طلسمات

خانه » همه » مذهبی » نداشتن زیبایی ظاهری، آرایش کردن دختر

نداشتن زیبایی ظاهری، آرایش کردن دختر


نداشتن زیبایی ظاهری، آرایش کردن دختر

۱۳۹۲/۱۲/۰۳


۸۴۰ بازدید

سلام ایا ارایش کردن در حد کم اشکال دارد؟ اگر بله!افرادی که زیبا نیستند چطور زشتی خود را تحمل کنند اگر ارایش اشکال دارد چرا پیامبر گفته اند بهترین زنان امتم زیبا هستند و … من هیچ وقت بدون ارایش بیرون نمیرم اما چند وقته به خاطر امام زمان بیخیال شدم و با همین قیافه بودن هیچ جلوه و زیبایی میرم بیرون اما واقعا عذابه برام که بقیه ببینن چقد زشتم قیافه خودمو تو اینه نگا نمیکنم که نبینم چه شکلیم و تحریک نشم خودمو ارایش کنم اخه اصا مگه دختر چیه که زشتم باشه حالا لطفا التماسا همه جور خواهش و تمنا میکنم ازتون نیاین بگین شخصیت مهمه باطن مهمه از این دست شعارا من باطن خوبی ندارم ظاهرمم زشت باشه دیگه هیچی من نمیتونم ارایش نکنم از یه طرف دلم نمیخاد امام زمان ناراحت بشه چیکار کنم نمیدنم کی میخاد جواب منو بده نمیدونم شما خودت زشتی یا زیبا ولی هیچ دختری تحمل زشتی رو نداره نمیدونم خدا چجوری تونست منو این شکلی بذاره روی زمین .

دوست گرامی از اعتماد و ارتباط مجدد شما با این مجموعه متشکریم.اجازه بدهید بر خلاف معمول پاسخ را از آخر سوال شما شروع کنیم. لذا ابتدا نکاتی در مورد زیبایی بیان می کنیم و آنگاه به بررسی مسئله آرایش کردن می پردازیم.
* زیبایی ظاهری
پاسخ شما را با گفتارى از امام على علیه السلام آغاز مى کنم. آن حضرت مى فرماید: «قیمت هر انسانى به مقدار دانایی و تخصص اوست» ( نهج البلاغه، حکمت 81 )؛ یعنى، اگر کسى داراى صفات خوبى باشد، ارزش او به اندازه ى همان خوبى هاى او است.
امام صادق علیه السلام نیز مى فرماید: «براى زنان نمى توان قیمتى گذاشت ؛ زیرا خوبانشان ارزشى بالاتر از طلا و نقره دارند و بدانشان کمتر از خاک اند»وسائل الشیعه، ج 20، ص 47. .
بدون تردید اگر انسان ها در روابط خود با دیگران و ارزش گذارى و نمره دادن به آنها، به معیارهایى دینى، توجه مى کردند، بسیارى از این مشکلات به وجود نمى آمد و همگى در یک فضاى سالم زندگى مى کردند، اما چه کنیم که جنبه هاى ظاهرى (مانند قیافه و چهره و امکانات اقتصادى و پست و مقام) معیارهاى درجه اول انتخاب دوست و همسر و سایر روابط اجتماعى براى برخى مردم گردیده و معیارهاى اصلى (مانند تقوا، ایمان، عفت و پاکدامنى، صداقت و امانت دارى و…) رنگ باخته و یا به عنوان معیارهاى درجه دوم و فرعى تلقى مى شود.
خواهر محترم، جامع نگرى و واقع بینى از پایه هاى اندیشه صحیح است و زمانى مى توان به این مهم دست یافت که جنبه هاى مختلف هر پدیده مورد توجه قرار گیرد و از نگرش تک بعدى دورى شود. به هر چیزى نگاه کنید، داراى جنبه هاى مثبت و منفى است؛ انسان نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ بنابراین براى اینکه نگرش صحیح و جامعى – چه از محیط اطراف و چه نسبت به خود داشته باشیم – باید به هر دو جنبه آن توجه کنیم. نقاط قوت چیزى ما را به نادیده گرفتن ضعف هاى آن نکشاند و برعکس نقاط ضعف چیزى، ما را از مشاهده مسائل مثبت و ارزشمند آن محروم نکند.
روان شناسان مى گویند: انسان سالم، کسى است که خود را آن گونه که هست، بپذیرد؛ یعنى، هم نقاط قوت و هم نقاط ضعف خود را مد نظر قرار دهد؛ زیرا بزرگ جلوه دادن نقاط قوت، به خود بزرگ بینى منجر مى شود و با برجسته کردن نقاط ضعف، احساس کهترى و ناارزنده سازى در فرد به وجود مى آید. انسان پخته و سالم، کسى است که به هر دو جنبه نگاه کند و از هر گونه افراط و تفریط بپرهیزد.
دوست عزیز توجه به نکات زیر ضرورى است :
یکم. باید دید این ذهنیت و تصویرى که از خود دارید، چقدر با واقعیت مطابق است؟! چه بسا افراد با منفى نگرى و نگرش خاصى، نمى توانند واقع را آن گونه که هست، مشاهده کنند. بایسته است در این باره خوب بیندیشید و از هر گونه مبالغه در این باره اجتناب کنید. (البته با توجه به سابقه مکاتبات شما با این مرکز به نظر می رسد دچار منفی بافی و تصورات منفی هستید، لذا توصیه می کنیم قبل از هر چیز برای درمان این حالت تلاش کنید.)
دوم. به فرض که از نظر ظاهرى چنین نقطه ضعفى در شما وجود دارد؛ ولى باید دید آیا تمام هستى شما در همین مطلب خلاصه مى شود و هیچ نقطه قوتى در شما نیست!؟ به نظر نمى رسد که از نعمت هاى وجودى دیگرى برخوردار نباشید. اگر فقط اندکى در این باره بیندیشید، صدها خصوصیت مثبت و ارزشمند در خودتان مى یابید که به سادگى، از کنار آن گذشته اید و توجه چندانى به آنها نکرده اید. بنابراین توصیه مى شود آنها را به یاد آورده و براى خود بازگو کنید و به زبان آورید و یا روى کاغذى یادداشت کنید. به خود بباورانید که من از این امتیازات و ارزش هاى مثبت بهره مند هستم.
سوم. زیبایى ظاهرى گرچه یک امتیاز محسوب مى شود، اما علت موفقیت، سعادت و خوشبختى انسان نیست. افراد زیادى هستند که از وضعیت ظاهرى چندانى برخوردار نیستند؛ ولى هیچ گاه احساس بى ارزشى نمى کنند، بلکه احساس خوشبختى و موفقیت دارند و با آرامش زندگى مى کنند و با تکیه بر جنبه هاى مثبت و ارزشمند خود بسیار شاد و با نشاط هستند. بنابراین، خوشبختى، مساوى با خوش چهره بودن نیست.
چهارم. بسیارى از شرایط و موقعیت هایى که در آن واقع هستیم، در اختیار ما نیست و بر طبق ذوق و سلیقه و خواست ما شکل نگرفته است و گاهى با آرزوهاى ما مطابقت ندارد و در واقع نمى توانیم آن گونه که مى خواهیم شرایط و امکانات را تغییر دهیم. اما مى توانیم خود را با آن موقعیت ها منطبق کنیم و با انعطاف و اصلاح نگرش خود و پذیرفتن این واقعیت هاى خارجى به سازگارى با خود و اطراف خود بیندیشیم و عمل کنیم.
با این مقدمه توجه شما را به چند نکته مهم جلب مى کنیم:
1. بکوشید ارزش هاى واقعى تان مسائل معنوى باشد و نگرانى شما، بیشتر براى به دست آوردن زیبایى هاى باطنى باشد. به عبارت دیگر توجه شما به حسن سیرت باشد، نه حسن صورت. درباره انواع زیبایى ها – اعم از ظاهرى و معنوى – و ارزش و اهمیت هر کدام و نقش هر یک در موفقیت و خوشبختى انسان ها، بیشتر بیندیشید و مطالعه کنید.
مطمئناً در خواهید یافت زیبایى هاى معنوى بسیار متنوع تر و نقش آفرینى آن در زندگى بیشتر و عمیق تر است.
2. گرچه شما به تصور خودتان از زیبایى ظاهرى بهره کمترى نسبت به دیگران دارید ؛ ولى مگر همه چیز در زیبایى ظاهرى خلاصه مى شود؟! آیا بهتر نیست به آن نعمت هایى که خداوند در اختیارتان گذاشته، فکر کنید و به جاى افسردگى شکرگذار باشید؟
3. در روایتى از امامان علیهم السلام رسیده است: در مسائل مادى همیشه به کمتر از خودتان بنگرید تا حالت رضایت و شکرگزارى شما بیشتر شود. شما هم همیشه به افرادى فکر کنید که داراى نقص عضوهایى چون نابینایى، فلج و مانند آن هستند ؛ ولى با روحیه اى بسیار بالا زندگى مى کنند. درباره لقمان گفته اند: بسیار زشت و بدشکل بود ؛ ولى بر اثر کسب علم و معرفت، به درجه اى رسید که بخشى از قرآن به سخنان ارزشمند او پرداخته و سوره اى نیز به نام او است.
پس شما به جاى اینکه به کمبودها، عیب ها و ناکامى هاى خود فکر کنید، به موفقیت ها و آن امکاناتى که در زندگى از آن بهره مند بوده و هستید بیندیشید.
از منفى بافى نسبت به خودتان اجتناب کنید ؛ از کجا معلوم که قیافه شما جذاب نیست؛ شاید این تفکرات منفى و احساس خودکم بینى، باعث شده که شما خود را از نظر قیافه ظاهرى کمتر از دیگران ارزیابى کنید! چه بسا افرادى، به خصوصیات و صفات پسندیده شما (مانند عفت، نجابت و پاکدامنى) غبطه مى خورند. بنابراین خودتان را دست کم نگیرید و هنگامى که به مجالس جشن یا سایر مجالس عمومى مى روید، حتماً به ظاهر خود اهمیت دهید. لباس هاى خوب و زیبا بپوشید و آرایش کنید (البته با رعایت شئونات اسلامى).
4. در فعالیت هاى اجتماعى مثل مسجد، بسیج، کارهاى هنرى دسته جمعى و مانند آن شرکت کنید و از این طریق با افراد شاداب، فعال، متدین و در عین حال مثبت نگر معاشرت کنید و براى خود دوستان زیادى به دست آورید.
5. ورزش را جزء ضرورى ترین فعالیت هاى خود قرار دهید و هر روز حداقل نیم ساعت ورزش کنید (هر ورزشى که مورد علاقه شماست) ترجیحاً ورزش بدن سازى.
6. از بیکارى و بى برنامگى اجتناب کنید و اوقات فراغت خود را با مطالعه کتاب هاى مفید در زمینه هاى علمى و مذهبى پر کنید.
7. به امور معنوى (مثل قرائت قرآن، دعا، نماز و شرکت در مجالس مذهبى) توجه داشته باشید و به این طریق رابطه عاشقانه اى با آفریدگار خود برقرار کنید که بهترین دوست و مونس شما در تنهایى است و درددل شما را مى شنود.
8. موفقیت هاى گذشته و توانمندى هاى مختلف خود را در ذهن تان مرور کنید.
9. از نظر جسمانى و ظاهرى، خود را با دیگران مقایسه نکنید.
10. هرگاه جلوى آینه قرار گرفتید، داشتن ویژگى هاى مثبت ظاهرى را به خود تلقین کنید.
11. درباره خوشبختى و سعادت مطالعه کنید و خوب درباره ملاک ها و معیارهاى آن بیندیشید.
12. سعى کنید افکار خود را اصلاح کنید؛ یعنى تصویرى مثبت از خود درست کنید؛ ریشه و اساس نگرش منفى که شما به قیافه ظاهرى خود پیدا کرده اید، همین خود پنداره منفى است و توصیه هایى که شده همه براى این است که شما نگرشى که از خود دارید تغییر دهید.
در پایان توجه شما را به این نکته نیز جلب می کنیم که زیبایی امری مطلق نیست، بلکه یک امر کاملا نسبی است. انتخاب هر شخصی به سلیقه او در زیبا دانستن یک فرد بستگی دارد. ممکن است فردی کسی را زیبا بداند و خواستار ازدواج با او باشد در حالی که دیگری او را به هیچ وجه زیبا نداند. بنابراین، نگرانی شما در مورد زیبایی‌تان کاملا بی‌مورد است. یقینا شما هم به عنوان یک دختر از جذابیت‌هایی برخوردارید که می‌تواند باعث تمایل به ازدواج پسری با شما گردد. از این بابت مطمئن باشید.
* و اما در مورد آرایش کردن
خواهر ارجمند اصل آرایش و زیباسازى امرى مطلوب و پسندیده است و از نظر اسلام نیز نه تنها منعى وجود ندارد بلکه توصیه به آرایش و آراستن خود شده است، آنچه که از نظر اسلام مذموم شمرده شده این است که این آرایش ها در مجامع عمومى و در برابر نامحرمان باشد. نه تنها اسلام در مقابل زیبایی جبهه نمی گیرد بلکه دستورات خویش را در راستای زیبایی فطری انسان تبیین می کند؛ چه، خداوند دوست دارد آثار نعمتش را بر بندگانش ببیند.
آنچه مهم است توجه به این نکته است که هر آن چه زمینه ى نفوذ شیطان، هوسرانى، نظربازى و بر هم زدن آرامش فکرى و ترویج شهوت رانى را فراهم کند، ممنوع و حرام مى باشد. تصوّر ما این است که نیازى به توضیح علل این شرط و حرمت نقض آن نباشد. چرا که دشمن قسم خورده اى مثل شیطان، تعهّد کرده تا اکثر انسان ها (مگر بندگان برگزیده و مخلص) را جهنّمى نکند، دست بردار نباشد و زمینه ى نفوذ این دشمن نیز هوسرانى و نگاه است. همین زینت ها و آرایش ها، تلازم با ایجاد وسوسه و پدیدآورى نگاه حرام دارد. یعنى ضریب خطرساز بودن زینت در جلب نظرهاى آن چنانى، بسیار بالاست.
در فرهنگ اسلام براى رعایت حریم ها راهکارهاى مناسبى ارائه شده است. در مواردى که احتمال خطر بسیار شدید است از آن به عنوان حرام یاد شده است و در مواردى که احتمال خطر کمتر است از آن به عنوان مکروه یاد شده. آرایش خانم ها در برابر نامحرم به گونه اى که جلب توجه کند از مواردى است که احتمال لغزش در آن بسیار است لذا از آن به عنوان حرام یاد شده است.
طبیعى است که وقتى فردى (به ویژه زنان) آرایش مى کند و در جامعه ظاهر مى شود و رعایت شؤونات اسلامى مانند حجاب را نمى کند موجب تحریک مردان مى شود و در آنها زمینه گناه کردن را فراهم مى کند. و هنگامى که این وضعیت در جامعه شیوع پیدا مى کند همه حد و مرزها به تدریج شکسته مى شود و حریم عفاف خدشه دار مى گردد و گناه و آلودگى همه جامعه را فرا مى گیرد لذا در اسلام آرایش کردن دختران و خانم ها در صورتى که در دید نامحرم قرار بگیرند جایز نیست اما در میان محرمان و زنان (در صورتى که موجب مفسده و تحریک نباشد) اشکال ندارد و اگر زنى آرایش شده در کوچه و بازار و بین نامحرمان برود طبق بعضى روایات مورد لعن و نفرین خدا و ملائکه واقع مى شود.
در پایان : نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که انسان موجودی کمال طلب است و هیچ گاه به اندک قانع نیست در این رابطه نظر شما را به مطلب زیر جلب می کنیم :
آیه الله سبحانی می‌گوید: روزی در محضر حضرت آیه الله العظمی بروجردی (ره) نشسته بودیم که یکی از پزشکان ترکیه، به دیدار آیه الله بروجردی آمد و سؤال کرد که چرا اسلام نوشیدن شراب را حرام کرده است؟ آن مرجع بزرگ فرمود: حقیقت انسان را عقل، قدرت اندیشه و تفکر تشکیل می‌دهد و اگر عقل انسان نبود، وی با دیگر موجودات زنده تفاوتی نداشت و یکی از اموری که در تضاد شدید با قوه عقل انسان است، نوشیدن شراب است؛ همان طور که پزشکان نیز این مطلب را تأیید کرده‌اند. بنابراین، چون شراب عقل را از بین می‌برد و حقیقت انسان به عقل اوست، اسلام آن را ممنوع کرده است.
آن پزشک به دنبال این پاسخ، گفت: درست است که نوشیدن زیاد شراب، باعث از بین رفتن قوه تعقل انسان می‌شود و حقیقت انسان زیر سؤال می‌رود، ولی اگر کسی به مقدار کمی از این نوع مایعات بنوشد، نمی‌توان گفت چنین تأثیری دارد؛ پس چرا اسلام آن مقدار اندک را نیز ممنوع کرده و نوشیدن آن را غیرمجاز می‌داند. آیه الله بروجردی فرمود: چون انسان، کمال‌طلب است و هرگز به مقدار کم قناعت نمی‌کند و اگر مجاز شمرده شود، بر اساس کمال‌خواهی‌اش، به تدریج بر خواسته خود می‌افزاید. به همین جهت است که اسلام از همان ابتدا، حتی مقدار اندک آن را ممنوع کرده است و به عنوان یک قانون قطعی و دقیق، آن را برای تمام افراد چه با اراده و چه کم اراده، به اجرا گذاشته است و چون این ویژگی یعنی کمال‌طلبی، در دیگر ابعاد و زمینه‌ها جاری است، دیگر قوانین و مقررات و دستورالعمل‌های صادره از طرف قانون‌گذار هستی، بر اساس همین نکته شکل گرفته و آن جا که ممکن است زیاده‌طلبی باعث حریم‌شکنی شود و به تدریج انسان در وادی هولناک و در معرض خطرات جانی و روحی قرار گیرد، اسلام با جدیت و قاطعیت آن را نهی می‌کند.
به نظر می رسد آرایش کردن نیز از جمله همین موارد است که با مقدار مختصر و ساده آغاز می‌شود و یا به انگیزه اندکی زیباتر شدن شروع می‌شود؛ ولی به تدریج، نوع آن تغییر پیدا کرده، بر میزان و کمیت آن نیز افزوده می‌شود و تا آن جا پیش می‌رود که انسان تمام انرژی کمال طلبی و جلوه گری خود را می‌خواهد در همین زمینه هزینه کند و هرگز به همان حداقلی که در روزهای اول داشته، اکتفا نمی‌کند و بر همین اساس است که از همان آغاز، باید از  آن ( در برابر نامحرمان ) ولو به مقدار مختصر، اجتناب کرد.
باز هم با ما مکاتبه کنید.
موفق باشید.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد