وادی یابس در روایات آخرالزمان کجاست؟
۱۳۹۴/۱۲/۰۱
–
۷۴ بازدید
وادی یابس در روایات آخرالزمان کجاست؟
سفیانی از فرزندان خالد، پسر ابوسفیان مردی با سر درشت و چهرهای آبلهگون، در چشمش نقطهای سفید پیداست، او از سمت دمشق که “دره خشک” نامیده میشود، با هفت نفر که یکی از آنها درفشی آماده اهتزاز با خود دارد، خروج میکند.
وادی یابس در روایات آخرالزمان کجاست؟
سفیانی از فرزندان خالد، پسر ابوسفیان مردی با سر درشت و چهرهای آبلهگون، در چشمش نقطهای سفید پیداست، او از سمت دمشق که “دره خشک” نامیده میشود، با هفت نفر که یکی از آنها درفشی آماده اهتزاز با خود دارد، خروج میکند.
خبرگزاری شبستان: وادی یابس به معنای بیابان خشک و بیآب و علف است. این نام به طور خاص اشاره به سرزمینی واقع در منطقه حوران، نزدیک اذرعات (درعا) در مرز سوریه و اردن دارد و نیز منطقه سنگلاخی است که از سنگهای آنجا، سنگ آسیاب میسازند.(1) نام این سرزمین بارها در روایات مربوط به حوادث آخرالزمان، به ویژه موضوع خروج سفیانی آمده است.
سفیانی همانطور که از نامش پیداست از نوادگان ابوسفیان و فرزند هندجگرخوار است. او شورش کرده و مدّت 9 ماه جنگ و خونریزی شدیدی به وجود میآورد. پیامبر اکرم(ص) در روایاتی، از جمله روایت زیر، تمامی جنبش سفیانی را به طور خلاصه شرح میدهد و محلّ خروج او را نیز “وادی یابس” بیان میکنند.
از حذیفه روایت شده است: “پیامبر(ص) از فتنهای که بین مشرق و مغرب واقع خواهد شد یاد نمود و فرمود، در حالی که آنها گرفتار فتنه هستند، ناگهان سفیانی از وادی یابس (بیابان خشک) بر آنها خروج کند، تا آنکه در دمشق فرود آید. آنگاه دو لشکر را به سوی مشرق و مدینه روانه کند تا به زمین بابل از شهر نفرین شده (بغداد) برسد. او بیش از سه هزار نفر را بکشد و بالغ بر یکصد زن را به زور تصاحب کند و سیصد نفر از اولاد فلان عبّاس را به هلاکت رساند، آنگاه به کوفه هجوم آورده، اطراف آن را ویران سازد. سپس از آنجا خارج شده به سوی شام حرکت کند. در این هنگام لشکری با پرچم هدایت از آن منطقه به پا خیزد و با لشکر سفیانی رو در رو گردد و آنها را چنان تار و مار کند که یک نفر هم که خبر مرگ بقیه را ببرد باقی نماند و آنچه از اسیرها و غنیمتها در دست آنهاست باز پس گیرند.
امّا لشکر روم وارد مدینه شده و سه شبانه روز به غارت و چپاول آنجا پردازند، آنگاه به سوی مکّه روانه گردند تا به بیابان رسند. خداوند در این هنگام جبرئیل را به سوی آنها فرستد و فرماید: «ای جبرئیل برو آنها را نابود کن»، پس جبرئیل ضربهای به آن زمین زند که آنها را در خود فرو برد. هیچ یک از آنها نجات نیابد مگر دو نفر از قبیله جهینه”.(2)
همچنین در نسخه خطی ابن حماد از امام کاظم(ع) نقل شده که فرمودند: “سفیانی از فرزندان خالد، پسر ابوسفیان مردی با سر درشت و چهرهای آبلهگون، در چشمش نقطهای سفید پیداست، او از سمت دمشق که «دره خشک» نامیده میشود، با هفت نفر که یکی از آنها درفشی آماده اهتزاز با خود دارد، خروج میکند.”(3)
پینوشتها:
1- تونهای، مجتبی، موعودنامه: فرهنگ الفبایی مهدویت، ص 751.
2- بحارالانوار، ج 52، ص 75.
3- نسخة خطی ابن حماد، ص 75 به نقل از کورانی، علی، عصر ظهور.