۱۳۹۶/۰۴/۲۱
–
۳۷۷ بازدید
باسلام و خسته نباشید و تشکر از شما
سوال این است که آیا در اعمال فقط هدف و نیت خدا باشد کافیست؟ چگونه میتوان از بودن در صراط مستقیم اطمینان حاصل کرد و از شک های نابجا رهایی یافت؟
با سپاس از شما
نیت معیار ارزیابی اعمال
نظام ارزشى حاکم بر دنیاى بشرى به این صورت است که همواره ارزش یک عمل را با کوچکى، بزرگى، سادگى و دشوارى آن میسنجند. کسى که کار بزرگتر، دشوارتر و پیچیدهترى انجام دهد، پاداش بیشترى میگیرد و ارج زیادترى هم به کارش گذاشته میشود. در مقابل، کارهاى سادهتر و کوچکتر، مزد و ارزش کمترى دارند.
خداوند نیز در تعیین ارزش اعمال بندگانش به همین معیارها توجّه و عنایت دارد، لیکن این معیارها در نظام ارزشى الهى معیارهاى منحصر به فرد نیستند، بلکه در درجه دوّم اهمیّت قرار دارند. خداوند پیش از آن که کار بندهاش را از نظر سادگى و دشوارى بسنجد، معیار دیگرى را در ارزیابى اعمال انسانها دخالت مى دهد و آن «نیّت» است.
نیّت به معناى قصد و انگیزهاى است که موجب میشود تا فرد براساس آن دست به اقدامى بزند و کارى را انجام دهد. انسان ها چون از مکنونات قلبى یکدیگر آگاهى ندارند، نمى توانند هنگام ارزش گذارى کارها و پرداخت مزد افراد، نیّت و انگیزه آنان را نیز ارزیابى کنند و ارزش کارها را مطابق اهداف و نیّت ها تعیین نمایند، ولى خداوند چون بر ضمایر انسان ها و آنچه بر دلهاى آنان مى گذرد واقف است (مائده، آیه 8 و نیز: فاطر، آیه 39) و علم او بر همه کس و همه چیز احاطه دارد،( طلاق، آیه 13) پیش از آن که به نماى ظاهرى اعمال توجّه کند به علل و عواملى که آدمى را به انجام آن واداشته مى نگرد. رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید:
«انَّمَا الْاعْمالُ بِالنِّیَّاتِ وَ انَّما لِکُلِّ امْرِى ءٍ مانَوى » (بحارالانوار، ج 70، ص 211)؛ ارزش کارها به نیّتهاست و هر کس به آنچه نیت کرده، دست مى یابد.
اگر فرد، کارى را با نیّت خالص و انگیزه الهى انجام داده و هدفى جز رضاى خدا و تقرّب به درگاه او نداشته باشد، عمل او صالح تلقّى شده و مقبول درگاه الهى واقع مى شود و تنها در این صورت است که معیارهاى بعدى مانند شدّت و بزرگى کار، شرایط زمانى و مکانى و … مدّ نظر قرار گرفته و پاداش متناسب به انجام دهنده آن تعلّق مى گیرد، لیکن اگر انگیزه ها غیر الهى بوده و کار براى رضاى خدا صورت نگرفته باشد، عمل هر اندازه بزرگ و ستودنى باشد، خداوند آن را نمى پذیرد و به انجام دهنده آن نیز پاداش نمى دهد.
به گواهى متون و منابع اسلامى نظام محاسبات الهى به قدرى دقیق است که حتّى اگر انسان تمام یک عمل را براى خدا انجام دهد و تنها در بخش ناچیزى از آن انگیزه اى غیر خدایى داشته باشد یا به عنوان مثال آن عمل را در فضاى خاصّى یا در وقت معیّنى براى خودنمایى و ریا انجام دهد تمام عملش در پیشگاه الهى مردود است.
قرآن کریم، اهمیّت خلوص نیّت و ضرورت پرهیز از شرک در عبادت را این گونه بیان مى کند:
«فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ احَداً» (کهف، آیه 110)؛ پس هر که به دیدار پروردگارش امید دارد، باید کارى شایسته انجام دهد و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند.
در شأن نزول این آیه آمده است که شخصى حضور رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید و اظهار داشت: من برخى از اعمال شایسته را براى خشنودى خداوند انجام مى دهم، لیکن وقتى مردم درباره آن اعمال سخن مى گویند و مرا به خاطر انجام آن مى ستایند لذّت مى برم. آیا این اعمال از من پذیرفته است؟
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله لحظاتى سکوت کرد و پاسخى نفرمود. در این هنگام آیه فوق نازل شد و روشن ساخت که تنها عملى مقبول درگاه خداوند است که با اخلاص همراه باشد (بحارالانوار، ج 70، ص 222).
