خانه » همه » مذهبی » نقش و تاثیر اخلاق

نقش و تاثیر اخلاق


نقش و تاثیر اخلاق

۱۳۹۴/۱۲/۰۹


۵۸۹ بازدید

پاسخ: دانشمندان مسلمان، علم اخلاق را برترین علم یا دست‌کم یکى از برترین علوم می‌دانند.

پاسخ: دانشمندان مسلمان، علم اخلاق را برترین علم یا دست‌کم یکى از برترین علوم می‌دانند.

ابن مسکویه در کتاب تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق می‌نویسد: «این علم از همه علوم برتر است و به نیکو کردن رفتار انسان از آن جهت که انسان است، می‌پردازد».(1) از این‌رو؛ دانشمندان مسلمان به فراگیران و دانشجویان توصیه می‌کنند پیش از فراگیرى هر علمى به فراگیرى علم اخلاق بپردازند. (2)

امام کاظم (علیه السلام) در اهمیت و ارزش و ضرورت علم اخلاق می‌فرماید: «لازم‌ترین دانش براى تو، دانشى است که تو را به صلاح قلبت راهنمایى کند و فساد آن‌را برایت آشکار سازد». (3)

سعادت فردى و اجتماعى هر انسانی؛ از جمله فراگیران- چنان‌که علماى اخلاق معتقدند- در گرو تخلّق به فضیلت‌هاى انسانى و پاک بودن نفس از رذیلت‌هاى اخلاقى است؛ آن‌سان که خداوند در سوره شمس پس از آن‌که به نفس انسانى سوگند یاد می‌کند و بیان می‌دارد که باید و نباید و شایسته و ناشایسته را به نفس انسانى الهام کرده، چنین ادامه می‌دهد: «که هر کس آن‌را پاک گردانید، قطعاً رستگار شد؛ و هر که آلوده‌اش ساخت، قطعاً درباخت». (4)

شاید به دلیل نقش محورى اخلاق در سعادت فردى و اجتماعى انسان است که خداوند یکى از اهداف اساسى بعثت پیامبران و به‌ویژه پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) را تزکیه نفس انسان‌ها از آلودگی‌ها بیان کرده است: «اوست آن‌کس که در میان بی‌سوادان فرستاده‌اى از خودشان برانگیخت، تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت بدیشان بیاموزد، و [آنان ] قطعاً پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند». (5)

از پیامبر (صلى الله علیه و آله) روایت شده که فرمود: «همانا مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را تکمیل کنم».(6) بر پایه این روایت نیز جایگاه والاى اخلاق و تزکیه نفس مردم از آلودگی‌ها و آراستن آنها به فضایل اخلاقى در رسالت پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) روشن می‌شود. که همه اینها بیانگر آن است که اخلاق و تهذیب اخلاقى جایگاهى بس والا در دین اسلام دارد.

درباره تأثیر اخلاق بر دانشجویان و فراگیران از جنبه‌های مختلف می‌توان بحث کرد و تأثیرات آن فراوان است که در این‌جا؛ برای نمونه؛ در چند مطلب به اختصار بیان می‌شود:

1. سلامت روح

روح انسان مانند جسم او سلامت و بیمارى دارد. خداوند در قرآن درباره منافقان می‌فرماید: «در دل‌هایشان مرضى است؛ و خدا بر مرضشان افزود».(7) همچنان‌که براى محافظت از سلامت بدن، آشنایى با ویژگی‌هاى بدن سالم، بیماری‌ها، علل آنها و راه‌هاى درمانشان ضرورى است، براى حفظ سلامتى روح نیز آشنایى با ویژگی‌هاى روح سالم، بیماری‌هاى روح، علل و راه‌هاى درمان آنها لازم است.

سلامت روح در گرو آراسته بودن آن به صفت‌هاى پسندیده و بیمارى روح نیز ناشى از تأثیر صفت‌هاى ناپسند در آن است. این اخلاق است که می‌تواند به فراگیران در سلامت روح آنها نقش‌آفرینی کند.

2. توانایی بخشی به درک حقایق

توانایى تشخیص خوب از بد و زشت از زیبا در گرو سلامت روحى انسان و تهذیب نفس از آلودگی‌هاست. خداوند در قرآن می‌فرماید:

«نه چنین است، بلکه آنچه مرتکب می‌شدند زنگار بر دل‌هایشان بسته است». (8)

علامه طباطبائى(ره) درباره این آیه می‌فرماید: «رفتارهاى ناشایست بر قلب انسان تأثیر نهاده، به آن شکل و صورت خاصى می‌دهند؛ آن‌گونه که قلب انسان از درک حقایق عاجز شود».(9) سلامت بدن شرط لازم براى سلامت عقل؛ یعنى توانایى درک حقایق و تشخیص خوب از بد و حق از باطل است. اما بر اساس دیدگاه قرآنى، انسان در صورتى می‌تواند از توانایى درک حقایق و تشخیص خوب از بد برخوردار باشد که افزون بر داشتن سلامت جسمى، از سلامت روحى نیز برخوردار باشد. حتى می‌توان گفت؛ از دید قرآن نقش سلامت روحى بسیار مهم‌تر از نقش سلامت جسمى است. اخلاق نقش بسزایی در سلامت و بیمارى روح انسان و راه‌هاى درمان این بیماری‌ها برای فراگیران دارد.

3. آرامش روحی و روانی

آرامش انسان در زندگى نیز در گرو سلامت روحى اوست که فراگیران و دانشجویان به جهت کارهای فکری بیشتر به چنین آرامشی نیاز دارند. همچنان‌که بیماری‌هاى جسمانى آرام و قرار را از انسان می‌گیرند و زندگى را بر او تلخ می‌کنند، بیماری‌هاى روحى؛ مانند حسادت، خودبزرگ‌بینى، کینه‌ورزى و کفر به خدا نیز سکون و قرار را از روح انسان می‌رباید.

بیماری‌هاى روحى ممکن است بیماری‌هاى بدنى نیز ایجاد کنند. امروزه روانشناسان معتقدند برخى بیماری‌هاى بدنى انسان با بیماری‌هاى روانى ارتباط دارد. براى مثال؛ افسردگى ممکن است با اختلال در کار دستگاه گوارش ناراحتی‌هاى خاصى را ایجاد کند.

بیماری‌هاى روحى مستقیم و غیرمستقیم در از میان بردن آرامش روانى انسان مؤثرند و تنها راه خلاصى از آنها، آگاهى عمیق از توصیه‌هاى اخلاقی و عمل به آنها است.

4. نشاط و شادابى

نشاط و شادابى زندگى اجتماعى فراگیران –که به آن نیاز دارند- تا حدّ زیادى در گرو اخلاقى زیستن آنها است.

دانشجویانی که اصول اخلاقى را رعایت می‌کنند، زندگى علمی آنها از نشاط برخوردار است و به راحتى می‌توانند به اهداف موردنظر خود در ابعاد مختلف؛ مانند فرهنگی، اقتصادی و سیاسی برسند.

5. تقویت رابطه میان اخلاق و ایمان

تردیدى نیست که دنیاى امروز، بر اثر بی پناهى و بى ایمانى می‌سوزد. اگر فراگیران در برابر فرهنگ پست دنیاى استکبار، ایمان و اعتقاد به خدا داشته و خود را بنده او بدانند، اعتمادشان به او باشد و خودشان را از افسار گسیختگى و بى بند و بارى، نجات داده و به وظایف بندگى خود عمل کنند، استعدادها و نیروهاى باطنى آنها، شکوفا می‌شود. بخشش الهى و زینت انسانى که همانا داشتن اخلاق پسندیده و سجایاى اخلاقى است، شامل حالشان می‌گردد، به‌طورى که پناهگاه مطمئن پیدا کرده و در بُن بست‌هاى زندگى، تن به خودکشى، اعتیاد، فحشا و مانند آن نمی‌دهند.

دشمنان اسلام، همواره ایمان ملّت‌ها، بویژه نسل جوان را، نشانه گرفته و می‌خواهند آن نور الهى را خاموش کنند. بدیهى است که وقتى چراغ ایمان، در دل‌ها خاموش شد، اصول انسانى و ارزش‌هاى والاى اخلاقى، زود ضربه‌پذیر گشته و از هم می‌پاشد؛ زیرا اخلاق و ایمان، رابطه متقابل با همدیگر دارند. ایمان مانند درختى است که اخلاق پسندیده و خصلت‌هاى پاک انسانى نظیر سخاوت، شجاعت، عدالت، عفت، صبر و شکیبایى و … شاخ و برگ‌هاى آن هستند. وقتى اصل درخت از ریشه خشکید، شاخه‌هایش نیز خشکیده، بى ثمر می‌گردد و برگ‌هایش نیز به زمین ریخته، لگدمال می‌شود.

از آنچه بیان شد، معلوم می‌شود که ایمان، پشتوانه اخلاق پسندیده است و بدون آن ارزش‌هاى اخلاقى فرو می‌پاشد. اخلاق به وسیله ایمان ضمانت شده و ایمان نیز به وسیله اخلاق حفظ می‌گردد. ایمان در اخلاق و رفتار انسان تجلّى کرده و اخلاق نیز ایمان را تقویت کرده، رشد می‌دهد و به کمال می‌رساند. با وجود ایمان، دل‌ها از تاخت و تاز خواسته‌هاى حیوانى و انحرافات اخلاقى ایمن مانده، حفظ می‌شود.

اینک براى تکمیل بحث تقویت ارتباط اخلاق و ایمان به چند حدیث از امیرمؤمنان على(علیه السلام) اشاره می‌کنیم:

«ایمان درختى است که ریشه‌اش یقین، شاخه‌اش تقوا، شکوفه‌اش حیا و میوه‌اش سخاوت است». (10)

«خوش اخلاقى و به راستى آراسته بودن، سرِ ایمان است». (11)

«کامل‌ترین شما از نظر ایمان، نیکوترین شما از حیث اخلاق است». (12)

6. پیدا کردن شایستگی مدیریت

نوعاً یکی از اهداف فراگیران، مدیریت در ابعاد مختلف اجتماعی است. در بینش اسلامى، اخلاق با مدیریت رابطه تنگاتنگى دارد و می‌توان گفت پاسدارى از موازین اخلاقى در مدیریت از ضرورت بیشترى برخوردار است؛ زیرا مدیریت بدون رعایت اخلاق و ارزش‌هاى انسانى ارزش ندارد. اخلاق در مدیریت اسلامى به جهت اسلامى بودنش رنگ و جلوه بهترى دارد و باید جلوه‌هاى انسانیت و موازین اخلاقى در آن بارزتر باشد. امیر مؤمنان على (علیه السلام) می‌فرماید: «کسى که مؤدّب نیست، شایستگى ریاست و مدیریت را ندارد». (13)

فراگیران به عنوان مدیران آینده جامعه؛ به جهت حسّاسیت وظیفه خطیر مدیریت و نیز حفظ دین و ایمان خود بیش از افراد عادّى نیازمند آشنایى با فضایل و رذایل اخلاقى هستند و حُسن اداره سازمان براى آنان بدون برخوردارى از اخلاق پسندیده میسّر نخواهد بود. از این‌رو، همان‌طور که فزونى بصیرت و قدرت عقلانى و فکرى براى آنها ضرورى است، فزونى تقیّد به اخلاق و ارزش‌هاى انسانى نیز ضرورى است و باید بیش از دیگران اخلاق اسلامى را رعایت کنند. امام باقر (علیه السلام) به نقل از رسول خدا (صلى الله علیه و آله) می‌فرماید: «رهبرى (و مدیریت) جز براى مردى که داراى خصلت‌هاى سه‌گانه باشد، شایسته نیست: 1- ورعى که او را از معصیت خدا باز دارد؛ 2- بردباریى که به وسیله آن خشم خود را کنترل کند؛ 3- سرپرستى نیکو نسبت به زیردستان تا جایى که نسبت به آنها همانند پدرى مهربان باشد».(14)

_______________________________________

1 . مسکویه، احمد بن محمد، تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق، قم، طلیعة النور، چاپ اول، 1426ق، ص 121.

2 . جوادى آملى، عبدالله، مبادى اخلاق در قرآن، قم، اسراء، چاپ ششم، 1387ش، ص 144.

3 . «ألْزَمُ العلمِ لک ما دَلَّک على صَلاحِ قَلبِک و أَظْهَرَ لک فسادَهُ»؛ ابن فهد حلّی، جمال الدین احمد بن محمد، عدة الداعی و نجاح الساعی، دار الکتاب العربی، چاپ اول، 1407ق، ص 77.

4 . «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا* وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا»؛ شمس( 91)، آیات 9 – 10.

5. «هُوَ الَّذِى بَعَثَ فِى الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍ مُّبِینٍ»؛ جمعه( 62)، آیه 2.

6 . «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق، ج 16، ص 210؛ شیبانی، أبو عبد الله أحمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق، ج 14، ص 513.

7. «فِى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللهُ مَرَضاً»؛ بقره( 2)، آیه 10.

8 . «کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ»؛ مطففین( 83)، آیه 14.

9. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق، ج 20، ص 378.

10 . «الْایمانُ شَجَرَةٌ، اصْلُها الْیَقینُ، وَفَرْعُهَا التُّقى وَنُورُهَا الْحَیاءُ وَثَمَرُهَا السَّخاء»؛ لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1376ش، ص 22.

11 . «رَأْسُ الْایمانِ حُسْنُ الْخُلْقِ وَالتَّحَلّى بِالصِّدْق »؛ عیون الحکم و المواعظ، ص 263.

12 . «اکْمَلُکُمْ ایماناً احْسَنُکُمْ اخْلاقا»؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق، ج 2، ص 38.

13 . «لا یَرْأَسُ مَنْ خَلا عَنِ الْادَبِ»؛ عیون الحکم و المواعظ، ص 535.

14 . «لا تَصْلُحُ الْإمامَةُ إلَّا لِرَجُلٍ فیهِ ثَلاثُ خِصالٍ: وَرَعٌ یَحْجُزُهُ عَنْ مَعاصِى اللَّهِ وَ حِلْمٌ یَمْلِکُ بِهِ غَضْبَهُ، وَ حُسْنُ الْوِلایَةِ عَلى مَنْ یَلى حَتَّى یَکُونَ لَهُمْ کَالْوالِدِ الرَّحیمِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق، ج 1، ص 407.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد