ندبه امام صادق(علیه السلام) در فراق امام مهدی
۱۳۹۴/۰۸/۲۸
–
۸۲ بازدید
ندبه امام صادق(علیه السلام) در فراق امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه)
به همراه «مفضّل»، «ابوبصیر» و «ابان» خدمت امام صادق(علیه السلام) رسیدیم و دیدیم که آن حضرت بر روی خاکها نشسته جامهای خیبری، بییقه و آستین کوتاه بر تن کرده و همانند مادر فرزند مرده در حال گریه و زاری است. سراسر وجود او را حزن و اندوه فرا گرفته بود؛ آثار غم و اندوه در صورتش ظاهر گشته بود…
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) گاه مشتاقانه از زمان ظهور آخرین حجّت خدا صحبت میکند و به حال کسانی که آن زمان را درک میکنند، رشک میبرد و میفرماید: فطوبی لمن أدرک ذلک الزّمان.۲
خوشا به حال کسی که آن زمان را دریابد.
ندبه امام صادق(علیه السلام) در فراق امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه)
به همراه «مفضّل»، «ابوبصیر» و «ابان» خدمت امام صادق(علیه السلام) رسیدیم و دیدیم که آن حضرت بر روی خاکها نشسته جامهای خیبری، بییقه و آستین کوتاه بر تن کرده و همانند مادر فرزند مرده در حال گریه و زاری است. سراسر وجود او را حزن و اندوه فرا گرفته بود؛ آثار غم و اندوه در صورتش ظاهر گشته بود…
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) گاه مشتاقانه از زمان ظهور آخرین حجّت خدا صحبت میکند و به حال کسانی که آن زمان را درک میکنند، رشک میبرد و میفرماید: فطوبی لمن أدرک ذلک الزّمان.2
خوشا به حال کسی که آن زمان را دریابد.
گاه نیز عاشقانه آرزوی درک زمان آن حضرت را میکند و میفرماید: و لو أدرکته لخدمته أیّام حیاتی.3
اگر زمان [ظهور] او را درک میکردم همة عمرم را در خدمتش میگذراندم.
و گاه با مشاهدة شرایط غیبت آن حضرت از خود بی خود شده و سیل اشک از دیدگان جاری میسازد:
«سُدَیر صیرفی» میگوید: به همراه «مفضّل»، «ابوبصیر» و «ابان» خدمت امام صادق(علیه السلام) رسیدیم و دیدیم که آن حضرت بر روی خاکها نشسته جامهای خیبری، بییقه و آستین کوتاه بر تن کرده و همانند مادر فرزند مرده در حال گریه و زاری است. سراسر وجود او را حزن و اندوه فرا گرفته بود؛ آثار غم و اندوه در صورتش ظاهر گشته بود؛ رنگ چهرة او به کلّی دگرگون شده بود، سیل اشک از دل پر خون و قلب پر التهاب او برخاسته بود و بر گونههایش فرو میریخت و در این حال این گونه زمزمه میکرد:
سیّدی غیبتک نفت رقادی و ضیّقت علیّ مهادی، و ابتزّت منّی راحة فؤادی…
ای آقا و سرور من! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده، عرصه را بر من تنگ نموده و آسایش و آرامش را از قلبم گرفته است.
سدیر میگوید: هنگامی که امام صادق(علیه السلام) را این چنین پریشان دیدیم، دلهایمان آتش گرفت و هوش از سرمان پرید که چه مصیبت جانکاهی برای حجّت خدا روی داده و چه فاجعة اسفباری بر او وارد شده است.
عرض کردیم:
ای فرزند بهترین خلایق! چه حادثهای بر شما روی آورده که این چنین سیل اشک از دیدگانتان فرو میریزد و اشک چون باران بهاری بر چهرهتان سرازیر میشود؟ چه فاجعهای شما را این چنین بر سوک نشانده است؟
امام صادق(علیه السلام) چون بید لرزید و نفسهای مبارکش به شماره افتاد، آنگاه آهی عمیق به پهنای قفسة سینه از اعماق دل برکشید و به ما روی کرد و فرمود: صبح امروز کتاب «جَفر» را نگاه میکردم و آن کتابی است که همة مسائل مربوط به مرگ و میرها، بلاها و حوادث را تا پایان جهان در بر دارد. این کتاب را خداوند به پیامبر خویش و پیشوایان معصوم از تبار او اختصاص داده است. در این کتاب، تولد، غیبت، درازی غیبت و دیرزیستی قائم ما و گرفتاری باورداران در آن زمان، راه یافتن شکّ و تردید در دل مردم در اثر طول غیبت و مرتد شدن مردم از آیین مقدّس اسلام را خواندم و دیدم که چگونه رشتة ولایت را که خداوند در گردن هر انسانی قرار داده است، میگسلند و از زمرة اسلام بیرون میروند، دلم به حال مردم آن زمان سوخت و امواج غم و اندوه بر پیکرم فرو ریخت.4
دعای شریف ندبه که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است، شاهد دیگری بر سوز و گداز آن حضرت در غیبت و فراق قائم آل محمد(علیه السلام) و منجی موعود جهان اسلام است.
در پایان جا دارد از خود بپرسیم آیا ذرّهای از آن سوز و گداز و اندوه فراق که در قلبهای همة معصومان به ویژه امام صادق(علیه السلام) بوده است تا آنجا که خواب و آرامش را از آنها میربوده و زندگی را بر آنها دشوار میساخته است، در دل ما وجود دارد؟ آیا هیچ شده است که در خلوت خود بر فتنهها، مصیبتها، انحرافها و… که در زمان غیبت گریبانگیر اهل ایمان میشود، گریه کنیم؟ آیا تاکنون اتفاق افتاده است که با همة وجود سنگینی مصیبت غیبت را درک کنیم و در نبود امام زمانمان از ته دل ناله سر دهیم؛ نالة مادری که عزیز خود را از دست داده است؟
پینوشتها:
1. برای مطالعة نمونههایی از ندبههای پیشوایان معصوم در فراق امام مهدی(ع) ر ک: مهدیپور، علی اکبر، با دعای ندبه در پگاه جمعه، صص 13 ـ 27.
2. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 51، ص 144.
3. نعمانی، ابن ابی زینب محمّد بن ابراهیم، کتاب الغیبة، ص 245.
4. طوسی، محمّد بن حسن، کتاب الغیبة، ص 167.