۱۳۹۸/۰۲/۰۱
–
۱۲۶ بازدید
آیا جامعه نبوی احتیاج است؟(لطفا خلاصه باشد)
جامعه کنونی ما بیش از هر زمان دیگری نیازمند جامعه نبوی است، چون جامعه نبوی در هر زمان و مکان، قابل اجراست و ضرورت مراجعه به آن، نیاز امروز و آینده بشر است و راهی برای برون رفت از معضلات فرهنگی ـ اجتماعی موجود در جهان امروز به نظر نمیرسد، جز بازگشت به تعالیم حیاتی رسولخدا صلیالله علیه و آله که ضامن سعادت دنیا و آخرت انسان است.جامعه ای که که پیامبر خاتم(ص) تأسیس کرد و جنبه الگو برای تاریخ بشر و جهانیان داشت تا دنیا دنیاست، این جامعه ویژگیهایی داشت، تمام ویژگیها را با تمام جزئیاتش، کار سادهای نیست که آدم بتواند آن را جمع و جور کند . اصلیترین مشخصه جامعه نبوی توحید بود که در اصول دین ما هم اولین اصل است، این اولین مشخصه جامعه نبوی است؛ یعنی این جامعه از مردان و زنانی تشکیل میشود که رو به سوی یک خدا دارند و خدایان دیگری ندارند، در واقعیت زندگیشان فقط یک خدا نقش دارد نه خدایان دیگر . حالا ممکن است یکی بگوید این توحید در شکلدهی جامعه چه نقشی دارد که ما آن را به عنوان نخستین مشخصه نظام اسلامی برشمردیم؟! ما از توحید معمولاً یک برداشت ساده و عامیانه داریم، اما توحید یک اصل مهم زندگی سیاسی ـ اجتماعی انسان است، فکر میکنیم همین که در دلمان بگوییم خدا یکی است و دو تا نیست تمام شد ! توحید یکی از اساسهای نظام اسلامی است، اگر فقط یک خدا را بپذیریم، عوارض سیاسی، اجتماعی زیادی دارد که یکی از آنها برابری انسان ها است که هنوز دنیای قدیم و جدید دائماً در آرزوی برابری انسانها بوده است، همه انسانها انسان هستند و همه حق برابر دارند و از نظر شخصیتی درجه بندی نشدهاند، طبقه اول، دوم، سوم و چهارم نداریم، بلکه همه یکی هستند . حتی پیغمبر(ص) به دستور خدا به مردم اعلام میکرد من هم بشری مانند شما و در یک صف با شما هستم، صف بندگی خدا. ما همه یک خدا داریم، من و شما یکی هستیم، خدایمان هم یکی است، ما دیگر خدا دوم نداریم، بقیه بشر و بنده آن خدا هستند، در تشهد هم میگوییم گواهی میدهیم که محمد عبد و فرستاده خدا است .
حضرت سعی میکرد در زندگی کوچکترین امتیازی نسبت به دیگران نداشته باشد، حتی از نظر جا، میگفت برای من جا خالی نکنید، شما هر جا دلتان میخواهد بنشینید من هم به مجلس آمدم یک جای خالی پیدا میکنم و مینشینم، حالا هر جای مجلس بود چه بالا، چه پایین، چه راست و چه چپ، میگوید برای من جای مخصوص تعیین نکنید، این رویکرد توحیدی روی سیاست اجتماعی خیلی اثرگذار است .
پس «توحید» اصل اساسی است و اگر این توحید آسیب ببیند، نظام به طبقات تقسیم میشود، طبقات ثروتمندان، قدرتمندان و … که برای خودشان امتیاز قائل میشوند و باعث رانتخواری و قدرتنمایی میشود؛ پس بنابراین اصلیترین اصل جامعه اسلامی «توحید» است و توحید پایه عدالت اجتماعی است. در قرآن کریم در یک آیه میفرماید: شرک ظلم بزرگی است، اصلاً مفسران ماندهاند شرک چه ربطی به ظلم دارد؟! و اکثراً آمدند اینگونه تفسیر کردند که ظلم به خودش، یعنی کسی که عقیده شرک پیدا میکند مشرک میشود و به خودش ظلم میکند .
خیلی افراد به این نکته حساس توجه نکردند که «شرک» اساس ظلم است، همانطور که «توحید» اساس عدالت است، وقتی در جامعه یک خدا نداشتیم و چند خدا داشتیم، این جامعه دیگر جامعه ستم میشود و مورخان فلسفه سیاست به این اغراق میکنند که اکثر ستمهای تاریخ از شرک سرچشمه گرفته است، دومین مشخصه این است که جاه و مال از جامعه حذف نمیشود، ولی کمرنگ میشود، جاه و مال مردم را هدایت نمیکنند، بلکه باید رو به سوی خدا داشته باشند .
جامعه اگر به وسیله کسانی تشکیل یا اداره شود که دلبستگی به ثروت یا قدرت دارند آن جامعه از اعتدال خارج میشود و یک جامعه ظالمانه میشود، بنابراین اسلام تأکید دارد که باید توجه به جاه و مال در جامعه کمرنگ شود، چون قدرت ثروت میآورد، به همین خاطر درباره مسأله قدرت دقت و تلاش کرده که در نظام اسلامی کمرنگ شود، توجه داشته باشیم که قدرت باید در خدمت مردم باشد، پشتیبان مردم شود نه مسلط به مردم.
حضرت سعی میکرد در زندگی کوچکترین امتیازی نسبت به دیگران نداشته باشد، حتی از نظر جا، میگفت برای من جا خالی نکنید، شما هر جا دلتان میخواهد بنشینید من هم به مجلس آمدم یک جای خالی پیدا میکنم و مینشینم، حالا هر جای مجلس بود چه بالا، چه پایین، چه راست و چه چپ، میگوید برای من جای مخصوص تعیین نکنید، این رویکرد توحیدی روی سیاست اجتماعی خیلی اثرگذار است .
پس «توحید» اصل اساسی است و اگر این توحید آسیب ببیند، نظام به طبقات تقسیم میشود، طبقات ثروتمندان، قدرتمندان و … که برای خودشان امتیاز قائل میشوند و باعث رانتخواری و قدرتنمایی میشود؛ پس بنابراین اصلیترین اصل جامعه اسلامی «توحید» است و توحید پایه عدالت اجتماعی است. در قرآن کریم در یک آیه میفرماید: شرک ظلم بزرگی است، اصلاً مفسران ماندهاند شرک چه ربطی به ظلم دارد؟! و اکثراً آمدند اینگونه تفسیر کردند که ظلم به خودش، یعنی کسی که عقیده شرک پیدا میکند مشرک میشود و به خودش ظلم میکند .
خیلی افراد به این نکته حساس توجه نکردند که «شرک» اساس ظلم است، همانطور که «توحید» اساس عدالت است، وقتی در جامعه یک خدا نداشتیم و چند خدا داشتیم، این جامعه دیگر جامعه ستم میشود و مورخان فلسفه سیاست به این اغراق میکنند که اکثر ستمهای تاریخ از شرک سرچشمه گرفته است، دومین مشخصه این است که جاه و مال از جامعه حذف نمیشود، ولی کمرنگ میشود، جاه و مال مردم را هدایت نمیکنند، بلکه باید رو به سوی خدا داشته باشند .
جامعه اگر به وسیله کسانی تشکیل یا اداره شود که دلبستگی به ثروت یا قدرت دارند آن جامعه از اعتدال خارج میشود و یک جامعه ظالمانه میشود، بنابراین اسلام تأکید دارد که باید توجه به جاه و مال در جامعه کمرنگ شود، چون قدرت ثروت میآورد، به همین خاطر درباره مسأله قدرت دقت و تلاش کرده که در نظام اسلامی کمرنگ شود، توجه داشته باشیم که قدرت باید در خدمت مردم باشد، پشتیبان مردم شود نه مسلط به مردم.