خانه » همه » مذهبی » همانطور که مستحضرید نقش خانواده در تعیین راه زندگی انسان بسیار مؤثر است که نمی توان به هیچ وجه آن را نادیده گرفت حال سؤال این است که انسان ها در انتخاب والدین خود هیچ اختیاری ندارند و بر اساس خواست الهی فرزندان در خانواده های مختلف با اعتقادات مختلف به دنیا می آیند و آمار نشان داده است به جز موارد استثناء که تعداد آن بسیار اندک است اکثر فرزندان آئین پدران را تبعیت می کنند و از آن دردناک تر تأثیر این پدران بر گمراهی فرزندان می باشد به عنوان مثال آیا اگر انسان پلیدی همچون صدام در یک خانواده خوب به دنیا می آمد چنین سرنوشتی در انتظار او بود پس مشاهده می کنید که طی مسیر سعادت چندان هم در اختیار انسان نیست. (خواهشمندم جواب را به صورت کامل ارسال نمائید و اگر در صورت امکان در بیان دلایل از مطالب مشترک ادیان استفاده شود بیشتر به کار می آید.)

همانطور که مستحضرید نقش خانواده در تعیین راه زندگی انسان بسیار مؤثر است که نمی توان به هیچ وجه آن را نادیده گرفت حال سؤال این است که انسان ها در انتخاب والدین خود هیچ اختیاری ندارند و بر اساس خواست الهی فرزندان در خانواده های مختلف با اعتقادات مختلف به دنیا می آیند و آمار نشان داده است به جز موارد استثناء که تعداد آن بسیار اندک است اکثر فرزندان آئین پدران را تبعیت می کنند و از آن دردناک تر تأثیر این پدران بر گمراهی فرزندان می باشد به عنوان مثال آیا اگر انسان پلیدی همچون صدام در یک خانواده خوب به دنیا می آمد چنین سرنوشتی در انتظار او بود پس مشاهده می کنید که طی مسیر سعادت چندان هم در اختیار انسان نیست. (خواهشمندم جواب را به صورت کامل ارسال نمائید و اگر در صورت امکان در بیان دلایل از مطالب مشترک ادیان استفاده شود بیشتر به کار می آید.)

نخست باید دانست در اعمال انسان سه عامل مهم نقش دارد: 1. عوامل وراثتی و ژنتیکی 2. عوامل محیطی. 3. اختیار و انتخاب.
این سه فاکتور از عوامل متغیر هستند که هیچ گاه شرایط مساوی را برای افراد انسان ها به وجود نمی آورند و این تفاوت ها از زیبایی های آفرینش و بر اساس «حکمت» خداست. اما «عدالت» خدا بر این اساس است که از هر کس با توجه به شرایط محیط و عوامل ژنتیکی و امکاناتی که در اختیار دارد بازخواست کند، لذا شدت و یا تخفیف عذاب و یا پاداش خداوند نیز با ملاحظه هر سه عامل است. به طور مثال در روایت آمده که خداوند هفتاد خطا را بر جاهل می آمرزد که یکی از آنها را بر عالم نمی آمرزد. بنابراین تأثیر عوامل غیر اختیارى در روحیات و اعمال و کنش هاى انسان ها امرى مسلم و تردید ناپذیر است لیکن این گونه امور هرگز سلب کننده اختیار و آزادى اراده انسانى نیستند و از طرف دیگر نمى توانند فطرت پاک الهى آدمى را – که اورا به سوى خدا و فضائل و پاکى ها فرا مى خواند – از بین ببرند. نقش عوامل محیطى یا وراثتى یاد شده آنها ایجاد زمینه گرایش به سوى برخى از رذالت ها و منکرات است. بنابراین تفاوت یک انسان حرامزاده یا فردى که در محیط تربیتىفاسدى تولد و رشد مى یابد با فرد حلال زاده یا کسى که در محیط سالم تولد و رشد یافته آن است که در وى زمینه گرایش به کژى ها و آلودگى ها بیشتر است ولى این زمینه هرگز توانایى و اراده اصلاح را از او سلب نمى کند و همین انسان بر حسب فطرت الهى میل به سوى نیکى ها و ارزش هاى متعالى نیز دارد. بنابراین مى تواند مانند هر کس دیگر به سمت ارزش ها و فضائل حرکت کند. در طول تاریخ نیز بسیارى از انسان هایى که در محیط سالم رشد کرده اند به سوى انحرافات گرویده و در مقابل افرادى در محیط هاى فاسد بر علیه تمایلات نفسانى پست خود قیام کرده و به اصلاح گراییده اند. از طرف دیگر عذاب و پاداش الهى نسبت به همه انسان ها یکسان نیست.
چنان که گفته اند: در قیامت سه کتاب وجود دارد که به حسب آنها پاداش و جزا صورت خواهد گرفت:
1) پرونده سیئات.
2) پرونده حسنات.
3)پرونده نعمات. مقصود از نعمات صرفا آب و نان و … نیست.
بلکه مهم ترین آنها عوامل تربیتى مانند: پیامبران علما خانواده خوب دوستان خوب شرایط اجتماعى مناسب قواى ادراکى شرایط ژنتیک و… مى باشد. از این جا روشن مى شود که مسؤولیت هر کس در پیشگاه خداوند متناسب با نعمت هایى است که پروردگار به وىارزانى داشته و عدالت الهى ایجاب مى کند که با ملاحظه تمام شرایط و عوامل ارادى و غیر ارادى دخیل در افعال انسان هر فردى را پاداش و جزا بخشد. آنچه در روایات پیرامون حرامزادگان و … آمده همه براى تذکر و یادآورى وجود همین زمینه هاست و از آنها مى توان در امور تربیتى نتایج درخشانى گرفت. بنابراین وجود این عوامل و تأثیر آنها هیچ تضادى با عدل الهى و پاداش و عذاب اخروى ندارد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد