طلسمات

خانه » همه » مذهبی » نمایی کوچک از جاهلیت

نمایی کوچک از جاهلیت


نمایی کوچک از جاهلیت

۱۳۹۸/۰۷/۱۵


۶۴۶ بازدید

شرایط اجتماعی دوران جاهلیت چگونه بود؟

وضعیت اجتماعی در عصر جاهلیتدوران جاهلیت:منظور از نامگذاری عصر جاهلیت که غالباً به روزگار جهل و وحشیگری اطلاق می‌شود، به این علت بود که در سرزمین عربستان هیچ قانون اجتماعی و یا پیغمبری که وحی به آنان برساند وجود نداشت.
تاریخ عرب بدوی غالباً گزارش جنگهای آنان می‌باشد که نزد عربان به ایام العرب معروف است که به علت اختلاف درباره چهارپایان و چراگاهها میان قبایل رخ می‌داد و برای غارتگری و پهلوانی سران قبایل فرصت مناسبی بود.[1]نظام قبیله مهمترین رکن زندگی اجتماعی عصر جاهلیت بود که خود جامعه قبیله‌ای به سه طبقه اجتماعی تقسیم می‌شد، طبقۀ اصیل که شامل همۀ فرزندان اصلی قبیله بودند، طبقۀ موالی که از طریق پیمان یا همسایگی به قبیله می‌پیوستند و طبقه بندگان و بردگان که برخی سفید پوست و برخی سیاه پوست بودند و اغلب آنها از بازارها خریداری می‌شدند، در عصر جاهلی بردگان از هرگونه امتیازی محروم بودند.

وضعیت معیشتی مردم عرب:
مردم به دو گروه توانگر و تهیدست تقسیم می‌شدند که گروه توانگران به کار تجارت و زراعت مشغول بودند[2] و قریش یکی از این قبایل ثروتمند به شمار می‌رفت که در میان سایر قبایل به نژاد خویش و مقام و مرتبۀ بلندی که داشتند فخر و مباهات می‌کردند، اما عامه مردم عرب نیازمند و فقیر بودند که عیاران، جزئی از این مردم بشمار می‌رفتند و از طریق ماجراجویی و حمله و هجوم در پی رسیدن به ثروت بودند.[3]
خصوصیات اعراب:
اولین خصوصیت بارز آنها، سخاوت می‌باشد، در زمان صلح و آرامش، عرب بخشنده و جوانمرد بود در بخشش مبالغه می‌کرد و در این راه مال و ثروت را خوار و بی اعتبار می‌شمرد و بخشش و کرم را یکی از مظاهر سیادت و سروری می‌دانست، قمار بازی آنان نیز از سخاوت و کرم ریشه می‌گرفت. ثروتمندان در اوج سختی‌های روزگار بر سر گوسفندان و شتر به قمار می‌پرداختند و چون یکی می‌برد گوشت قربانی را میان نیازمندان و فقیران تقسیم می‌کردند. بخشش عرب در پذیرایی از مهمان و فراهم کردن آسایش او تجلی می‌یافت و آنان به زیادی مهمان مباهات می‌کردند و در شبهای سرد می‌کوشیدند با روشن کردن آتش، همگان را به سوی خود بکشانند.[4]
شجاعت:
اعراب در دفاع از قبیله یا زنان خود و صیانت آنان از خواری و ذلت اسارت، شجاع و دلیر بودند و در این راه از مرگ باکی نداشتند. عرب بادیه نشین از ساکنان شهرها شجاعتر بودند، علت این امر شاید به دلیل راحت طلبی و در ناز و نعمت به سر بردن شهرنشینان نشأت گرفته باشد، آنان دفاع از جان و مال خود را به حکمران خود واگذار می‌کردند.[5]
عفت و پاکدامنی:
گر چه در میان اعراب عصر جاهلیت کسانی وجود داشتند که در لذت غوطه‌ور بودند و دربارۀ‌ زنان به لذتهای مغایر با عفت و پاکدامنی می‌پرداختند، اما در عین حال کسانی نیز بودند که به پاکدامنی و چشم پوشی از زنان و لذتهای دیگر شهرت داشتند. پاکدامنی نیز مانند شجاعت و بخشندگی از لوازم و شرایط سروری تلقی می‌شد و از دیگر خصوصیات عرب دوره جاهلی، وفاداری و وفای به عهد می‌باشد که از هرگونه پیمان شکنی و نیرنگ بیزار بود.

خانواده در عصر جاهلیت:
عرب عصر جاهلی به یک همسر بسنده نمی‌کرد و تعدد زوجات یا به منظور تأمین معاش زن انجام می‌گرفت یا هدف سیاسی از آن مدنظر بود. اعراب پسران را بر دختران ترجیح می‌دادند و این در جامعه قبیله‌ای که مبتنی بر عصبیت و نسب بود، امر طبیعی به شمار می‌آمد، زن عرب نقش مهمی در حیات اجتماعی عصر جاهلی در جنگ و صلح ایفا می‌کرد.

جنگهای دوران جاهلیت:
منشأ جنگهای عرب در آن عصر عموما عوامل سیاسی اقتصادی، اجتماعی و روانی بود و جنگ را وسیله طبیعی برای رسیدن به قدرت و ریاست می‌دانستند، از مهمترین جنگها می‌توان به جنگ بسوس و جنگ دامس اشاره کرد.[6]
زبان قوم عرب:
مورخین عربی زبان قوم عرب را به سه دسته تقسیم می‌کردند، عرب بائده، عرب مستعربه و عرب عاربه که همان اعراب اصیل هستند.[7]
دین عرب:
اعراب دربارۀ تندیس‌هایی که در عصر جاهلیت می‌پرستیدند دو اصطلاح اصنام و اوثان را به کار می‌برند که به معنی مجسمه و تندیس است و بتهای عرب اشکال گوناگون و متنوعی داشت برخی به صورت انسان وبرخی به صورت حیوان بود.
برگرفته از پایگاه پژوهه ارگان پژوهشکده باقرالعلوم(ع) نوشته‌ی سعیده سلطانی مقدم

پی‌نوشت :
[1] . فیلیپ خوری؛ تاریخ عرب، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ سوم، 1310، ص 109.
[2] . سالم، عبدالعزیز؛ تاریخ عرب قبل از اسلام، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، 1380، ص 307.
[3] . سید امیر علی؛ تاریخ عرب و اسلام، ترجمه: سید محمد نقی فخر داعی گیلانی، نشریات کمیسیون معارف، چاپ اول، 1320، ص 7
[4] . سالم عبدالعزیز، همان، ص 309
[5] . ابن خلدون؛ مقدمه ابن خلدون، ترجمه: محمد پروین گنابادی، تهران، بنگاه نشر و ترجمه کتاب، 1353، ج 2، ص 240
[6] . ابن اثیر؛ تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ترجمه: محمد حسین روحانی، تهران، اساطیر، 1381، ج 2، ص 78
[7] . اقبال، عباس؛ تاریخ ایران بعد از اسلام، تهران، انتشارات نگاه، چاپ اول، 1385، ص 299

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد