خانه » همه » مذهبی » نگاه اسلام و فمينيسم به تفاوت هاي زن و مرد

نگاه اسلام و فمينيسم به تفاوت هاي زن و مرد

چکيده

تفاوت هاي موجود بين زن و مرد از جمله مباحث مطرح در حوزه ي مطالعات زنان است. زن و مرد در دو نظام تکوين و تشريع تفاوت هايي دارند. تفاوت هاي تکويني در سه بعد بيولوژي، روحي- رواني و عقل و استعداد نمود مي يابد.

در نظام تشريع و قانون-گذاري نيز تفاوت يا عدم تفاوت زن و مرد معرکه¬ آراء است. فمينست¬ها ـ با شاخه¬ها و گرايش¬هاي مختلفي که دارند ـ برخي از تفاوت¬ها را در دو نظام تکوين و تشريع پذيرفته¬اند و برخي را نپذيرفته¬اند و برآنند که بين زن و مرد به¬ويژه در نظام تشريع فرقي نيست؛ اما دين اسلام به تفاوت¬هاي زن و مرد در نظام تکوين اذعان دارد و به تبع آن در نظام تشريع تفاوت¬هايي را براي دو جنس قائل شده است که البته اين تفاوت¬ها به معناي برتري جنسي بر جنس ديگر نيست.

در قسمت اول مقاله تفاوت هاي زن و مرد در نظام تکوين، تفاوت¬هاي بيولوژي زن و مرد، تفاوت¬هاي رواني زن و مرد، تفاوت در هوش و استعداد، تفاوت زن و مرد در نظام تشريع، پذيرش يا انکار تفاوت-ها؟، روي¬کرد فمينيستي¬ به تفاوت زن و مرد مورد بحث قرار گرفت و در اين قسمت نيز نظريه¬ي اسلام درباره¬ي تفاوت زن و مرد، اسلام و تفاوت زن و مرد در عقل و استعداد به تفصيل بحث خواهد شد:

نظريه ي اسلام درباره ي تفاوت زن و مرد

با تأمل در آيات و روايات چنين به نظر مي¬رسد که زن و مرد در اصل هويت انساني و ويژگي¬هاي لازم نوع انساني برابرند؛ اما تفاوت¬هاي زيستي، رواني و احساسات در زن و مرد وجود دارد. به دليل همين تفاوت¬هاي تکويني، تشابه حقوقي اين دو جنس امکان-پذير نيست و در مقام تشريع نيز با هم تفاوت خواهند داشت.

استاد مطهري در اين¬باره مي¬گويد:

از نظر اسلام هرگز مطرح نيست که آيا زن و مرد دو انسان متساوي در انسانيت هستند يا نه. از نظر اسلام زن و مرد هر دو انسانند و از حقوق انساني متساوي بهره¬مندند. آن چه از نظر اسلام مطرح است اين است که زن و مرد به دليل اين¬که يکي زن است و ديگري مرد، در جهات زيادي مشابه يکديگر نيستند، جهان براي آن¬ها يک¬جور نيست، خلقت و طبيعت آن¬ها را يک¬نواخت نخواسته است و همين جهت ايجاب مي¬کند که از لحاظ بسياري از حقوق و تکاليف و مجازات¬ها وضع مشابهي نداشته باشند.23

از ديدگاه اسلام خداي حکيم به مقتضاي بقاي نسل، انسان را به دو صنف زن و مرد تقسيم کرده است و تفاوت در برخي خصلت¬ها لازمه¬ي چنين تقسيمي است.24

بي¬شک اختلاف در خلقت وجود دارد؛ همان¬طور که خداوند مي¬فرمايد: «وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوارا؛25 در حالى كه شما را در مراحل و حالاتى گوناگون آفريده‏». خداوند خلقت و طبيعت زن و مرد را يک¬نواخت نخواسته است. از منظر دين مقدس اسلام اين تفاوت¬ها به هيچ وجه نقص براي دو جنس نيست؛ بلکه تناسب است. در برخي امور مرد نيازمند زن و در پاره¬اي از امور نيز زن نيازمند مرد است.

پيش¬تر هم  اشاره شد، که اين دو موجود از منظر اسلام در بُعد عاطفي نيز با هم متفاوت هستند؛ همان¬گونه که مولاي متقيان علي(ع) در توصيف روحيات زن مي¬فرمايد: «اَلْمَرْاَةُ تَکْتُمُ الْحُبَّ اَرْبَعينَ سَنَةً، وَ لاتَکْتُمُ الْبُغْضَ سَاعَةً واحِدَةً»26 زن چون کانون حيا است عشق و محبّت را ممکن است چهل سال در دل پنهان نگه¬دارد؛ امّا ناراحتي و کينه را يک ساعت هم تحمل نمي¬کند چون کانون عاطفه است.

شهيد مطهري در اين زمينه مي¬فرمايد:

زن از جنبه¬ي مالي و مادي نيازمند به مرد آفريده شده است و مرد از جنبه¬ي روحي. زن بدون اتكاء به مرد نمى‏تواند نيازهاى فراوان مادى خود را- كه چندين برابر مرد است- رفع كند.27 به هر حال تفاوت¬هاي زن و مرد تناسب است؛ نه نقص و کمال. قانون خلقت خواسته است با اين تفاوت¬ها تناسب بيشتري ميان زن و مرد – که قطعاً براي زندگي مشترک ساخته شده¬اند و مجرد زيستن انحراف از قانون خلقت است– به وجود آورد.28

تفاوت ظاهري و جسمي زن و مرد، نشان از آن دارد که آن دو با تقسيم کار ميان يکديگر و هم¬افزايي در رشد و توسعه نهاد خانواده و نهاد جامعه همکاري کنند و همان¬گونه که در نظام خانواده برخي فعاليت¬هاي زن و مرد اختصاصي و برخي مشترک مي¬باشد در نظام اجتماعي نيز با توجه به ويژگي¬هاي جسمي و روحي زن و مرد؛ برخي عرصه¬ها اختصاصي است و برخي کارها با همدلي و همراهي و تعاون انجام مي¬پذيرد. چرا بايد تفاوت¬ها را مبني بر نقص يکي و کامل¬تر بودن ديگري تفسير کرد؟ مثل اين مي¬ماند که چون چشم متفاوت از گوش است، چشم را عضوي ناقص و گوش را کامل بدانيم! حال آن¬که هريک از اين دو، کارکرد و وظايف متفاوتي دارند و در صورت نبود هريک خللي بر پيکره¬ي¬ اصلي انسان وارد مي¬شود. هر انسان عاقلي باور دارد که با وجود تفاوت¬هاي جسمي و روحي بايد تکاليف و حقوق نيز متفاوت و متناسب با استعدادها باشند؛ از اين¬رو در اسلام احکام و قوانين ويژه¬اي و گاه متفاوتي براي زن و مرد يا پدر و مادر تعيين شده است.

آن چه آمد تفاوت¬هاي تکويني در دو بعد جسمي و رواني زن و مرد بود که در نهايت به اين نتيجه مي¬رسيم که طبق نظر اسلام تفاوت جسمي و روحي در زن و مرد وجود دارد و اين تفاوت «تناسب است نه نقصان».

بررسي نظر اسلام درباره¬ي تفاوت هوش و استعداد زن و مرد نيز به بحث جداگانه¬اي نياز دارد که به آن مي¬پردازيم. 

اسلام و تفاوت زن و مرد در عقل و استعداد

اين بحث از اين جهت بيشتر مورد توجه نظريه-پردازان قرار گرفته است که در برخى از منابع روايي به ظاهر سخن از نقصان عقلى زنان به ميان آمده است. در ميان احاديث، سخن امام على اميرالمومنين(ع) در خطبه¬ي هشتادم نهج‏البلاغه معروف‏تر از ديگر روايات است، حضرت در اين خطبه مي¬فرمايد: «مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِيمَانِ، نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ، نَوَاقِصُ الْعُقُول….؛29 مردم! ايمان زنان ناتمام است، بهره¬ي آنان ناتمام و عقل و خرد ايشان ناتمام است…».

درباره¬ي اين دسته از روايات سخن بسيار گفته شده است. برخي از بزرگان همچون آيت¬الله جوادي آملي برآنند که اين روايات طبق شرايط خاصي صادر شده-اند و نبايد اين¬ها را قضيه¬ کلي دانست.30

ايشان مي¬فرمايد: اگر در شرايط خاصي در بعضي احاديث از گروه مخصوصي مدحي يا قدحي به عمل آمده است، نبايد اين¬ها را قضايايي طبيعي يا حقيقي تلقي كرد يا مبناي اصلي از اصول كلي و اساس انديشه‏اي اسلامي قرار داد و تشخيص اين احاديث به عهده فقيه اسلام‏شناس است.31

برخي نيز سند اين روايات را چنان داراي اشکال دانسته¬اند که حتي آن¬ها را مجعول خوانده و ادعا کرده¬اند اين روايات از اسرائليات به شمار مي-روند.32

عده¬اي از صاحب¬نظران نيز ضمن پرداختن به اين روايات گفته¬اند:

در اصطلاح عقل به يكى از سه معناى زير به‏كار رفته است كه در حقيقت سه بُعد از فعاليّت قوه¬ي عاقله‏اند:

1. عقل نظرى: مراد از عقل نظرى قوه‏اى است كه متكفل درك انسان از جهان واقع است كه از جمله درك بديهيات و ترتيب مقدمات براى استنتاج امور نظرى است.

2. عقل عملى: عقل عملى به معناى درك حسن و قبح اشيا است؛ به كمك عقل مى‏توان خيرات را از شرور تشخيص داد.

3. عقل ابزارى: قدرت برنامه‏ريزى و تمشيت امور براى رسيدن به هدف مطلوب را عقل ابزارى يا عقل معاش گفته‏اند.

نقص عقل در اين¬جا بدان معناست كه قدرت مديريت و برنامه‏ريزى و تدبير امور به حسب غالب، در مردان بيشتر است. شايد فضيلتى كه در قرآن براى مردان ذكر شده و آن را علّت سرپرستى مرد در خانواده شمرده است، اشاره به همين عقل ابزارى باشد.33

سخنان ديگري نيز مانند تفاوت حجم مغز و جمجمه¬ي زن و مرد يا سخنان ديگر نيز در توجيه اين دسته از روايات صادر شده است که ذکر و تحليل آن¬ها نيازمند پژوهش‏هاى مفصل‏تر و مجالى وسيع‏تر است و از پرداختن به آن¬ها مي¬پرهيزيم.

با اشاره به اين نظريه¬ها درمي¬يابيم که نظريه-پردازان مسلمان، به صورت مطلق نقصان عقلي زن را نمي¬پذيرند و اين وجه مشترک بين همه¬ي نظريه-پردازان است. چه بسا مواردي باشد که قدرت عقل زن بيشتر از عقل مرد باشد؛ همان¬گونه که علامه طباطبايي مي¬فرمايد:

يك زنى كه درجه‏اى از درجات بالاى ايمان را دارد، و يا سرشار از علم است، و يا عقلى پخته و وزين دارد، و يا سهم بيشترى از فضائل اخلاقى را داراست، چنين زنى در اسلام ذاتاً گرامى‏تر و از حيث درجه بلندتر از مردى است كه هم¬طراز او نيست؛ حال آن مرد هر كه مى‏خواهد باشد، پس هيچ كرامت و مزيتى نيست، مگر تنها به تقوا و فضيلت.34

اين¬که گفته شد چنين رواياتي قضاياي شخصيه¬اند، شايد نظر حضرت آيت¬الله جوادي آملي، درباره¬ي اين روايت خاص باشد و با وجود روايات¬ گوناگون ديگر، باز شبهه¬¬ي نقصان عقل زن باقي است که بايد به آن پرداخت؛ از اين¬رو خود ايشان نيز در کتاب زن در آيينه جلال و جمال به آن اشاره کرده است.

درباره¬ي سند اين روايات¬ ـ¬¬¬¬ با وجود جاي بحث تخصصي درباره¬ي سند و تأمل سندي ¬ـ مي¬توان گفت که تعدد اين دسته از روايات، ما را وامي¬دارد تا درباره¬ي محتواي اين روايات سخن بگوييم و همه¬ي صورت مسئله را پاک نکرده و با مخدوش جلوه دادن سند از محتواي آن¬ها دست نکشيم.

درباره¬ي سخن برخي از صاحب¬نظران هم که در ضمن تقسيم عقل به نظري و عملي و ابزاري، تفاوت زن و مرد را در عقل ابزاري دانسته¬اند؛ بايد گفت که تقسيم عقل به سه شاخه، مناسب به نظر نمي¬رسد؛ به تعبير ديگر عقل ابزاري قسيم عقل عملي و نظري نيست، بلکه عقل از منظر نظري و عملي به دو دسته¬ي عملي و نظري تقسيم مي¬شود.

عقل نظري همواره کليات را ادراک مي‌کند؛ چه کلياتي که مربوط به اعمال و افعال اختياري انسان است؛ مانند حسن عدل و قبح ظلم و چه کليات مربوط به نظر و واقعيات نفس¬الامري، مانند خدا و صفات ذاتي الهي. کار عقل عملي نيز، انديشه در امور جزئي است براي استفاده عملي از آن. نتيجه چنين ديدگاهي اين است که انسان دو قوه دارد: قوه‌اي که مخصوص ادراک کليات است (عقل نظري) و ديگري قوه‌اي که مربوط به جزئيات عملي است (عقل عملي).35

درباره¬ي اين روايات نيز احتمال دارد که مراد از نقصان عقل در آن¬ها عقل عملي باشد؛ نه عقل نظري، البته اين ادعا نيز موجبه کليه نيست؛ زيرا همان-طور که در فرمايش علامه طباطبايي گذشت، در برخي از موارد قدرت تعقل زن مي¬تواند بيشتر از مرد باشد. در متون ديني نيز اين¬گونه نيست که زنان به صورت کلي ناقص العقل معرفي شده باشند. حضرت علي(ع) در سخني مي¬فرمايد: «إِيَّاكَ وَ مُشَاوَرَةَ النِّسَاءِ إِلَّا مَنْ جَرَّبْتَ بِكَمَالِ عَقْلٍ…؛36 برحذر مي دارم تو را از مشورت با زنان، مگر آن زناني که به دارا بودن کمال عقل تجربه شده¬اند…». از اين روايت استفاده مي¬شود که زنان هميشه و به صورت کلي ناقص العقل معرفي نشده¬اند.

از طرفي نيز جملاتي ديگر از حضرت علي(ع) وجود دارد که مؤيد اين معناست که بشر با رفتارهاي ارادي خود قادر است عقل خويش را تکامل بخشيده و نقص آن را برطرف سازد. از آن حضرت روايت شده که: «الْعِلْمُ يَدُلُّ عَلَى الْعَقْلِ فَمَنْ عَقِلَ عَلِمَ فَمَنْ عَلِمَ عَقِل‏37؛ علم دلالت بر عقل مي¬کند، پس هر که خرد بورزد آگاه مي¬شود و هر که عالم است صاحب عقل مي باشد».

با توجه به اين¬که مطابق کلام پيامبر(ص) طلب علم بر هر زن و مرد مسلماني واجب شمرده شده است: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَه»،38 اگر زنان به فرمان رسول خدا(ص) گوش داده و علم بياموزند، عاقل نيز خواهند بود. در روايت ديگري حضرت اميرالمومنين(ع) مي¬فرمايد: «حَدُّ الْعَقْلِ الِانْفِصَالُ عَنِ الْفَانِي وَ الِاتِّصَالُ بِالْبَاقِي‏؛39 بالاترين ميزان عقل، انفصال از فاني و اتصال به باقي است». اگر نگوييم که زنان به دليل لطافت روحي خويش، استعداد بيشتري در «فصل» از فاني و «وصل» به بقا دارند بايد گفت زنان و مردان در اين امر داراي استعداد يک¬ساني دارند.

در آخر بايد گفت که معيار برتري عقلاني، عقلي است که روايات ترسيم کرده¬اند: «العقل ما عُبِدَ بِه الرّحمنُ و اکتُسِبَ به الجَنانُ؛40  عقل آن چيزى است كه به سبب آن خداى متعال عبادت شده و بهشت كسب شود». عقلي که براي عبادت، تقوا، قرب الهي و کمالات معنوي و روحي است، مايه¬ي برتري است. اين نوع عقل نيز به روح انساني و قابليت آن باز مي-گردد و از اين جهت، زن و مرد همانند و مشترکند.

