سوره بقره، آيه 125: («وإذ جعلنا البيت مثابة للناس …»)
«البيت» هرگاه در قرآن كريم به صورت مطلق ذكر شود، مراد از آن – از باب عَلَم بالغلبه – كعبه است. گاهي نيز با وصف «حرام» «محرَّم» يا «عتيق» در همين معنا به كار رفته است. كعبه در دوران جاهليت به «بيت» معروف بود. بيت جايي است كه شب اعضاي خانواده در آنجا به سر ميبرند و در شعر و اشعار نيز از اين جهت كاربرد دارد كه اجزاي حروف و كلام را در خود جمع ميكند تا يك بيت شعر حاصل شود.
در نگاه اول، تعبير از كعبه به «بيت» با آنكه آنجا محل بيتوته نيست و خانه را به مناسبت بيتوته و مبيت در آن بيت مي گويند، اشاره به نكته اي ديگر است و آن اينكه بيتوته در شب است و قسمت مهم بركات الهي در شب اتفاق مي افتد؛ مانند نزول قرآن در ليله قدر، جريان معراج در شب، جريان ميقات چهل شبانه موساي كليم و نزول رحمت الهي، كه همگي در شب پديد آمد يا رخ مي دهد يا آنكه در شب بهتر پديد مي آيد.
اما با توجه به كلمه «مثابة» در آيه شريفه، به معناي عميق تري از «بيت» دست مي يابيم: «ثوب» به معناي بازگشت شيء به حالت آغازين آن يا رجوع به حالتي است كه براي چيزي تقدير و پيشبيني شده است. لباس را از اين جهت «ثوب» ميگويند كه مواد خام رشته شده به حالتي كه مقصود اصلي از بافتن است (جامه) بازميگردد. پاداش كار را نيز به اين سبب «ثواب» ميگويند كه انسان ثوب عملي كه خود آن را بافته است دربر ميكند و به صاحب خود بازميگردد.
بدين ترتيب مثاب و مرجع جايي است كه انسان از آنجا آمده و به آن بازميگردد. از اينكه كعبه، مرجع مكرر مردم معرفي شده؛ ﴿و إذ جعلنا البيت مثابة للناس﴾ معلوم ميشود كه ملجأ و وطن اصلي مردم، كعبه است و كسي كه خود را رو به كعبه قرار ميدهد يا به سوي آن ميرود به اصل خود رجوع مي كند. اين رجوع، گاه از نزديك و به صورت حج و زيارت انجام ميگيرد و گاه از راه دور و در دعا و نماز و ديگر حالات رويكرد به كعبه محقق ميشود؛ پس حالت اصلي انسانها رجوع به كعبه است و كسي كه از كعبه منصرف است، از حالت اصلي خود برگشته است؛ زيرا كعبه مظهر فطرت توحيدي انسان است؛ ازاينرو مرجع عمومي است و علاقه و اشتياق دلهاي مردم به آن به گونهاي است كه حتي پس از بارها تشرّف همچنان علاقهمند به بازگشت به آنجا هستند.
پي نوشت:
تفسيير نمونه، ج 1، ص 447.
تفسير تسنيم، ج6، ذيل آيه 125 بقره و ج15، ذيل آيه 96 آل عمران.