مهر تایید امام عصر(ع) بر دفتر تقدیر امور کائنات در شب قدر
۱۳۹۳/۰۴/۲۸
–
۶۶ بازدید
رابطه شب قدر و امام عصر(ع)؛
مهر تایید امام عصر(ع) بر دفتر تقدیر امور کائنات در شب قدر
خبرگزاری شبستان: مهدی اولیالأمر زمانة ماست؛ از اعلی علیین آسمانها پایین آمده، تا ملائکه و روح به قرب او نایل شوند، عرض ادبی نمایند و دفتر تقدیر امور کائنات را نزد او بگشایند تا دستان مبارکش، مهر تأیید بر زند.
خبرگزاری شبستان: قرآن، این کلام محکم الهی، ماه مبارک رمضان را ماه نزول خود معرفی میکند، رمضانی که از دیرباز ارجمند بوده، باید تا قیام قیامت، ارج نهاده شود؛ بنابراین به پاس حرمت آن فرمود: (فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ).[۱]
رابطه شب قدر و امام عصر(ع)؛
مهر تایید امام عصر(ع) بر دفتر تقدیر امور کائنات در شب قدر
خبرگزاری شبستان: مهدی اولیالأمر زمانة ماست؛ از اعلی علیین آسمانها پایین آمده، تا ملائکه و روح به قرب او نایل شوند، عرض ادبی نمایند و دفتر تقدیر امور کائنات را نزد او بگشایند تا دستان مبارکش، مهر تأیید بر زند.
خبرگزاری شبستان: قرآن، این کلام محکم الهی، ماه مبارک رمضان را ماه نزول خود معرفی میکند، رمضانی که از دیرباز ارجمند بوده، باید تا قیام قیامت، ارج نهاده شود؛ بنابراین به پاس حرمت آن فرمود: (فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ).[1]
از سویی دیگر، شبی مبارک، یعنی شب قدر را محملگاه نزول خود میشمرد: (إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُّبَارَکَةٍ)[2] و (إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَة القدر)[3] قدری که در لغت به معنای اندازه و اندازهگیری و تعیین است[4] و در اصطلاح، یعنی ویژگی هستی، وجود هر چیز و چگونگی آفرینش آن، یعنی اندازه و محدودة وجودی هر چیز؛[5] پس قرآن در شبی نازل شد که همة مقدرات، تقدیر میگردد و قالب معیّن و اندازة خاص هر پدیده، روشن و اندازهگیری میشود، همچنانکه امام رضا(ع) در تبیین شب قدر فرمود: «لیلة القدر هی خیر من الف شهر و فیها یفرق کل امرحکیم و هو رأس السنة یقدر فیها مایکون فی السنة من خیر و شر و منفعة أو رزق أو أجل و لذلک سمّیت لیلة القدر».[6]
آری! شبی که راه سعادت بشر در آن تعیین گردید و فرقانی نازل شد که تا روز (وَامْتَازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ)[7] روز جدایی حق از باطل، چراغی شود برای همة آنهایی که میخواهند، هدف هستیبخش خود را در (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ)[8] امتثال بخشند تا او هم به پاس این ارادة آنها، نوری سبز را در یکی دیگر از این شبهای رمضانی تقدیر سرنوشت، در سرنوشت آنها قرار دهد. (وَأَیَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ)[9] و اینگونه شود (وَیُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ).[10]
بدیهی است که هر سال، رمضانی دارد و نگاهی به سورة مبارکة دخان و قدر نیز نشان میدهد که هر رمضانی هم در خود، شبی مبارک به نام شب قدر دارد، چرا که افعال مضارع «یفرق» و «تنزّل» در آیات (فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ)[11] و (تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ)[12] دلالت بر تکرار، بقا، تجدّد و دوام دارند؛ همچنانکه استفاده از «القدر» ـ که معهود ذهنی بودن آن را نزد مخاطبان آیه بیان مینماید ـ معلوم میکند که از همان زمان ـ که بشر، آمادة فراگرفتن شریعت و قوانین گردید و به رشد و بلوغ رسیده، پیغمبران و گیرندگان وحی و الهام در میان مردم برانگیخته شدند ـ لیلة القدری داشتند که اصول معارف و شریعت در آن، مقدر میگردیده، همچنانکه امور مادی یکسالة آنها نیز تعیین میشده است؛ اما با توجه به این مطلب که لیل? القدر برای پیمبران و برگزیدگان امتها، به صورتهای مختلف بوده، با تکامل نبوت و شریعت، پیوسته کاملتر گردیده، تا آنکه قرآن جامع و کامل در آن، یکجا بر خاتم پیمبران(ص) نازل شد.
ولی باز هم، لیلة القدرهایی وجود دارند، درست مثل رمضان که هر ساله در حال تکرار شدن است؛ لیلة القدرها، جدا کردن امور و فرستادن آنها به وسیلة ملائکه و روح؛ همانطور که در زمان رسول مکرم اسلام(ص)، تفریق امور و فرستادن آنها، صورت میگرفته، به طور یقین فرشتگان و روح، این امور را در آن برهة زمانی بر آن شخصیت بزرگوار نازل میکردهاند چرا که از نظر قرآن، نزول ملائکه و روح، این حاملان امر، جز برای افراد خاصی امکانپذیر نیست: (یُنَزِّلُ الْمَلآئِکَةَ بِالْرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَن یَشَاء مِنْ عِبَادِهِ)[13] و (و یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ) تا جایی که به صراحت آن را مخصوص برگزیدة خلقت میشمرد: (وَکَذَلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ رُوحاً مِّنْ أَمْرِنَا)[14] پس احتمال نزول ملائکه و روح در شب قدر برای بالا بردن اعمال مؤمنین یا ورود در مجالس انس و همراهی آنان در عبادت، منتفی است؛ افزون بر اینکه لحنِ (َنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا)[15] حاکی از امری فوقالعاده در این شب است که باعث (وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ)[16] شده، در حالیکه نزول ملائکه برای احتمالات یاد شده، امری عادی است که ممکن است در شبهای مبارک دیگری همچون شب نیمة شعبان و … هم اتفاق بیفتد.
پس باید در شبهای قدر دیگر نیز، فرشتگان و روح بر کسی، نازل شوند و امر را بر وجود او عرضه، کشف یا تبیین و تحکیم کنند؛ کسی که بیشترین سنخیت را با افراد دارای این مقام در گذشته و بالاخص وجود مبارک پیامبر عظیمالشأن اسلام(ص) داشته باشد، یعنی کسی که به افق نبوت، نزدیک باشد.
بنابراین شب قدر و تقدیر هر ساله، صاحبی دارد و این، چیزی غیر از فرمایش مولای متقیان امیرمؤمنان علی(ع) نیست که فرمود: (ان اللیلة القدر فی کل سنة و إنه ینزل فی تلک اللیلة امر السنة و ان لذلک الامر ولاة بعد رسول الله(ص).[17]
صاحبی که تا زمانیکه آن شب مبارکه، شب قدر و به عبارتی، ماه رمضانی هست؛ باید باشد.
صاحبی که طبق آیات وحی باید محل نزول ملائکه و روح و از صاحبان امور باشد و همین وحی، تنزیل ملائکه و روح را بر چنین افرادی میشمارد: (یُنَزِّلُ الْمَلآئِکَةَ بِالْرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَن یَشَاء مِنْ عِبَادِهِ)[18] و (إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ)[19] افرادی از بندگان شایسته خدا که راه ایمان را به حقیقت برگزیده، تا آخر در آن ماندهاند؛ در کنار اینکه از صاحبان امور در جایگاه کسانی یاد میکند که اطاعت آنان در کنار اطاعت خدا و رسول بزرگوارش است (أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ)[20] همانهایی که اگر به آنها رجوع شود، منابع و معادن علوم در وجودشان کشف میگردد (وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِی الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ)[21] صاحبان اموری که ملائکه در شبی که (فیها یُفرَقُ کُلُّ أمرٍ حَکیمٍ)، آن را بر این وجوه الهی (فَأَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ)[22] عرضه میدارند.
حال سؤال این است که چه کسی ادعای ولایت و امری را برای خود یا دیگری دارد که به وسیلة فرشتگان و روح بر او نازل شده است و میشود؟ آیا در میان جهانیان، کسانی غیر از سلالة نبوت، برگزیدگان رسالت و عترت بهترین آفریدة آفریدگار جهان هستند که لباس (اِنّ الَّذینَ قالوا رَبُّنا اللهُ ثم استَقاموا) را به زیباترین و کاملترین شکل بر تن کرده (وَ لباسُ التَّقوی ذلکَ خیرٌ) تا شایستة منزلگاه شدن نزول ملائکه و روح، گشته باشند برای دریافت امور که اولی الأمری شوند که اطاعت آنان بر تمامی بندگان و کائنات واجب است؟ اولی الأمری که تا جهان هست، باید کسی از آنها باشد؛ چرا که تا جهان هست، سال و ماه رمضان و شب مبارک قدری هست و تا این شب هست، باید محلی مقدس برای نزول تقدیسی ملائکه و روح باشد؛ از همین رهگذر است که پنجمین معدن علم فرمود: «ای جماعت شیعه! با دشمن خود به سورة «انا انزلناه» محاجه کنید که پیروز خواهید شد؛ پس سوگند به خدا! که این سوره برای حجت خداوند تبارک و تعالی بعد از رسول(ص) است؛ همانا این سوره مدرک دین شما و نهایت علم ماست؛ ای جماعت شیعه! با «حم و الکتاب المبین» بحث کنید؛ زیرا این آیه، اختصاص به والیان امر بعد از رسول خدا(ص) دارد.[23]
به بیانی دیگر، هر کس قرآن را در جایگاه کلام خدا پذیرفت؛ همة سورهها و آیات آن را پذیرفته، تسلیم محض تمامی آنها گشته است.
پس لاجرم باید سورة قدر و از آن سوره، شب قدر و استمرار آن را تا روز قیامت بپذیرد و لازمة پذیرفتن آن، قبول این مسئله است که در شب قدر، فرشتهها و روح از طرف پروردگار با هر امری، فرود میآیند و این امر، سرپرست و ولیّ میخواهد که متولی آن امر باشد وگرنه کافر به بعض آیات قرآن خواهد بود که در چنین صورتی، بنا بر بیان خود قرآن، کافر واقعی است (وَیقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ … أُوْلَـئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ حَقًّا)[24]
شاید فرمایش پیامبر خاتم(ص) هم با توجه به این مطلب بوده، که فرمود: «من انکر المهدی فقد کفر؛ هر کس وجود مهدی را انکار کند، رهسپار دیار کفر شده است». [25]
آری! مهدی، همان اولیالأمر زمانة ماست، کسی که ملائکه و روح در برابر او فروتنی میکنند؛ از اعلی علیین آسمانها پایین آمده، تا به قرب او نایل شوند، عرض ادبی نمایند و دفتر تقدیر امور کائنات را نزد او بگشایند تا دستان مبارکش، مهر تأیید بر آن زند، چرا که خوب میدانند، بدون تصدیق او در سال آتی، هیچ پلکی بر هم نمیرود، هیچ برگی از درخت، فرو نمیافتد و حتی هیچ هدایت و گمراهی حاصل نمیشود؛ از این روست که عدهای به امید نیم نگاهی از آن ولیّ مهربان، شب تقدیر خویش را با زمزمة عاشقانة «اللهم کن لولیک» سپری میکنند تا رسم عاشقی را به جا آورند؛ شکواییة هجران را در مینوردند؛ به امید وصل و دیدار، بیدار مینشینند تا از جام ظهور «سلام» تا «مطلع فجر» سرمست شوند.
بله! رمضان دعوت به ضیافتی است، ضیافتی برای تناول از مائدة تقوا، اما همة آنها، تنها نُزُلی است برای شبی، شبی برای بازیافتن خودِ گمشده، خودِ عاشقی که هجرانی طولانی، او را از معشوق حقیقیاش دور داشته، تلنگری میطلبد؛ تا شروع کند؛ از تطاول مهجوری و درازی دوران دوری، شکوه کند؛ آرزوی ظهور صبح روشن وصال به امید رهایی از شب تاریکی هجران و غیبت را نماید و ….
پی نوشت ها:
[1]. سورة بقره، آیة185.
[2]. سورة دخان، آیة3.
[3]. سورة قدر، آیة1.
[4]. قاموس القرآن، سید علی اکبر قریشی؛ ج5، ص246ـ 248.
[5]. المیزان، سید محمد حسین طباطبایی؛ ج12، ص150 و 151.
[6]. نورالثقلین، عبد علی حویزی؛ ج8، ص265.
[7]. سورة یس، آیة59.
[8]. سورة ذاریات، آیة56.
[9]. سورة مجادله، آیة22.
[10]. همان.
[11]. سورة دخان، آیة4.
[12]. سورة قدر، آیة4.
[13]. نحل/2.
[14]. شوری/52.
[15]. قدر/4.
[16]. قدر/2.
[17]. اصول کافی، کلینی؛ ج1، باب فی شأن انا انزلناه، ص247 و بحارالانوار، علامه مجلسی؛ ج25، باب3، ص78.
[18]. نحل/2.
[19]. فصلت/30.
[20]. نساء/59.
[21]. نساء/83.
[22]. بقره/115.
[23]. اصول کافی، کلینی؛ ج1 و کتاب الحج?، باب فی شأن لیلة القدر، ص249.
[24]. نساء/150و 151.
[25]. بحارالانوار، علامه مجلسی؛ ج51، ص51.
پدیدآورنده: زهرا ژرفی یگانه