خانه » همه » مذهبی » نهی از آرزوی بلند و دنیاطلبی

نهی از آرزوی بلند و دنیاطلبی


نهی از آرزوی بلند و دنیاطلبی

۱۳۹۳/۰۳/۲۵


۶۱۸ بازدید

یکى ازمواردى که درروایات ازآن نهى شده “طول الأمل: بلندى آرزو” است.ازطرفى انسان،بر اساس آرزوهاوامیدهایش ،اهداف خود راانتخاب کرده وبراى رسیدن به آنها تلاش میکند.اگر انسان آرزویش کوتاه باشد،مانند:گرفتن دیپلم،تلاشش به همان محدود میشود.امااگر بلند باشد،مانند:گرفتن دکترا، مسلما بیشتر تلاش میکند.جمع بین این دو مسئله چگونه ممکن است؟تشکر

از این که مسائل دینی برای شما دغدغه است و بر همین اساس سوال خود را با ما در میان گذاشته اید خرسندیم .آرزو و امید به انسان حرکت و انگیزه می دهد و موتور پیش روی به سمت رسیدن به اهداف به شمار می رود. اما باید دید هر آرزو و امیدی مفید می باشد؟انسان با آرزو همزاد است و با آرزو زندگی می کند. شب هنگام به امید و آرزوی روزی سرشار از سعادت و موفقیت به بستر می رود و صبح به امید طلوع دوباره خورشید و روزی توأم با بهروزی و سعادت از خواب بر می خیزد. انسان نمی تواند از امید و آرزو و خواسته جدا باشد چون او به گونه ای آفریده شده که این خواسته ها با اوست و به طور طبیعی و فطری و به حق در وجود او قرار داده شده است. به او شکم داده اند پس غذا می خواهد و ذائقه و چشم و گوش و احساس داده اند پس باید طالب چشیدن و دیدن و گوش دادن و احساس کردن باشد. به او غریزه جنسی داده اند پس باید طالب همسر و ازدواج باشد و در درونش میل به داشتن فرزند قرار داده اند پس طبیعی است که این خواسته را داشته باشد. آن چه مذموم و ناپسند است و در آیات و روایات گوناگون ما را از آن نهی کرده اند، داشتن آرزوی طولانی و دراز است، یعنی آرزوهایی که متناسب با میزان توانایی و استعداد و در محدوده قدرت ما و حتی عمر کوتاه ما نمی باشد، چیزی که نکوهش شده «طول امل» یعنی آرزوهای غیر معقول و غیرمنطقی و دور از دسترس است که معمولا جز غم و غصه و حسرت و غلطیدن به ورطه گمراهی و دور شدن از حدود شرع و چارچوب دین ثمری ندارد.
((طول امل )) داشتن آرزوهای دور و دراز دنیوی است البته لزوما به این معنا نیست که یک آرزوی خیلی بزرگ در کار باشد بلکه هر روز به آرزویی دل سپردن و زندگی را در چاله آمال و هوس ها و آرزوها سپری کردن و هر روز در پی چیزی از متاع دنیا بودن همان طول امل است . و برای مبارزه با آن باید: 1- حقیقت فانی بودن و گذرای این جهان و جاودانگی و ابدیت آخرت را شناخت . 2- لوح دل را ازمحبت و وابستگی به دنیا پالایید و بخش مهمی از برنامه های خود را برای ساختن جهان آخرت ترتیب داد. 3- معرفت و خداشناسی خود را بالا برد و دل را خواستگاه عشق به معبود حقیقی قرار داد.
امیر مؤمنان(ع) می فرماید: «من اطال الامل اساء العمل؛ هر کس آرزویش را طولانی کند عملش را زشت و ناپسند می گرداند» (نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت 35). چون اگر انسان در زندگی بلند پرواز بود و خواسته ای بالاتر از حد امکانات و توانایی خود داشت و اصرار بر رسیدن به آن به هر قیمت و از هر راهی داشت، مجبور است همه حریم ها را بشکند و به هر وسیله روا یا ناروایی متوسل گردد تا به خواسته خود برسد و طبیعی است که چنین انسانی نمی تواند درچارچوب شرع و دین و عقل حرکت کند و اعمالش از حکم دین و عقل پیروی نمی کند، در نتیجه اعمالش زشت و ناپسند و ناگوار می گردد و تازه این به معنای وصول قطعی و صد در صد به خواسته مورد نظر نمی باشد چون ممکن است علیرغم دست زدن به هر کار و وارد شدن از هر در و خود را به آب و آتش زدن همه سرمایه انسان بر باد رود و انسان به مقصد خود نرسد اما برای رسیدن به خواسته های معقول در چارچوب تعالیم شرع و دین، باید از نیروی فکر و اندیشه و اراده قوی کمک گرفت و با استعانت از عنایات و امدادهای الهی و توسل به اولیای برگزیده او، راه رسیدن به خواسته را هموار کرد. ولی باید توجه داشت که اراده انسان تنها جزیی از علت تحقق خواسته و آرزوست و گاه می شود که انسان مؤمن با وجود سعی فراوان در رسیدن به هدفی، موانعی شناخته یا ناشناخته میان انسان و خواستهاش فاصله می اندازد و گاه انسان خواسته ای را به خیر و صلاح خود می داند ولی چون واقعا چنین نمی باشد و به زیان و ضرر اوست، خداوند از لطف و کرمش این خواسته را تأمین نمی نماید. پس هر چند سعی و کوشش در رسیدن به مقصد و هدف نقش تعیین کننده دارد و اراده انسانی دارای نقشی محوری و کلیدی است ولی باز اراده انسان مقهور اراده خداوند است و اراده خداوند هرگز مغلوب و مقهور اراده انسان نمی گردد. پس باید با سعی و تلاش منطقی و معقول و با نعمت تفکر و اندیشه و ارزیابی در راه رسیدن به خواسته به راه افتاد ولی در هر حال مطیع و پیرو خواست الهی و راضی از آن بود و امور خود را باید به او واگذار کرد تا نتیجه آن سعادت و کامیابی واقعی باشد.
دوست عزیز؛ برنامه ریزى و مدیریت مقوله اى است که انسان در عرصه زندگى از آن براى رسیدن به اهداف خود استفاده مى کند، هر کس در طول زندگى خود با مسائل و مشکلاتى روبروست. مثلاً یک دانشجو با مسائلى از این قبیل مواجه است: چگونه درس بخوانم؟ چگونه زندگى زناشوئى را تشکیل دهم؟ در زندگى با چه کسانى معاشرت داشته باشم؟ چه مطالعات و تحقیقاتى داشته باشم تا به موفقیت تحصیلى برسم؟ اوقات فراغت را چگونه سپرى کنم؟ و… برنامه ریزى و مدیریت، اهداف را روشن تر و قابل دسترس تر مى سازد، به طورى که هیچ کس بر حسب تصادف به هدف خود نمى رسد بلکه با برنامه ریزى به سمت تحول و دگرگونى مثبت و مفید پیش مى رود، وانتخاب هایش را عاقلانه تر مى کند تا سرانجام به مقصد برسد. برنامه ریزى و مدیریت یک روند فعّال و پویا در جهت هدفیابى و کامروایى است. اگر این روند و سیر در جهت رسیدن به لذّت پایدار و سعادت اخروى باشد بسیار پسندیده و مورد تحسین است. کسب روزى، تحصیل، کار و فعالیت اجتماعى، ازدواج و زناشویى، روابط اجتماعى، صله رحم، انجام وظایف اجتماعى و مسئولیت هاى فردى و گروهى و… جملگى امورى هستند که هر کس موظف است درباره آن ها اطلاعات لازم را کسب نموده و با یک برنامه ریزى دقیق براى موفقیت در آنها به تلاش و مجاهده بپردازد و در پایان به خاطر این تلاش ها پاداش داده خواهد شد. مردى به امام صادق(ع) عرض کرد: سوگند به خدا که من دنیاطلب شده ام، (به وسیله کار و کشاورزى) دنیا را مى طلبم و دوست دارم ثروتمند شوم. امام از او پرسید: مى خواهى با این ثروت چه کنى؟ جواب داد: مى خواهم به وسیله آن هزینه زندگیم را تأمین کنم. امام صادق(ع) فرمود: لیس هذا طلب الدّنیا، هذا طلب الآخرة؛ این روش دنیاطلبى نیست، بلکه آخرت طلبى است.» ( وسائل الشیعه، ج 12، ص 19)
اینکه آن شخصى به امام عرض مى کند «مى خواهم به وسیله آن هزینه زندگیم را تأمین کنم» نشان دهنده ى هدف و مقصود او مى باشد. هدف او امرار معاش و سربار اجتماع نبودن است و هر کار و فعالیتى که به این منظور انجام شود مورد تأیید دین مى باشد.
خلاصه کلام اینکه:
بعد از اینکه شناختى اجمالى راجع به «امل» و «برنامه ریزى» و اختلاف آرزو به دست آوردیم به این نتیجه مى رسیم که برنامه ریزى در جهت رسیدن به اهداف واقعى و برآوردن نیازهاى مادى و معنوى، بسیار پسندیده است و این فعل اختیارى مشمول پاداش و جزاى الهى مى باشد و با امل و آرزوى واهى اختلاف ذاتى دارد.
برنامه ریزى انسان را به تلاش و جدیت وامى دارد و برعکس اَمَل انسان را از وصل به مقاصد اصلى زندگى بازمى دارد. این برنامه ریزى است که در ارتباط با هدفى مشخص و متعالى برگزیده مى شود، اما در مورد آرزو و امل، هدف مشخص و معین وجود ندارد. یعنى در برنامه ریزى یک هدف در نظر گرفته مى شود، امّا در آرزو محورى، اکتفا نمودن به خود امَل مطرح است و نیز اهدافى که در برنامه ریزى یک مؤمن و مسلمان مدّ نظر است ارزشمند مى باشد، اما هدف «امَل» بى ارزش و نابودشونده است.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد