و تربیت الهی در اسلام نقش بسترسازی دارد.
تعلیم و تربیت مهدوی
۱. انتظار نور
آموزه انتظار را میباید برترین تعلیم مهدوی به حساب آورد. منتظر ظهور حضرت قائم آل محمد (ص) چشم به راه حکومت عدل جهانی است که پیامبران ابراهیمی در بعثتهای الهی خویش طرح آن را در تاریخ و حیات بشر افکندهاند.
انتظار مهدی موعود در حقیقت انتظار نور حق است که در آخر زمان و در انتهای سیر تکامل فکری و اجتماعی بشر بر ظلمت باطل چیرگی مییابد.
فرهنگ و تعلیم انتظار سبب میشود که اخلاق و روحیات منتظران مهدی موعود در جهت اخلاق الله قرار گیرد. به سخنی دیگر آنها منش و روش مومنانهای در زندگی فردی و جمعی خود داشته باشند که حاصل آن چیزی جز بندگی خالصانه خداوند نخواهد بود.
تعلیم انتظار حقیقی حضرت حجت (عج) بسترساز داناییها و خودآگاهیهای فردی و اجتماعی و تاریخی بشر خواهد گشت. از این رهگذر است که یک فرد یا جامعه منتظر رویکردهای علمی و فرهنگی خواهد یافت.
۲. آیندهنگری
آموزه دیگر مهدویت در فرهنگ شیعی عبارت است از آیندهنگری. منتظران مهدی موعود از یکسو نگاه بر گذشته بشر و اقوام و تمدنها و فراز و نشیبهای معنوی آنان دارد و از دیگر سو، نگاه به آینده بشر.
در نگرش منتظر به آینده روشن بشر است که امیدها شکل میگیرد و حرکتهای متناسب با حاکمیت فرهنگ و تربیت مهدوی پدیدار میگردد. انسانهایی که آیندهنگری مهدوی را به دست آوردهاند، هرگز به پلیدیها و ستمگریها و سیاهیهای جامعه و زمانه خویش خود نمیگیرند.
آنان پیوسته در همت و کوشش هستند تا راه بشر را به سوی فردایی آکنده از خیر و روشنایی بگشایند. این حرکتها پیوسته و مستمر در طی تاریخ حیات منتظران مهدی موعود است که ایده مهدویت را ایدهای الهی و کارآمد مینمایاند و نومیدیها و ستمپذیریها را از چهره حیات بشر میزداید.
آیندهنگران مهدوی در واقع همان آیندهسازان تاریخ بشر خواهند بود، زیرا آینده بشر را آیندهای روشن مینگرند. از آیندهای سیاه و تاریک، نگاه بدبینانه و یأسآلود و تسلیمپذیرانه هرگز در حوزه مهدویت جایی ندارد.
۳. تکلیفگرایی
عنصر تکلیف در فرهنگ مهدوی منزلت بلندی دارد. منتظران مهدی (عج) همواره به تکلیفهای الهی خود میاندیشیند که در آیات قرآن کریم و سنت رسول اکرم (ص) و عترت (ع) به روشنی بیان شده است.
تکلیفگرایی مهدوی سبب میشود که جامعه مهدوی در صراط مستقیم انسانیت حرکت داشته و از گرایشهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی شرکآمیز و زیانبار فاصله پیدا کند.
به تعبیر دیگر بر اساس همین ویژگی تکلیفگرایی مومنانه است که میتوان هماره به جامعه مدینه النبی چشم دوخت و آن را الگوی جامعهسازی قرآنی و اسلامی شناخت.
همانندسازی اصحاب حضرت حجت (عج) به اصحاب پیکار بدر در عصر رسول الله (ص) نمودار همخوانی دو جامعه مهدوی و نبوی است که بر پایه تکلیف و تکلیفگرایی مومنانه پدیدار آمده یا پدیدار خواهند آمد. از اینرو باید تکلیفگرایی را شاخصه فرهنگ مهدوی به حساب آورد و بر پایه آن منتظران کاذب را از منتظران صادق تمیز داد.
تکلیفگرایان مهدوی در روند نشر خوبیها و زیباییها و فضیلتهای اخلاقی و اجتماعی میکوشند و از بدیها و زشتیها و رذیلتهای اخلاقی و اجتماعی پیشگیری میکنند. اینجاست که پیوند مهدویت و امر به معروف و نهی از منکر مطرح میشود.
یک منتظر مهدی (عج) هرگز نمیتواند نظارهگر حرکتهای گفتاری و رفتاری نامتناسب با توحید و کرامت انسانی باشد و بیتفاوت و سستی و مسؤولیتگریزی را شیوه خود سازند، زیرا این همه با ایمان به خدا و پیامبر و ولایت معصومان (ع) سخت ناسازگار است. ولایت الهی مومنان را بر آن میدارد که هماره در مکان و زمان خویش تأثیرگذار باشند نه تسلیمپذیر.
۴. گرایش همهجانبه به انسان کامل
یکی از تعلیمهای محوری مهدویت گرایش به انسان کامل یا راهنمای صراط مستقیم است. امامت و ولایت در اسلام حاصل این گرایش سازنده است. این تعلیم نقش بسیاری در تربیت انسانها دارد. زیرا انسان کامل یا ولی حق کسی است که خود را شناخته و به حق پیوسته است. اینک او همچون پیامبر اسلام در زمان خویش میتواند هدایتگر مردم به سمت تربیت الهی و اسلامی گردد.
انسان که خط حرکت صحیح را در حیات خود نشناسد، حرکات و سکنات و فعالیتهای او در زندگی، در جهت تکامل نخواهد بود. حرکت تکاملی انسان، حرکت روی خط صحیح وجود و تکلیف و غایت است.
شناخت این خط که همان صراط مستقیم است، بدون شناخت راهنمای خط ممکن نیست و حرکت در غیر خط، انحطاط است و ابطال فرصت و عمر.
به سخنی دیگر حرکت تکاملی، حرکت به سوی کمال است و بهترین و بالاترین کمال، کمال مطلق است، کمال مطلق خداست.
پس حرکت تکاملی، حرکت در راه خدا و به سوی خداست. بلکه باید گفت حرکت تکاملی منحصر است به حرکت به سوی خدا ـ لا اله الا الله ـ و معلوم است که حرکت به سوی خدا، بدون شناختِ حجت خدا که راهنمای خط است، ممکن نیست.
این است که حضرت امام رضا (ع) در حدیث مشهور، خود را به عنوان حجت خدا، از شروط لا اله الا الله میداند، «وانا من شروطها».
بنابراین نشناختن امام، نشناختن خط حرکت تکاملی و خصوصیات آن است. اینها همه دوری و دور شدن از هدایت است و سقوط در ورطه هلاک و جاهلیت. و همین است که پیامبر اکرم (ص) در حدیث مشهور «ثقلین»، دو چیز را با هم تفکیکناپذیر، عامل نجات و هدایت شمرده و معرفی فرموده است: قرآن و عترت، یعنی: برنامه و راهنما، کتاب و معلم. (خورشید مغرب، ص۱۴۵)
۵. عدالتگرایی
عدلگرایی که محور هم بعثتهای توحیدی و ابراهیمی انبیاست، در فرهنگ و تربیت مهدوی به گونهای چشمگیر دیده میشود.
اگر درست بنگریم عدلگرایی همهجانبه و گسترده و جهانشمول بشری را میباید در عصر مهدی موعود سراغ گرفت، زیرا در این عصر است که بشر به بلوغ بایسته فکری و عقلانی خود نزدیک میشود و مفهوم درست عدالت را کشف میکند.
از آن پس است که انسانها در جهت بر پای داشتن عدل و قسط در جامعه و زمانه خود، بلکه در مقیاس گستردهتر حرکت میکنند و نهایت این حرکت عدالتگرایانه را میتوان در عصر ظهور مهدی (عج) آشکارا نگریست.
پیش از عصر ظهور، عدلگرایی منتظران بسترساز تربیت اجتماعی میشود. یعنی هر فرد یا جامعه منتظر به روشنی در مییابد که انتظار و عدالت عناصر غیرقابل تفکیک از یکدیگرند. بنابراین باید به سمت و سوی عدل و قسط رفت.
این ایده سبب میشود که ظلمستیزی و نفرت از ظالمان در قلب منتظران تجلی کند و از آن پس اقدام مومنانه در جهت جایگزینی حکومت عدل به جای حکومت ظلم صورت پذیرد.
تاریخ اسلام و تشیع از دیرباز شاهد همین حرکتهای عدالتگرایانه و ظلمبراندازنه بوده است. ریشه این حرکتها را در کجا باید سراغ گرفت؟
بیگمان جهاد و حرکت ضدبیداد منتظران مهدی (عج) در توحید و عدلگرایی آن ریشه دارد. از همینرو تشیع هماره مذهب اعتراض و انتظار الهی به شمار میآمده و انسانهای به ستوه آمده از ظلم و بیداد را گرد شمع انسان کامل میآورده است.
۶. مقاومتگرایی
عدلگرایی مهدوی نمیتواند بدون مقاومتگرایی باشد. چون در این بصیرت ایدهای بدون حرکت خواهد ماند. منتظری که فقط گرایش ذهنی و فکری به عدل و حاکمیت جهانی آن در عصر ظهور حضرت حجت (عج) دارد، خواه ناخواه میباید حرکت و مقاومتی را پشتوانه ایده عدلگرایانه خود سازد. آنگاه که این دو با هم باشد، یعنی گرایش به عدالت حقیقی و همهجانبه و گرایش به مقاومت در راه چنان عدالتی همراه گردد، میتوان گفت که فرد و جامعه منتظر در حال شکل گرفتن است. قرآن کریم و سنت پیامبر و عترت پیامبر، مطلوبشان همین است: عدالت و مقاومت.
بدینسان است که مهدویت در حوزه تربیت انسانی، چه فردی و چه جمعی تأثیرگذار خواهد گشت. منتظران مقاوم و عدالتخواه، هرگز رویکرد انحطاطی را نخواهند پذیرفت.
آنان در مکتب مهدوی چنان پرورش یافتهاند که نه زمانی آرام مینشینند و به فساد و بیداد خود میگیرند و نه آهنگ حرکت به سوی آینده روشن انسان و حیات انسان را به فراموشی میسپارند.
مقاومتگراییشان در برابر افزونخواهی بیدادگران سبب میشود که هم نور ایمان را در باطنشان متجلی سازند و هم در جامعه و فرهنگ و اخلاق و اقتصادشان.
شیعه منتظر از پیشوایان خود چنین آموخته است: «لیله من امام عادل خیر من الف شهر ملک بنیامیه»؛ «یک شب از ایام حکومت پیشوای عادل، بهتر است از هزار ماه حکومت جباران و ستمگرانی چونان امویان!» (امام صادق (ص)، تفسیر البرهان، ج۴، ص۴۱۷).
مفهوم این حدیث شریف چیزی جز ارج نهادن به ولایت و عدالت و مقاومت در راه آن است؟ منتظری که اهل حرکت و مقاومت مهدوی نباشد، اخلاق و تمایلات باطنیاش به پوچی و پلیدی میگرایند، زیرا انسان در حال حرکت است که سلامت روح و روان دارد. آنگاه که حرکت از حیات یک موجود زنده حذف شود، جز مرگ چه میماند؟ پس مقاومتگرایی را باید عامل پیدایش و تداوم تربیت و انسانیت خواند. فرد و جامعهای که به مقاومت در برابر عوامل ظلم و فریب خو گرفته باشد، حامل پیامهای قرآنی ـ مهدوی خواهد گشت و بدینسان است که میتوان بستر نظری و عملیِ آینده روشنِ انسان و جهان را رقم زد.
نویسنده: ابوالفضل هدایتی
مرجع : ساعت صفر