۱۳۹۴/۱۰/۰۵
–
۲۳۰ بازدید
دو نظریه اساسی در مورد پیدایش جانداران (ثبات انواع و تکامل) وجود دارد، لیکن در دهههای اخیر دیدگاه سومی نیز به عنوان تفصیل بین خلقت انسان (به صورت معجزهآسا از خاک) و خلقت جانداران دیگر طبق سیر تکامل اظهار شده است. آیا قرآن چنین نظری را میپذیرد؟
این رویکرد به دلیل این که با نگرش به آیات قرآن ارائه شده است، هیچ گونه تعارضی با آیات ندارد؛ بلکه طبق ظاهر آیات قرآنکریم، خلقت حضرت آدم را از خاک به صورت معجزهآسا و خلقت دیگر موجودات را ـطبق یافتههای زیستشناسی تکاملی ـ از مسیر تکامل میداند.تذکر این نکته لازم است که ظواهر مطالب مندرج در تورات کنونی (سفر پیدایش، باب اول) در مورد آفرینش موجودات در 6 روز و جداسازی هر دسته از پرندگان، حیوانات و انسانها مستلزم مخالفت با نظریه تکامل در خلقت انسان و خلقت حیوانات و گیاهان و… است؛ در حالی که در قرآن کریم فقط در مورد خلقت دفعی انسان مطلبی دارد و در مورد حیوانات و گیاهان، ساکت است.
جمعبندی و بررسی نهایی
نظریههای علمی در جوامع علمی معاصر به صورت نظریات «ابطالپذیر» مطرح میشود یعنی به صورت افسانههای مفید پذیرفته میشود و تا وقتی نظریه بهتری جانشین آن نشده از دایره علم بیرون نمیرود و لذا نظریه تکامل هرچندکه اثبات قطعی نشده است. ولی امروزه یک نظریه مورد قبول اکثریت جامعه علمی (علومتجربی) است. هرچند که هنوز هم نظریه ثبات انواع به صورت یک احتمال مطرح است. آیات قرآن هم قابل انطباق با نظریه تکامل و نظریه ثبات انواع هر دو هست و هیچ آیهای به دست نیامد که نص باشد و یا ظهور قوی در یکی از دو طرف داشته باشد. پس نمیتوان یکی از دو نظریه را به صورت قطعی به قرآن نسبت داد.
1. چند تذکر لازم نیست قرآن در مورد هر نظریه علمی به صورت اثبات یا نفی نظر داده باشد. چون کتاب هدایت است و اشارات علمی را در حد لزوم و در راستای هدف هدایت استفاده میکند.
2. قبول یا ردّ نظریه تکامل با اثبات خدا و دیندار بودن یا نبودن انسانها ملازمهای ندارد. یعنی همانطور که میتوان نظریه تکامل را نپذیرفت و دیندار بود. میتوان قائل به نظریه تکامل باشیم ولی وجود ناظم (خدا) را برای سلسله منظم موجودات (از تک سلولی تا انسان) ثابت کنیم و دیندار باشیم. همانطور که برخی از پزشکان متعهد به این امر تصریح کردهاند[2].
3. پذیرش نظریه تکامل و انطباق آن با آیات قرآن دلیلی بر اعجاز علمی قرآن نیست. چرا که از طرفی آیات مورد استناد دارای احتمالات تفسیری متعددی بود و تفسیر موافق نظریه تکامل قطعی نبود و از طرف دیگر انطباق مراحل تطور موجودات زنده (تکسلولی تا انسان) بر آیات مورد استناد اشکالاتی داشت. (همانطور که در زیر آیه 45 سوره نور بیان کردیم).
4. در مورد نظریه تکامل غیر از تقریر داروینی، 6 تقریر دیگر نیز وجود دارد که برخی از آنها با ظواهر قرآن منافاتی ندارد.
5. در مورد خلقت موجودات غیر از دو نظریه تکامل و ثبات انواع، نظریه سومی نیز وجود دارد (نظریه تفصیل).
نکات تکمیلی در پاسخ دکتر سها
از مطالب فوق و نکات تفسیری و علمی آیات خلقت انسان روشن شد که:
1. نظریه تکامل یک قانون اثبات شده علمی نیست بلکه تقریرهای متعددی از این نظریه وجود دارد و اشکالات علمی متعددی به آن شده که برخی از آنها حل نشده است. بنابراین مخالفت با آن، مخالف با دانش زیستشناسی به شمار نمیآید.
2. در قرآن کریم، نصوص موافق یا مخالف نظریه تکامل نداریم و اصولاً نمیتوان نظریه تکامل یا فیکسیسم را به صورت قطعی به قرآن نسبت داد. پس تعارض قرآن و علم در این مورد ثابت نیست.
یعنی قرآن تابع نظریه ثبات انواع (فیکسیسم) نشده است و نظر قرآن امر مستلزم مخالفت با علم و غیر الهی بودن آن نیست.
بلکه با توجه به بند اول اصولاً مخالفت با نظریه تکامل مخالفت با علم نیست.
3. روشن شد که در مورد خلقت آدم، دیدگاههای متعددی بین مفسران و دانشمندان اسلامی وجود دارد که برخی از آنها با برخی تقریرات نظریه تکامل سازگار است.
4. بنابر مطالب فوق این گفته که پیامبر(ص) و قرآن تحت تأثیر مطالب باستانی غلط قرار گرفته است، از اساس باطل است بلکه تهمت است.
5. بنابر مطالب فوق خطای علمی قرآن و ساخته شدن قرآن به دست پیامبرa توهمی بیش نیست، چون اصلاً قرآن در مورد نظریه تکامل مطلب صریحی نفرمودهاند که خطای علمی اتفاق افتاده باشد.
6. نظریه تکامل تقریرهای متعدد دارد که تقریر داروینی از قدیمیترین آنهاست که به خاطر اشکالات آن امروزه چندان مورد توجه دانشمندان نیست و برخی تقریرهای جدید نظریه تکامل با دیدگاههای دینی مخالفتی ندارد.
7. اصولاً فیکسیسم (ثبات انواع) با قرآن سازگار نیست و فیکسیسم دیدگاهی مطابق تورات است که دکتر سها تلاش کرده آن را به قرآن نسبت دهد و از آن ضدیت قرآن با علم را نتیجه بگیرد.
8. پذیرش یا عدم پذیرش نظریه تکامل در موافقت یا مخالفت با قرآن برداشتی علمی است که از اصول عقاید و ضروریات دینی نیست و مستلزم ایمان یا عدم ایمان نمیباشد، بلکه مثل هر مبحث علمی در آن اختلاف نظر وجود دارد.
پی نوشت ها:
[1]. جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، صورت و سیرت انسان در قرآن، ص 26 و تفسیر تسنیم، ج 14، ص 426
[2]. اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 1، ص 154.
جمعبندی و بررسی نهایی
نظریههای علمی در جوامع علمی معاصر به صورت نظریات «ابطالپذیر» مطرح میشود یعنی به صورت افسانههای مفید پذیرفته میشود و تا وقتی نظریه بهتری جانشین آن نشده از دایره علم بیرون نمیرود و لذا نظریه تکامل هرچندکه اثبات قطعی نشده است. ولی امروزه یک نظریه مورد قبول اکثریت جامعه علمی (علومتجربی) است. هرچند که هنوز هم نظریه ثبات انواع به صورت یک احتمال مطرح است. آیات قرآن هم قابل انطباق با نظریه تکامل و نظریه ثبات انواع هر دو هست و هیچ آیهای به دست نیامد که نص باشد و یا ظهور قوی در یکی از دو طرف داشته باشد. پس نمیتوان یکی از دو نظریه را به صورت قطعی به قرآن نسبت داد.
1. چند تذکر لازم نیست قرآن در مورد هر نظریه علمی به صورت اثبات یا نفی نظر داده باشد. چون کتاب هدایت است و اشارات علمی را در حد لزوم و در راستای هدف هدایت استفاده میکند.
2. قبول یا ردّ نظریه تکامل با اثبات خدا و دیندار بودن یا نبودن انسانها ملازمهای ندارد. یعنی همانطور که میتوان نظریه تکامل را نپذیرفت و دیندار بود. میتوان قائل به نظریه تکامل باشیم ولی وجود ناظم (خدا) را برای سلسله منظم موجودات (از تک سلولی تا انسان) ثابت کنیم و دیندار باشیم. همانطور که برخی از پزشکان متعهد به این امر تصریح کردهاند[2].
3. پذیرش نظریه تکامل و انطباق آن با آیات قرآن دلیلی بر اعجاز علمی قرآن نیست. چرا که از طرفی آیات مورد استناد دارای احتمالات تفسیری متعددی بود و تفسیر موافق نظریه تکامل قطعی نبود و از طرف دیگر انطباق مراحل تطور موجودات زنده (تکسلولی تا انسان) بر آیات مورد استناد اشکالاتی داشت. (همانطور که در زیر آیه 45 سوره نور بیان کردیم).
4. در مورد نظریه تکامل غیر از تقریر داروینی، 6 تقریر دیگر نیز وجود دارد که برخی از آنها با ظواهر قرآن منافاتی ندارد.
5. در مورد خلقت موجودات غیر از دو نظریه تکامل و ثبات انواع، نظریه سومی نیز وجود دارد (نظریه تفصیل).
نکات تکمیلی در پاسخ دکتر سها
از مطالب فوق و نکات تفسیری و علمی آیات خلقت انسان روشن شد که:
1. نظریه تکامل یک قانون اثبات شده علمی نیست بلکه تقریرهای متعددی از این نظریه وجود دارد و اشکالات علمی متعددی به آن شده که برخی از آنها حل نشده است. بنابراین مخالفت با آن، مخالف با دانش زیستشناسی به شمار نمیآید.
2. در قرآن کریم، نصوص موافق یا مخالف نظریه تکامل نداریم و اصولاً نمیتوان نظریه تکامل یا فیکسیسم را به صورت قطعی به قرآن نسبت داد. پس تعارض قرآن و علم در این مورد ثابت نیست.
یعنی قرآن تابع نظریه ثبات انواع (فیکسیسم) نشده است و نظر قرآن امر مستلزم مخالفت با علم و غیر الهی بودن آن نیست.
بلکه با توجه به بند اول اصولاً مخالفت با نظریه تکامل مخالفت با علم نیست.
3. روشن شد که در مورد خلقت آدم، دیدگاههای متعددی بین مفسران و دانشمندان اسلامی وجود دارد که برخی از آنها با برخی تقریرات نظریه تکامل سازگار است.
4. بنابر مطالب فوق این گفته که پیامبر(ص) و قرآن تحت تأثیر مطالب باستانی غلط قرار گرفته است، از اساس باطل است بلکه تهمت است.
5. بنابر مطالب فوق خطای علمی قرآن و ساخته شدن قرآن به دست پیامبرa توهمی بیش نیست، چون اصلاً قرآن در مورد نظریه تکامل مطلب صریحی نفرمودهاند که خطای علمی اتفاق افتاده باشد.
6. نظریه تکامل تقریرهای متعدد دارد که تقریر داروینی از قدیمیترین آنهاست که به خاطر اشکالات آن امروزه چندان مورد توجه دانشمندان نیست و برخی تقریرهای جدید نظریه تکامل با دیدگاههای دینی مخالفتی ندارد.
7. اصولاً فیکسیسم (ثبات انواع) با قرآن سازگار نیست و فیکسیسم دیدگاهی مطابق تورات است که دکتر سها تلاش کرده آن را به قرآن نسبت دهد و از آن ضدیت قرآن با علم را نتیجه بگیرد.
8. پذیرش یا عدم پذیرش نظریه تکامل در موافقت یا مخالفت با قرآن برداشتی علمی است که از اصول عقاید و ضروریات دینی نیست و مستلزم ایمان یا عدم ایمان نمیباشد، بلکه مثل هر مبحث علمی در آن اختلاف نظر وجود دارد.
پی نوشت ها:
[1]. جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، صورت و سیرت انسان در قرآن، ص 26 و تفسیر تسنیم، ج 14، ص 426
[2]. اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 1، ص 154.