بنابراین تا عمل انسان- حتّى کارهاى بسیار شایسته مثل نماز و جهاد- از روى اخلاص صورت نگیرد، عنوان عبادت و عمل صالح بر آن تطبیق نمى کند.
حُسن فعلى یا حُسن فاعلى؟
اما درباره اینکه آیا تنها نیت برای خدا کافی است یا نه؛ باید گفت: در فلسفه اخلاق اسلامى، براى ارزش داشتن یک رفتار و عمل اخلاقى، هم حُسن فعلى لازم است و هم حسن فاعلى. مراد از حُسن فعلى این است که صورت و جرم فعل باید متناسب با نیّت خیر باشد، نه این که کاملًا با آن ناهمگون و نامتناسب باشد؛ مثلًا، کسى که نیّت نیکى کردن به کودک یتیمى دارد، نباید به او سیلى بزند؛ چون سیلى زدن با نیّت خیر نسبت به کودک یتیم سازگارى
ندارد. مگر در موارد نادرى که براى تأدیب باشد. مراد از حُسن فاعلى هم این است که فاعل باید مقصودش از انجام عمل، خیر باشد؛ مثلًا، کسى که به دیگرى سلام مى کند، وقتى سلام او ارزش مثبت اخلاقى دارد که مقصود گوینده، اداى احترام باشد، نه تملّق یا تمسخر. درست است که ظاهر عمل سلام کردن، داراى حُسن است، اما حُسن اخلاقى وقتى است که با نیّت ارزشمند همراه باشد.
حال ممکن است سؤال شود که بالاخره نقش کدام یک از حُسن فعلى یا فاعلى در حُسن اخلاقىِ عمل، بیشتراست؟ پاسخ این است که حُسن فاعلى نقش مهم تر را داراست؛ زیرا براساس آنچه از آیات و روایات و تحلیل هاى عقلى و وجدانى به دست آمده، روح عمل همان نیّت است و نیّت نشانگر شاکله شخصیت و روحیات و باطن هر کس.
ازمیان فلاسفه غربى، کسى که دراخلاق، به نیّت توجه زیادى کرده کانت (1724- 1804)، فیلسوف مشهور آلمانى، است (ر. ک. به: مبحث اخلاق و دین، کانت کاپلستون). وى «اراده خیر» را مهم ترین رکن عمل اخلاقى مى داند و در اخلاق، بر اصالت فاعل تأکید زیادى دارد. او مراد از اصالت فاعل را این مى داند که براى حسن و قبح رفتار آدمیان، باید تنها به نیّات آن ها توجه کنیم.
صراط مستقیم
راه مستقیم از نظر قرآن پرستش خدا و تمسک به خداى سبحان و در راه اهل نعمت قرار گرفتن آمده است و اهل نعمت از دیدگاه قرآن و سنت همان انبیاء و صدیقین و شهدا و صالحین و امامان معصوم (ع) هستند(1) و اما راه راست چگونه محقق مى شود و انسان چگونه مى تواند در آن راه بیافتد. در این باره توضیح آیت الله جوادى آملى تقدیم مى گردد (قرآن در قرآن، تفسیر موضوعى قرآن، رسالت قرآن، ص 199- 203 و 214 تا 216).
صراط مستقیم دین خدا است، جایى است که شیطان کمین کرده است. کسى که با معرفت و اهل مراقبت است، مى داند راهى که مى رود صراط مستقیم است یا نه. انسان اگر یک مقدار از راه را با اخلاص طى کند بقیه راه را با عنایت خدا مى پیماید. شیطان هم در راه مستقیم کمین کرده و الاّ کج راهه را شیطان خودش اداره مى کند. یعنى کسانى که بر اثر شیطنت شیطان اغوا شده اند در کج راهه هستند. شیطان گفت من خودم در صراط مستقیم به کمین هستم: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقِیمَ» (اعراف/16) ولى ذات اقدس اله وعده داد که اگر شما مقدارى جلوى شیطنت شیطان را بگیرید نصرت الهى شامل حال شما خواهد شد. «وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ» (تغابن/11) «وَ إِنْ تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا» (نور/54) یعنى کسى که در مراحل ابتدایى به خدا ایمان بیاورد و از خدا و رسولش اطاعت نماید پاداش او این است که صراط مستقیم را به آسانى طى مى کند.
بنابراین براى پیمودن صراط مستقیم بعد از معرفت باید کمى انسان خالصانه حرکت کند، بقیه اش به آسانى طى خواهد شد.
نظام ارزشى حاکم بر دنیاى بشرى به این صورت است که همواره ارزش یک عمل را با کوچکى، بزرگى، سادگى و دشوارى آن میسنجند. کسى که کار بزرگتر، دشوارتر و پیچیدهترى انجام دهد، پاداش بیشترى میگیرد و ارج زیادترى هم به کارش گذاشته میشود. در مقابل، کارهاى سادهتر و کوچکتر، مزد و ارزش کمترى دارند.
خداوند نیز در تعیین ارزش اعمال بندگانش به همین معیارها توجّه و عنایت دارد، لیکن این معیارها در نظام ارزشى الهى معیارهاى منحصر به فرد نیستند، بلکه در درجه دوّم اهمیّت قرار دارند. خداوند پیش از آن که کار بندهاش را از نظر سادگى و دشوارى بسنجد، معیار دیگرى را در ارزیابى اعمال انسانها دخالت مى دهد و آن «نیّت» است.
نیّت به معناى قصد و انگیزهاى است که موجب میشود تا فرد براساس آن دست به اقدامى بزند و کارى را انجام دهد. انسان ها چون از مکنونات قلبى یکدیگر آگاهى ندارند، نمى توانند هنگام ارزش گذارى کارها و پرداخت مزد افراد، نیّت و انگیزه آنان را نیز ارزیابى کنند و ارزش کارها را مطابق اهداف و نیّت ها تعیین نمایند، ولى خداوند چون بر ضمایر انسان ها و آنچه بر دلهاى آنان مى گذرد واقف است (مائده، آیه 8 و نیز: فاطر، آیه 39) و علم او بر همه کس و همه چیز احاطه دارد،( طلاق، آیه 13) پیش از آن که به نماى ظاهرى اعمال توجّه کند به علل و عواملى که آدمى را به انجام آن واداشته مى نگرد. رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید:
«انَّمَا الْاعْمالُ بِالنِّیَّاتِ وَ انَّما لِکُلِّ امْرِى ءٍ مانَوى » (بحارالانوار، ج 70، ص 211)؛ ارزش کارها به نیّتهاست و هر کس به آنچه نیت کرده، دست مى یابد.
اگر فرد، کارى را با نیّت خالص و انگیزه الهى انجام داده و هدفى جز رضاى خدا و تقرّب به درگاه او نداشته باشد، عمل او صالح تلقّى شده و مقبول درگاه الهى واقع مى شود و تنها در این صورت است که معیارهاى بعدى مانند شدّت و بزرگى کار، شرایط زمانى و مکانى و … مدّ نظر قرار گرفته و پاداش متناسب به انجام دهنده آن تعلّق مى گیرد، لیکن اگر انگیزه ها غیر الهى بوده و کار براى رضاى خدا صورت نگرفته باشد، عمل هر اندازه بزرگ و ستودنى باشد، خداوند آن را نمى پذیرد و به انجام دهنده آن نیز پاداش نمى دهد.
به گواهى متون و منابع اسلامى نظام محاسبات الهى به قدرى دقیق است که حتّى اگر انسان تمام یک عمل را براى خدا انجام دهد و تنها در بخش ناچیزى از آن انگیزه اى غیر خدایى داشته باشد یا به عنوان مثال آن عمل را در فضاى خاصّى یا در وقت معیّنى براى خودنمایى و ریا انجام دهد تمام عملش در پیشگاه الهى مردود است.
قرآن کریم، اهمیّت خلوص نیّت و ضرورت پرهیز از شرک در عبادت را این گونه بیان مى کند:
«فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ احَداً» (کهف، آیه 110)؛ پس هر که به دیدار پروردگارش امید دارد، باید کارى شایسته انجام دهد و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند.
در شأن نزول این آیه آمده است که شخصى حضور رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید و اظهار داشت: من برخى از اعمال شایسته را براى خشنودى خداوند انجام مى دهم، لیکن وقتى مردم درباره آن اعمال سخن مى گویند و مرا به خاطر انجام آن مى ستایند لذّت مى برم. آیا این اعمال از من پذیرفته است؟
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله لحظاتى سکوت کرد و پاسخى نفرمود. در این هنگام آیه فوق نازل شد و روشن ساخت که تنها عملى مقبول درگاه خداوند است که با اخلاص همراه باشد (بحارالانوار، ج 70، ص 222).
بنابراین تا عمل انسان- حتّى کارهاى بسیار شایسته مثل نماز و جهاد- از روى اخلاص صورت نگیرد، عنوان عبادت و عمل صالح بر آن تطبیق نمى کند.
حُسن فعلى یا حُسن فاعلى؟
اما درباره اینکه آیا تنها نیت برای خدا کافی است یا نه؛ باید گفت: در فلسفه اخلاق اسلامى، براى ارزش داشتن یک رفتار و عمل اخلاقى، هم حُسن فعلى لازم است و هم حسن فاعلى. مراد از حُسن فعلى این است که صورت و جرم فعل باید متناسب با نیّت خیر باشد، نه این که کاملًا با آن ناهمگون و نامتناسب باشد؛ مثلًا، کسى که نیّت نیکى کردن به کودک یتیمى دارد، نباید به او سیلى بزند؛ چون سیلى زدن با نیّت خیر نسبت به کودک یتیم سازگارى
ندارد. مگر در موارد نادرى که براى تأدیب باشد. مراد از حُسن فاعلى هم این است که فاعل باید مقصودش از انجام عمل، خیر باشد؛ مثلًا، کسى که به دیگرى سلام مى کند، وقتى سلام او ارزش مثبت اخلاقى دارد که مقصود گوینده، اداى احترام باشد، نه تملّق یا تمسخر. درست است که ظاهر عمل سلام کردن، داراى حُسن است، اما حُسن اخلاقى وقتى است که با نیّت ارزشمند همراه باشد.
حال ممکن است سؤال شود که بالاخره نقش کدام یک از حُسن فعلى یا فاعلى در حُسن اخلاقىِ عمل، بیشتراست؟ پاسخ این است که حُسن فاعلى نقش مهم تر را داراست؛ زیرا براساس آنچه از آیات و روایات و تحلیل هاى عقلى و وجدانى به دست آمده، روح عمل همان نیّت است و نیّت نشانگر شاکله شخصیت و روحیات و باطن هر کس.
ازمیان فلاسفه غربى، کسى که دراخلاق، به نیّت توجه زیادى کرده کانت (1724- 1804)، فیلسوف مشهور آلمانى، است (ر. ک. به: مبحث اخلاق و دین، کانت کاپلستون). وى «اراده خیر» را مهم ترین رکن عمل اخلاقى مى داند و در اخلاق، بر اصالت فاعل تأکید زیادى دارد. او مراد از اصالت فاعل را این مى داند که براى حسن و قبح رفتار آدمیان، باید تنها به نیّات آن ها توجه کنیم.
صراط مستقیم
راه مستقیم از نظر قرآن پرستش خدا و تمسک به خداى سبحان و در راه اهل نعمت قرار گرفتن آمده است و اهل نعمت از دیدگاه قرآن و سنت همان انبیاء و صدیقین و شهدا و صالحین و امامان معصوم (ع) هستند(1) و اما راه راست چگونه محقق مى شود و انسان چگونه مى تواند در آن راه بیافتد. در این باره توضیح آیت الله جوادى آملى تقدیم مى گردد (قرآن در قرآن، تفسیر موضوعى قرآن، رسالت قرآن، ص 199- 203 و 214 تا 216).
صراط مستقیم دین خدا است، جایى است که شیطان کمین کرده است. کسى که با معرفت و اهل مراقبت است، مى داند راهى که مى رود صراط مستقیم است یا نه. انسان اگر یک مقدار از راه را با اخلاص طى کند بقیه راه را با عنایت خدا مى پیماید. شیطان هم در راه مستقیم کمین کرده و الاّ کج راهه را شیطان خودش اداره مى کند. یعنى کسانى که بر اثر شیطنت شیطان اغوا شده اند در کج راهه هستند. شیطان گفت من خودم در صراط مستقیم به کمین هستم: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقِیمَ» (اعراف/16) ولى ذات اقدس اله وعده داد که اگر شما مقدارى جلوى شیطنت شیطان را بگیرید نصرت الهى شامل حال شما خواهد شد. «وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ» (تغابن/11) «وَ إِنْ تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا» (نور/54) یعنى کسى که در مراحل ابتدایى به خدا ایمان بیاورد و از خدا و رسولش اطاعت نماید پاداش او این است که صراط مستقیم را به آسانى طى مى کند.
بنابراین براى پیمودن صراط مستقیم بعد از معرفت باید کمى انسان خالصانه حرکت کند، بقیه اش به آسانى طى خواهد شد.