عصراسلام: بنیانگذار جمهوری اسلامی ما را با این سخن آشنا نمود: “سیره بزرگان این بوده با طاغوت معارضه میکردند ولو زمین بخورند… ارزش دارد انسان درمقابل ظلم بایستد و نگذارد ظلم زیاد شود.”
وظیفه ما، اعلام برائت از ظلم
طبق آیه ۱۸۳ آل عمران، افرادی از بنی اسرائیل به عنوان قاتلان انبیاء معرفی شدند که دخالت درقتل آنان نداشتند، اما با این وجود مورد اعتراض قرار گرفتند. حضرت صادق(ع) این اتهام وارده به بنی اسرائیل را بدان دلیل تعریف نمودند که نسلهای بعدشان حاضر به محکوم کردنِ قتل انبیاء نبودند و از آن اعلام برائت نجستند ؛ = وَ اللَّهِ مَا قَتَلْنَا وَ لَا شَهِدْنَا قَالَ وَ إِنَّمَا قِیلَ لَهُمُ ابْرَءُوا مِمَّنْ قَتَلَهُمْ فَأَبَوْا. (تفسیرعیاشی؛ ج۱ ص ۲۰۹)
بیچاره کسانی که به ظلمی رضایت دهند! رضایت؛ خلاصه نمیشود در “رضایتِ ایجابی” که حمایت نام دارد ، بلکه “رضایت سلبی”، یعنی سکوت و خاموشی هم میتواند عملاً رضایت به ظلم را معنا ببخشد!
در نهج البلاغه فرمود: « كسى که به عمل مردمى راضى باشد ، شریك آنها محسوب میشود و برای چنین شخصی دو گناه نوشته می شود ؛ یكى گناه آن عمل و دیگرى رضایت به آن . = الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ، وَ عَلَى كُلِّ دَاخِلٍ فِي بَاطِلٍ إِثْمَانِ، إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ الرِّضَى بِه.» [حکمت ۱۵۴]
وظیفه “نبودن” با ظلم است و این وظیفه؛ عمومیت نسبت به همهی اقشار جامعه دارد. اما بر اساس آموزه نهج البلاغه این وظیفه بیشتر بر عُهده اندیشمندان حوزه و دانشگاه و نیز نخبگان حوزه های آموزشی، هنری، اقتصادی، سیاسی و دیپلماسی است.
امام علی (ع) به صراحت فرمود: «خداوند از اندیشمندان هر امتی پیمان گرفته که در برابر خوی سیرناپذیریِ ظالم و نیاز وگرسنگیِ مظلوم سکوت نکنند ، = مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أن لا يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ .»[خطبه/۳]
مهم؛ “بودنِ با مظلوم” است. “بودن” یک عنصر سیاسی واجتماعی شناوری است که در هر برههای به شکلی خود را نمایان میکند. مَخلص کلام؛ “بودنِ بامظلوم” ، هر شکلی از بودن است که نتیجه آن “ناکامی ظلم” است. حضرت امام علی (ع) در وصيّت به فرزندانش تأكيد كرد: «دشمن ظالم و كمك كار مظلوم باشيد = كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً.» [نهج نامه۴۷]
وظیفه مظلوم؛ حضور متفاوت و معنادار
حضور متفاوت و معنا دار، به دو شکل خود را نشان میدهد، حضورِ امیدوارانه و یا سکوت فعالانه. درس نهج البلاغه در باب وظیفه مظلوم، استقامت و حفظ میدان است. امیرالمومنین(ع) نوشت: «هرگز نبايد ظلم دیگری بر تو بر تو گران آيد؛ زيرا او در واقع سعى در زيان خود و سود تو دارد ، در واقع او بار خود را سنگين مى كند ولی پاداش تو افزون میشود ؛ = وَ لَا يَكْبُرَنَّ عَلَيْكَ ظُلْمُ مَنْ ظَلَمَك، فَإِنَّهُ إِنَّمَا يَسْعَى فِي مَضَرَّتِهِ وَ نَفْعِكَ». [نهج البلاغه نامه ۳۱]
در حقیقت ؛ ظالم بار ظلم را به گردن گرفته و با سختی آن را متحمل است و درصورت بیرون رفتن مظلوم از میدان، او را در کشیدنِ بار ظلم، کمی آسوده میشود. یأس و ناامیدی و خلاصه خالی کردن میدان ، از سوی مظلوم سزاوار و پسندیده نیست و صد البته مظلوم همه انرژی برای “بودنِ در میدان” را از من و شمایی که ناآرامِ بر ظلم هستیم، میگیرد.
بله یک نکته مهم باقی ماند و آن این است که؛ گاهی حضورِ امیدوارانه مظلوم؛ به غیبت او از صحنه “ظاهری” است. اینجاست که گفتهاند: “سکوت فعالانه، نه تنها بلندترین فریاد است، بلکه محکم ترین ضربه بر هسته مرکزی ظلم است.” و اینجاست که نا آگاهانِ خاموش ؛ “صابون ظلم” را به تن شریف خود حس خواهندکرد ! اما “سکوت”، یک استثناء است و نه قاعده.
سرانجام سخن؛ از ما که پیرو مکتب اهل بیت(ع) هستیم توقع اعتزال مسلکی و تفکر معتزلی سزاوار نیست. جناب ابن ابى الحديد معتزلی بر این تفکر ناصواب است که در میدان ظلم ، خاموش نشستن و خالی کردن میدان، یک قاعده ى كلى است. و شگفت آور این است که تکیه گاه این قاعده دست ساز وی، روایتی فاقد اعتبار است! [شرح نهج البلاغه ؛ ج۱۶ص۱۱۱]
هادی سروش