خانه » همه » مذهبی » نقش زنان در تبلیغ دین

نقش زنان در تبلیغ دین


نقش زنان در تبلیغ دین

۱۳۹۳/۱۱/۱۳


۲۲۹۴ بازدید

آیا در قرآن، نهج البلاغه یا صحیفه سجادیه، مطلبی در مورد تبلیغ دین توسط زنان برای گسترش اسلام و ایمان آوردن مردم وجود دارد؟ اینکه زنان درگسترش دین و ایمان آوردن مردم موثر بودند؟ حوزه علمیه خواهران توسط چه کسی و به چه هدفی تاسیس شده؟

در مورد تبلیغ دین، دستوری مبنی بر مردانه یا زنانه بودن این کار وجود ندارد. رسالت تبلیغ دین همه گروندگان به اسلام را در بر می‌گیرد و همه مسلمانان از مرد و زن وظیفه دارند در حدّ توان و نیرو در دین، آگاه و فقیه شوند؛ اسلام و قرآن را بشناسند و تعالیم قرآن را به دیگران بشناسانند. نیز در تربیت دینی دیگران بکوشند. خطاب «الذین یبلغون رسالات اللّه» (احزاب/ 39)، کریمه: «فلولا نفر من کل فرقة منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم» (توبه/ 122)، سفارش: «و لتکن منکم امة یدعون إلی الخیر و یأمرون بالمعروف» (آل عمران/ 104) و سفارش های دیگر قرآن در راستای آگاهی بخشی و انذار و بشارت و امر به معروف و نهی از منکر، ویژه مردان نیست بلکه همه امت و مؤمنان را دربرمی گیرد. اما از آنجا که در گذشته مردان از امکانات آموزشی و تبلیغی بیشتری برخوردار بوده اند، غالبا در ادای این تکلیف الهی پیشگام تر بوده اند. ولی باید توجه داشت بانوان از ظرفیت ها و توانایی های تعلیمی و تبلیغی ویژه ای برخوردارند که در مردان کمتر وجود دارد. البته تبلیغ دین توسط زنان تنها یک حرکت اسلامی به‌شمار نمی‌آید، بلکه بهره‌گیری از موقعیت زنانه برای تبلیغ دین، مورد توجه ادیان دیگر نیز بوده است. برای مثال با گسترش آیین پروتستان و سازمان یافتن انجمن‌های تبلیغی در اواخر قرن هیجدهم، در ساختار جوامع زنان مسیحی نیز تحولی پیش آمد. این گروه تمایل یافتند فعالیت‌های خود را به کشور‌های دیگر گسترش دهند. انجمن‌ها نه‌ تنها مانع فعالیت زنان مبلغ نشدند، بلکه از آن استقبال کردند، زیرا آنان می‌توانستند به دور از چشم مخالفان و منتقدان به درون خانه‌ها راه یابند و با زنان معاشرت کنند و آیین خود را تبلیغ نمایند.از آغاز رسالت نبی اکرم صلی الله علیه و آله، زنان در کنار مردان برای تبلیغ و گسترش دین تلاش کردند، شکنجه شدند، به شعیب ابی طالب تبعید شدند، به حبشه و مدینه مهاجرت کردند، در جهاد شرکت کردند، در حفر خندق کمک کردند و اصلا آیا عاشورا بخشی از دین و فرهنگ دینی ما نیست؟ آیا در این که عاشورا به واسطه تبلیغ زنانی چون حضرت زینب سلام الله علیها زنده و جاوید ماند، شک وجود دارد؟ اسرای نبرد یزیدیان با امام حسین (ع)، زنان و کودکان بودند، پس زنان نقشی بسیار عظیم در تبلیغ دین بر عهده داشتند و دارند و این مهم از صدر اسلام، برقرار بوده است:حضرت خدیجه پس از علی(ع) نخستین مسلمان بود. او آگاهانه و از سر تحقیق و کندوکاو به پیامبر ایمان آورد و زندگی خود را وقف حمایت از دین و تبلیغ پیام قرآن نمود. خدیجه، یاور و همراه مداوم پیامبر در ابلاغ رسالت سنگین نبوت بود. او با صبر و حوصله خستگی های برخاسته از اذیت و آزارهای مشرکان قریش را از روحش می‌زدود و پشتوانه ای بزرگ برای تازه مسلمانان بود. محمد بن اسحاق در این باره نوشته است: خدیجه میان زنان نخستین کسی بود که به خدا و پیامبر ایمان آورد و آنچه حضرت از جانب خداوند آورده بود تصدیق کرد. او رسول خدا را در رسالت یاری کرد و خداوند به وسیله خدیجه این راه دشوار را بر فرستاده اش هموار فرمود. نسبت های ناروا و سخنان ناخوش که از مردم می‌شنید (مانند دروغ خواندن ادعاهای او …) خداوند راه برون رفت از آن را به وسیله خدیجه بر او می‌گشود. وقتی پیامبر به سوی آن بانوی بزرگ، بازمی‌گشت، حضرت را به پایداری وامی داشت و با خوشرویی، اندوه را از دل پیامبر می‌زدود. چنان که دشواری های راه تبلیغ و ابلاغ رسالت را بر حضرت آسان می‌کرد. این شیوه او تا واپسین روز حیاتش بود. علاوه بر این یاوری ها در تبلیغ دین، خدیجه، همه دارائیش را در راه پیشبرد دعوت دینی انفاق کرد. اموالش را در اختیار پیامبر گذاشت تا آن را برای رفع مشکلات تازه مسلمانانِ مستضعف و فرودست و برای آزادی بردگان مسلمان شده به کار گیرد. پیامبر(ص) در پاسخ حسادت یکی از همسرانش بر خدیجه فرمود: «به خدا سوگند! خدا به جای خدیجه بهترش را به من نداده است. او در هنگامی که مردم مرا نپذیرفتند به من ایمان آورد. وقتی مردم مرا تکذیب کردند او مرا تصدیق کرد و آنگاه که مردم مرا محروم ساختند، با اموالش یاری داد.»
فاطمه زهرا علیها السلام نیز، از نمونه های روشن بانوان موفق در حوزه تبلیغ دین هستند. فاطمه(س)، به روزگار پدر و پس از او، مرجع دینی و علمی مردم بود. او دانش های قرآنی و سیرت پیامبر را برای مردم شرح می‌داد. به ویژه از لحظات حساس تاریخ اسلام و دوران مکه و ویژگی های سیرت پیامبر و روایاتی که به او آموزش داده بود، به فرزندان و دیگر مردم توشه های علمی می‌آموخت. بخشی از علوم و دانش فاطمه که در مجموعه ای در اختیار امامان معصوم قرار گرفته، به مصحف فاطمه(ع) شهرت یافت. مصحف فاطمه، از منابع دانش و فتوای امامان بوده، به جز آن، فاطمه(س) به شبهه ها و پرسش های دینی بانوان پاسخ می‌داد. سخنان و خطبه های زهرا(س) در جمع مهاجران و انصار در مسجد پیامبر در ماجرای فدک، دائرة المعارفی از علوم دین و حقایق است و در آن باورها، ارزش ها، راه و رسم اجتماعی و سیاسی اسلام ترسیم شده است. در بیماری فاطمه زهرا(س) که در پی آن درگذشت زنان مهاجر و انصار به عیادت آن بانو رفتند. فاطمه به طور مشروح جایگاه امامت را برای زنان شرح داد و پیامدهای ناگواری را که در پی کنار زدن امیر مؤمنان از جانشینی پیامبر و رهبری امت، دامنگیر جامعه اسلامی خواهد شد، شرح داد. نیز آینده ای تاریک و فتنه های هولناکی را برای امت به دور از امام راستین پیش بینی کرد. «سوید بن غفله» می‌گوید: زنان مهاجر و انصار، گفته های فاطمه را برای همسران خود باز گفتند و در واقع آنان را تشویق کردند برای بازگرداندن حق به جایگاه اصلی خود تلاش ورزند. گروهی از مهاجرین و انصار برای عذرخواهی نزد فاطمه آمدند و گفتند: ای سرور زنان، اگر ابوالحسن (علی) این گفته ها را پیش از استوار شدن کار و بیعت ما می‌گفت، با دیگری بیعت نمی کردیم. فاطمه فرمود: از من دور شوید. عذر شما پذیرفته نیست!
زنان مهاجر و انصار نیز در زمینه تبلیغ دین، فعال بودند که از آنان در روایت های تاریخی، مثال های متعددی می‌توان مشاهده کرد:
ام سلیم از زنان بزرگوار صحابی بود. از پیامبر روایت کرده و در باره اش نوشته اند: «از زنان خردمند بود.» وی نخست همسر نظر بن مالک بود. ام سلیم، همراه قبیله اش مسلمان شد. شوهرش را به اسلام دعوت کرد ولی او خشمناک شد و به شام رفت و در آنجا درگذشت. ام سلیم، سپس به همسری ابوطلحه انصاری درآمد. ابوطلحه هنوز مشرک بود که از ام سلیم خواستگاری کرد. زن گفت: من مسلمانم و تو مشرک. اگر مسلمان شوی، مهرم بر تو حلال است و چیزی از تو نمی خواهم. ام سلیم با هوشمندی و درایت ابوطلحه را مسلمان کرد. از این خانواده فرزندان مسلمان و برومند به وجود آمدند.
روایت شده کنیزک اصفهانی «امة الفارسیه» که به مدینه رفته، پیش از سلمان فارسی مسلمان شده بود، در مسلمان شدن سلمان بی تأثیر نبود. همو بود که سلمان را به سوی پیامبر راهنمایی کرد و سلمان ایمان آورد.
همچنین خواهر عدی بن حاتم طائی برادر را تشویق کرد دست از فرار و سرگردانی بردارد و نزد پیامبر رفته و با او بیعت کند. چه رفتار نیک پیامبر با اسیران قبیله «طی» و بخشیدن آنها، افراد قبیله را به اسلام متمایل کرده بود. عدی بن حاتم به سفارش خواهر راهی مدینه شد و پس از مطالعه در سیرت و سخنان پیامبر مسلمان شد. به برکت مسلمان شدن او شمار بسیاری از قبیله «طی» مسلمان شدند.
همچنین می‌توان به بانوان راوی حدیث اشاره کرد. گروه بزرگی از بانوان در روزگار پیامبر (و سپس در دوره امامان) هماره با شنیدن خطبه های نمازجمعه و دیگر آموزه های تعلیمی و تبلیغی پیامبر، موضوعات تفسیری و مسائل مربوط به عقاید، اخلاق و احکام دین را یاد می‌گرفتند و آن را به دیگران منتقل می‌ساختند؛ چه پیامبر آموزش دانش را بر هر زن و مرد مسلمان واجب می‌شمرد. نیز مسلمانان را به رساندن پیام دین به دیگران تشویق می‌فرمود. ام کثیر گوید: با خواهرم نزد پیامبر رفتم، گفتم: خواهرم می‌خواهد مسئله ای بپرسد، ولی شرم دارد! فرمود: بپرسد که طلب دانش واجب است. من یا خواهرم پرسیدیم: فرزندی دارم که کبوترپرانی می‌کند، پاسخ داد: این بازی منافقان است.
بخش زیادی از شأن نزول آیات مربوط به بانوان، احکام زنان و بخشی از روایات دیگر از پیامبر، توسط راویان زن گزارش شده است، مانند: آیات ارث، سوره نساء، که در ارتباط با پرسش ام کجه از ارث دختران، نازل شد. و پیامبر در این ارتباط ده ها مسئله مربوط به ارث را شرح کرد. همچنین آیات مربوط به روابط خانوادگی با کفار در سوره ممتحنه و شأن نزول آیات سوره دهر، در باره اهل بیت «و یوفون بالنذر» از طریق فضّه خدمتکار فاطمه زهرا به ما رسیده، گزارش شأن نزول آیه تطهیر در سوره احزاب از طریق ام سلمه و عایشه در باره اهل بیت، روایت شده است و … .
در منابع روایی شیعه و سنی، صدها روایت از راویان زن در دست است. مجموعه این نقل ها دائرة المعارفی از تفسیر و عقاید و اخلاق و احکام را تشکیل می‌دهد.
اسماء بنت یزید بن سکن، که به سخنگوی زنان مشهور بود، ده ها حدیث در موضوعات گوناگون از پیامبر روایت کرده است، از جمله روزی اسماء، خدمت پیامبر رسید. رسول خدا میان اصحاب بود. گفت: پدر و مادرم قربانت! من نماینده زنان هستم. زنان می‌گوییم خداوند تو را هم بر مردان مبعوث فرمود و هم بر زنان. تو تنها پیامبر مردان نیستی. ما زنان نیز به تو و خدای تو ایمان آورده ایم. ما زنان در خانه های خویش نشسته، نیاز شما مردان را برمی آوریم. فرزندان شما را می‌پرورانیم. اما می‌بینیم وظایف مقدس و کارهای بزرگ و ارجمند و پر اجر و با ارزش به مردان اختصاص یافته و ما محرومیم! مردانند که توفیق جمعه و جماعت دارند. به عیادت بیماران می‌روند. در تشییع جنازه شرکت می‌کنند. حجّ مکرر انجام می‌دهند و از همه بالاتر توفیق جهاد در راه خدا دارند. وقتی یک مرد به حج یا جهاد می‌رود ما زنان هستیم که اموال شما را نگهداری می‌کنیم. برای جامه های شما نخ ریسی می‌کنیم. فرزندان شما را تربیت می‌کنیم. چگونه است که در زحمت ها شریک شما مردان هستیم اما در وظایف بزرگ و مقدس و کارهای پر اجر و پاداش شرکت نداریم و از همه آنها محرومیم.
رسول اکرم(ص) نگاهی به اصحاب کرد و فرمود:آیا تاکنون از زنی سخنی به این خوبی و منطقی بدین رسایی، در امور دین شنیده اید؟ یکی از اصحاب گفت: خیال نمی کنم این سخن از خود این زن باشد. رسول خدا(ص) به جواب این مرد اعتنایی نکرد. سپس رو به اسماء کرد و فرمود: ای زن آنچه را می‌گویم درست فهم کن و به زنانی که تو را فرستاده اند نیز بفهمان. پنداشتی هر که مرد شد به واسطه این کارها که برشمردی توفیق اجر و پاداش و فضیلت را می‌یابد و زنان محرومند؟ خیر. چنین نیست. زن، اگر خوب خانه داری و شوهرداری کند، نگذارد محیط پاک خانه با غبار کدورت آلوده شود، اجر و پاداش و فضیلت و توفیقش معادل است با همه آن کارها که مردان انجام می‌دهند. «اسماء» که زنی با ایمان بود و تقاضای او و زنان همفکرش از عمق ایمان شان برمی خاست وقتی آن جواب را شنید چهره اش از خوشحالی برافروخته شد و با خوشحالی به سوی همفکرانش برگشت.
ام عطیه انصاریه از زنان صحابی و راوی حدیث است. شیخ طوسی او را از صحابه پیامبر شمرده و گفته است: ام عطیه با پیامبر بیعت کرد و روایاتی از آن حضرت دارد. ابن سعد در طبقات گفته است: صحابه مسائل غسل اموات را از او یاد گرفتند. وی در غزوات برای مداوای زخمیان همراه پیامبر می‌رفت. همو گفته: در هفت غزوه همراه پیامبر بودم. مداوای مجروحان کرده و برایشان غذا می‌پختم. چون دختر پیامبر (زینب) از دنیا رفت، (پیامبر) به من یاد داد که او را چگونه غسل دهم. سپس فرمود که پس از غسل مرا خبر کن. چون (غسل تمام شد) به او خبر دادم، حضرت آمد و شیوه کفن کردن مردگان را به من یاد داد. و سپس صحابه، احکام غسل و کفن اموات را از او یاد گرفتند.
«زینب العطاره» زن عطر فروش در زمان پیامبر به سرای زنان پیامبر اکرم(ص) برای عطر فروشی می‌آمد و از ایشان حدیث می‌شنید و به دیگران منتقل می‌کرد، از جمله حدیث مفصلی در باره آفرینش که در ضمن آن چندین آیه در باره آفرینش زمین و آسمان تفسیر شده است.
فاطمه بنت حبیش، که گزارشی از او از پیامبر در باره احکام حیض در دست است.
ام ایمن، خدمتکار پیامبر(ص) از آغاز عمر پیامبر تا پایان همراه حضرت بود و برای پیامبر، مادر شمرده می‌شد. حضرت زینب کبری به نقل از ام ایمن حدیث معروف پیامبر در باره سرنوشت اهل بیت و جریان کربلا را روایت کرده است. ام ایمن از دوستداران اهل بیت بود و در ماجرای فدک به سود فاطمه زهرا گواهی داد.
نسیبه از دیگر بانوان مبلّغ و فعالی بود که به پیامبر کمک می‌کرد. او سخنان و سیرت پیامبر را در جنگ و صلح به خاطر سپرده، پس از حضرت رویدادهای صدر اسلام، به ویژه حوادث نبرد اُحد را برای زنانی که آن روزگار را ندیده بودند گزارش می‌کرد.
در صدر اسلام، دشمنان دین و مخالفان اهل بیت، برای مبارزه با اسلام، افزون بر استفاده ابزاری از زنان، از زنان شاعره و سخنور نیز کمک می‌گرفتند. به ویژه پس از غزوه خونین بدر، کفار قریش برای گرفتن انتقام بدر از مسلمانان از ابزار هنر شعر بسیار استفاده بردند. در این زمینه از زنان شاعره متعددی نام برده شده است، مانند عصماء دختر مروان، همسر یزید بن زید که هماره پیامبر را آزار می‌داد و بر اسلام خرده می‌گرفت و مردم را علیه پیامبر می‌شوراند و در این باره شعر می‌گفت.
عصماء در اشعار خود کینه های خفته کفار قریش و یهودیان علیه پیامبر را زنده می‌کرد و آنان را دعوت می‌نمود با اسلام مبارزه کنند. در برابر این موج تبلیغاتی دشمن علیه اسلام، زنان مسلمان بیکار ننشستند. بانوان هنرمند و اسلام شناس افزون بر پشتیبانی اقتصادی و خدماتی از سربازان اسلام، با حفظ حیا و پاکدامنی، از زبان ادب و شعر برای پاسخگویی به شبهه افکنی های سخنوران دشمن علیه پیامبر استفاده کردند. زنان شاعر همچون مردان سخنور مسلمان با منطق و استدلال، به خرده گیری های کفار قریش بر ضد اسلام پاسخ می‌دادند، نیز قریش را برای خرافه گرایی و کرنش در برابر بت های بی جان و باور به چیزهای موهوم سرزنش می‌کردند.
اروی، بنت عبدالمطلب، عمه پیامبر از بانوان هوشمند و زمان شناس مسلمان بود. او در خانه عبدالمطلب بزرگ شده بود و نسبت به زمان جاهلیت و نیز تعالیم اسلام آگاهی های سودمندی داشت. اروی، در مکه به اسلام گروید و فرزندان خود را تشویق می‌کرد پیامبر را یاری دهند. خود نیز با زبان منطق و استدلال، زیبایی های اسلام را برای زنان و مردان قریش شرح داده، زشتی های فرهنگ جاهلیت و بت پرستی را برملا می‌کرد، و به دروغ زنی های ابوجهل و ابولهب و همسرش ام جمیله در حق مسلمانان پاسخ می‌گفت. اروی روزی فرزندش را جهت مبارزه با ابوجهل سخت ستود و برادرش ابولهب را اندرز داد با کافران هم ردیف نشود و از پیامبر در برابر آزارهای قریش دفاع کند. اروی همراه مسلمانان به مدینه هجرت کرد. او پس از درگذشت پیامبر، سروده های زیبایی در رثای حضرت دارد. زبان اروی پس از پیامبر نیز در خدمت اهل بیت و یاری علی(ع) از کار نمی ایستاد.
بانوان مسلمان به سروده های فتنه گرایانه هند جگرخوار که به کشتن حمزه افتخار می‌کرد، پاسخ های زیبایی می‌دادند:
ای دختر سردسته کافران! پاسخ خود را در بدر و غیر بدر دریافتی. خداوند با شمشیر بلند بالای درخشان هاشمیان، در پگاهان لب های مؤمنان را خندان کرد. حمزه شیر است و علی باز شکاری!
در سال های بعد نیز زنان در کنار مردان به آموزش و تبلیغ دین مشغول بودند. یکی از راویان نهج البلاغه در نزد سید رضی، دختر برادر وی است. در کتب مختلف، اسامی زنانی که علاوه بر نقل روایت گاهی به بسط بیشتر موضوعات می‌پرداختند، ذکر شده است. در کتاب ریاحین الشریعه آمده است که: «شیخ طوسی(علیه الرحمه) را دو دختر بود، هر دو عالمه و فاضله و شیخ ابوعلی ابن شیخ طوسی هر دو خواهر را اجازه(روایت) داده بود.» یعنی عالم دینی و مبلغه بودند. نیز آمده «امّ علی» و «فاطمه امّ الحسن» به ترتیب همسر و دختر محمد بن مکی معروف به شهید اول، از زنان عالمه و فاضله و فقیهة دوران خود بودند، چنان که شهید اول این دو بانو را مدح نموده و به زن‌ها می‌فرمود به آنان اقتدا کرده و در احکام به آنان رجوع نمایند.» از دختر سید مرتضی علم‌الهدی در ریاض العلما یاد شده و او را به فضل و دانش ستوده‌اند. آمنه بیگم دختر مرحوم علامه مجلسی، زنی پرهیزکار و مجتهد بود و کتابی هم در فقه و احکام دینی تألیف نموده و در جمع‌آوری اخبار برخی از مجلدات بحارالانوار به برادرش، علامه مجلسی دوم کمک می‌کرده است.
در مورد اولین بانوی مجتهده ایرانی خوبست بدانید که: «بانو نصرت امین به سال 1265 شمسی در اصفهان متولد شد. از چهار سالگی به تحصیل علم و آموزش قرآن پرداخت. در سن پانزده سالگی با پسر عموی خود ازدواج کرد و از بیست سالگی (در منزل و به صورت خصوصی) به تحصیل زبان عربی و علوم دینی، فقه و اصول، فلسفه و عرفان اهتمام ورزید. در چهل سالگی از طرف آیت الله شیخ عبدالکریم قمی و آیت الله سیدمحمد کاظم شیرازی به اجازة اجتهاد و استنباط احکام شرع نائل آمد. اولین مکتب را (در اصفهان) به نام مکتب حضرت فاطمه(سلام الله علیها) برای رشد علمی و معنوی زنان دایر نمود. در طول زندگی پر برکت خود، هشت تن از فرزندانش را از دست داد ولی این مصایب نتوانست در اراده‌اش برای کسب علم، کوچک‌ترین خللی وارد آورد.یکی از استادان ایشان، آیت الله حاج میر سید علی نجف آبادی نقل می‌کنند که در موقع فوت یکی از فرزندان حاج خانم امین، فکر کردم که آن مصیبت عظمی باعث خواهد شد که تا مدت‌ها برنامة درس را به تعویق اندازد اما شدت علاقة بانو به انجام وظایف معنوی به حدی بود که تنها دو روز بعد از آن واقعه، خدمتکار ایشان به سراغ من آمد که برای تدریس به منزل ایشان بروم. وقتی رفتم با کمال تعجب او را آماده‌تر از همیشه دیدم.»
