۱۳۹۵/۰۴/۱۰
–
۸۳۴ بازدید
آیا این حقیقت دارد که قرآن وقتی که نازل شده نقطه و اِعراب نداشته است و بعد برای برای آن نقطه واِعراب گذاشته اند؟
اعراب در لغت به معنای آشکار ساختن و روشن نمودن است و در اصطلاح نحویان عبارتست از روشن ساختن موقعیت نحوی کلمه در جمله یا کلام است. اعراب گذاری کلمات قرآن بی گمان در فهم معانی قرآن راه گشا و سودمند است. مشکل مصاحف اولیه حتی مصحف عثمانی، فقدان هرگونه نشانه برای جدا کردن حروف متشابه مانند «ب»، «ت» و «ث» و نیز نداشتن علائمی برای تعیین حرکت آخر کلمه بود، که مشکل اول از طریق اعجام (نقطه گذاری) و دوم ازطریق اعراب گذاری قرآن برطرف شد. با توجه به اهمیت اعرابگذاری در ساختار زبان عربی بهویژه زمانی که اقوام غیرعرب به جامعه اسلامی پیوستند، ضرورت علامتگذاری به خوبی احساس شد. وجود این علائم حتی برای کسانی لازم مینمود که زبان قرآن زبان مادریشان بود. شاهد بر این مطلب، پیدا شدن قرائتهای مختلف از نص واحد قرآن مجید بود. برای رفع این نقیصه، در نخستین مرحله، اعرابگذاری قرآن کریم با شیوه نقطهگذاری آغاز شد؛ بهاین ترتیب که برای نشان دادن فتحه از نقطهای روی حرف و ابتدای آن، و برای نشان دادن کسره از نقطهای زیر حرف، و برای نشان دادن ضمه از نقطهای روی حرف و در آخر آن، و برای نشان دادن تنوین از دو نقطه روی هم استفاده میشد. این ابتکار در نیمه دوم سده نخست انجام شد و به عقیده بیشتر محققان، مبتکر آن ابوالأسود دؤلی بود. در مرحله بعد برای جدا کردن حروف متشابه، نقطهگذاری حروف به شکل امروزی آن انجام شد. مبتکر این شیوه به عقیده بیشتر محققان، دو شاگرد ابوالأسود دؤلی یعنی یحیی بن یعمر (م حدود 90 ق) و نصر بن عاصم (م 89 ق) بودند. بنابراین در سده نخست هجری از شیوه نقطهگذاری هم برای اِعرابگذاری حروف آخر کلمه و هم برای شناسایی حروف متشابه استفاده شد. طبیعی است استفاده از چنین شیوهای سبب بروز پارهای اشکالات و اشتباهات شود؛ لذا برای جلوگیری از بروز اشتباهات احتمالی، نقطههایی که بهجای اعراب حروف استفاده میشد، با رنگی غیر از رنگ متن مصحف نوشته میشد که عمدتاً رنگ قرمز بود. با این حال، کاربرد دو رنگ در نگارش مصحف، سبب دشواری برای کاتبان و نسخهنویسان بود. از این گذشته، احتمال بروز اشتباه نیز منتفی نبود. این شیوه با ویژگیهای خاصِ خود تا سده دوم در مصاحف رایج بود تا این که خلیل بن احمد فراهیدی تدبیری دیگر اندیشید و راه حل دیگری ارائه کرد که از آن زمان تا امروز رایج و متداول است، و آن استفاده از شکل مصغّر و کوچک حرکات بلند «آ -ای -او» برای نشان دادن حرکتهای سهگانه فتحه، کسره و ضمه و نیز وضع علامتی برای تشدید « ّ …» و علامتی برای دو حالت «رَوم» و «اشمام» بود. مهمترین کاستی شیوه نقطهگذاری (شیوه ابوالأسود و شاگردانش) استفاده از نشانه مشترک بود که کاربرد آن در اعرابگذاری به نوع رنگ به کار رفته در آن و محل آن و تعداد نقطهها وابسته بود؛ در حالی که شیوه خلیل بن احمد این نقص را نداشت. رواج دو شیوه مذکور در علامتگذاری قرآنکریم بهویژه شیوه خلیل بن احمد، ابتدا با بیرغبتی و مخالفتهای بسیار در جهان اسلام مواجه شد؛ امّا با گذشت زمان، از شدت مخالفتها کاسته شد و در حالی که در پایان سده نخست هجری صحبت از ضرورت پاکسازی قرآن از نقطهها و علائم بود و تنها معدودی از مصاحف نقطهگذاری شده بود، موضوع علامتگذاری پیش از پایان سده دوم کاملاً پذیرفته شد و در محافل علمی، صحبت از ضرورت و چند و چون آن به میان آمد. کاربرد نشانههای ابتکاری خلیل بن احمد به جای شیوه نقطهگذاری ابوالأسود، با وجود همه امتیازات آن، با درنگ و تأخیر فراوانی انجام گرفت؛ به گونهای که این شیوه در عراق که مرکز علمی و فرهنگی جهان اسلام در آن زمان بود، در پایان سده سوم و اوایل سده چهارم رایج شد. در بلاد مغرب و اندلس – بنا به نقل ابوعمرو دانی (م 444ق) در کتاب ~المحکم فی نقط المصاحف~ – تا سده پنجم صرفاً از شیوه ابوالأسود (نقطه برای اعراب) استفاده میشد و شیوه خلیل بن احمد جایگاهی نداشت. علت این مخالفتها تا حدی ناشی از مسائل سیاسی – انتساب شیوه نقطهگذاری به امویان و شیوه دوم به عباسیان – بوده است. یکی از موضوعات قابلتوجه در مسأله نقطهگذاری و اعراب قرآنکریم، میزان کاربرد این علائم در کلمه بود. چه در شیوه ابوالأسود و چه در شیوه خلیل بن احمد، تنها حرف آخر کلمه اعرابگذاری شد؛ اما با گذشت زمان معلوم شد به همان ملاکی که حرف آخر کلمه به اعراب نیازمند است، بقیه حروف کلمه نیز به نقطه و اعراب نیاز دارند. قدیمترین رأی موجود در این زمینه، نظر ابوعمرو دانی (~المحکم~، ص 56) است که ضمن بیان سبب و انگیزه نقطهگذاری، معتقد است هر حرف باید همه نشانههای لازم از سکون، تشدید، مدّ، همزه و را داشته باشد. چنین گرایشی در میزان اعرابگذاری کلمه در مصحفی که توسط ابنبوّاب در سال 391ق و نیز مصحفی که توسط ابوالقاسم سعید بن ابراهیم در سال 427 نگارش یافت، بهگونهای مورد توجه تام قرار گرفت که دیگر مصحفهای نگارش یافته تا این زمان نیز از این شیوه نیکو بهره گرفتند و حتی پارهای از کتابهای حدیث و شعر و ادب به طور کامل اعرابگذاری شد. موضوع مهم دیگر این است که آیا شیوه ابوالأسود دؤلی و نیز شیوه خلیل بن احمد امری ابتکاری و بدون پیشینه بود یا اقتباسی از زبانهای دیگر بود؟ نویسنده و محقق کتاب ~رسم المصحف دراسة لغویة تاریخیة~ ضمن بررسی و نقد ادله معتقدان به اقتباسی بودن این شیوه از کتابت سریانی، اعتقاد دارد هیچ دلیل عقلی یا نقلی برای اثبات ابتکاری یا اقتباسی بودن این شیوه وجود ندارد و این احتمال را نیز منتفی ندانسته است که ابوالأسود پیش از سریانیان هنگام نوشتن برای نشان دادن حرکات کلمه، از نقطه استفاده کرده باشد، و افزوده است اگر نقطهگذاری مصحفها به تبعیت از منابع اجنبی و الهامگرفته از آنان بود، خود این امر بهانه و مستمسک خوبی برای مخالفان نقطهگذاری مصحفها بود. تاریخ اعرابگذاری قرآن کریم با توجه به نقلها و اسناد تاریخی بهجامانده معلوم است؛ ولی تعیین تاریخ نقطهگذاری حروف متشابه و نیز مبتکر آن با توجه به فقدان دلایل و اسناد کافی، مشکل است؛ از این رو، در این موضوع، سه دیدگاه پدید آمده است: 1. قول مشهور: واضع آن، دو شاگرد ابوالاسود (یحیی بن یعمر و نصر بن عاصم) هستند. 2. واضع شکل (اعراب) همان واضع اعجام است.
3. این گونه نقطهگذاری به شخصی به نام عامر بن جدده منسوب است.
گویا اصطلاحات سهگانه فتحه، کسره و ضمه نیز برگرفته از کلام ابوالأسود خطاب به کاتب بود که «فاذا فتحتُ شفتی فانقط نقطة واحدة فوق الحرف و اذا ضممتُها فاجعل النقطة إلی جانب الحرف و اذا کسرتُها فاجعل النقطة إلی أسفله ». منابع
1.المحکم فی نقط المصاحف : صفحه 20
2.النقط فی علم الضبط : صفحه 125
3.صبح الاعشی فی صناعة الانشاء جلد 3 : صفحه 165
4.الکتاب : صفحه 52
5.فی رحاب القرآن : صفحه 198
6.لمحات من تاریخ القرآن : صفحه 194
7.تاریخ القرآن : صفحه 88
8.رسم المصحف دراسة لغویه تاریخیه : صفحه (573-599)
9.تاریخ قرآن : صفحه (527-540)
10.التمهید فی علوم القرآن جلد 1 : صفحه (360-363)
11.مناهل العرفان فی علوم القرآن جلد 1 : صفحه (404-408)
12.دانش نامه قرآن و قرآن پژوهی جلد 1 : صفحه 260
3. این گونه نقطهگذاری به شخصی به نام عامر بن جدده منسوب است.
گویا اصطلاحات سهگانه فتحه، کسره و ضمه نیز برگرفته از کلام ابوالأسود خطاب به کاتب بود که «فاذا فتحتُ شفتی فانقط نقطة واحدة فوق الحرف و اذا ضممتُها فاجعل النقطة إلی جانب الحرف و اذا کسرتُها فاجعل النقطة إلی أسفله ». منابع
1.المحکم فی نقط المصاحف : صفحه 20
2.النقط فی علم الضبط : صفحه 125
3.صبح الاعشی فی صناعة الانشاء جلد 3 : صفحه 165
4.الکتاب : صفحه 52
5.فی رحاب القرآن : صفحه 198
6.لمحات من تاریخ القرآن : صفحه 194
7.تاریخ القرآن : صفحه 88
8.رسم المصحف دراسة لغویه تاریخیه : صفحه (573-599)
9.تاریخ قرآن : صفحه (527-540)
10.التمهید فی علوم القرآن جلد 1 : صفحه (360-363)
11.مناهل العرفان فی علوم القرآن جلد 1 : صفحه (404-408)
12.دانش نامه قرآن و قرآن پژوهی جلد 1 : صفحه 260