۱۳۹۸/۱۲/۰۵
–
۹۱۴ بازدید
یک سوال مهم!!!!!!
چرا خدا بجای این که ۱۲۴۰۰۰ پیغمبر برای هدایت بشر بفرستد خودش به طور مستقیم و تک تک انسانها را هدایت نکرد؟؟؟!! همان طور که مستقیما و بدون واسطه با موسی حرف زد…..
بطور یقین هدایت مردم از خدای متعال است . با فطرت ، با عقل ، با وجدان ، با الهامات و … هدایت نموده و می نماید . هر موجود دو پایی نمیتواند مستقیم وحی دریافت نماید . برای دریافت وحی، قابلیّت وجودی بسیار بالایی لازم است . مانند یک رادیوی معمولی که نمیتواند بدون ترانسفورماتور کاهنده، به برق شهری وصل شود. بلی اگر کسی همان هدایتهای فطری و عقلی و وجدانی و الهامات را در کنار تعالیم انبیاء علیهم السلام جدّی گرفت و بر اساس آنها خود را رشد داد به مقاماتی می رسد که می تواند مکاشفات و مشاهدات عارفانه داشته باشد، که در حقیقت هدایتهای الهی سطح بالاتری هستند. باز اگر کسی بالاتر رود و به فناء فی الله برسد، مستقیماً با خود خداوند متعال ارتباط برقرار می کند.
صحبت با موسی علیه السلام نیز سنخ مکاشفات بود نه اینکه او صدا را با گوش سرش بشنود. لذا اگر کس دیگری در کنار موسی علیه السلام آن صدا را نمی شنید. طبق صریح آیات، زمین و آسمان و تک تک موجودات تسبیح خدا می گویند. آیا شما می شنوید؟ برخی ها، که پیغمبر هم نیستند، می شنوند. می شنوند که تمام موجودات سخنگوی خدا هستند.
بلی خدا می تواند با بشر حرف بزند و می زند، امّا مشکل از سوی گیرنده است که قابلیّتش پایین است. کلام الله همه جا را پر کرده، امّا برای شنیدنش باید گوش انسانی تهیّه کرد. خیلی ها حتّی جان کلام پیغمبر را هم نمی توانند بگیرند کجا رسد که خدا مستقیماً با آنها سخن بگوید. لذا فرمود: « وَ مَثَلُ الَّذینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذی یَنْعِقُ بِما لا یَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُون ــــ مَثَل(تو در دعوت) کافران، بسان کسى است که(گوسفندان و حیوانات را براى نجات از چنگال خطر،) صدا مى زند؛ ولى آنها چیزى جز سر و صدا نمى شنوند؛ (و حقیقت و مفهوم گفتار او را درک نمى کنند. این کافران، در واقع) کر و لال و نابینا هستند؛ از این رو چیزى نمى فهمند.» و باز فرمود: « قُلْ إِنَّما أُنْذِرُکُمْ بِالْوَحْیِ وَ لا یَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ إِذا ما یُنْذَرُونَ ــــ بگو: من تنها به وسیله ی وحى شما را انذار مى کنم؛ ولى آنها که گوشهایشان کر است، هنگامى که انذار مى شوند، سخنان را نمى شنوند.» یعنی کفّار گوش انسانی ندارند و با گوش حیوانی می شنوند؛ چرا که باطن ملکوتی آنها حقیقتاً انسان نیست؛ بلکه «کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَل » هستند. و باز فرمود: « إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرین ــــ مسلّماً تو نمى توانى سخنت را به گوش مردگان برسانى، و نمى توانى کران را هنگامى که روى برمى گردانند و پشت مى کنند فراخوانى .» یعنی کفّار از حیث انسانی مرده اند و فقط حیات حیوانی دارند و گوش انسانی آنها کر است.»
خلاصه آنکه:
برخی ها حتّی لیاقت آنکه کلام با واسطه ی خدا را درک کنند هم ندارند، کجا رسد که لیاقت مکاشفات عرفانی را داشته باشند، تا چه رسد به اینکه به خودشان هم وحی بشود. اینکه موسی از درخت صدا می شنود، برای آن است که گوش جانش باز است. هر کسی گوش جانش باز شود، از درخت، همان صدا را می شنود. اختصاص به موسی علیه السلام ندارد. مگر ابوذر غفاری دعوت خدا را از گرگ نشنید؟ ابوذر چوپانی می کرد. گرگی به گلّه اش حمله کرد. او هر چه گرگ را از گلّه دور می کرد باز گرگ برمی گشت. ابوذر وقتی اصرار گرگ را دید، گفت: عجب گرگی لجوجی است. گرگ رو به ابوذر کرد و گفت: آیا من لجوجم یا مردم مکّه که پیغمبر خدا را قبول نمی کنند؟ این سخن را گفت و رفت. ابوذر پیام خدا را گرفت و به مکّه رفت و بعد از سه روز تحقیق، مسلمان شد. از خود ابوذر نقل شده که گفت: چهار سال قبل از بعثت رسول الله صلی الله علیه و آله به الهام الهی نماز می خواندم.
سلمان فارسی علیه السلام نیز از کودکی هدایتهای خاصّه خدا را دریافت می کرد، هدایتهایی برتر از آنچه ابوذر دریافت می کرد. از خود سلمان علیه السلام نقل شده که خدای متعال برای شخص سلمان، کتابی نازل کرده بوده که طبق آن عمل می کرده است. و البته هنوز هم هستند اولیایی که درجات انبیاء می رسند، مگر نشنیده اید حدیث « عُلَمَاءُ أُمَّتِی کَأَنْبِیَاءِ بَنِی إِسْرَائِیل » را.
فرمود: « إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ ـــــ کسانى که گفتند: پروردگار ما اللَّه است، سپس (بر این گفته) استقامت کردند، ملائک بر ایشان نازل می شوند، که نه بترسید و نه اندوهگین شوید؛ و بشارت بر شما به آن بهشتی که به آن وعده داده شده اید.»
این هم نوعی نبوّت و آن را نبوت انبائی نامیده اند و هیچگاه راهش بسته نشده و نمی شود. اینها کسانی هستند که لیاقت دریافت وحی بدون نبوّت را دارند . حدیث شریف « عُلَمَاءُ أُمَّتِی کَأَنْبِیَاءِ بَنِی إِسْرَائِیل » اشاره به آن دارد.
صحبت با موسی علیه السلام نیز سنخ مکاشفات بود نه اینکه او صدا را با گوش سرش بشنود. لذا اگر کس دیگری در کنار موسی علیه السلام آن صدا را نمی شنید. طبق صریح آیات، زمین و آسمان و تک تک موجودات تسبیح خدا می گویند. آیا شما می شنوید؟ برخی ها، که پیغمبر هم نیستند، می شنوند. می شنوند که تمام موجودات سخنگوی خدا هستند.
بلی خدا می تواند با بشر حرف بزند و می زند، امّا مشکل از سوی گیرنده است که قابلیّتش پایین است. کلام الله همه جا را پر کرده، امّا برای شنیدنش باید گوش انسانی تهیّه کرد. خیلی ها حتّی جان کلام پیغمبر را هم نمی توانند بگیرند کجا رسد که خدا مستقیماً با آنها سخن بگوید. لذا فرمود: « وَ مَثَلُ الَّذینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذی یَنْعِقُ بِما لا یَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُون ــــ مَثَل(تو در دعوت) کافران، بسان کسى است که(گوسفندان و حیوانات را براى نجات از چنگال خطر،) صدا مى زند؛ ولى آنها چیزى جز سر و صدا نمى شنوند؛ (و حقیقت و مفهوم گفتار او را درک نمى کنند. این کافران، در واقع) کر و لال و نابینا هستند؛ از این رو چیزى نمى فهمند.» و باز فرمود: « قُلْ إِنَّما أُنْذِرُکُمْ بِالْوَحْیِ وَ لا یَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ إِذا ما یُنْذَرُونَ ــــ بگو: من تنها به وسیله ی وحى شما را انذار مى کنم؛ ولى آنها که گوشهایشان کر است، هنگامى که انذار مى شوند، سخنان را نمى شنوند.» یعنی کفّار گوش انسانی ندارند و با گوش حیوانی می شنوند؛ چرا که باطن ملکوتی آنها حقیقتاً انسان نیست؛ بلکه «کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَل » هستند. و باز فرمود: « إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرین ــــ مسلّماً تو نمى توانى سخنت را به گوش مردگان برسانى، و نمى توانى کران را هنگامى که روى برمى گردانند و پشت مى کنند فراخوانى .» یعنی کفّار از حیث انسانی مرده اند و فقط حیات حیوانی دارند و گوش انسانی آنها کر است.»
خلاصه آنکه:
برخی ها حتّی لیاقت آنکه کلام با واسطه ی خدا را درک کنند هم ندارند، کجا رسد که لیاقت مکاشفات عرفانی را داشته باشند، تا چه رسد به اینکه به خودشان هم وحی بشود. اینکه موسی از درخت صدا می شنود، برای آن است که گوش جانش باز است. هر کسی گوش جانش باز شود، از درخت، همان صدا را می شنود. اختصاص به موسی علیه السلام ندارد. مگر ابوذر غفاری دعوت خدا را از گرگ نشنید؟ ابوذر چوپانی می کرد. گرگی به گلّه اش حمله کرد. او هر چه گرگ را از گلّه دور می کرد باز گرگ برمی گشت. ابوذر وقتی اصرار گرگ را دید، گفت: عجب گرگی لجوجی است. گرگ رو به ابوذر کرد و گفت: آیا من لجوجم یا مردم مکّه که پیغمبر خدا را قبول نمی کنند؟ این سخن را گفت و رفت. ابوذر پیام خدا را گرفت و به مکّه رفت و بعد از سه روز تحقیق، مسلمان شد. از خود ابوذر نقل شده که گفت: چهار سال قبل از بعثت رسول الله صلی الله علیه و آله به الهام الهی نماز می خواندم.
سلمان فارسی علیه السلام نیز از کودکی هدایتهای خاصّه خدا را دریافت می کرد، هدایتهایی برتر از آنچه ابوذر دریافت می کرد. از خود سلمان علیه السلام نقل شده که خدای متعال برای شخص سلمان، کتابی نازل کرده بوده که طبق آن عمل می کرده است. و البته هنوز هم هستند اولیایی که درجات انبیاء می رسند، مگر نشنیده اید حدیث « عُلَمَاءُ أُمَّتِی کَأَنْبِیَاءِ بَنِی إِسْرَائِیل » را.
فرمود: « إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ ـــــ کسانى که گفتند: پروردگار ما اللَّه است، سپس (بر این گفته) استقامت کردند، ملائک بر ایشان نازل می شوند، که نه بترسید و نه اندوهگین شوید؛ و بشارت بر شما به آن بهشتی که به آن وعده داده شده اید.»
این هم نوعی نبوّت و آن را نبوت انبائی نامیده اند و هیچگاه راهش بسته نشده و نمی شود. اینها کسانی هستند که لیاقت دریافت وحی بدون نبوّت را دارند . حدیث شریف « عُلَمَاءُ أُمَّتِی کَأَنْبِیَاءِ بَنِی إِسْرَائِیل » اشاره به آن دارد.