خانه » همه » مذهبی » نقش دین و معاد در سلوک

نقش دین و معاد در سلوک


نقش دین و معاد در سلوک

۱۳۹۲/۱۰/۱۴


۸۷ بازدید

سلام نقش دین و معاد در سلوک چیست؟

توجه و اهتمام شما به خودسازی و مسائل اخلاقی و عرفانی سبب خرسندی و شکرگذاری است.
دوست عزیز، در سلوک معنوی، دین شرط کافی نیست تا به دنبال نقشی برای آن بگردیم. بلکه دین و متعلقاتش همچون معاد، شرط لازم در سلوک معنوی است. دین از دو حیث در سلوک حائز اهمیت است. یکی از حیث دین بودن و داشتن محتوایی مشتمل بر دستورات و سفارشاتی برای سلوک و دیگر حائز اهمیت است به دلیل تأثیری که بر سالک می تواند داشته باشد. بنابراین دین در بحث سلوک معنوی، همچون سایر مباحث دارای اهمیتی ذاتی است و چنین نیست که به واسطه سلوک اهمیت و مرتبه ای کسب نموده باشد تا در نتیجه به دنبال نقش و جایگاه آن بگردیم. سلوک معنوی جز با دین و تقید به آن حاصل نمی گردد.
در مرحله اول باید انسان خود را مقید به انجام واجبات و ترک محرمات نماید و پس از مدتى که بدین کار عادت کرد و انجام آن برایش آسان شد خود را مقید به انجام مستحبات و ترک مکروهات نماید و گرنه چنین تقیدى در قدم هاى اولیه آثار سوئى به دنبال خواهد داشت. به هر حال رعایت تقوا و انجام تکالیف الهى (دینمداری) در هر مرحله اى خود زمینه ساز درک بیشتر و توفیق افزون تر و توجه و تقرب والاترى به ذات بارى تعالى خواهد بود. چنان که در سوره «انفال آیه 29» آمده است: ( یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اَللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اَللَّهُ ذُو اَلْفَضْلِ اَلْعَظِیمِ – اى اهل ایمان! اگر پرهیزگار بوده و تقواى الهى پیشه کنید خداوند براى شما نیروى تشخیص حق از باطل قرار داده و بدى هاى شما را پوشانده و شما را بیامرزد و خداوند داراى فضل و رحمت بزرگ است ).
آرى اگر قدم هاى اولیه برداشته شود زمینه اى براى دریافت برنامه ادامه مسیر فراهم مى شود. به قول شاعر: گر مرد رهى میان خون باید رفت # از پاى فتاده سرنگون باید رفت.   تو پاى در راه نه و هیچ مترس # خود راه بگویدت که چون باید رفت. و به تعبیر خداوند تبارک و تعالى در قرآن کریم: (   وَ اَلَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا – کسانى که در راه ما تلاش نمایند ما ایشان را به راه هاى خویش هدایت مى کنیم ). براى تقویت این حرکت و رشد آن توجه به چند نکته لازم است:
1-      پرهیز از مجالست و هم نشینى با اهل دنیا و دور از معنویت، چه آنکه از رسول اکرم(ص) نقل شده است که فرمود: «به خاطر برخورد با اهل دنیا قلبم زنگار گرفته و مکدر مى شود و براى جبران آن روزى هفتاد مرتبه استغفار مى کنم». خداوند نیز در سوره «نجم آیه 29» مى فرماید: ( فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِکْرِنا وَ لَمْ یُرِدْ إِلاَّ اَلْحَیاةَ اَلدُّنْیا – پس از کسانى که از یاد ما روى گرداندند و جز زندگى دنیا را نخواستند اعراض کن و روى بگردان) .
2-        محاسبه نفس، که هر شب یا هر هفته و یا لااقل هر ماه گذشته خود را بررسى نماید و به تعبیرى به خود نمره بدهد. اگر کار شایسته اى انجام داده سپاسگزار بوده و از خداوند ادامه توفیق را بخواهد و اگر مرتکب خلافى شده استغفار نموده و تصمیم بر ترک آن بگیرد.
3-      بهره گیرى از ثقل اکبر و قرآن کریم و انس با آن، چه این که هم تلاوت و حفظ قرآن به انسان نورانیت بخشیده و معنویت مى دهد و هم آشنایى با معارف آن (هر کسى در حد خودش حتى در حد ترجمه) موجب رشد روحى مى باشد. زیرا معارف قرآن و آیاتش نسخه هایى است براى درمان دردها و مشکلات، گرچه در برداشت از آیات متشابه باید جانب احتیاط را پیشه کرد و آن را به اهلش واگذار نمود و گرنه ممکن است خود آن موجب گرفتارى گردد.
4-      – بهره گیرى از ثقل اصغر و ائمه هدا(ع) و توسل به ایشان، باید توجه داشت که توسل به حضرات معصومین(ع) هم خود توجه به حق تعالى و عالم ملکوت است و هم زمینه ساز بهره گیرى بیشتر از فیض ربوبى و کسب توفیقات بیشتر، بنابراین نمى توان چنین پنداشت که به ائمه(ع) توسل داشته ایم ولى جوابى نگرفته ایم. زیرا همان توفیق توسل خود توجه به حق بوده است و مایه دورى از غفلت. پس خود جواب بوده است و چه بسا که همین روحیه کمال خواهى و به دنبال معنویت بودن از آثار و برکات همان توسلات باشد که باید ادامه یابد. چه بسیارند کسانى که از غفلت خود نیز غافلند و یا پس از توجه در صدد درمان بر نمى آیند. ازاین رو باید سپاسگزار نعمت ها و معنویات به دست آمده بود و درخواست استمرار و افزایش آن را از خداوند داشت.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد