خانه » همه » مذهبی » نصب ایه ان یکاد بالای خانه

نصب ایه ان یکاد بالای خانه


نصب ایه ان یکاد بالای خانه

۱۳۹۲/۰۹/۰۵


۴۲۹۲ بازدید

نصب ایه ان یکاد بالای خونه تاثیرنداره ؟ یا فقط خوندنش تاثیر داره؟

 
در پاسخ به مطلب زیر توجه کنید .
1.        چشم زخم اگر چه واقعیت دارد اما   به این معناى رایج امروز در میان ما-بالاخص در میان قشر زنانا که فکر مى کنند همه مردم چشمشان شور است-قطعا واقعیت ندارد . کفار جاهلیت هم به چنین چیزى قائل نبودند، بلکه معتقد بودند که یک نفر وجود دارد و احیانا در یک شهر ممکن است یک نفر یا دو نفر وجود داشته باشند که چنین خاصیتى در نگاه و نظر آنها باشد .
پس قطعا مساله به این شکل که همه مردم داراى چشم شور هستند و همه مردم به اصطلاح نظر مى کنند، نیست .  
2.        اگر بعضى مردم داراى چنین خصلت و خاصیتى باشند، آیا آیه و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم خاصیت جلوگیرى از چشم زخم دارد؟ما تا حالا به مدرکى(حدیثى، جمله اى)برخورد نکرده ایم که دلالت کند و بگوید از این آیه براى چشم زخم استفاده کنید. اینکه چشم زخم حقیقت است یا نه،یک مساله است و اینکه این آیه براى دفع چشم زخم باشد مساله دیگرى است .
3.      شریفه «و ان یکاد» چیست و چرا این قدر روی آن تأکید دارند؟
و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعوا الذکر و یقولون انه لمجنون .ترجمه آیه این است:و نزدیک است که این کافران تو را با چشمهاى خود هلاک کنند،آن،وقتى که آیات قرآن را مى شنوند،و اینها مى گویند که او(یعنى تو) یک دیوانه و جن زده است.البته در اینجا مقصود این است که اگر یک جنبه هاى غیر عادى در این(قرآن)مى بینید، می گویند: اینها الهامات و القائاتى است که شیاطین به او مى کنند،لهذا بعد مى فرماید: و ما هو الا ذکر للعالمین خیر،اینها جز ذکرى و تذکرى و تنبهى و القائى که از ناحیه پروردگار براى همه جهانیان است چیز دیگر نیست . 
این،ترجمه تحت اللفظى آیه بود.درباره مفاد این آیه کریمه،مفسرین دو جور تفسیر کرده اند . 
تفسیر اول  
بیشتر مفسرین-که شاید قدما این طور بودند-این آیه را فقط به این معنى گرفته اند که قرآن مى خواهد بفرماید که این کافران یک عناد و غیظ و حسادتى با تو دارند.دشمن وقتى که در مقابل دشمن قرار مى گیرد،اگر در برنامه خودش فاتح و پیروز بشود و اگر احساس شکست در طرف بکند از غیظ و خشمش کاسته مى شود .
از کلمات امام حسین علیه السلام است که: «القدرة تذهب الحفیظة »یعنى قدرت و توانایى و نیرومندى،خشم و کینه و حقد را از بین مى برد،و لهذا انسانها به هر اندازه از نظر روحى قویتر باشند عقده کمترى دارند،و هر چه انسان از نظر روحى ضعیفتر باشد و در خودش در مقابل دیگران بیشتر احساس ضعف کند عقده بیشترى در روحش هست .
ادم قوى،بى عقده است و آدم ضعیف است که دچار عقده هاى زیاد مى شود.همچنین هر آدمى به هر اندازه عقده و غیظ و خشم داشته باشد،وقتى که در مقابل طرف قرار مى گیرد،به هر اندازه که احساس پیروزى در خود و ضعف در طرف مقابل کند از عقده اش کاسته مى شود،چون احساس قدرت در خودش مى کند و احساس ضعف در طرف دیگر،و این از عقده مى کاهد،و به هر اندازه که در خودش احساس ضعف کند و در طرف احساس پیروزى،مرتب بر عقده و خشمش افزوده مى شود . 
کفار در مقابل پیغمبر اکرم دچار چنین حالتى بودند.هر روز مى دیدند نسبت به روز قبل یک چیزى اینها به اصطلاح باختند و پیغمبر برده است،یعنى مى دیدند که مردم به سوى پیغمبر گرایش دارند و از گروه اینها دور مى شوند.بعلاوه وقتى در مقابل یگانه ابزار پیغمبر اکرم که قرآن مجید بود قرار مى گرفتند دنبال یک عیب و عیبجویى بودند،ببینند آیا مى توانند جایى از آن را عیب بگیرند،بگویند فلان چیز اگر خیلى زیباست استثنایى است؟مى دیدند هر آیه اى که نازل مى شود از آیه قبل جذابتر و شیرین تر و زیباتر است.این بود که وقتى آیات قرآن را مى شنیدند،همان احساس لطافت و فصاحت و زیبایى و علو،مساوى بود با بالا رفتن درجه خشم آنها.در همان حالى که آیات قرآن را گوش مى کردند و چشمهایشان به پیغمبر بود(گوشهایشان آواز پیغمبر را مى شنید که آیات قرآن را مى خواند و چشمهایشان به صورت پیغمبر نگاه مى کرد)آنچنان خشم بر خشم اینها افزوده مى شد که مى خواستند با چشمهایشان پیغمبر را بکوبند،مثل اینکه مى گوییم فلان کس با چشمهایش مى خواهد من را تیر بزند . 