روايات فراوان ديگري نيز معيار سنجش عقل انسان-ها را اموري چون حسن خلق41، ميانه¬روي، اطاعت الهي، تقوا و …42 قرار داده که زن و مرد در کسب آن برابرند و چيز ديگري غير از اين¬ها مايه برتري نيست.

غالب مردان نيز زماني که تحت تاثير عواطف شديدي چون غم، شادي، غضب، شهوت و ترس قرار مي گيرند، قدرت تفکر، دورانديشي و داوري صحيح را از دست مي دهند. همه¬ي سخن اين است که دست آفرينش، براي مکمل بودن دو جنس زن و مرد تفاوت¬هايي در خلقت ايجاد کرده است. همان¬گونه که ضعف عاطفي مرد امري مسلم است و نقصي براي مرد يا کمالي براي زن به حساب نمي¬آيد، ضعف عقلي زن نيز، نقصي براي او و کمالي براي مرد شمرده نمي شود.

خالق حکيم، از خلقت انسان يک هدف دارد و خصوصيات زن و مرد در رسيدن به آن، مشترک است و همين¬طور از خلقت جنس زن و مرد غرض ويژه¬اي دارد. مرد را براي مقصود خاص آفريده و اندام مناسب، و قدرت لازم و عقل متناسب با آن را در اختيار او قرار داده است؛ به همين شکل زن را نيز براي غرضي آفريده و اندام مناسب، روحيه، عاطفه و ساير خصوصيات لازم را به او عطا فرموده است.

اين¬گونه است که هيچ¬کدام از اين ويژگي¬ها نقص شمرده نمي¬شود؛ بلکه مي¬توان در آن¬ها نهايت تناسب را ديد.

پی نوشت ها:

23. مطهري مرتضي، «مجموعه آثار» ج19، ص137.

24. مهريزي مهدي، «شخصيت و حقوق زن در اسلام»، ص68.

25. نوح71، آيه¬ي 14

26. ابن ابي الحديد، «شرح نهج البلاغه» ج20، ص291.

27. مطهري مرتضي، «مجموعه آثار» ج19، ص223.

28. مطهري مرتضي، همان، ص175.

29. سيد رضي «نهج¬البلاغه»، خطبه¬ي 80.

30.  مثل همين روايت مذکور که در جريان جنگ جمل از حضرت اميرالمومنين(ع) صادر شده است.

31. جوادي آملي، عبدالله «زن در آينه¬ي جلال و جمال» ص332.

32. کديور جميله، «زن»، ص57.

33. ر.ک: زيبايى‏نژاد محمدرضا و سبحانى محمدتقي «درآمدى بر نظام شخصيت زن در اسلام (بررسى مقايسه‏اى ديدگاه اسلام و غرب)» ص73 و 72.

34. طباطبايي محمدحسين «الميزان في تفسير القرآن» ج‏2، ص270.

35. مصباح يزدي محمد تقي، «فلسفه اخلاق»، ص96.

36. مجلسي «بحار الانوار» ج 100 ص253؛ و کراجي ابوالفتح «کنزالفوائد» ج1، ص376.

37. تميمى آمدى عبد الواحد،‏« تصنيف غرر الحكم و درر الكلم‏ » ص43.

38. پاينده‏ ابوالقاسم «نهج الفصاحه» ص557.

39. تميمى آمدى عبد الواحد،‏« تصنيف غرر الحكم و درر الكلم‏ » ص51.

40. شيخ کليني، «اصول کافي» ج1، ص11.

41. قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام:أَكْمَلُ النَّاسِ عَقْلًا أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً. (اصول کافي باب عقل و جهل)

42. قال رسول الله(ص): أَكْمَلُ‏ النَّاسِ‏ عَقْلًا أَخْوَفُهُمْ لِلَّهِ وَ أَطْوَعُهُمْ لَهُ وَ أَنْقَصُ النَّاسِ عَقْلًا أَخْوَفُهُمْ لِلسُّلْطَانِ وَ أَطْوَعُهُمْ لَه‏ تحف العقول، النص، ص50.

منابع: 

نشریه پیام زن، شماره 247

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد