۱۳۹۳/۰۸/۱۱
–
۱۳۱۲ بازدید
چه کسی در زمان صدر اسلام مورخ تاریخ بوده است؟
سیره نویسان معروف 1- ابان بن عثمان بن عفان: او از کسانی است که دست به به سیره نویسی زده اند .ابان بن عثمان (ف. 95 یا 105 ه) کسی است که در مرحله انتقال حدیث نویسی به مغازی و سیره نویسی قرار گرفته است .پس از او، ابن سعد در شمار محدثان طبقه اول از تابعین مدینه قرار دارد. او نیز به مغازی و سیره نویسی اهمیت فراوان داده ولی به نظر مورخان، بیشتر «محدث » است تا چیز دیگر(ابن سعد، طبقات، بیروت، 1970، ج 5، صفحه 151به بعد .
2- عروة بن زبیر: او (ف. 94 ه) اولین سیره نویس معروف است . سیره نویسی به او منسوب است. گرچه ما امروز کتاب عروة بن زبیر را در دست نداریم، اما مجموعه کتابهای ابن اسحق، واقدی و طبری، همگی از نوشته های ابن زبیر استفاده کرده اند.
3- محمدبن شهاب زهری: پس از ابان بن عثمان و عروة بن زبیر، محمدبن شهاب زهری (51 – 124 ه) به این کار اهتمام ورزید. او از قبیله قریش بود و در مدینه تولد یافت، اهتمام فراوانی به حدیث داشت و در میان احادیث، به روایتهای مغازی اهمیت بیشتری می داد. زهری در تدوین مغازی از سیره نویسی پیامبر(ص) آغاز کرده است. محمد بن شهاب زهری از نسابان معروف است و در این رشته تالیف داشته است. کتاب نسب قریش مصعب زبیری عمده مطالب خود را از محمدبن شهاب زهری اقتباس کرده است.
4- محمدبن اسحاق: پس از چند نفر از محدثانی که تقریبا در تدوین تاریخ اسلام نقشی داشته اند، نوبت به محمدبن اسحق (151ه.) می رسد. او بزرگترین مورخ اسلام است و امروزه تاریخ او در دسترس ما قرار دارد.ابن اسحق سیره خود را به دو دوره و یک فترت تقسیم می کند:
1- آغاز سیره که شامل آغاز خلقت تا پیدایش نسل عرب و اولاد اسماعیل تا بعثت رسول اکرم(ص) است.
2- از بعثت تا تشکیل دولت اسلامی در مدینه;
3- غزوات پیامبر(ص)، وفات ایشان ، قضیه سقیفه بنی ساعده، اشعار و مرثیه هایی که برای آن حضرت سروده اند. ما به بیشتر مطالب ابن اسحق از طریق ابن هشام، که آن را تنقیح کرده و بخشهایی از آن را، بخصوص در بخش اول حذف کرده، واقف هستیم و شاید بتوان گفت که کتاب او و کتاب ابن هشام قدیمی ترین متنی است که درباره سیره پیامبر(ص) در دسترس ما قرار دارد.
مؤلفان اسلامی محمدبن اسحق را شخصیتی شیعی دانسته اند و اگر او گاهی از سوی مالک بن انس متهم شده به این علت بوده که ابن اسحق در نسب مالک همواره طعن می کرده است. لذا، مالک او را به انواع تهمتها متهم ساخته است; وگرنه ابن حجر در التقریب خود و شهید ثانی در حواشی خود بر خلاصة الرجال علامه، به تشیع وی تصریح کرده اند.(سید حسن صدر، تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام، مکتبة النشر و الطباعة العراقیه، ص 233 )«از اخباری که ابن اسحاق در مناقب و فضایل اهل بیت(ع) نقل کرده و در منابع گوناگون آمده است، استفاده می شود که او دوستدار اهل بیت(ع) بوده است.»- (محمدبن اسحق، سیرة رسول الله، مقدمه دکتر اصغر مهدی، ص 73 ) . ابن هشام گرچه اصل سیره ابن اسحق را از طریق راوی او، زیادبن عبدالله البکائی، نقل کرده است ولی او به دلیل معاصر بودن با بعضی خلفای عباسی و رعایت سیاست آنها، از ذکر فضایل و مناقب امیرالمؤمنین(ع)، که ابن اسحق مفصلا از آنها یاد می کند، خودداری نموده و آن قسمت را حذف کرده و گویی به نوعی تعصب ضد شیعی آلوده شده است. در آخرین سیر مطالعه سیره نویسی، ضرورت دارد که از دو دانشمند دیگر نیز، که مانند محمد بن اسحق در مغازی و سیره نویسی شهرت فراوان دارند، نام ببریم:
5- محمد بن عمر واقدی: او صاحب کتاب المغازی است که درباره غزوات و سرایای پیامبر(ص) در خلال دوران حکومت مدینه و بر حسب تسلسل زمانی و تاریخی بحث می کند. واقدی (130 -207 ه.) در اسناد و تحقیق تاریخ حوادث دقت بیشتری داشت; از این نظر نیز، معلومات بسیاری نسبت به هر حادثه، به خواننده ارائه می دهد. واقدی مورخ و محققی است که می توان گفت به طور علمی و عینی، بحث می کند، موضع جغرافیایی جنگها را به عینه مشاهده کرده است و دقیقا محل وقوع آنها را تعیین می کند. با اینکه واقدی گرایش علوی و شیعی دارد ولی بی طرفانه و غیر متعصبانه بحث می کند. ( ابن الندیم، الفهرست، مطبعة الاستقامة، قاهره، 1960، ص 160 )
6- ابن سعد کاتب واقدی: او صاحب کتاب طبقات الصحابه است که جلد اول و دوم کتاب خود را به شرح حال پیامبر(ص) ، بعثت، هجرت، مغازی، وفات و مراثی مربوط به آن حضرت، اختصاص داده است.
ابن سعد (ف. 230 ه.) آثار استاد خود، واقدی، را اساس کار خود قرار داده و در عین حال، دایما در مورد مغازی و نام اصحاب بدر و در فصول مربوط به آن، به وفور، به روایات ابن اسحق توجه داشته و آنها را پس از تلفیق با منابع خود بیان کرده است. اهتمام به جمع و تدوین احادیث پیامبر(ص) باب وسیعی بود که نوشتن تاریخ و سیره پیامبر(ص) از آنجا آغاز شده و سرانجام به تدوین کلیات تاریخ اسلامی رسیده است. این کار از سوی خلفای وقت نیز تشویق می شد; زیرا آنها می خواستند که از اوضاع مکه و تاریخ هجرت پیامبر(ص) آگاه باشند، چنان که می گویند: ابن اسحق تالیف و تدوین کتاب خود را به دستور منصور، خلیفه عباسی و برای اهدا به پسرش، مهدی، انجام داده است. ( مقدمه سیره ابن هشام، مطبعة المصطفی البنانی، الجلی،1939، ص 26 9) . از اینرو، در بصره و کوفه، عده ای از محدثان، که کار آنها تدوین احادیث و اخبار تفسیری و تاریخی بود، جمع شده بودند. متاسفانه ما امروزه به نوشته های آنان دسترسی نداریم، بلکه تنها از طریق کتابهای مورخان بعدی مانند طبری و بلاذری با آنها آشنا می شویم.
مورخان معروف
سیر تاریخ نویسی در صدر اسلام، ادامه یافت و مورخان مسلمان بعد برای تدوین حوادث و ضبط وقایع و فتنه ها در تاریخ، کتابهای خود را تدوین کردند:
1- ابومخنف لوط بن یحیی(متوفای 157 ه.): در شمار این مورخان از اصحاب امیرمؤمنان(ع) و رهبر مکتب مورخان عراقی است. ابومخنف در بیشتر حوادث و وقایع صدر اسلام، بخصوص حوادث دوران امام علی(ع)، کتاب نوشته است. ابن الندیم در الفهرست خود، بیش از 42 کتاب نقل کرده که بیشتر درباره حوادث صدراسلام، اعم از فتنه قتل عثمان، جنگ رده، جمل، صفین، کربلا و دیگر حوادث تاریخی است.
ابومخنف شیعه علوی است. او بیشترین روایات خود را از قبیله خود و دیگر قبایل ساکن کوفه نقل می کند و از اهل بیت پیامبر(ص) دفاع می نماید. او بنی امیه و چهره واقعی آنها را نیز به خوبی نشان می دهد ولی با وجود این، حوادث تاریخی را غیر متعصبانه نقل می کند و شان علمی مورخ را حفظ کرده است.
تاریخ طبری لبریز از روایتهای ابومخنف است. از طریق طبری، ما با کتابها و روایتهای ابومخنف به خوبی آشنا می شویم.
2- سیف بن عمر تمیمی(متوفای 180 ه): مورخ کوفی دیگری است که از طرفداران مکتب تاریخی عراق به شمار می آید. او بیشترین معلومات تاریخی خود را از قبیله خود، تمیم، دریافت کرده است. او کتابهایی درباره جنگ رده، فتوحات مسلمانان، فتنه عثمان و جنگ خلافت (علی(ع) – معاویه) تالیف نموده است. مورخان محقق امروزی روایتهای سیف بن عمر را جعلی دانسته و در تحقیق تاریخی، او را متهم کرده اند. علامه مرتضی عسکری در کتاب « عبدالله بن سباء و روایتهای تاریخی سیف» در باره سیف بن عمر اظهار نظر عالمانه ای است. سیف بن عمر تمیمی یکی از راویان طبری بوده و کتابهای وی مورد استفاده ابن جریر طبری نیز قرار گرفته است.
3- علی بن محمد مدائنی(135 – 225 ه): از مورخان قرن سوم و از سرآمدان ناقلان اخبار تاریخی می باشد که تاریخش از حیث شمول، تنظیم و عنایت به اسناد، در راس اخبار مورخان قرار گرفته است. او بصری بود ولی در بغداد می زیست. او از مورخان پیشین، مانند ابن اسحق، واقدی، ابومخنف و دیگران استفاده های فراوان برده است. آنچه مدائنی را از دیگر مورخان برتر ساخته نقل روایی او از راویان اسنادی است که از منابع مدینه و بصره به طور خاص در تفصیل روایتهای تاریخی محلی به حساب می آیند. از این نظر، محققان تاریخ کتابهای تاریخی او را از مهمترین منابع علم تاریخ به شمار آورده و بر آن اعتماد وافر کرده اند. مدائنی بیش از بیست جلد کتاب تالیف کرده است. (10)
در این دوره، بخش دیگری از تاریخ نویسی، آن هم به شکل تخصصی، آغاز شد و برای خود، در قلمرو تاریخ اسلامی، میدان وسیعی باز کرد. نسب نویسی و علم انساب، که امروزه بخشی از علم تراجم و نسب شناسی به حساب می آید، در این مرحله به ظهور رسیده است. محمد بن سائب کلبی و پسرش هشام بن محمد بن سائب، همچنین مصعب زبیری سه تن از نسب شناسان نامی اند که کتابهایشان تا به امروز مورد استفاده مورخان اسلامی قرار می گیرد، بخصوص ابن هشام که در انساب و ادبیات عرب جاهلی ید طولایی داشته است.
ظهور مورخان بزرگ اسلامی
اواخر قرن سوم هجری دوره ظهور مورخان بزرگ اسلامی می باشد که کتابهای آنها فصل جدیدی در تدوین تاریخ اسلامی است:
4- احمد بن یحیی بلاذری(ف.279 ه.): از علمای نیمه دوم قرن سوم هجری است که پیشرفت جدیدی در تدوین تاریخ اسلامی به وجود آورده است. بلاذری دو کتاب مهم در تاریخ دارد: فتوح البلدان و انساب الاشراف. کتاب اول بلاذری از تاریخ فتوحات اسلامی سخن می گوید و به طور مفصل، از اخبار فتح شهرها و پیروزیهای ارتش اسلام گزارش می دهد. او در کتاب تاریخ خود و در نقل، نقد و تمییز روایات، از روشی علمی و دقتی کامل استفاده کرده و مانند مورخی ناقد نه جمع آوری کننده روایات عمل نموده است. او بر خلاف طبری، روایاتی را که به نظر خود، به صدق و درستی آنها اعتقاد دارد از میان دیگر روایات، انتخاب می کند و بیشتر بر روایات منقول مدنی تکیه دارد تا از انگیزه ها و گزارشهای منطقه ای، که احیانا روایات اقالیمی مانند بصره و کوفه به آن متهم اند، دور بماند.
اما کتاب دیگر او، انساب الاشراف، در واقع کتابی است در موردی خاص; یعنی درباره «انساب » ولی در عین حال، خصوصیات دیگر کتابهای انساب، طبقات و تاریخ را نیز جامع می باشد. از ویژگیهای انساب الاشراف بلاذری، این است که در آن، مواد تاریخی یا سیر زندگی اشخاص به فصلهای متعددی تقسیم می شود و اساسا این کتاب شامل تاریخ عرب در دوره جاهلیت، اسلام، دوره اموی و عباسی است. اما این وقایع نه بر حسب حوادث سالها، بلکه بر اساس شخصیت اجتماعی فرد در میان قبیله و اجتماع خود، مطرح می باشد. ( ر. ک. به: عبدالعزیز الدوری، همان 1)
5- ابن واضح یعقوبی(ف. 284 ه.): از علما و مورخان اواخر قرن سوم هجری است که کتابهایش شکل تاریخ نویسی را تغییر داد و از سیره نویسی و انحصار در تاریخ اسلام، به طور عموم، به تاریخ جهان از زمانهای دور، از آغاز خلقت تا ظهور اسلام و ادامه آن در قرن سوم هجری پرداخت.
یعقوبی، مورخی جامع الاطراف و با فرهنگی گسترده بود و کتاب خود را از منابع گوناگونی گردآورد. او به کشورهای اسلامی مسافرت کرد و از هر منبعی، معلوماتی به دست آورد. آثار این مسافرتها و منابع گوناگون در تالیف کتاب یعقوبی به وضوح دیده می شود. یعقوبی در نقل تاریخ ایران به پیش از دوره ساسانی، اشاره می کند . ( یعقوبی، همان، ص 127 ) یعقوبی، مورخ و ضابطی است که تاریخ خود را با دقت علمی و تاریخی تالیف کرده و از آنجا که او شیعه و طرفدار اهل بیت(ع) می باشد و به نقل حدیث غدیر تصریح دارد، لذا، در نقل وقایع فتنه عثمان و اخبار بنی امیه، به نحوی از تفصیل وقایع خودداری می کند .
6- عبدالله بن مسلم بن قتیبه کاتب دینوری(متوفای 276 ه.): چهره دیگری از شخصیتهای تاریخی در عصر مامون می باشد که کتابهای او حایز اهمیت فراوان است. او مؤلف دو کتاب «المعارف » و «الامامة والسیاسة » است. کتاب المعارف او به نوعی، دایرة المعارفی است که به روشهای گوناگون تاریخی نوشته شده است. او از تاریخ جهان شروع می کند و اخبار خود را تا عصر معتصم، خلیفه عباسی، ادامه می دهد. سپس شرح حال رجال معروفی را که شخصیت آنها به شکلی در جامعه اسلامی آن روز منشا اثر بوده است، ذکر می کند.
ابن قتیبه در نقل اخبار تاریخی، از نوشته های مورخان و همچنین از روایات شفاهی استفاده می کند; اما به عنوان مورخی ناقد، نقل خبر می نماید; به این معنی که اخباری را که نزد او موثق است، نقل می کند. او اولین کسی است که در نقل تاریخ جهان از عهدین (تورات و انجیل) بهره گرفته است. از این نظر، تاریخ او، نزد مورخان بعدی، از جمله کتابهای اسناد و منابع، قابل اعتماد است.
کتاب دوم او، الامامة و السیاسة (یا تاریخ الخلفا)، کتابی است که شرح حال و قضایای خلافت پس از وفات پیامبر(ص) را به تفصیل می آورد. او در این کتاب به شکل مورخ و ناقل اخبار، حوادث را بر حسب تسلسل زمانی نقل می کند; بخصوص دوران علی(ع) و معاویه را به تفصیل آورده است. وقایع عاشورا را نیز به تفصیل نقل می نماید .
7- ابوحنیفه دینوری(متوفای 282ه.): صاحب کتاب الاخبارالطوال، از مورخان دیگر است. او تاریخ خود را به سبک تاریخ عمومی نوشته و از آغاز خلقت، تاریخ انبیا، پادشاهان فارس، یمن و یونان، بویژه اسکندر، روم و روابط عرب و حبشه و فارس پیش از اسلام را به تفصیل نقل می کند.
او سپس مستقیما از جنگهای مسلمانان و ایرانیان در دوره جاهلیت بحث می کند و مساله را با فتوحات اسلامی زمان خلیفه دوم، دنبال می نماید. ولی چندان تفصیلی از ظهور اسلام، عصر پیامبر(ص) و خلیفه اول ارائه نمی دهد. دینوری حوادث دوران سه خلیفه اول را شرح می دهد و بر اختلاف حضرت علی(ع) و معاویه تاکید خاص دارد. این مساله گرایش علوی او را در این زمینه نشان می دهد. دینوری تاریخ خلفای اموی و عباسی را به اختصار بیان می کند. آنچه در کتاب دینوری قابل ملاحظه می باشد تاریخ تفصیلی ایران پیش از اسلام است. این مطلب نیز گرایش او را به قومیت فارس روشن می سازد. از دیگر امتیازهای او این است که او بعضی از حوادث تاریخی را خود شاهد بوده است، نه اینکه وقایع را فقط از مورخان قبلی بگیرد. علاوه بر این، او از دیوانهای شعری اطلاع وسیعی داشته که این مطلب امروزه مورد نظر است.
معروف ترین مورخ قرن سوم
8- محمدبن جریر طبری(متوفای 310 ه): صاحب تاریخ معروف تاریخ الرسل و الملوک، بزرگترین و معروفترین تاریخ نویس اسلامی می باشد که تاریخ خود را به سبک تاریخ عمومی، از آغاز خلقت تا زمان خود، به تفصیل نوشته است. ( خطیب تبریزی، تاریخ بغداد، ج 2، ص 163 )
2- عروة بن زبیر: او (ف. 94 ه) اولین سیره نویس معروف است . سیره نویسی به او منسوب است. گرچه ما امروز کتاب عروة بن زبیر را در دست نداریم، اما مجموعه کتابهای ابن اسحق، واقدی و طبری، همگی از نوشته های ابن زبیر استفاده کرده اند.
3- محمدبن شهاب زهری: پس از ابان بن عثمان و عروة بن زبیر، محمدبن شهاب زهری (51 – 124 ه) به این کار اهتمام ورزید. او از قبیله قریش بود و در مدینه تولد یافت، اهتمام فراوانی به حدیث داشت و در میان احادیث، به روایتهای مغازی اهمیت بیشتری می داد. زهری در تدوین مغازی از سیره نویسی پیامبر(ص) آغاز کرده است. محمد بن شهاب زهری از نسابان معروف است و در این رشته تالیف داشته است. کتاب نسب قریش مصعب زبیری عمده مطالب خود را از محمدبن شهاب زهری اقتباس کرده است.
4- محمدبن اسحاق: پس از چند نفر از محدثانی که تقریبا در تدوین تاریخ اسلام نقشی داشته اند، نوبت به محمدبن اسحق (151ه.) می رسد. او بزرگترین مورخ اسلام است و امروزه تاریخ او در دسترس ما قرار دارد.ابن اسحق سیره خود را به دو دوره و یک فترت تقسیم می کند:
1- آغاز سیره که شامل آغاز خلقت تا پیدایش نسل عرب و اولاد اسماعیل تا بعثت رسول اکرم(ص) است.
2- از بعثت تا تشکیل دولت اسلامی در مدینه;
3- غزوات پیامبر(ص)، وفات ایشان ، قضیه سقیفه بنی ساعده، اشعار و مرثیه هایی که برای آن حضرت سروده اند. ما به بیشتر مطالب ابن اسحق از طریق ابن هشام، که آن را تنقیح کرده و بخشهایی از آن را، بخصوص در بخش اول حذف کرده، واقف هستیم و شاید بتوان گفت که کتاب او و کتاب ابن هشام قدیمی ترین متنی است که درباره سیره پیامبر(ص) در دسترس ما قرار دارد.
مؤلفان اسلامی محمدبن اسحق را شخصیتی شیعی دانسته اند و اگر او گاهی از سوی مالک بن انس متهم شده به این علت بوده که ابن اسحق در نسب مالک همواره طعن می کرده است. لذا، مالک او را به انواع تهمتها متهم ساخته است; وگرنه ابن حجر در التقریب خود و شهید ثانی در حواشی خود بر خلاصة الرجال علامه، به تشیع وی تصریح کرده اند.(سید حسن صدر، تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام، مکتبة النشر و الطباعة العراقیه، ص 233 )«از اخباری که ابن اسحاق در مناقب و فضایل اهل بیت(ع) نقل کرده و در منابع گوناگون آمده است، استفاده می شود که او دوستدار اهل بیت(ع) بوده است.»- (محمدبن اسحق، سیرة رسول الله، مقدمه دکتر اصغر مهدی، ص 73 ) . ابن هشام گرچه اصل سیره ابن اسحق را از طریق راوی او، زیادبن عبدالله البکائی، نقل کرده است ولی او به دلیل معاصر بودن با بعضی خلفای عباسی و رعایت سیاست آنها، از ذکر فضایل و مناقب امیرالمؤمنین(ع)، که ابن اسحق مفصلا از آنها یاد می کند، خودداری نموده و آن قسمت را حذف کرده و گویی به نوعی تعصب ضد شیعی آلوده شده است. در آخرین سیر مطالعه سیره نویسی، ضرورت دارد که از دو دانشمند دیگر نیز، که مانند محمد بن اسحق در مغازی و سیره نویسی شهرت فراوان دارند، نام ببریم:
5- محمد بن عمر واقدی: او صاحب کتاب المغازی است که درباره غزوات و سرایای پیامبر(ص) در خلال دوران حکومت مدینه و بر حسب تسلسل زمانی و تاریخی بحث می کند. واقدی (130 -207 ه.) در اسناد و تحقیق تاریخ حوادث دقت بیشتری داشت; از این نظر نیز، معلومات بسیاری نسبت به هر حادثه، به خواننده ارائه می دهد. واقدی مورخ و محققی است که می توان گفت به طور علمی و عینی، بحث می کند، موضع جغرافیایی جنگها را به عینه مشاهده کرده است و دقیقا محل وقوع آنها را تعیین می کند. با اینکه واقدی گرایش علوی و شیعی دارد ولی بی طرفانه و غیر متعصبانه بحث می کند. ( ابن الندیم، الفهرست، مطبعة الاستقامة، قاهره، 1960، ص 160 )
6- ابن سعد کاتب واقدی: او صاحب کتاب طبقات الصحابه است که جلد اول و دوم کتاب خود را به شرح حال پیامبر(ص) ، بعثت، هجرت، مغازی، وفات و مراثی مربوط به آن حضرت، اختصاص داده است.
ابن سعد (ف. 230 ه.) آثار استاد خود، واقدی، را اساس کار خود قرار داده و در عین حال، دایما در مورد مغازی و نام اصحاب بدر و در فصول مربوط به آن، به وفور، به روایات ابن اسحق توجه داشته و آنها را پس از تلفیق با منابع خود بیان کرده است. اهتمام به جمع و تدوین احادیث پیامبر(ص) باب وسیعی بود که نوشتن تاریخ و سیره پیامبر(ص) از آنجا آغاز شده و سرانجام به تدوین کلیات تاریخ اسلامی رسیده است. این کار از سوی خلفای وقت نیز تشویق می شد; زیرا آنها می خواستند که از اوضاع مکه و تاریخ هجرت پیامبر(ص) آگاه باشند، چنان که می گویند: ابن اسحق تالیف و تدوین کتاب خود را به دستور منصور، خلیفه عباسی و برای اهدا به پسرش، مهدی، انجام داده است. ( مقدمه سیره ابن هشام، مطبعة المصطفی البنانی، الجلی،1939، ص 26 9) . از اینرو، در بصره و کوفه، عده ای از محدثان، که کار آنها تدوین احادیث و اخبار تفسیری و تاریخی بود، جمع شده بودند. متاسفانه ما امروزه به نوشته های آنان دسترسی نداریم، بلکه تنها از طریق کتابهای مورخان بعدی مانند طبری و بلاذری با آنها آشنا می شویم.
مورخان معروف
سیر تاریخ نویسی در صدر اسلام، ادامه یافت و مورخان مسلمان بعد برای تدوین حوادث و ضبط وقایع و فتنه ها در تاریخ، کتابهای خود را تدوین کردند:
1- ابومخنف لوط بن یحیی(متوفای 157 ه.): در شمار این مورخان از اصحاب امیرمؤمنان(ع) و رهبر مکتب مورخان عراقی است. ابومخنف در بیشتر حوادث و وقایع صدر اسلام، بخصوص حوادث دوران امام علی(ع)، کتاب نوشته است. ابن الندیم در الفهرست خود، بیش از 42 کتاب نقل کرده که بیشتر درباره حوادث صدراسلام، اعم از فتنه قتل عثمان، جنگ رده، جمل، صفین، کربلا و دیگر حوادث تاریخی است.
ابومخنف شیعه علوی است. او بیشترین روایات خود را از قبیله خود و دیگر قبایل ساکن کوفه نقل می کند و از اهل بیت پیامبر(ص) دفاع می نماید. او بنی امیه و چهره واقعی آنها را نیز به خوبی نشان می دهد ولی با وجود این، حوادث تاریخی را غیر متعصبانه نقل می کند و شان علمی مورخ را حفظ کرده است.
تاریخ طبری لبریز از روایتهای ابومخنف است. از طریق طبری، ما با کتابها و روایتهای ابومخنف به خوبی آشنا می شویم.
2- سیف بن عمر تمیمی(متوفای 180 ه): مورخ کوفی دیگری است که از طرفداران مکتب تاریخی عراق به شمار می آید. او بیشترین معلومات تاریخی خود را از قبیله خود، تمیم، دریافت کرده است. او کتابهایی درباره جنگ رده، فتوحات مسلمانان، فتنه عثمان و جنگ خلافت (علی(ع) – معاویه) تالیف نموده است. مورخان محقق امروزی روایتهای سیف بن عمر را جعلی دانسته و در تحقیق تاریخی، او را متهم کرده اند. علامه مرتضی عسکری در کتاب « عبدالله بن سباء و روایتهای تاریخی سیف» در باره سیف بن عمر اظهار نظر عالمانه ای است. سیف بن عمر تمیمی یکی از راویان طبری بوده و کتابهای وی مورد استفاده ابن جریر طبری نیز قرار گرفته است.
3- علی بن محمد مدائنی(135 – 225 ه): از مورخان قرن سوم و از سرآمدان ناقلان اخبار تاریخی می باشد که تاریخش از حیث شمول، تنظیم و عنایت به اسناد، در راس اخبار مورخان قرار گرفته است. او بصری بود ولی در بغداد می زیست. او از مورخان پیشین، مانند ابن اسحق، واقدی، ابومخنف و دیگران استفاده های فراوان برده است. آنچه مدائنی را از دیگر مورخان برتر ساخته نقل روایی او از راویان اسنادی است که از منابع مدینه و بصره به طور خاص در تفصیل روایتهای تاریخی محلی به حساب می آیند. از این نظر، محققان تاریخ کتابهای تاریخی او را از مهمترین منابع علم تاریخ به شمار آورده و بر آن اعتماد وافر کرده اند. مدائنی بیش از بیست جلد کتاب تالیف کرده است. (10)
در این دوره، بخش دیگری از تاریخ نویسی، آن هم به شکل تخصصی، آغاز شد و برای خود، در قلمرو تاریخ اسلامی، میدان وسیعی باز کرد. نسب نویسی و علم انساب، که امروزه بخشی از علم تراجم و نسب شناسی به حساب می آید، در این مرحله به ظهور رسیده است. محمد بن سائب کلبی و پسرش هشام بن محمد بن سائب، همچنین مصعب زبیری سه تن از نسب شناسان نامی اند که کتابهایشان تا به امروز مورد استفاده مورخان اسلامی قرار می گیرد، بخصوص ابن هشام که در انساب و ادبیات عرب جاهلی ید طولایی داشته است.
ظهور مورخان بزرگ اسلامی
اواخر قرن سوم هجری دوره ظهور مورخان بزرگ اسلامی می باشد که کتابهای آنها فصل جدیدی در تدوین تاریخ اسلامی است:
4- احمد بن یحیی بلاذری(ف.279 ه.): از علمای نیمه دوم قرن سوم هجری است که پیشرفت جدیدی در تدوین تاریخ اسلامی به وجود آورده است. بلاذری دو کتاب مهم در تاریخ دارد: فتوح البلدان و انساب الاشراف. کتاب اول بلاذری از تاریخ فتوحات اسلامی سخن می گوید و به طور مفصل، از اخبار فتح شهرها و پیروزیهای ارتش اسلام گزارش می دهد. او در کتاب تاریخ خود و در نقل، نقد و تمییز روایات، از روشی علمی و دقتی کامل استفاده کرده و مانند مورخی ناقد نه جمع آوری کننده روایات عمل نموده است. او بر خلاف طبری، روایاتی را که به نظر خود، به صدق و درستی آنها اعتقاد دارد از میان دیگر روایات، انتخاب می کند و بیشتر بر روایات منقول مدنی تکیه دارد تا از انگیزه ها و گزارشهای منطقه ای، که احیانا روایات اقالیمی مانند بصره و کوفه به آن متهم اند، دور بماند.
اما کتاب دیگر او، انساب الاشراف، در واقع کتابی است در موردی خاص; یعنی درباره «انساب » ولی در عین حال، خصوصیات دیگر کتابهای انساب، طبقات و تاریخ را نیز جامع می باشد. از ویژگیهای انساب الاشراف بلاذری، این است که در آن، مواد تاریخی یا سیر زندگی اشخاص به فصلهای متعددی تقسیم می شود و اساسا این کتاب شامل تاریخ عرب در دوره جاهلیت، اسلام، دوره اموی و عباسی است. اما این وقایع نه بر حسب حوادث سالها، بلکه بر اساس شخصیت اجتماعی فرد در میان قبیله و اجتماع خود، مطرح می باشد. ( ر. ک. به: عبدالعزیز الدوری، همان 1)
5- ابن واضح یعقوبی(ف. 284 ه.): از علما و مورخان اواخر قرن سوم هجری است که کتابهایش شکل تاریخ نویسی را تغییر داد و از سیره نویسی و انحصار در تاریخ اسلام، به طور عموم، به تاریخ جهان از زمانهای دور، از آغاز خلقت تا ظهور اسلام و ادامه آن در قرن سوم هجری پرداخت.
یعقوبی، مورخی جامع الاطراف و با فرهنگی گسترده بود و کتاب خود را از منابع گوناگونی گردآورد. او به کشورهای اسلامی مسافرت کرد و از هر منبعی، معلوماتی به دست آورد. آثار این مسافرتها و منابع گوناگون در تالیف کتاب یعقوبی به وضوح دیده می شود. یعقوبی در نقل تاریخ ایران به پیش از دوره ساسانی، اشاره می کند . ( یعقوبی، همان، ص 127 ) یعقوبی، مورخ و ضابطی است که تاریخ خود را با دقت علمی و تاریخی تالیف کرده و از آنجا که او شیعه و طرفدار اهل بیت(ع) می باشد و به نقل حدیث غدیر تصریح دارد، لذا، در نقل وقایع فتنه عثمان و اخبار بنی امیه، به نحوی از تفصیل وقایع خودداری می کند .
6- عبدالله بن مسلم بن قتیبه کاتب دینوری(متوفای 276 ه.): چهره دیگری از شخصیتهای تاریخی در عصر مامون می باشد که کتابهای او حایز اهمیت فراوان است. او مؤلف دو کتاب «المعارف » و «الامامة والسیاسة » است. کتاب المعارف او به نوعی، دایرة المعارفی است که به روشهای گوناگون تاریخی نوشته شده است. او از تاریخ جهان شروع می کند و اخبار خود را تا عصر معتصم، خلیفه عباسی، ادامه می دهد. سپس شرح حال رجال معروفی را که شخصیت آنها به شکلی در جامعه اسلامی آن روز منشا اثر بوده است، ذکر می کند.
ابن قتیبه در نقل اخبار تاریخی، از نوشته های مورخان و همچنین از روایات شفاهی استفاده می کند; اما به عنوان مورخی ناقد، نقل خبر می نماید; به این معنی که اخباری را که نزد او موثق است، نقل می کند. او اولین کسی است که در نقل تاریخ جهان از عهدین (تورات و انجیل) بهره گرفته است. از این نظر، تاریخ او، نزد مورخان بعدی، از جمله کتابهای اسناد و منابع، قابل اعتماد است.
کتاب دوم او، الامامة و السیاسة (یا تاریخ الخلفا)، کتابی است که شرح حال و قضایای خلافت پس از وفات پیامبر(ص) را به تفصیل می آورد. او در این کتاب به شکل مورخ و ناقل اخبار، حوادث را بر حسب تسلسل زمانی نقل می کند; بخصوص دوران علی(ع) و معاویه را به تفصیل آورده است. وقایع عاشورا را نیز به تفصیل نقل می نماید .
7- ابوحنیفه دینوری(متوفای 282ه.): صاحب کتاب الاخبارالطوال، از مورخان دیگر است. او تاریخ خود را به سبک تاریخ عمومی نوشته و از آغاز خلقت، تاریخ انبیا، پادشاهان فارس، یمن و یونان، بویژه اسکندر، روم و روابط عرب و حبشه و فارس پیش از اسلام را به تفصیل نقل می کند.
او سپس مستقیما از جنگهای مسلمانان و ایرانیان در دوره جاهلیت بحث می کند و مساله را با فتوحات اسلامی زمان خلیفه دوم، دنبال می نماید. ولی چندان تفصیلی از ظهور اسلام، عصر پیامبر(ص) و خلیفه اول ارائه نمی دهد. دینوری حوادث دوران سه خلیفه اول را شرح می دهد و بر اختلاف حضرت علی(ع) و معاویه تاکید خاص دارد. این مساله گرایش علوی او را در این زمینه نشان می دهد. دینوری تاریخ خلفای اموی و عباسی را به اختصار بیان می کند. آنچه در کتاب دینوری قابل ملاحظه می باشد تاریخ تفصیلی ایران پیش از اسلام است. این مطلب نیز گرایش او را به قومیت فارس روشن می سازد. از دیگر امتیازهای او این است که او بعضی از حوادث تاریخی را خود شاهد بوده است، نه اینکه وقایع را فقط از مورخان قبلی بگیرد. علاوه بر این، او از دیوانهای شعری اطلاع وسیعی داشته که این مطلب امروزه مورد نظر است.
معروف ترین مورخ قرن سوم
8- محمدبن جریر طبری(متوفای 310 ه): صاحب تاریخ معروف تاریخ الرسل و الملوک، بزرگترین و معروفترین تاریخ نویس اسلامی می باشد که تاریخ خود را به سبک تاریخ عمومی، از آغاز خلقت تا زمان خود، به تفصیل نوشته است. ( خطیب تبریزی، تاریخ بغداد، ج 2، ص 163 )