پرسش:
مدتی پس از کشته شدن قاسم سلیمانی یک فایل صوتی محرمانه از مصاحبه دکتر ظریف منتشر شد که از کارشکنی قاسم سلیمانی در مسیر منافع ملی مخصوصاً توافقنامه برجام پرده برداشت. این اقدام سردار سلیمانی چگونه قابل توجیه است؟
پاسخ:
مقدمه
پس از شهادت حاج قاسم در 5 اردیبهشت 1399، فایلی از مصاحبه دکتر ظریف منتشر شد که در آن از اختلافنظرهای ایشان با سردار سلیمانی پرده برداشت. در بخشی از فایل صوتی آمده است: «هیچگاه نشد من از سردار سلیمانی بخواهم مثلاً فلان عملیات را فعلاً متوقف کنید تا ما در مذاکرات پیشرفت کنیم. نه اینکه نخواهم، سردار سلیمانی قبول نمیکرد؛ اما در مقابل بارها میشد که او از من میخواست در مذاکرات پیشرو فلان موضوعات را پیگیری کنم … مثلاً آقای سلیمانی به من میگفت حالا که با لاوروف مذاکره میکنی، این لیست ۱، ۲، ۳ و ۴ را مثلاً در مذاکرات مطرح کن و از او بخواه. این در حالی است که برعکس آن هیچوقت امکانپذیر نبود». یا «سفر را من و سلیمانی باهم هماهنگ کردیم، اما وقتی او را آوردند به من چیزی نگفتند و من از تلویزیون دیدم» و جملاتی که نشانگر تقابل میدان و دیپلماسی بود و…که از کارشکنی سردار سلیمانی در مسیر منافع ملی مخصوصاً توافقنامه برجام حکایت دارد. با توجه به سابقه و شناختی که از حاج قاسم داریم، این رفتار وی چگونه توجیه میشود؟
برای پاسخ به این سؤال لازم است چند نکته بیان شود.
1- چرایی ضبط و انجام این مصاحبه
مصاحبهگر: سعید لیلا، استاد دانشگاه، تحلیلگر اقتصادی، فعال رسانهای توسط مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری
مصاحبهشونده: دکتر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت یازدهم و دوازدهم در ادامه روند مصاحبه با مقامات دولتی.
هدف: ضبط فایل محرمانه بر اساس اظهارات مقامات دولتی برای ثبت در حافظه سازمانی در قالب طرح تاریخ شفایی دولت تدبیر و امید.
مدتزمان فایل: هفت ساعت که سه ساعت از آن بهصورت غیرقانونی منتشرشده است.
زمان ضبط: روز ۶ اسفند سال ۱۳۹۹.
زمان نشر: 5 اردیبهشت 1400، در روزهای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری.
نحوه انتشار: بهصورت قطعی معلوم نیست.
منتشرکننده در رسانهها: رسانههای بیگانه مثل ایران اینترنشنال و بیبیسی فارسی، برخی خبرنگاران خارجی.
2-محتوای این فایل صوتی
در این فایل صوتی وزیر امور خارجه روند حضور هشتساله خود در وزارت امور خارجه و فراز و فرودها و پروندههای آن را همراه با تحلیلها و برداشتهای شخصی روایت میکند. محتوای این فایل صوتی شامل موضوع برجام و مسائل منطقه و نقش سردار سلیمانی در موضوعات منطقه است که وزیر امور خارجه در این بخش از روایت خود بارها از دو کلیدواژه میدان و دیپلماسی استفاده میکند و با روبروی هم قرار دادن آنها یک، دوگانه شکل میدهد. بههرحال نقطه کانونی بحثها درباره این فایل صوتی، بخشهایی از محتوای آن است که برخی شنوندگان تلقی میکنند که در حق سردار سلیمانی جفا شده است و برخی هم تلقی کارشکنی حاج قاسم سلیمانی در مسیر منافع ملی بهخصوص توافقنامه برجام را برداشت میکنند. به هر حال اهداف انتشار این فایل صوتی پر ابهام و طبیعتاً در جهت ایجاد شکاف در حاکمیت ج.ا.ا و وحدت و انسجام جامعه بود.
3- در رابطه با کارشکنی در منافع ملی و برجام
در مورد ادعای کارشکنی شهید سلیمانی در مسیر منافع ملی مخصوصاً توافقنامه برجام، دو نوع جواب ارائه میشود.
الف) ناظر به مبانی علمی، قانونی و حقوقی: سیاست خارجی دارای سه سطح مختلف (حوزه مبنایی و بنیادی، حوزه جهتگیری و تعریف استراتژی و حوزه اجرا و یا عملیات میدانی) است. عملیات میدانی صرفاً به معنای عملیات نظامی نیست، بلکه شامل طیف متنوعی از اقدامات شامل دیدارهای دیپلماتیک، مذاکرات چندجانبه، انعقاد تفاهمنامهها و موافقتنامه و همچنین حوزه دفاعی، نظامی و امنیتی است. در تعیین نسبت میان این سه سطح، امر واضح و غیرقابلانکاری که قابلذکر است، پیوستگی عوامل هر سه سطح به یکدیگر برای موفقیت در امر سیاست خارجی و اهداف کلان ملی است و ضعف یا نقصان در هر یک موجب شکست فرآیند دیپلماسی خواهد شد.
در این قسمت بهصورت خلاصه در دو بستر حقوقی-قانونی و سیاسی به تشریح نقش سپهبد شهید قاسم سلیمانی و سپاه قدس در امر دیپلماسی و سیاست خارجی پرداخته میشود.
از منظر بحث قانونی-حقوقی در سطح نخست که سیاست خارجی و دیپلماسی مجموعهای از مبانی و اصول بنیادی، تعهدات و اقدامات تعریفشده است که در اسناد کلان سیاستگذاری یک کشور شامل قانون اساسی، قوانین عادی، دستورات، فرمانهای حکومتی و … منعکس میشود. (1) بنابراین، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با هر جهتگیری که دنبال شود، باید بر اساس اصول مبنایی ذکرشده در قانون اساسی باشد. در مبحث تدوین سیاست خارجی یا تعیین جهتگیری نیز دو دسته از منابع قابلذکرند که شامل قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی و دستورالعملهای دولت و وزارت امور خارجه میشوند. از آنجا که قانون اساسی از حیث حقوقی سند برتر محسوب میشود، طبیعی است که این دو منبع نمیتوانند در تعارض با قانون اساسی تصویب و عملیاتی شوند.
از منظر تحلیل حقوقی بهصورت قاطع میتوان میان فعالیتهای سردار سلیمانی و سپاه قدس در حوزههای عملیاتی غرب آسیا، پیوستگی قابلملاحظهای را با دو سطح پیشین مشاهده کرد. درواقع، حمایت از جنبشهای آزادیبخش فلسطینی، لبنانی، عراقی و سایر حرکتهای آزادیخواه در کل منطقه در راستای اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و جهتگیریهای رسمی کشور بوده است و از این حیث، آرمان رهایی قدس، مبارزه با رژیم غاصب صهیونیستی، مبارزه با تروریسم مدعی دولت اسلامی و … همگی دارای عقبه محکم قانونی و حقوقی هستند و بر همین مبنا میان سه سطح ذکرشده ارتباطی تنگاتنگی وجود دارد.
از منظر سیاسی، بحث اصلی، پاسخ به این سؤال است که ازنظر عملیاتی و میدانی نقش سردار سلیمانی و سپاه قدس در تحولات منطقهای عامل تقویتکننده سیاست خارجی و دیپلماسی بوده است، یا عامل تضعیف آن؟
از منظر شاخصهای سیاسی، یکی از مهمترین ابزارهای تحقق منافع ملی، داشتن متحدان وفادار و خوشسابقه در نظام بینالملل است. از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، سوریه یکی از متحدان وفادار و قابلاعتماد ایران است. وقوع بحران در سوریه که بهصورت خاص بشار اسد را هدف قرار داده بود به معنای از دست رفتن وفادارترین متحد ایران در منطقه استراتژیک غرب آسیا بود. ازاینرو، فعالیتهای سپاه قدس و سردار سلیمانی در غرب آسیا منجر به حفظ یکی از متحدان نزدیک ایران بهرغم مخالفت قدرتهای جهانی شد.
دومین دستاورد سردار سلیمانی و سپاه قدس از فعالیتهای میدانی، ایجاد شبکه بزرگ امنیتی و نظامی در منطقه به نام محور مقاومت بود. اهمیت این محور در این است که یک بلوک فرامرزی، فرامذهبی و نه صرفاً دولتی و نه غیردولتی (ترکیبی از بازیگران غیردولتی مانند حزبالله، حشدالشعبی، فاطمیون، زینبیون و از سوی دیگر، شامل دولت سوریه) است.
ایجاد چنین بلوکی امکان ایجاد رقابت شدیدی را با بلوکهای رقیب ازجمله تروریستهای فعال در منطقه فراهم میکند.
نتیجه این امر، امنیت مرزهای جمهوری اسلامی ایران بوده است. از این منظر، فعالیتهای سردار سلیمانی در منطقه یکی از بهترین ابزارهایی را که برای هر کشور و یا دولتی میتواند آرمان باشد، برای دستگاه دیپلماسی ایران فراهم کرد.
مبارزه با تروریسم داعش منجر به ایجاد سدی محکم در مقابل توسعه و گسترش سریع داعش در نزدیکی مرزهای ایران شد.
علاوه بر این، حضور فعال و قدرتمند ایران در منطقه بهویژه در مبارزه با تروریسم موجب شد که ایران بهعنوان کنشگر غیرقابل حذف در معادلات قدرت در منطقه پذیرفته شود و حضور تعیینکننده ایران در سوریه موجب شد تا دستگاه دیپلماسی ایران در نشستهای مربوط به سوریه حضورداشته باشد و بر روند تحولات این کشور اثرگذار باشد. (2)
در خصوص بحث حضور نظامیان در سپهر سیاست، باید گفت که جمهوری اسلامی ایران در چارچوب اصل هماهنگی دیپلماسی و میدان توانسته است علاوه برافزایش قدرت و اقتدار و اعتبار ملی، سرمایه ملی را در میدان سیاسی-فرهنگی (پرستیژ)، میدان اقتصادی (ثروت) به اعتبار منطقهای پایدار در عرصه سیاست خارجی تبدیل کند؛ و ناظر به اصل تأمین منافع ملی و تضمین استقلال ملی، راهبرد بلندمدت سیاست خارجی کشور را به منصه ظهور برساند. نتایج راهبرد نگاه به شرق با تکیه به اصل همسایه محور در عرصه دیپلماسی و میدان را در حوزه بازدارندگی، حفظ و صیانت از منافع ملی، رفع تحریمها و خنثیسازی راهبردهای دشمن ملموس و مشهود است؛ بنابراین ورود نظامیان بستر را برای دیپلماسی فراهم نموده و نشانگر کمک میدان به دیپلماسی و ارتباط مؤثر آن دو باهم است. پس میدان نهتنها در راستای منافع ملی هست بلکه در خدمت و کمک دیپلماسی نیز بوده و به پیشبرد اهداف نظام کمک شایانی میکند.
مسئله ورود نظامیان و میدان در عرصه سیاستگذاری خارجی امر جدیدی نیست و در همه کشورها از نخبگان نظامی برای امر سیاست خارجی بهره گرفته میشود. در آمریکا، سایروس ونس (3) (وزیر امور خارجه آمریکا در دوره رئیسجمهور جیمی کارتر و پیش از آن، وزیر جنگ و معاون وزیر دفاع این کشور)، جورج مارشال (پستهای فرمانده ستاد ارتش، وزیر خارجه و وزیر دفاع آمریکا بین جنگ جهانی اول و دوم)، مایک پومپئو (۷۰ اُمین وزیر امور خارجه آمریکا و پیش از آن به مدت یک سال ادارهکننده سازمان اطلاعات مرکزی سیا و پیشتر نیز نماینده مجلس نمایندگان آمریکا و افسر سابق نیروی زمینی ایالاتمتحده آمریکا)، جان کری (۶۸ مین وزیر امور خارجه ایالاتمتحده آمریکا در دولت دوم باراک اوباما و سناتور دموکرات مجلس سنای آمریکا و عازم در ابتدای جنگ ویتنام به آن کشور و دریافت چندین مدال شجاعت)، کالین پاول (دوازدهمین رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح ایالاتمتحده آمریکا، وزیر امور خارجه در سال 2000 م) و … از افرادی هستند که باسابقه نظامیگری به خدمت در دستگاه دیپلماسی این کشور گماشته شدند و در ضمن، کشورهای مختلف از نوابغ نظامی خود بهمنظور بهرهبرداریهای مشاورهای و حتی عملیاتی استفاده میکنند. علاوه بر این، از میان 46 رئیسجمهوری که آمریکا به عمر خود دیده است، 12 نفر آنان نظامی بودهاند. این نظامیان درمجموع بیش از 64 سال بر این کشور حکومت کردهاند. به واقع در طول 230 سالی که از استقلال آمریکا میگذرد، کرسی ریاستجمهوری ایالاتمتحده برای بیش از یکچهارم این زمان، در اختیار نظامیان بوده است. (4) بر این اساس، میتوان چنین گفت که بدون وجود میزانی از قدرت سخت (نظامی)، مذاکره، دیپلماسی و سیاست خارجی با موفقیت همراه نخواهد بود و فعالیتهای سردار سلیمانی و سپاه قدس در جهت مبارزه با تروریسم و افراطیگری موجب افزایش قدرت سخت ایران شده است. (5)
ب) ناظر به اتفاقات و عملکرد سپاه قدس در حوزه میدان و دیپلماسی با اسناد به همین فایل صوتی
در همین فایل صوتی منتشرشده در حدود دقیقه 139 تا 160، به نقش میدان (سپاه قدس) و کمکهای متعدد آن برای دیپلماسی اشارهشده و به نقش سردار سلیمانی در حل شدن معضلات منطقه و بهبود روابط ایران و عربستان و یا به تلاش سردار سلیمانی برای صلح در یمن و اعلام آمادگی ایشان برای مذاکره با سران عرب منطقه درحالیکه وزارت خارجه توانایی چنین کاری را نداشت، یا جایی که دکتر ظریف، جان کری را به پشتوانه میدان بهوسیله جمله «گوشتت در منطقه زیر دندان ماست»، تهدید میکند، بهصراحت توسط دکتر ظریف اذعان شده است. روابط دکتر ظریف با سردار سلیمانی هم درمجموع حسنه بوده و بارها توسط وی، کمکهای سردار سلیمانی به مذاکرات بیانشده است.
نتیجه:
در سپهر سیاست، جمهوری اسلامی ایران در چارچوب اصل هماهنگی دو بال دیپلماسی و میدان، عمل میکند و اینکه کدامیک از این دو بال در شرایط خاص، تقدم و اولویت اول را دارد ناظر به سیاستهای کلی نظام است و اشخاص بهصورت مستقل دخیل در این سیاست نیستند، حتی دکتر ظریف.
اما بعد از انتشار این صوت، جریاناتی تلاش کردهاند تا بحث جدایی میدان و دیپلماسی را مطرح و پررنگ کنند و فعالیتهای سردار سلیمانی و سپاه قدس را عاملی برای شکست سیاستهای منطقهای ایران قلمداد کنند؛ اما سیاست خارجی دارای سه سطح مختلف حوزه مبنایی و بنیادی، حوزه جهتگیری و تعریف استراتژی و حوزه اجرا و یا عملیات میدانی است.
از منظر حقوقی و قانونی فعالیتهای سپاه قدس و سردار سلیمانی در هر سه حوزه مبانی، رویکرد و میدان عمل، هرگز خلاف دیپلماسی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی نبوده است بلکه در راستای عمل به قانون اساسی و سایر قوانین بالادستی کشور بوده و از منظر سیاسی، این فعالیتها سبب تقویت سیاست خارجی و دیپلماسی بهوسیله حفظ متحدان وفادار و خوشسابقه در نظام بینالملل، ایجاد شبکه بزرگ امنیتی و نظامی در منطقه به نام محور مقاومت، امنیت مرزها، مبارزه با تروریسم داعش و… بوده است.
جمهوری اسلامی ایران در چارچوب اصل هماهنگی دیپلماسی و میدان توانسته است علاوه برافزایش قدرت و اقتدار و اعتبار ملی، سرمایه ملی را در میدان سیاسی فرهنگی، میدان اقتصادی به اعتبار منطقهای پایدار در عرصه سیاست خارجی تبدیل کند؛ و ناظر به اصل تأمین منافع ملی و تضمین استقلال ملی، راهبرد بلندمدت سیاست خارجی کشور را به منصه ظهور و بروز برساند؛ بنابراین ورود نظامیان بستر را برای دیپلماسی فراهم نموده و نشانگر کمک میدان به دیپلماسی و ارتباط مؤثر آن دو باهم است. پس میدان نهتنها در راستای منافع ملی هست بلکه در خدمت و کمک دیپلماسی نیز بوده و به پیشبرد اهداف نظام کمک شایانی میکند.
از طرفی در همین فایل صوتی منتشرشده بارها به نقش میدان و کمک آن به دیپلماسی توسط دکتر ظریف اشارهشده و به نقش سردار سلیمانی در حل شدن معضلات منطقه و بهبود روابط ایران و عربستان و به تلاش سردار سلیمانی برای صلح در یمن و اعلام آمادگی ایشان برای مذاکره با سران عرب منطقه و…، بهصراحت اذعان شده است.
پینوشتها:
1. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصل چهارم بهصورت کلی و اصل ۱۵۴ بهصورت خاص شاکله کلی و بنیادی سیاست خارجی را تشکیل میدهند. اصل چهارم بر ابتنای کلیه اصول و قوانین بر اسلامیّت و اصل ۱۵۴ بر حمایت از مبارزه حقطلبانه مستضعفان در برابر مستکبران در هر نقطه از جهان تأکید میکند. اصل ۱۵۲ نیز یکی از تعهدات سیاست خارجی را دفاع از حقوق مسلمانان دانسته است.
2. عسکری، امیرحسین، دیپلماسی و میدان؛ نقش سردار سلیمانی در پیشبرد سیاست خارجی، خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، 1 آبان 1400، 84463321، https://irna.ir/xjFWqg
3. Gardner Bell, William, Secretaries of war and secretaries of the army, Washington, D.C ,Center of Military History Publication, 2004, 128
4. سعیدی، مهدی، ژنرالهای سیاستمدار، پایگاه بصیرت، 3 اسفند ۱۳۹۹،
۳۲۸۵۲۲،https://basirat.ir/fa/news/328522
5. عسکری، امیرحسین، دیپلماسی و میدان؛ نقش سردار سلیمانی در پیشبرد سیاست خارجی، خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، 1 آبان 1400، 84463321، https://irna.ir/xjFWqg