۱۳۹۸/۰۹/۲۶
–
۲۸۴۰ بازدید
ایا نماز شعار اسلام است یا اذن و اقامه
پرسشگر گرامی ، در پاسخ به مطالب زیر توجه نمایید :
جواب اجمالی
نماز به عنوان یک بسته عبادی دارای مقدمات و اجزائی است ، که هم خود نماز به صورت کامل می تواند به عنوان شعار دین قرار گیرد و هم مقدمات آن (اذان و اقامه ) ، به دلیل آنکه نماز هم به صورت کامل شاخصه های شعار (معرفی مکتب ، اعلان توحید و ارعاب دشمن) را دارا است و هم مقدمات آن .
جواب تفصیلی
الف ) مفهوم شناسی شعار
شعار به معنای علامت است و مهمترین نقش شعار در اسلام معرفی مکتب و اعلان توحید و ارعاب دشمن است.
در قرآن چندین بار اسم شعائر آمده است. شعائر جمع شعیره است. شعیره آن لباسی است که به بدن بچسبد. (یعنی موی بدن) و لباسی که به موی بدن بچسبد مثل زیر پیراهن است. حالا به چه دلیل این را شعیره میگویند. معنی شعائر علامتها است. شعائر خدا یعنی علامتهایی که انسان از آن علامتها بیاد و نام خدا میافتد.
ب ) شاخصه های شعائر چند چیز است:
1 . معرفی مکتب
اولین و مهمترین نقش شعائر معرفی مکتب است. شعار جملاتی است که ایده ما و هدف ما در این شعار خلاصه میشود. مکتب خود و ترسیم خط خودمان را معرفی میکنیم. ما در شعار، خطی را که باید در آن برویم را اعلام میکنیم. هدف را میگوییم. خط رسیدن به آن هدف را هم میگوییم.
2 . اعلان توحید
ما در دین اسلام یک شعار مستقل بنام اذان داریم. اذان شعار ماست. اذان شعاری است که اولش از الله شروع میشود و آخرش هم «لا اله الا الله» میگوییم. شعاری داریم که از خدا شروع میشود و به الله هم ختم میشود. میان این دو (الله) مکتب را معرفی میکنیم. او بزرگ است. (الله اکبر) او بزرگتر از گفتنیها، شنیدنیها، نوشتنیها، فکرکردنی ها است. «اشهد ان لا اله الا الله» هیچ معبودی را نمیپذیریم. خودمان را تسلیم هیچ قدرتی نمیکنیم. «ملک الناس» [۱]فقط اوست «اله الناس» [۲]فقط اوست. معنای توحید این است. «اشهد ان لا اله الا الله» خدایی جز او نیست. قدرتی جز او نیست. معبودی جز او نیست. «اشهد ان محمدا رسول الله» مکتب من مکتب وحی است. من قانون از بشر نمیگیرم چون بشر حق قانونگذاری برای من ندارد. چرا با دست خودم بردگی دیگران و بله قربانگویی دیگران را بپذیرم؟ از کجا معلوم است که دیگران دلسوز من باشند. از کجا معلوم است که نیاز مرا دانسته باشند. از کجا معلوم است که هوی و هوس در قانونگذاری ایشان تاثیر نکرده باشد. از کجا با علمشان همه واقعیت ها را فهمیده باشند. از کجا معلوم که قانونی که وضع میکنند امروز و فردا خودشان پشیمان نشوند. به چه دلیل انسان برای من قانون وضع کند. در «اشهد ان محمدا رسول الله» میگوییم قانون فقط وحی است. باید از طرف خدا باشد. چون خدا ما را ساخته است. آنکس که ساخته است میداند چه ساخته است و خیر خواه من هم هست. الگوی ما کیست؟ «حی علی الصلاة» دعوت به نماز، پیوند با خدا. «حی علی الفلاح» رستگاری، «حی علی خیر العمل» «الله اکبر» راه حق بهترین راه هاست.
3 . ارعاب دشمن
مسئله دیگر تهدید و ارعاب دشمن است. تفسیر المیزان میفرماید که یک گروهی و قبیلهای یهودی بنام بنی النضیر بودند. این یهودیها در پناه اسلام در شهر مدینه زندگی میکردند و قراردادشان این بود که توطئه نکنند. این یهودی ها پیمان شکستند. پیغمبر به مردم گفت گرد قلعه بروید. رفتند و بنی النضیر را محاصره کردند. تفسیر المیزان میگوید. (فکبر رسول الله و کبر المومنون) پیغمبر الله اکبر میگفت و همه مسلمان ها هم الله اکبر میگفتند و یک دلهرهای برای یهودی ها پیدا شد. و چند شب بدین منوال گذشت. دنباله بحث را در بحار الانوار علامه مجلسی دنبال میکند و میگوید شب یازدهم حضرت رسول رفت و فرماندهی این جمعیت را به علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) داد. حضرت علی که آمد، پیغمبر گفت: در مدتی که من نیستم و شما فرمانده هستید. تا صبح همه باید الله اکبر بگویید. همه مسلمان ها دور این قلعه را گرفتند و فریاد الله اکبر زدند و این ها خلاصه خودشان میدان را خالی کردند و رفتند. ارعاب دشمن از شعار و تقویت روح خودمان از شعار، ترسیم خط مکتبی ما از شعار و معرفی مکتبمان هم از شعار است. ما با شعار این کار ها را میکنیم.
ج ) تاریخ شعار
مسئله دیگر تاریخ شعار است. شعار، یک تاریخ بسیار طولانی دارد. تقریبا میتوانیم بگوییم تاریخ شعار، در میان همه قبیلهها بوده است. با فرقهایی که دارد. خود پیغمبر اسلام وقتی آمد فرمود: «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» و این «لا اله الا الله» شعار توحید است. در کربلا اصحاب امام حسین (علیهالسّلام) و همچنین طرفداران حزب باطل هر کدام وارد میدان میشدند و رجز میخواندند. این رجز ها شعارشان بود و با شعار همان معرفی مکتب و ترسیم است خط و تقویت روح باهمین شعار ها تامین میشد. بتپرستها در جنگ احد یک بت بزرگی بنام هبل داشتند. این بت را که بزرگترین بت بود در جنگ با اسلام سر دست گرفتند و شعار میدادند و میگفتند «اعل هبل» بلند کنید. هبل را بلند کنید. هبل را نگاه دارید. هبل باید زنده و جاوید باشد. شعارهایی به نفع بت هبل میدادند ولی پیغمبر فرمود: ما باید این را خلع شعار کنیم. حالا این ها به نفع بت شعار میدهند و میگویند «اعل هبل» «اعل هبل» ما همینطور شعار میدهیم «الله اعلی و اجل». هرچه آن ها پایکوبی میکردند «اعل هبل» «اعل هبل» مسلمان ها هم «الله اعلی و اجل» میگفتند. بعد بت هبل را زمین گذاشتند. یک بت دیگر را به نام عزی سر دست گرفتند. شعارشان این بود «لنا عزی و لا عزی لکم» یعنی ما بت عزی داریم. شما که بت عزی ندارید. برای ما بتی بنام عزی است و این بت عزی برای شما نیست. «لنا عزی و لا عزی لکم» پیغمبر فرمود: ای خدا میخواهیم این ها را خلع شعار کنیم. بر وزن همان شعار، شعار بدهید و بهتر از آن ها «الله مولانا و لا مولی لکم». [۳]ببینید «لنا عزی و لا عزی لکم» «الله مولانا و لا مولی لکم» این بیان برای این بود که تاریخ شعار در بتپرستها بوده است. معاویه وقتی میخواهد جنگ راه بیاندازد. شعارش پیراهن عثمان است. یا مثلا بنیاسرائیل وقتی میخواهند جنگ کنند یک صندوق را جلو ارتش حمل میکردند و این صندوق را به عنوان یک علامتی که پیش، پیش میبردند. چون فرعون در آن زمان هر پسری که متولد میشد را میکشت. به او گفته بودند پسری که کاخ تو را بهم میزند، امسال متولد میشود. به لشکریانش گفته بود هر زنی که بچه پسر زایید بچه او را بکشید. وقتی حضرت موسی (علیهالسّلام) به دنیا آمد مادر موسی بخاطر اینکه فرزندش گیر مامورین فرعون نیفتد، یک صندوق چوبی تهیه کرد و بچه را در آن صندوق گذاشت و آن را به داخل رود نیل انداخت و سرنوشت او را قرآن میگوید. این صندوق یاد بود خیری بود و الواح و نامههای تورات و قسمتهایی از این ها یعنی چیزهای مقدس را در این صندوق میگذاشتند و برای دلگرمی ارتش هرجا میرفتند این را با خودشان میبردند. مثلا در ارتش پرچم مسئلهای است و خود پرچم شعار است. گاهی شعار صندوق بود. گاهی پرچم بود. گاهی پیراهن بود و الی آخر.
*** با توجه به مطالب بالا برپا داشتن و اقامه نمازبه خصوص نماز جمعت و جمعه به عنوان یک بسته کامل عبادی نشانه معرفی مکتب ، اعلان توحید و ارعاب دشمن است و هم مقدمات او (اذان و اقامه) این شاخصه ها و نشانه ها را دارد ، بنابراین هر دو شعار هستند .
پی نوشتها :
۱. سوره ناس/، آیه۲.
۲. سوره ناس/، آیه۳.
۳. شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج۱، ص۳۹۷.
جواب اجمالی
نماز به عنوان یک بسته عبادی دارای مقدمات و اجزائی است ، که هم خود نماز به صورت کامل می تواند به عنوان شعار دین قرار گیرد و هم مقدمات آن (اذان و اقامه ) ، به دلیل آنکه نماز هم به صورت کامل شاخصه های شعار (معرفی مکتب ، اعلان توحید و ارعاب دشمن) را دارا است و هم مقدمات آن .
جواب تفصیلی
الف ) مفهوم شناسی شعار
شعار به معنای علامت است و مهمترین نقش شعار در اسلام معرفی مکتب و اعلان توحید و ارعاب دشمن است.
در قرآن چندین بار اسم شعائر آمده است. شعائر جمع شعیره است. شعیره آن لباسی است که به بدن بچسبد. (یعنی موی بدن) و لباسی که به موی بدن بچسبد مثل زیر پیراهن است. حالا به چه دلیل این را شعیره میگویند. معنی شعائر علامتها است. شعائر خدا یعنی علامتهایی که انسان از آن علامتها بیاد و نام خدا میافتد.
ب ) شاخصه های شعائر چند چیز است:
1 . معرفی مکتب
اولین و مهمترین نقش شعائر معرفی مکتب است. شعار جملاتی است که ایده ما و هدف ما در این شعار خلاصه میشود. مکتب خود و ترسیم خط خودمان را معرفی میکنیم. ما در شعار، خطی را که باید در آن برویم را اعلام میکنیم. هدف را میگوییم. خط رسیدن به آن هدف را هم میگوییم.
2 . اعلان توحید
ما در دین اسلام یک شعار مستقل بنام اذان داریم. اذان شعار ماست. اذان شعاری است که اولش از الله شروع میشود و آخرش هم «لا اله الا الله» میگوییم. شعاری داریم که از خدا شروع میشود و به الله هم ختم میشود. میان این دو (الله) مکتب را معرفی میکنیم. او بزرگ است. (الله اکبر) او بزرگتر از گفتنیها، شنیدنیها، نوشتنیها، فکرکردنی ها است. «اشهد ان لا اله الا الله» هیچ معبودی را نمیپذیریم. خودمان را تسلیم هیچ قدرتی نمیکنیم. «ملک الناس» [۱]فقط اوست «اله الناس» [۲]فقط اوست. معنای توحید این است. «اشهد ان لا اله الا الله» خدایی جز او نیست. قدرتی جز او نیست. معبودی جز او نیست. «اشهد ان محمدا رسول الله» مکتب من مکتب وحی است. من قانون از بشر نمیگیرم چون بشر حق قانونگذاری برای من ندارد. چرا با دست خودم بردگی دیگران و بله قربانگویی دیگران را بپذیرم؟ از کجا معلوم است که دیگران دلسوز من باشند. از کجا معلوم است که نیاز مرا دانسته باشند. از کجا معلوم است که هوی و هوس در قانونگذاری ایشان تاثیر نکرده باشد. از کجا با علمشان همه واقعیت ها را فهمیده باشند. از کجا معلوم که قانونی که وضع میکنند امروز و فردا خودشان پشیمان نشوند. به چه دلیل انسان برای من قانون وضع کند. در «اشهد ان محمدا رسول الله» میگوییم قانون فقط وحی است. باید از طرف خدا باشد. چون خدا ما را ساخته است. آنکس که ساخته است میداند چه ساخته است و خیر خواه من هم هست. الگوی ما کیست؟ «حی علی الصلاة» دعوت به نماز، پیوند با خدا. «حی علی الفلاح» رستگاری، «حی علی خیر العمل» «الله اکبر» راه حق بهترین راه هاست.
3 . ارعاب دشمن
مسئله دیگر تهدید و ارعاب دشمن است. تفسیر المیزان میفرماید که یک گروهی و قبیلهای یهودی بنام بنی النضیر بودند. این یهودیها در پناه اسلام در شهر مدینه زندگی میکردند و قراردادشان این بود که توطئه نکنند. این یهودی ها پیمان شکستند. پیغمبر به مردم گفت گرد قلعه بروید. رفتند و بنی النضیر را محاصره کردند. تفسیر المیزان میگوید. (فکبر رسول الله و کبر المومنون) پیغمبر الله اکبر میگفت و همه مسلمان ها هم الله اکبر میگفتند و یک دلهرهای برای یهودی ها پیدا شد. و چند شب بدین منوال گذشت. دنباله بحث را در بحار الانوار علامه مجلسی دنبال میکند و میگوید شب یازدهم حضرت رسول رفت و فرماندهی این جمعیت را به علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) داد. حضرت علی که آمد، پیغمبر گفت: در مدتی که من نیستم و شما فرمانده هستید. تا صبح همه باید الله اکبر بگویید. همه مسلمان ها دور این قلعه را گرفتند و فریاد الله اکبر زدند و این ها خلاصه خودشان میدان را خالی کردند و رفتند. ارعاب دشمن از شعار و تقویت روح خودمان از شعار، ترسیم خط مکتبی ما از شعار و معرفی مکتبمان هم از شعار است. ما با شعار این کار ها را میکنیم.
ج ) تاریخ شعار
مسئله دیگر تاریخ شعار است. شعار، یک تاریخ بسیار طولانی دارد. تقریبا میتوانیم بگوییم تاریخ شعار، در میان همه قبیلهها بوده است. با فرقهایی که دارد. خود پیغمبر اسلام وقتی آمد فرمود: «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» و این «لا اله الا الله» شعار توحید است. در کربلا اصحاب امام حسین (علیهالسّلام) و همچنین طرفداران حزب باطل هر کدام وارد میدان میشدند و رجز میخواندند. این رجز ها شعارشان بود و با شعار همان معرفی مکتب و ترسیم است خط و تقویت روح باهمین شعار ها تامین میشد. بتپرستها در جنگ احد یک بت بزرگی بنام هبل داشتند. این بت را که بزرگترین بت بود در جنگ با اسلام سر دست گرفتند و شعار میدادند و میگفتند «اعل هبل» بلند کنید. هبل را بلند کنید. هبل را نگاه دارید. هبل باید زنده و جاوید باشد. شعارهایی به نفع بت هبل میدادند ولی پیغمبر فرمود: ما باید این را خلع شعار کنیم. حالا این ها به نفع بت شعار میدهند و میگویند «اعل هبل» «اعل هبل» ما همینطور شعار میدهیم «الله اعلی و اجل». هرچه آن ها پایکوبی میکردند «اعل هبل» «اعل هبل» مسلمان ها هم «الله اعلی و اجل» میگفتند. بعد بت هبل را زمین گذاشتند. یک بت دیگر را به نام عزی سر دست گرفتند. شعارشان این بود «لنا عزی و لا عزی لکم» یعنی ما بت عزی داریم. شما که بت عزی ندارید. برای ما بتی بنام عزی است و این بت عزی برای شما نیست. «لنا عزی و لا عزی لکم» پیغمبر فرمود: ای خدا میخواهیم این ها را خلع شعار کنیم. بر وزن همان شعار، شعار بدهید و بهتر از آن ها «الله مولانا و لا مولی لکم». [۳]ببینید «لنا عزی و لا عزی لکم» «الله مولانا و لا مولی لکم» این بیان برای این بود که تاریخ شعار در بتپرستها بوده است. معاویه وقتی میخواهد جنگ راه بیاندازد. شعارش پیراهن عثمان است. یا مثلا بنیاسرائیل وقتی میخواهند جنگ کنند یک صندوق را جلو ارتش حمل میکردند و این صندوق را به عنوان یک علامتی که پیش، پیش میبردند. چون فرعون در آن زمان هر پسری که متولد میشد را میکشت. به او گفته بودند پسری که کاخ تو را بهم میزند، امسال متولد میشود. به لشکریانش گفته بود هر زنی که بچه پسر زایید بچه او را بکشید. وقتی حضرت موسی (علیهالسّلام) به دنیا آمد مادر موسی بخاطر اینکه فرزندش گیر مامورین فرعون نیفتد، یک صندوق چوبی تهیه کرد و بچه را در آن صندوق گذاشت و آن را به داخل رود نیل انداخت و سرنوشت او را قرآن میگوید. این صندوق یاد بود خیری بود و الواح و نامههای تورات و قسمتهایی از این ها یعنی چیزهای مقدس را در این صندوق میگذاشتند و برای دلگرمی ارتش هرجا میرفتند این را با خودشان میبردند. مثلا در ارتش پرچم مسئلهای است و خود پرچم شعار است. گاهی شعار صندوق بود. گاهی پرچم بود. گاهی پیراهن بود و الی آخر.
*** با توجه به مطالب بالا برپا داشتن و اقامه نمازبه خصوص نماز جمعت و جمعه به عنوان یک بسته کامل عبادی نشانه معرفی مکتب ، اعلان توحید و ارعاب دشمن است و هم مقدمات او (اذان و اقامه) این شاخصه ها و نشانه ها را دارد ، بنابراین هر دو شعار هستند .
پی نوشتها :
۱. سوره ناس/، آیه۲.
۲. سوره ناس/، آیه۳.
۳. شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج۱، ص۳۹۷.