میدانی چرا مجبور شدم دو مرتبه این نامه را برای تو بنویسم چون بعداز ظهر یک ساعت تمام وقت خواب مامانم را گرفتهام و با او صحبت کردهام و میخواهم بگویم که نتیجه کاملا رضایت بخش است. آن نامه را من صبح نوشتم و این را عصر مینویسم و ان شاء الله فردا صبح هر دو را به پست میاندازم، ولی بین نامه صبح و عصر من تا اندازهای اختلاف است. زیرا صبح امیدوار نبودم ولی حالا که عصر است کاملا امیدوارم که می توانم تو را داشته باشم.
پرویزم من با مامانم راجع به تو خیلی صحبت کردم و حالا میخواهم بگویم که مامان با من و تو تا اندازه ای هم عقیده شده است. دلایل مخالفت تو را با شروط و با مقدار مهر شرح دادم و او را کاملا متقاعد کردهام، فقط چیزی که مانده همین موضوع برگزاری مجلس عقد است، بگذار برای تو حساب کنم تا ببینی چه قدر باید خرج کنی و به چه قدر پول احتیاج داری. پرویز من لباس عروسیم را میخواهم خودم بدوزم به این دلیل که خياط ها اولا نمی توانند آن طور که من میل دارم لباسم را از آب در بیاورند و دیگر این که پولی را که می خواهیم به خیاط بدهيم و مسلما ۱۰۰ تا ۲۰۰ تومان میشود توی صندوق پس انداز می گذاریم و یا بعد به مصرف چیزهای ضروری تر می رسانیم، پس قیمت لباس فکر نمی کنم از ۱۰۰ تومان بیشتر بشود، ۲۰۰ تا ۲۵۰ تومان هم خرج مجلس عقد یعنی میوه و شیرینی و از این حرف ها (البته اگر زیاد باشد تو باید به من تذکر بدهی و من در اینجا میل تو را رعایت می کنم) و دیگر ۱۰۰ تا ۱۵۰ تومان هم خرج های متفرقه که اتفاقی پیش می آید، پس روی هم می شود حداکثر ۵۰۰ تومان و من برایت همان روز اول معين کردم و حداقل ۴۰۰ تومان، و حالا پرویزم تو باید این مقدار را تهیه کنی، اگر هم نمیتوانی بگو تا یک قدری تجدید نظر بكنم و چیزهای تقریبا غیر ضروری را کنار بگذارم تا مطا بق میل تو بشود، عقیدهات را در این باره برایم بنویس. راستی میخواهم بگویم که پدرم امروز یا فردا حتما میآید.
من این موضوع را صبح نمی دانستم ولی مامانم به من گفت تو نامهای را که میخواهی برای او بنویسی بنویس و بده به خود من و من به موقع به پدرم می رسانم و ضمنا مامانم هم قول داده است که به محض آمدن او صحبت تو را پیش بکشد و هر طور شده رضایتش را جلب کند، مطمئنم که راضی است اما پرویز مضمون نامه ی تو باید طوری باشد تقریبا صورت اجازه برای عقد کردن باشد، مثلا بنویسی چون من از لحاظ مادی آمادگی دارم و به علاوه وضع اخیر برایم غیر قابل تحمل است خواهش می کنم اجازه دهید زودتر این کار خاتمه پیدا کند و این را هم بنویس که اگر فعلا من از لحاظ سنی هنوز آماده نیستم تو حاضری این مانع را رفع کنی و بعد وقت هم بخواه، میخواهم یک طوری باشد که او دیگر فرصت ایراد گرفتن نداشته باشدف فکر می کنم وضع ما حالا دیگر کاملا روشن شده باشد امشب دعا خواهم کرد و آن قدر از خدا موفقیت تو را در این امر خواستار می شوم که خدا دلش به حال من بسوزد و بیشتر از این در انتظارم باقی نگذارد. تو هم دعا کن به خدا خیلی خوب است من که همیشه از خدا کمک میخواهم تو هم همین طور باش. میدانم که موفق خواهی شد.
خداحافظ تو
فروغ