البته باید توجه داشت که همواره افراد متعصب که کج کفرهای خود را به دین منتسب می‌کنند در صدد اشکال و مانع تراشی برای آموزش زنان بودند. سرکار حاجیه خانم همایونی – از شاگردان برجستة مرحومه بانو امین که در حال حاضر هم در قید حیات بوده و در اصفهان زندگی می‌کنند – در مورد تأسیس مکتب حضرت فاطمه(سلام الله علیها) توسط حاج خانم امین، می‌فرمایند: «در سال 42 که آن اتفاق در فیضیه افتاد،که البته خیلی اسباب تأثر بود، سال بعد، یعنی سال43 بانو امین و ما به فکر افتادیم که یک اثر در خانم‌ها ایجاد شود و بنا شد یک مکتبی درست کنیم. اما این مکتب آن قدر به نظر همه اجنبی بود که با هر کس حرفش را می‌زدیم، اعم از فرهنگی‌ها و اشخاصی که در این راه بودند، می‌گفتند: یعنی چه؟! آن وقت چطور می‌شود؟ آن وقت چکار می‌کنید؟ اما آن کاری که خدا می‌خواهد، همان است که انجام می‌شود.حاج خانم امین دنبالة کار را گرفتند، الحمدالله منزلی خریدند، اما اشخاصی بودند که در آن روز طالب دبیرستان بودند، آن‌ها هم حق داشتند، برای این که دخترها به خاطر آن که آقایان درس می‌دادند دلشان می‌خواست طوری باشد که این دخترها در دبیرستانی که به وسیلة بانوان مذهبی اداره می‌شود مشغول تحصیل باشند. منزل خریداری شده دو منزل پهلوی هم بود. یکی را با نظر خودشان مکتب کردند، اعلام هم نمی‌توانستیم بکنیم! خدا شاهد است تا چند سال ما جواب مردم را این طور می‌دادیم که ما در این‌جا فقط حمد و سورة خانم‌ها را درست می‌کنیم. بدین وسیله مردم را منصرف می کردیم. اما از آن‌جا که این کار خدایی بود و لطف و نظر خدا با این مؤسسه بود، مورد استقبال دوشیزگان و بانوان قرار گرفت. ما برای مکتب فاطمه(سلام الله علیها) شصت نفر ثبت نام کردیم و آن‌ها نیز در دبیرستان شصت نفر پذیرفتند اما آن قدر این کار پیشرفت داشت و مورد استقبال این خانم‌ها و دخترها قرار گرفت که همه برای پیشبرد آن عاشقانه کار می‌کردند. الحمدالله تا حالا که 33 یا 32 سال است که این کار دایر بوده، خدا همچنان آبرویی به این کار داد. من می‌دانم که این‌ها از برکات نیت خالص این بانو بود که دانه‌ای را که بر زمین افکند، جوانه زد و هر دانه به هفتصد و هفت هزار خواهد رسید. صد و خورده‌ای مکتب از پهلوی این مکتب تأسیس شد، البته در آن زمان کارها با زحمت پیش می‌رفت و از هر وسیله‌ای برای انصراف بانوان استفاده می‌کردند، مثل این که به آن‌ها می‌گفتند:« شما امل هستید» و از این گونه حرف‌ها و این خیلی مشکل‌تر از حالاست که این قدر با تشویق پیش می‌رود.»
اغلب مدارس علمیه خواهران در قالب مکتب و حوزه و با حمایت‌های معنوی و مادی روحانیون نواندیش و روشنفکر و شناخته ‌شده‌ای چون شهید آیت الله دستغیب(ره) در شیراز، شهید آیت الله بهشتی (ره)، شهید آیت الله قدوسی(ره) و آیت الله محمد علی شرعی(دامت برکاته) در قم، شهید آیت الله اشرفی اصفهانی(ره) در اصفهان و آیت الله سید حسن مکی(ره) در آبادان، آغاز به کار کردند. سابقة برخی از این مدارس به بیش از چهل سال پیش می‌رسد: مدارس زهرای اطهر(سلام الله علیها) تهران(1340 ه.ش)، فاطمیه فسا(1340 ه.ش)، الزهرا(سلام الله علیها) شیراز (1343 ه.ش)، مرکز علوم اسلامی آبادان (1345 ه.ش)، کوثر کاشان(1345 ه.ش) و حضرت نرجس(سلام الله علیها) زاهدان(1346)، بین سال‌های 1340 تا 1346 (ه.ش) تأسیس شده‌اند. همچنین می‌توان از مدارس عصمتیه سمنان (1354 ه.ش) و الزهرا(سلام الله علیها) خمینی شهر اصفهان (1356 ه.ش) نام برد که در سال‌های پیش از پیروزی انقلاب شکل گرفته‌اند.
در شهرهای مقدس مشهد و قم نیز در کنار حوزه‌ها و مدارس علمیه معظم و با بنیة علمی درخور توجه آقایان، مکتب‌های متعدد اما کوچکی برای خواهران وجود داشت که می‌توان به مکاتب عصمتیه (1340 ه.ش)، حضرت رقیه(سلام الله علیها) (1345 ه.ش) و حضرت نرجس(سلام الله علیها) (1345 ه.ش) در مشهد و مکاتب توحید(1353 ه.ش)، قدسیه، حضرت علی(علیه السلام) و الزهرا(سلام الله علیها) در قم اشاره کرد.
این مدارس اغلب توسط علمای روحانی و خیرین، به صورت کمک‌های مستقیم و یا وقف، اداره می‌گردید. هرچند تعداد این مکاتب کم و امکانات آن‌ها محدود بود اما انگیزة قوی خواهران طلبه، تمامی نواقص و کاستی‌ها را جبران می‌کرد. بانوی مجتهده سرکار خانم صفاتی(که هم اکنون در شهر قم مشغول به تدریس علوم دینی در سطوح عالی هستند) در مورد وضعیت آن روز قم می‌گویند: «وضعیت قم در آن زمان جالب نبود و حساسیت‌هایی که یک عده نشان می‌دادند، تمام این‌ها را ما با یک صبر و بردباری خاصی تحمل می‌کردیم و مسلماً اول مسأله‌ای که برای ما مهم بود، درس بود و ما پافشاری می‌کردیم که هر چه زودتر استاد بیاید و ما درسمان را شروع بکنیم. البته در ابتدا اساتید برایشان سنگین بود چون سابقه نداشت استاد بیاید برای چند دختر تدریس کند و یک مدت هم بدون استاد بودیم و خیلی ناراحت بودیم که ما در کنار حوزة علمیه هستیم و حوزه پر از استاد است، اما از محضر این اساتید نمی‌توانیم استفاده کنیم. در آن زمان اصلاً و ابداً امکان نداشت که در درس آقایان شرکت کنیم، این زمینه بعداً فراهم شد. از همان سالی که به قم آمدیم در تماس‌هایی که با خانم‌ها داشتیم، احساس کردیم که خانم‌ها در قم خیلی خلأ فکری و اعتقادی دارند و با وجود حوزه علمیه، با معارف اسلامی آشنایی ندارند. بعضی از آنان تقاضا ‌کردند که برای ما هم کلاس بگذارید، ما هم اعلام آمادگی کردیم و یک جمعیت انبوهی، شاید 500 نفر یا بیشتر، آمدند که همه این خانم‌ها از بیوتات علما و آقایان روحانی بودند. خانه‌ای که ما در آن زندگی می‌کردیم هم محل درس خودمان بود و هم در آنجا درس می‌دادیم و در واقع یک مرکز فعال فرهنگی برای خانم‌ها درست شد. با گسترده شدن کار و هماهنگی شهید قدوسی و شهید بهشتی مکتب «توحید» تأسیس شد و بعد به توصیه شهید قدوسی مکتب «قدسیه» را در همان زمان تأسیس کردیم.»
در قم، در سال 1353، اولین مدرسه‌ علمیه خواهران با مدیریت شهید آیت الله قدوسی تأسیس گردید که اکنون با نام «جامعه الزهرا علیها السلام» در حال فعالیت است. پس از پیروزی انقلاب رقم طلاب افزایش یافت و هم‌‌اکنون تعداد بسیار زیادی از دختران و زنان در سطح کشور، به تحصیل علوم دینی مشغول هستند.
از امام صادق علیه‌السلام نقل شده که فرموده‌اند: به زودی شهر کوفه از مومنان خالی می‌شود و علم و دانش از آنجا رخت بر می‌بندد و چون ماری که در گوشه‌ای چنبره زده است محدود می‌گردد و از شهری که آن را قم می‌نامند ظهور می‌کند و آن‌جا پایگاه علم و فضیلت و معدن دانش و کمال می‌گردد به گونه‌ای که روی زمین هیچ مستضعف (فکری) نمی‌ماند که از دین آگاهی نداشته باشد حتی زنان پرده‌نشین و این زمان نزدیک زمان ظهور قائم(عج) ما خواهد بود… (علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 60، ص 213) در این روایت، علم آموزی زنان که نتیجه اش تبلیغ دین است، مورد نهی قرار نگرفته و به نوعی تایید هم شده است.
اما در مورد ضرورت آموزش زنان در حوزه مسایل دینی و اهدافی که می توان برای آن متصور بود: باید توجه داشت بانوان از ظرفیت ها و توانایی های تعلیمی و تبلیغی ویژه ای برخوردارند که در مردان کمتر وجود دارد. این ویژگی ها بهره این گروه را در تبلیغ مکتب و تربیت دینی مردم، بالاتر برده است. عواطف سرشار، لطافت روح و روان، مهرورزی، احساسات بی شائبه همراه با پیوستگی و پیوند مداوم بانوان با کودکان و نوجوانان و نقش مادر، عاملی بی جایگزین در نفوذ و جذب و تبلیغ نسل نوخاسته است. بانوان با داشتن نیروی خدادادی عواطف و محبت غریزی بیش از مردان در کودکان مؤثرند، چه انسان تنها اندیشه و خرد نیست تا فقط در برابر قدرت استدلال تسلیم گردد، بلکه آدمی مجموعه ای از عواطف و احساسات گوناگون است که بخشی از روح او را شکل می‌دهد. اگر این عواطف به شیوه درست و معقولی هدایت گردد، کاربرد و نفوذ پیام را دو چندان می‌سازد. به تجربه، افرادی که دارای مادران متدین، هوشمند و با تدبیر اما پدران بی اعتنا و یا دین گریز بوده و هستند، گرایش مذهبی آنان بیشتر است از کسانی که به عکس مادران دین گریز و پدران متدین داشته اند.
حدیث نورانی پیامبر(ص): «الجنّة تحت اقدام الامهات؛ بهشت زیر پای مادران است»، اگر یک مفهومش آن باشد که خرسندی مادر موجب ورود فرزندان به بهشت است، پیام دیگر حدیث این است: آموزش های مادر به فرزند و تربیت درست دینی فرزندان، کلید بازگشایی درهای بهشت به روی فرزندان است و درس های درست زندگی و راه و رسم پیامبرانه مادر، راه استفاده از میوه های دلپذیر باغ های مینو را بر فرزندان هموار می‌سازد. رفتار محبت آمیز مادر پیش از آن که در تربیت جسمی کودک نمود پیدا کند در تربیت روحی و مذهبی کودک خود را نشان می‌دهد.
ایجاد جریان بزرگ دانش مذهبی برای بانوان، ترویج مسائل مربوط به تربیت فرزند، آگاه‌سازی بانوان از ظرفیت‌های زنانه برای زندگی بهتر، حل شبهات درباره زندگی‌ زنان و مسائل اسلامی درباره آنان و در مجموع توسعه فهم دینی، فرصت‌ دیگری برای تبلیغ بانوان به‌شمار می‌آید که به نظر می رسد این تبلیغ، توسط خود زنان بهتر صورت می گیرد. موضوعاتی که در جلسات مختص زنان مطرح می‌شود، تفاوت اساسی با موضوعات جلسات مردانه دارد. در جلسات مردانه، مسائل اجتماعی و سیاسی، بخش مهمی از مباحث را تشکیل می‌دهد. این امر در جلساتی که مخاطبان جوان دارند، کاملاً مشهود است. در مقابل، در جلساتی که گوینده و شنونده زن هستند، علایق مشترکی وجود دارد و در غالب این جلسات از نقطه‌نظر نیازمند‌های یک زن، موضوعات مذهبی و غیر‌مذهبی انتخاب می‌گردند. البته این هماهنگی، نانوشته و غیرروشمند است و نیاز جدی به مدیریت کلان برای هماهنگی بین زنان مبلغه دارد. در صورتی‌که زنان مبلغ به یک شبکه از مبلغان تبدیل شوند که در هر حال ارتباط‌های تعریف شده و معینی با یکدیگر و با نهاد‌های متولی امر تبلیغ برقرار نمایند، بر اساس این علایق و نیازمندی‌های امر تبلیغ مذهبی یا نیاز‌مندی‌های حوزه اجتماعی و فرهنگی می‌توان یک جریان بزرگ دانشی را ایجاد کرد. وضعیت فعلی جامعه هم نشان می‌دهد اخبار و روایاتی که تحولات آخر‌الزمان را پیش‌بینی کردند، چه مقدار صحت داشتند. تغییرهای نادرست در رفتار مردان و زنان در اجتماع و تغییرات در رفتار‌های خانوادگی و نقش‌های جنسیتی، بخشی از این تحولات است. همه این موارد بر ضرورت وجود مدارس علیمه خواهران و تربیت مبلغان خانم دلالت می کنند.
در نهایت شما را به کلام امام خمینی (ره) در مورد نقش زنان در تبلیغ ارجاع می‌دهم:
«قرآن کتاب انسان‌سازی است و زنان نیز انسان‌ساز هستند.» (جایگاه زن در اندیشة امام خمینی(س)، ص119)
«انبیا آمده‌اند که انسان بسازند، انبیا مأمورند که افرادی را که بشر هستند و با حیوانات فرق ندارند، اینها را انسان کنند، تزکیه کنند. شغل انبیا همین است، باید شغل مادرها هم همین باشد نسبت به بچه‌هایی که در دامنشان است، و با اعمالشان آنها را تزکیه کنند. در دامن مادر، بچه‌ها بهتر تربیت می‌شوند تا در پیش استادان. علاقه‌ای که بچه به مادر دارد به هیچکس ندارد و آن چیزی که در بچگی از مادر می‌شنود در قلبش نقش می‌بندد و تا آخر همراهش است. مادرها باید توجه به این معنی کنند که بچه‌ها را خوب تربیت کنند، پاک تربیت کنند، دامن‌هایشان یک مدرسة علمی و ایمانی باشد، و این یک مطلب بسیار بزرگی است که از مادرها ساخته است و از کسی دیگر ساخته نیست. آنقدری که بچه از مادر چیز می‌شنود از پدر نمی‌شنود، آنقدری که اخلاق مادر در بچة کوچک نورس تأثیر دارد و به او منتقل می‌شود از دیگران عملی نیست.» (جایگاه زن در اندیشة امام خمینی(س)، ص131)
موفق باشید.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد