پژوهش و تحقیقی علمی در مورد تحقق نشانه های ظهور نشده است. یعنی در واقع نمی دانیم کدام یک از نشانه های ظهور بطور قطعی و علمی محقق و کدام حوادث امروزه با آنها تطبیق دارد. علما نیز برای ظهور امام زمان عجل الله فرجه نشانه هایی نه شرایط ظهور را بیان نموده باشند. ما از زمان ظهور یا دور و نزدیک بودن آن آگاهی نداریم. مصداق سازی صحیح نیست و آثار منفی در پی دارد. بخصوص اگر پس از مدتی مشخص شود از باب نمونه فلان شخص مصداق سید حسنی یا سفیانی نبوده، و یا پادشاه عربستان مصداق و علامت خاصی از ظهور بدانیم و پس از مردن او توقع ظهور را داشته باشیم. اگر مطابق انتظار ما واقعیت موجود رقم نخورد، ممکن است برخی نسبت به آموزههای دینی و مهدویت، بویژه نشانه های ظهور دچار شک و تردید شوند. یا در مسیر مهدویت به خطا و اشتباه رفته و از مسیر اصلی باز بمانند. همچنین این موضوع سبب میشود تا مخالفان، از آن علیه شیعه و مهدویت سوء استفاده کنند، باید از تعیین مصداق پرهیز نمود، به خصوص با توجه به این که تعیین وقت ظهور به صورت تقریبی نیز مورد مذمت و نکوهش قرار گرفته است.
بر اساس آموزه های وحیانی، در عصر غیبت کبری و فلسفه غیبت آن حضرت، مسلمانان از تعیین وقت ظهور، ادعای مشاهده و رؤیت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و تعیین و تطبیق علائم ظهور با مصادیق خاص منع شده و مدعیان در این رابطه دروغگو، طاغوت و… نامیده شده اند.
به هر حال در روایات رسیده از ائمه اطهار علیهم السلام در مورد نشانه های ظهور، بر فرض صحت سند و دلالت آنها، تطبیقشان بر حوادث و جریاناتی که در هر زمان رخ می دهد صحیح نیست، چرا که پیامدهای ناگوار زیادی در پی دارد که در اینجا به اهم آنها اجمالاً اشاره می کنیم:
1- تا صیحه آسمانی شنیده نشود هیچ تطبیقی درست نیست.
تطبیق و تعیین مصادیق علائم ظهور اساساً تا قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی امکان ندارد و هرگونه تطبیقی در این شرایط غلط و نادرست بوده و با واقعیات و حقایق ظهور انطباقی ندارد.
2- تطبیق ها منجر به تعیین زمان ظهور می شود.
زمانی که بعضی علائم و نشانه ها را بر فلان مصداق خاص تطبیق می دهیم، در واقع مردم را مژده می دهیم که عصر ظهور نزدیک است. زیرا گاهی فاصله زمانی برخی نشانه ها و ظهور حضرت در روایات مشخص شده است. به عنوان نمونه در حدیث معتبری از امام صادق علیهالسلام آمده است که خروج سفیانی در ماه رجب است، یعنی شش ماه قبل از آنکه حضرت ظهور کند سفیانی خروج خواهد کرد. یا در روایات معتبر دیگری داریم که نفس زکیه 15 شب قبل از ظهور کشته می شود، یا صیحه آسمانی در ماه رمضان است که ماه محرم آن ظهور اتفاق می افتد. حال با این اوصاف اگر بخواهیم دست روی شخصیتی بگذاریم و بگوییم این آقا سفیانی است، آن آقا سید خراسانی یا سیدیمانی یا شعیب بن صالح است به الزام ادعا می کنیم که این عصر، عصر ظهور است و ظهور امام زمان عجل الله فرجه شش ماه دیگر اتفاق خواهد افتاد و این همان مصداق تعیین وقت است که خود حضرت چنین افرادی را کذاب و دروغگو نامیده است.
3- نسبت دادن چیزی به اهل بیت علیهم السلام بدون حجت شرعی گناه است.
زمانی که ما روایات را بر مصادیق تطبیق می کنیم و می گوییم این شخص سفیانی است، آن شخص سید خراسانی و سیدیمانی است در واقع داریم به مردم اعلام می کنیم که آنچه را معصومین علیهم السلام در مورد علائم ظهور فرموده اند، اینها همان مصادیق سخنان آن بزرگواران هستند، یعنی در اینجا ما چیزی را به معصومین علیهم السلام نسبت می دهیم که اگر خدایی ناکرده با براهین و ادله قوی همراه نباشد از مصادیق بارز گناه و افترا خواهد بود. بنابراین ما در نسبت دادن چیزی به اهل بیت علیهم السلام بدون حجت شرعی و امور یقینی و قطعی مجاز نیستیم.
4- تطبیق ها حوزه لغزشگاهها است.
حوزه تطبیق، حوزه ای بس خطرناک و لغزنده است که حتی برخی از بزرگان ما را به لغزش انداخته است، چرا که صرف وجود یکسری مشابهت ها نمی تواند دلیل و مجوزی بر تطبیق کامل روایت بر افراد، حوادث و گروهها باشد. مشکل اصلی ما در نشانه های آخر الزمانی دقیقاً همین مطلب است.
5- در تطبیق ما همیشه با احتمال تکرار مصادیق مواجه هستیم
ما زمانی که احادیثی را بر مصادیق واقعی و خارجی آن تطبیق می دهیم، همیشه با احتمال تکرار آن مصادیق در آینده مواجه هستیم، چنانکه برخی از بزرگان برخی تطبیق هایی را بر اساس روایات انجام داده اند که صدها سال بعد مصادیق دیگری عیناً تکرار شده است. بنابراین اگر احتمال تعدد و تکرار مصادیق را در آینده، وارد بدانیم حق تطبیق و تعیین مصادیق را نداریم، چرا که تطبیق و تعیین مصداق ما دروغ خواهد بود.
بر اساس آموزه های وحیانی، در عصر غیبت کبری و فلسفه غیبت آن حضرت، مسلمانان از تعیین وقت ظهور، ادعای مشاهده و رؤیت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و تعیین و تطبیق علائم ظهور با مصادیق خاص منع شده و مدعیان در این رابطه دروغگو، طاغوت و… نامیده شده اند.
به هر حال در روایات رسیده از ائمه اطهار علیهم السلام در مورد نشانه های ظهور، بر فرض صحت سند و دلالت آنها، تطبیقشان بر حوادث و جریاناتی که در هر زمان رخ می دهد صحیح نیست، چرا که پیامدهای ناگوار زیادی در پی دارد که در اینجا به اهم آنها اجمالاً اشاره می کنیم:
1- تا صیحه آسمانی شنیده نشود هیچ تطبیقی درست نیست.
تطبیق و تعیین مصادیق علائم ظهور اساساً تا قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی امکان ندارد و هرگونه تطبیقی در این شرایط غلط و نادرست بوده و با واقعیات و حقایق ظهور انطباقی ندارد.
2- تطبیق ها منجر به تعیین زمان ظهور می شود.
زمانی که بعضی علائم و نشانه ها را بر فلان مصداق خاص تطبیق می دهیم، در واقع مردم را مژده می دهیم که عصر ظهور نزدیک است. زیرا گاهی فاصله زمانی برخی نشانه ها و ظهور حضرت در روایات مشخص شده است. به عنوان نمونه در حدیث معتبری از امام صادق علیهالسلام آمده است که خروج سفیانی در ماه رجب است، یعنی شش ماه قبل از آنکه حضرت ظهور کند سفیانی خروج خواهد کرد. یا در روایات معتبر دیگری داریم که نفس زکیه 15 شب قبل از ظهور کشته می شود، یا صیحه آسمانی در ماه رمضان است که ماه محرم آن ظهور اتفاق می افتد. حال با این اوصاف اگر بخواهیم دست روی شخصیتی بگذاریم و بگوییم این آقا سفیانی است، آن آقا سید خراسانی یا سیدیمانی یا شعیب بن صالح است به الزام ادعا می کنیم که این عصر، عصر ظهور است و ظهور امام زمان عجل الله فرجه شش ماه دیگر اتفاق خواهد افتاد و این همان مصداق تعیین وقت است که خود حضرت چنین افرادی را کذاب و دروغگو نامیده است.
3- نسبت دادن چیزی به اهل بیت علیهم السلام بدون حجت شرعی گناه است.
زمانی که ما روایات را بر مصادیق تطبیق می کنیم و می گوییم این شخص سفیانی است، آن شخص سید خراسانی و سیدیمانی است در واقع داریم به مردم اعلام می کنیم که آنچه را معصومین علیهم السلام در مورد علائم ظهور فرموده اند، اینها همان مصادیق سخنان آن بزرگواران هستند، یعنی در اینجا ما چیزی را به معصومین علیهم السلام نسبت می دهیم که اگر خدایی ناکرده با براهین و ادله قوی همراه نباشد از مصادیق بارز گناه و افترا خواهد بود. بنابراین ما در نسبت دادن چیزی به اهل بیت علیهم السلام بدون حجت شرعی و امور یقینی و قطعی مجاز نیستیم.
4- تطبیق ها حوزه لغزشگاهها است.
حوزه تطبیق، حوزه ای بس خطرناک و لغزنده است که حتی برخی از بزرگان ما را به لغزش انداخته است، چرا که صرف وجود یکسری مشابهت ها نمی تواند دلیل و مجوزی بر تطبیق کامل روایت بر افراد، حوادث و گروهها باشد. مشکل اصلی ما در نشانه های آخر الزمانی دقیقاً همین مطلب است.
5- در تطبیق ما همیشه با احتمال تکرار مصادیق مواجه هستیم
ما زمانی که احادیثی را بر مصادیق واقعی و خارجی آن تطبیق می دهیم، همیشه با احتمال تکرار آن مصادیق در آینده مواجه هستیم، چنانکه برخی از بزرگان برخی تطبیق هایی را بر اساس روایات انجام داده اند که صدها سال بعد مصادیق دیگری عیناً تکرار شده است. بنابراین اگر احتمال تعدد و تکرار مصادیق را در آینده، وارد بدانیم حق تطبیق و تعیین مصادیق را نداریم، چرا که تطبیق و تعیین مصداق ما دروغ خواهد بود.