اغلب مفسرین آیه را این طور تفسیر کرده اند،یعنى کنایه است. و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعوا الذکر یعنى اینها وقتى که چشمشان به صورت توست و گوشهایشان به آواز تو، و تو دارى قرآن را مى خوانى،آنچنان خشم بر خشمشان مى افزاید که با چشمهایشان مى خواهند تو را تیر بزنند.آن وقت مفاد آیه صرفا کنایه است از کمال و شدت خشمى که مخالفین دارند .
انسان وقتى که چنین خشمى گرفت و هیچ توجیه و منطقى براى خودش پیدا نکرد،دست به یک تهمتهاى احمقانه مى زند که رهایش کنید،یک آدم جن زده و دیوانه است،آدمهاى جن زده و دیوانه گاهى یک کارهاى خارق العاده اى انجام مى دهند: و یقولون انه لمجنون . 
حال جواب قرآن چیست؟مى گوید:کار جن و شیطان که نمى تواند اثرش بیدارى جهان باشد. (جواب را ببینید،عجیب است.)قرآن نمى گوید: و ما هو الا من رب العالمین چون در این صورت صرفا یک مدعا بود،آنها مى گفتند که آنچه این مى گوید القاء شیاطین است،قرآن ممکن بود جواب بدهد خیر،القاء خداست.بلکه معیار را ذکر مى کند،براى آن چیزى که از ناحیه خداست یا از ناحیه جن و شیطان باشد .
آنچه که از ناحیه خداست آن چیزى است که در جهت خیر و صلاح و هدایت مردم و در جهت ذکر یعنى یادآورى و تنبه و بیدارى مردم آنهم بیدارى جهانیان است نه بیدارى یک قوم خاص.تو مى گویى از ناحیه شیطان و جن است.مگر مى تواند یک چیزى از ناحیه جن و شیطان باشد ولى اثرش بیدارى بشر و بیدارى همه جهان باشد؟پس به این ما هو الا ذکر للعالمین ضمنا برهان اقامه شده است بر اینکه ادعاى شما چگونه باطل است . 
تفسیر دوم  
ولى بعضى دیگر از مفسرین-که این نظر اخیرا خیلى رایج شده است-گفته اند آیه کنایه نیست، بلکه یک جمله صریح است، کنایه از شدت خشم نیست، بلکه بیان یک واقعیت است و آن واقعیت این است که در میان آنها افرادى بودند که به اصطلاح شور چشم بودند و چشم زخم مى زدند،و شخصى بود که در میان آنها به این جهت معروف بود که به اصطلاح چشمهایش شور است و هر چه را که ببیند و نگاه کند، بالخصوص اگر به نظر اعجاب نگاه کند، آفتى به آن شى ء یا شخص مى رسد .
اینها فکر کردند که بهترین راه مبارزه با پیغمبر این است که ما پیغمبر را از بین ببریم بدون آنکه مسؤولیتى در مقابل بنى هاشم متوجه ما بشود،چون مى دانستند بنى هاشم-اعم از آنها که مسلمان بودند یا نبودند-و به طور کلى عرب براى مساله خونخواهى قبیله اى به اعتبار وحدت قبیله اهمیت قائل است، یعنى اگر اینها مى خواستند پیغمبر را بکشند،همان ابو لهب که دشمن پیغمبر بود ممکن بود که بعد به خونخواهى برخیزد به اعتبار اینکه او فردى از قبیله است .
گفتند:یک کار ما مى توانیم درباره پیغمبر بکنیم،پیغمبر را از بین ببریم بدون اینکه قاتل شناخته بشود،و آن این است که از وجود آن شخص استفاده کنیم،غافل از اینکه یک پیغمبر خدا را که دیگر نمى شود با چنین کارها از بین برد. و ان یکاد الذین کفروا نزدیک بود که اینها چنین کارى بکنند،یعنى اگر نبود عنایت الهى،اینها با این وسیله تو را از بین برده بودند.حال اگر[مقصود آیه]این مطلب دوم باشد،آن وقت معنایش این است که قرآن تلویحا مساله چشم زخم را تایید کرده است،و این خود یک مساله اى است که آیا چشم زخم حقیقت است یا حقیقت نیست؟  
(لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 3/100110062 )

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد