سخن از این بود که: «هر شنیده، گفتنی نیست»، بهدلیل ناخالصیها، جعلها، دروغها و شایعاتی که در شنیدهها وجود دارد و اشاعه آنها، آدمی را به مزدور بیمزد و مواجب دیگران تبدیل میکند.
از دیگر سو نیز به همینسان است، یعنی بههر گفته نباید گوش داد، یا دل سپرد. گوش، معبر ورود حق یا باطل، راست یا دروغ، به قلب و جان و ذهن آدمی است.
انسان، بهطور عادی از «شنیدهها» اثر میپذیرد، مثبت یا منفی.
پس باید گزیدهترها، درستترها و مفیدترها را شنید و دل را ظرف هر چیزی قرار نداد و اتاق دل و فکر را بههر ناآشنا و مظنونی اجاره نداد!
از امام جواد (علیهالسلام) روایت است:
«کسی که به سخن گویندهای گوش فرا دهد، او را پرستیده است. پس اگر گوینده از جانب خداوند بگوید، خدا را پرستیده است. اما اگر گوینده از زبان ابلیس سخن گوید، شنونده، ابلیس را پرستیده است.»۱
کم نیستند کسانی که «بلندگوی شیطان» هستند.
و کم نیست حرفهای مسموم و غرضآلود و باطل، که در زر ورقی از حق، پوشانده و پیچیده شدهاند.
به یک استفتاء از حضرت امام (قدس سره) توجه کنید. میپرسند:
«آیا درست است که ما به رادیوهای بیگانه گوش کنیم؟ چون کسانی هستند که هرچه از رادیوهای بیگانه میشنوند قبول میکنند و برای کسان دیگر هم میگویند…»
اما پاسخ حضرت امام:
«اگر موجب انحراف و مفسده است، نباید گوش کنید.»۲
و چه مفسدهای بالاتر از ایجاد «ذهنیت منفی» و «تشویش اذهان»؟
از تأثیرات سوء القائات هدفدار رسانههای بیگانه و غیرخودی نباید غافل بود. بعضیها میگویند: ما بهخودمان اطمینان داریم، در ما اثر نمیکند، میخواهیم ببینیم چه میگویند و… .
ولی وقتی مدتی گوش میکنند، ناخواسته نقش پذیرفته و «بلندگو»ی همانها میشوند و هرجا مینشینند، همان حرفها و تحلیلها را تکرار میکنند و اگر روزی نشنوند و نخوانند، حرفی برای گفتن ندارند! (دقت کنید)
این یعنی چه؟
یعنی تأثیرپذیری ناخواسته و ندانسته از باطل.
بستن روزنه گوش بهروی مسمومات بیگانه، سلامت بیشتر اندیشه و دیدگاه را تضمین میکند.
وقتی از عوارض سوء این القائات مصون نیستیم، «خودسانسوری» چه عیبی دارد؟ اگر حرف خوراک ذهن است، پس حرفهای زیانبار را نباید مصرف کرد، آنگونه که از خوردن غذاها و خوراکیهای مضر یا محتمل الضرر پرهیز میکنیم و هیچ حرجی هم بر ما نیست، بلکه گواه عقلانیت است.
پس «هر گفته هم شنیدنی نیست»، آنگونه که «هر شنیده، گفتنی نیست.»
از دیگر سو نیز به همینسان است، یعنی بههر گفته نباید گوش داد، یا دل سپرد. گوش، معبر ورود حق یا باطل، راست یا دروغ، به قلب و جان و ذهن آدمی است.
انسان، بهطور عادی از «شنیدهها» اثر میپذیرد، مثبت یا منفی.
پس باید گزیدهترها، درستترها و مفیدترها را شنید و دل را ظرف هر چیزی قرار نداد و اتاق دل و فکر را بههر ناآشنا و مظنونی اجاره نداد!
از امام جواد (علیهالسلام) روایت است:
«کسی که به سخن گویندهای گوش فرا دهد، او را پرستیده است. پس اگر گوینده از جانب خداوند بگوید، خدا را پرستیده است. اما اگر گوینده از زبان ابلیس سخن گوید، شنونده، ابلیس را پرستیده است.»۱
کم نیستند کسانی که «بلندگوی شیطان» هستند.
و کم نیست حرفهای مسموم و غرضآلود و باطل، که در زر ورقی از حق، پوشانده و پیچیده شدهاند.
به یک استفتاء از حضرت امام (قدس سره) توجه کنید. میپرسند:
«آیا درست است که ما به رادیوهای بیگانه گوش کنیم؟ چون کسانی هستند که هرچه از رادیوهای بیگانه میشنوند قبول میکنند و برای کسان دیگر هم میگویند…»
اما پاسخ حضرت امام:
«اگر موجب انحراف و مفسده است، نباید گوش کنید.»۲
و چه مفسدهای بالاتر از ایجاد «ذهنیت منفی» و «تشویش اذهان»؟
از تأثیرات سوء القائات هدفدار رسانههای بیگانه و غیرخودی نباید غافل بود. بعضیها میگویند: ما بهخودمان اطمینان داریم، در ما اثر نمیکند، میخواهیم ببینیم چه میگویند و… .
ولی وقتی مدتی گوش میکنند، ناخواسته نقش پذیرفته و «بلندگو»ی همانها میشوند و هرجا مینشینند، همان حرفها و تحلیلها را تکرار میکنند و اگر روزی نشنوند و نخوانند، حرفی برای گفتن ندارند! (دقت کنید)
این یعنی چه؟
یعنی تأثیرپذیری ناخواسته و ندانسته از باطل.
بستن روزنه گوش بهروی مسمومات بیگانه، سلامت بیشتر اندیشه و دیدگاه را تضمین میکند.
وقتی از عوارض سوء این القائات مصون نیستیم، «خودسانسوری» چه عیبی دارد؟ اگر حرف خوراک ذهن است، پس حرفهای زیانبار را نباید مصرف کرد، آنگونه که از خوردن غذاها و خوراکیهای مضر یا محتمل الضرر پرهیز میکنیم و هیچ حرجی هم بر ما نیست، بلکه گواه عقلانیت است.
پس «هر گفته هم شنیدنی نیست»، آنگونه که «هر شنیده، گفتنی نیست.»
پینوشتها:
۱- تحفالعقول، ص۴۵۶.
۲- استفتائات از محضر امام خمینی، ج۲، ص۴۱.