نگاه اهل سنت معاصر جهان عرب به مهدویت(۱)
۱۳۹۴/۱۱/۲۴
–
۴۷ بازدید
نگاه اهل سنت معاصر جهان عرب به مهدویت(۱)
عمق نامشخص “فرجام خواهانه” درمیان روشنفکران عرب
شاید امروزه برای بسیاری سوال باشد که نگاه اهل سنت –به عنوان مذهب غالب مسلمانان- در روزگار کنونی به مهدویت چگونه است؟ پاسخ به این سوال تحقیقات مفصل آماری و میدانی می طلبد ولی در این میان رجوع به برخی پژوهش های غربیان در این باره خالی از لطف نیست. یکی از این اشخاص تیموتی فرنیش است که به طور ویژه در کتاب “مقدس ترین جنگ ها” به نمود مهدی گرایی در میان اهل سنت می پردازد.
نگاه اهل سنت معاصر جهان عرب به مهدویت(۱)
عمق نامشخص “فرجام خواهانه” درمیان روشنفکران عرب
شاید امروزه برای بسیاری سوال باشد که نگاه اهل سنت –به عنوان مذهب غالب مسلمانان- در روزگار کنونی به مهدویت چگونه است؟ پاسخ به این سوال تحقیقات مفصل آماری و میدانی می طلبد ولی در این میان رجوع به برخی پژوهش های غربیان در این باره خالی از لطف نیست. یکی از این اشخاص تیموتی فرنیش است که به طور ویژه در کتاب “مقدس ترین جنگ ها” به نمود مهدی گرایی در میان اهل سنت می پردازد.
دکتر تیموتی فرنیش (Timothy R. furnish) استاد دانشگاه جرجیا در آمریکا بیش از 15 سال است که در مورد مسائل اسلامی و به ویژه منجی گرایی اسلامی به تحقیق و تالیف مشغول است.[1] تخصص هایی که برای وی در سایت های مختلف شمرده شده عبارتند از: جنبش های مهدی گرایانه، شیعه (تمامی شاخه ها)، فرق اسلامی، حرکت های چندملیتی اسلامی، تصوف، اسلام در آفریقا و جنوب آسیا، ایران، تاریخ اسلام و تاریخ عثمانی.[2] وی در مقاله ای با عنوان “نگاه اهل سنت معاصر جهان عرب به مهدویت”[3] در مجله ISIM منتشر شده در دانشگاه لیدن هلند[4] به این موضوع پرداخته است.[5]
*****
امروزه در میان دانشمندان اسلامی و برخی مسلمانان، درک نادرست غریبی چیره شده است {و آن اینکه} : تنها شیعه اعتقاد به آمدن مهدی منتظر دارد. دیدگاه اعراب سنی بعد از جنگ ۶ روزه در سال 1967 تاکنون به عمق نامشخص “فرجام خواهانه” رسیده است و بحث های شدید در بین طبقه روشن فکر عرب در مورد این اعتقاد به حدی رسیده که عرصه های اجتماعی و سیاسی مسلمانان را تحت تاثیر قرار داده است.
گفتمان مدرن -به ویژه در رسانه های آمریکا- تمایل دارد تا دیدگاه های مذهبی اسلامی را به دو دسته تقسیم کند: بنیادگرایان که تصویری منفی از آنها نمایش داده می شود و جریان اصلاح طلب که به مراتب بهتر تصویر می شوند. البته این الگوی ساده شده توانایی لحاظ کردن نگاه ترکیبی بسیاری از مسلمانان را ندارد و حداقل آن دسته از مسلمانانی که منتظر ظهور قریب الوقوع مهدی هستند {را در بر نمی گیرد} این دسته از مسلمانان، نه تنها تلاش می کنند مبانی فرجام خواهانه خود را تحکیم بخشند بلکه در فکر شکل دهی و زمینه سازی سیاسی-نظامی جهت تسریع در امر ظهور {منجی} نیز هستند.
انواع دیدگاه های فرجام خواهانه در اسلام
عبارت مهدی به معنای “به درستی هدایت شده” است. به طور تعجب آوری در هیچ جای قرآن این اصطلاح نیامده است. بلکه بیشتر شخصیت و نقش فرجام خواهانه مهدی -به همراه زمینه های سیاسی ظهور او- در بسیاری از روایات توصیف شده است. سه فرد از شش مولف اصلی حدیث در قرن نهم میلادی -ابن ماجه، ابوداوود و ترمذی- نام مهدی را در کتب خود ذکر کرده اند. البته دو مولفی که بیشترین اعتبار را {نزد اهل سنت} دارند (بخاری و مسلم بن حجاج) از نقل اینگونه روایات خودداری کرده اند. {اعتبار} منبع روایات مهدوی این نقش را دارد که آیا کسی می تواند این ایده را به عنوان ایده ای مشروع قبول کند {یا نه؟}
اما مطابق این روایات مهدی کیست؟ او -به همراه عیسی، دجال یا گمراه کننده (ضد مسیح)، دابّه یا حیوان، و هویتی جمعی با نام یاجوج وماجوج- یکی از پنج چهره ی آخرالزمانی اسلام است. شباهت این موارد با نگاه فرجام شناسی مسیحی -با لحاظ اختلافات و تغییرات لازم- واضح است: تمام این چهره های آخرالزمانی در عهد جدید هم دیده می شود مخصوصا در آخرین کتاب عهد جدید یعنی مکاشفات یوحنا. در هر صورت عیسی دوباره ظهور خواهد کرد ولی نه به عنوان پسر خدا یا قضاوت کننده نهایی بلکه به عنوان یک پیامبر مسلمان شده که برای کمک به مهدی دوباره آمده تا دجال را مغلوب سازد و عدالت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را بر روی زمین بنا نهد.
دجال یک رهبر معجزه گر برای غیر مومنان است که به وسیله عیسی کشته خواهد شد یا دابه (حیوان بزرگ) از زمین ظاهر خواهد شد و کافران را مسخره می کند؛ درحالی که ارتش نیمه انسانی یاجوج وماجوج از زندانی که اسکندر کبیر برای آنها ساخت، فرار و سرتاسر کره زمین را غارت می کنند تا اینکه به وسیله خدا و دستور مسیح نابود می شوند.[6] از دیگر اتفاقات آخرالزمان می توان موارد زیر را نام برد: زمین لرزه، آتش سوزی های بزرگ، ظهور پیامبران دروغین، سخن گفتن حیوانات، افزایش فساد، طلوع خورشید از مغرب حذف تمامی کلمات از صفحات همه قرآن ها و غلبه بر کفر. سرانجام عیسی و مهدی در مکانی به مرگ طبیعی از دنیا می روند و در آخرین پرده فرجامین، اسرافیل دو مرتبه در شیپورش می دمد که در مرتبه اول انسان ها همگی خواهند مرد و در مرتبه دوم همه ی مردم برای حکم و داوری بپا خواهند خواست.
در طول تاریخ اسلام، رهبران دینی-سیاسی بسیاری ادعای مهدویت کرده اند. {اگرچه} بسیاری از آنان به سرعت محو و فراموش شدند ولی برخی پیروانی گرد خود جمع کردند و تعداد کمی هم به قدرت رسیدند. تعدادی از این جنبش های موفق عبارتند از: عباسیان در قرن هشتم میلادی در قلب سرزمین های اسلام، فاطمیون در قرن دهم میلادی در مصر، الموحدون در قرن دوازدهم در شمال افریقا و متاخرترین آنها، پیروان محمد احمد {سودانی} درسال 1880 میلادی در سودان. در دو قرن اخیر گونه های دیگری از جنبش های مهدی گرا با تغییراتی، موفق به تشکیل مکتبهای جداگانه ای نیز شدند: بهایی ها در قرن نوزدهم در ایران و احمدیه یا قادیانیه در قرن نوزدهم در هند.در سالهای اخیر فقط دو جنبش اینچنینی در خاورمیانه پیش رفته اند: مهدی خود خوانده در عربستان درسال 1979 که با پایان خشونت آمیزی همراه شد و جنبش رازآلود و کمتر شناخته شده ای که با موفقیت آیت الله خمینی همراه شد و در آن زمزمه اینکه او مهدی (امام مخفی شیعیان) است، شنیده می شد و بدون اینکه انکار شود، از صحنه کنار رفت.
مهدویت در روزگار کنونی
در حال حاضر هیچ مدعی مهدویت در جهان اسلام دیده نمی شود. با این حال در جهان عرب بحث هایی در مورد حقیقت مهدویت و معنای آن در این روزگار شروع و به ویژه پس از جنگ 6 روزه 1967 شدت گرفت. دلائل زیادی بر این امر وجود دارد؛ یکی از آن دلایل این است که در سراسر محیط یهودی، مسیحی و اسلامی، جنبش های هزاره گرا در دوره های وحشت و نگرانی اجتماعی، شدیدا افزایش می یابند و در مورد اعراب شکست در جنگ های سال 1967 چنین مصداقی دارد. یکی دیگر از دلائل، سرخوردگی و ناامیدی همه جانبه ی اعراب به علت شکست اقتصادی است که برای بالا بردن موثر سطح زندگی حکومت های عربی در رسیدن به وحدت داشتند و البته به علت شرم وابستگی به آمریکا تنها ابرقدرت جهان . در این اواخر نیز اگرچه این جنبش ها -به معنای واقعی کلمه- هزاره ای (millenarian) نیستند (در زبان لاتین milleni به معنای 1000 است؛ دوره ای از زمان که هیچ بازتابی نزد مسلمانان نداشته است) اما جهان اسلام توان آن را نداشته که خود را در مقابل تاثیر دین بزرگ مسیحیت و تقویم کاربردی جهانی آن، مصون بدارد. موضوعات هزاره ای سکولار (مانند مشکل سال 2000[7]) درپی جنبه های مذهبی -همچون بازگشت دوباره مسیح- شعله های فرجام خواهانه را دربین اعراب مسلمان جهان نیز {تا حدودی} برافروخت.
ادامه دارد …
ترجمه و تحقیق: محسن منصوری سپهر – زهیر دهقانی آرانی
پی نوشت ها:
[1] – http://www.mahdiwatch.org/id1.html [2] – http://www.wikistrat.com/experts/dr-timothy-furnish [3] – Timothy Furnish, “Mahdism in the Sunni Arab World Today,” ISIM Newsletter no. 4 December 1999, p. 22 [4] – https://openaccess.leidenuniv.nl/handle/1887/17339 [5] – لازم به ذکر است گرچه از انتشار این مقاله قریب 17 سال می گذرد ولی مطالب جالب توجهی داشته که انعکاس آن خالی از لطف نیست علاوه بر آنکه انتشار این مقاله در مجله علمی دانشگاه لیدن اعتبار توجه به محتویات آنرا ضروری تر می نماید. [6] – در زمینه دجال، دابه و یاجوج و ماجوج دیدگاه های متفاوتی میان علمای اسلامی وجود دارد و کتب مختلفی نگاشته شده است. برای اطلاعات مختصری در این مورد رجوع کنید به کتاب “فرهنگنامه مهدویت” نوشته حجت الاسلام خدامراد سلیمیان (که در آدرس زیر قابل دانلود است:)http://www.khsalimian.ir/engine/download.php?id=34
[7] – مشکل سال 2000 یا (Y2K bug) مشکلی بود که در آستانه سال 2000 در فضای فن آوری نمود برجسته ای داشت و بنابر تغییر تقویم دو رقمی گذشته (مثلا 97 برای سال 1997 یا 99 برای سال 1999) به تقویم جدید (00 برای سال 2000 و 01 برای 2001 و …) احساس می شد اشکالات زیادی در دستگاههای الکترونیکی، سیستم های رایانه ای و … پیش آید ولی گذشت سال 2000 نشان داد مشکل حادی که تصور می شد، ترسی بیجا بوده است. برای اطلاعات بیشتر ر ک:https://en.wikipedia.org/wiki/Year_2000_problem
پایان پیام/