۱۳۹۳/۱۱/۲۰
–
۱۴۷۲ بازدید
در روایات متعددی سعد و نحس ایام در ارتباط با حوادثی که در آن واقع شده است تفسیر شده، فی المثل در روایتی از امیرالمومنین علی می خوانیم شخصی از امام درخواست کرد تا درباره روز «چهارشنبه» و فال بدی که به آن می زنند و سنگینی آن، بیانی فرماید که منظور کدام چهارشنبه است؟ فرمود: «منظور چهارشنبه آخر ماه است که در محاق انفاق افتد، و در همین روز «قابیل» برادرش «هابیل» را کشت … و خداوند در این روز چهارشنبه تندباد را بر قوم عاد فرستاد». (تفسیر نورالثقلین، ج ۵، ص ۱۸۳، ح ۲۵).
در روایات متعددی سعد و نحس ایام در ارتباط با حوادثی که در آن واقع شده است تفسیر شده، فی المثل در روایتی از امیرالمومنین علی می خوانیم شخصی از امام درخواست کرد تا درباره روز «چهارشنبه» و فال بدی که به آن می زنند و سنگینی آن، بیانی فرماید که منظور کدام چهارشنبه است؟ فرمود: «منظور چهارشنبه آخر ماه است که در محاق انفاق افتد، و در همین روز «قابیل» برادرش «هابیل» را کشت … و خداوند در این روز چهارشنبه تندباد را بر قوم عاد فرستاد». (تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 183، ح 25). در بعضی دیگر از روایات می خوانیم که روز اول ماه روز سعد و مبارکی است چرا که آدم در آن آفریده شد، هم چنین روز 26، چرا که خداوند دریا را برای موسی شکافت. (همان مدرک، ص 105).یا این که روز سوم ماه روز نحسی است، چرا که آدم و حوا در آن روز از بهشت رانده شدند، و لباس بهشتی از تن آنها کنده شد. (همان مدرک، ص58)یا این که روز هفتم ماه روز مبارکی است، چرا که نوح سوار بر کشتی شد ( و از غرقاب نجات یافت). (همان مدرک، ص 61).یا این که در مورد نوروز در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم که فرمود: «روز مبارکی است که کشتی نوح بر جودی قرار گرفت، و جبرئیل بر پیامبر اسلام نازل شد، و روزی است که علی علیه السلام بر دوش پیامبر رفت و بتهای کعبه را شکست، و داستان غدیر خم مصادف با نوروز بود….(بحارالانوار، ج 59، ص 92). این گونه تعبیرات، در روایات فراوان است که سعد و نحس ایام را با بعضی از حوادث مطلوب، یا نامطلوب پیوند می دهد، مخصوصا در مورد عاشورا که بنی امیه به گمان پیروزی بر اهل بیت آن را روز مسعودی می شمردند، و در روایات شدیدا از تبرک به آن روز نهی شده، و حتی دستور داده اند که آن روز را روز ذخیره آذوقه سال و مانند آن نکنند، بلکه کسب و کار را در آن روز تعطیل کرده، و عملا از برنامه بنی امیه فاصله بگیرند مجموع این روایات سبب شده که بعضی مساله سعد و نحس ایام را چنین تفسیر کنند که مقصود اسلام توجه دادن مسلمین به این حوادث است، تا از نظر عمل خود را بر حوادث تاریخی سازنده تطبیق دهند، و از حوادث مخرب و روش بنیان گذاران آنها فاصله گیرند. این تفسیر ممکن است در مورد قسمتی از این روایات صادق باشد ولی در مورد همه آنها مسلما صادق نیست، چرا که از بعضی از آنها استفاده می شود تأثیر مرموزی در بعضی ایام احیانا وجود دارد که ما از آن آگاهی نداریم. بنابر آنچه بیان شد روشن میشود که نحس و نحوست به امری اطلاق میشود که شر بوده و این که به برخی ایام نحس اطلاق شد به خاطر وقایع یا معاصی ای است که درآن رخ داده است . بنابر این میتواند نحس مصداقی از موارد شر باشد . اما درخصوص اینکه هرشری عدمی است باید دانست برخی شرور اموری وجودی هستند اما به دلیل نقش مانعیتی که برای اشیاء دیگر ایجاد میکنند شر نامیده میشوند . مانند سم و زهر که این ها وجودی هستند اما چون اگر کسی سم بخورد میمیرد . و این سم مانع ادامه حیات او است به آن ها شر اطلاق میشود که این شر بودن بالعرض و المجاز است ، در واقع آن ها خیر و وجود هستند اما چون مانع خیر و وجود دیگری میشوند برای ان دیگری شر میباشند . لذا ممکن است برخی موارد نحس نیز از این قبیل موارد باشد .